🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم
مثال
پدر به پسرش گفته اگر نمراتت کمتر از 17 بشه برات دوچرخه نمی خرم.
حالا همه نمرات پسر بالای 17 شده و به پدرش می گوید: بابا بریم برای من دوچرخه بخر.
بابا می گوید: « من که نگفتم اگر بالای 17 بشی دوچرخه می خرم، من فقط گفتم اگر پایین 17 بشی، دوچرخه نمی خرم».
ولی پسر با شکایت و ناراحتی می گوید نخیر معنای حرف شما این بود که اگر بالای 17 بشی دوچرخه می خرید و حالا که من بالای 17 شدم، زیر حرفت زدی.
پدر بزرگ که اونجا بود می گه حق با نوه ی عزیز من است، از این کلام تو اینطور فهمیده می شه که اگر نمراتش بالای 17 شد براش دوچرخه می خری. مفهوم کلام تو این است، هر چند به زبان نیاوردی و نطق نکرده باشی.
⁉️حالا شما بگید که حق با نوه و پدربزرگ است یا حق با پدر است؟
🛎عزیزان من اصول علم عجیب و غریبی نیست، علمی است که هر روز بلکه گاهی هر ساعت و هر دقیقه از بچه¬های کوچک تا پیرهای ما از آن استفاده می¬کنند، مثل منطق و ادبیات.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم
👈توضیح جایگاه بحث مفاهیم
گفتیم در اصول به دنبال بررسی قواعد کلی می باشیم تا به وسیله آن قواعد، حکم شرعی را استنباط کنیم. همچنین گفتیم که قسمت زیادی از ادله ما الفاظ می باشند. حال می گوییم برداشت هایی که از الفاظ می شود گاهی به #دلالت_مطابقی است که آن را #منطوق می گوییم و گاهی به #دلالت_التزامی می باشید که به بعض آنها #مفهوم می گوییم، لذا در اصول بحث می کنیم که چه جملاتی مفهوم دارند و حجت می باشند تا هر وقت به این جملات در آیات و روایات برخورد کردیم، از آنها برای استنباط حکم شرعی استفاده کنیم.
👈وجه تسمیه:
منطوق یعنی آنچه نُطق می¬شود، مفهوم یعنی آنچه فهمیده می-شود. توجه به این وجه تسمیه فهم و حفظ مطلب را راحت می¬کند.
👈معنای مفهوم
پس مرادمان از مفهوم، مدلول (هر آنچه از لفظ فهمیده می شود) یا مصداق (آنچه در ذهن حاصل می شود) نیست، بلکه مفهوم (یعنی دلالت التزامی) در مقابل منطوق (دلالت مطابقی) می باشد.
👈نزاع و اختلاف در حجیت مفهوم، صغروی است، نه کبروی
نزاع در مفهوم داشتن یا نداشتن، صغروی است نه کبروی، یعنی بحث این نیست که مفهوم حجت هست یا نه، بلکه بحث این است که اساسا این جملات مفهوم دارند یا نه، اگر اثبات شد که مفهوم، دارند قطعا حجت می باشند.
پس اینکه در کتب اصولی می گویند مفهوم حجت است یا نه، مرادشان این است که مفهوم دارد یا نه. یعنی تعبیر اینکه مفهوم حجت است یا نه، یک تعبیر مسامحه ای می باشد.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم
انواع مفهوم: 1: موافق 2: مخالف
1️⃣مفهوم موافق
تعریف مفهوم موافق:اگر حکم در مفهوم، هم سنخ با حکم در منطوق باشد، به آن مفهوم، مفهوم موافق یا فحوی الخطاب گوییم.
مثال مفهوم موافق:
وقتی کسی بگوید به پدرت بی احترامی نکن، مفهوم موافق آن این است که او را نزن. (هر دو منفی هستن، نکن و نزن)
2️⃣مفهوم مخالف
تعریف مفهوم مخالف: اگر حکم در مفهوم هم سنخ با حکم در منطوق نباشد، به آن مفهوم مخالف گوییم.
مثال مفهوم مخالف:
وقتی کسی می گوید اگر نمراتت پایین 17 شود دوچرخه نمی خرم، مفهوم مخالفش این است که اگر بالای 17 شدی دوچرخه می خرم. (می خرم و نمی خرم مخالف همند)
👈اقسام مفهوم مخالف
مفهوم مخالف اقسامی دارد که بعضی حجتند و بعضی حجت نیستند: 1: شرط 2: وصف 3: غایت 4: حصر 5: عدد 6: لقب 7: دلالت اقتضاء و تنبیه و اشاره
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف
1️⃣ مفهوم شرط
مثال1
امیر که فقط 4 سالشه به دختر عموی 5 ساله اش مریم می گه: مریم! می زاری من هم با عروسک تو بازی کنم؟
-مریم می گه: اگر بذاری با دوچرخه تو بازی کنم، آره!!
-امیر به مامانش می گه: مامان! مریم می گه اگر دوچرخه ات رو ندی، نمی ذارم با عروسکم بازی کنی، شما اجازه می دی من دوچرخه رو بدم به مریم بازی کنه؟
🔎همانطور که می بینیم استفاده از #مفهوم_شرط برای رساندن کلام کاری است که حتی بچه های خردسال -یعنی مریم - نیز از این روش استفاده می کنند و جالبتر اینکه بچه های دیگر –یعنی امیر- هم می فهمند چون به مادرش گفت، مریم می گه اگر دوچرخه ات رو ندی، نمی ذارم، درحالیکه مریم فقط #منطوق را به زبان آورده بود یعنی گفته بود « اگر بذاری با دوچرخه تو بازی کنم، آره »، و اصلا #مفهوم را به زبان نیاورده بود که #مفهوم عبارت بود از: «اگر دوچرخه ات رو ندی، نمی ذارم با عروسکم بازی کنی»، ولی امیر مفهوم را فهمیده و همان مفهوم را به مادرش انتقال داده.
✅خلاصه اینکه این مباحث چیزی نیست که ما نسبت به اینها ناآشنا باشیم، بلکه اینها را هر روزه ناخودآگاه به کار می گیریم و در اصول می خواهیم بحث روشن تر، مستحکم و اشتباهاتش معلوم شود.
مثال2
به دختر 4 ساله ام گفتم: دخترم! برا بابا آب میاری بابا آب بخوره؟! دخترم گفت: اگه قول بدی برام بستنی بخری برات آب میارم.
که منظور این دختر این است که تا وقتیکه قول ندی برام بستنی می خری، برات آب نمیارم.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف
👈مثال شرعی
خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرضه کرد «گوسفندی ذبح شده و خون زیادی از او رفته ولی حرکتی نکرده؟ حضرت فرمودند: از آن نخور زیرا امام علی علیه السلام فرمودند«اگر پای او تکان خورد و چشمش پلک زد بخور».
که مفهوم این کلام (یعنی چیزی که از این کلام فهمیده می شود) این است که اگر تکان نخورد، از گوشت آن نخور.
✅امثال این جملات و محاورات در کلمات حضرات معصومین علیهم السلام و همچنین در گفتگوهای کوچه بازاری مردم خیلی زیاد است و در موارد زیادی از همین روش استفاده از مفهوم، با هم صحبت می کنند و همه نیز متوجه می شده و می شوند و چیز عیجبی نیست، فقط می خواهیم بحث را فنی تر کنیم.
✅تعریف فنی مفهوم شرط
مفهوم شرط یعنی منتفی شدن جزاء(معلول) هنگام منتفی شدن شرط(علت). یعنی اگر شرط نباشد، جزاء نیز منتفی می شود. مثلا می فرماید «اگر آب به مقدار کر باشد، به مجرد ملاقات با نجس، نجس نمی شود» که در مفهوم شرط، جزاء (نجس نشدن) بخاطر نبود شرط (کر بودن آب) منتفی شده است یعنی اگر آبی کر نباشد، با ملاقات نجس می شود.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف
محل نزاع
جملات شرطیه دو نوع می باشند: که فقط نوع دوم داخل محل نزاع می باشند. و آن دو نوع عبارتند از:
1: جملات شرطیه ای که برای بیان موضوع حکم می باشند. یعنی مقدم، موضوع حکم را تشکیل می دهد پس تالی به حکم عقل، تنها در صورتی امکان دارد که این مقدم تحقق یابد. مثلا «اگر فرزند داشتی او را ختنه کن».
بحث مفهوم شرط اساسا در این نوع جملات مطرح نیست و خارج از محل بحث می باشند زیرا مفهوم آن این است که « اگر فرزند نداشتی، او را ختنه نکن🤣😁😅» خوب معلوم است که اگر فرزندی نباشد، اساسا ختنه کردن یا نکردن معنا ندارد، چون هر حکمی نیاز به موضوع دارد.
به عبارتی در اینگونه جملات در ناحیه مفهوم اساسا موضوع وجود ندارد تا بخواهیم روی حکم آن بحث کنیم، یعنی سالبه به انتفاء موضوع می شود.
مثال های دیگر: 1: اگر کتاب خریدی آنها را جلد کن.
2: اگر ماشین خریدی برای ماشینت روکش صندلی بخر.
3: اگر زن گرفتی با او خوش رفتار باش.
4: اگر حافظ قرآن شدی، در تثبیت آیات حفظ شده کوشا باش.
2: جملاتی که بیانگر مشروط بودن و تعلیق تالی (جزاء) بر مقدم (شرط) می باشند. البته آن هم در جایی که تالی، اعم از مقدم باشد مانند هر 3 مثالی که در پیام های قبلی گفتیم.
خلاصه: مفهوم شرط جایی است که اگر در ناحیه مفهوم، موضوع وجود داشته باشد تا ببینیم حکمش منتفی می شود یا نه. ولی اگر در ناحیه مفهوم، موضوعی باقی نماند، اساسا بحث مفهوم شرط مطرح نمی شود.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف
🔹نکته مهم:
گفتیم مفهوم شرط، یعنی منتفی شدن حکم (جزاء)، بخاطر منتفی شدن شرط آن. حال می گوییم مراد ما از حکم، نوع و سنخ حکم است – نه شخص حکم- و منتفی شدن سنخ حکم یعنی اگر شرط منتفی شد، حکم (جزاء) از هیچ طریق دیگر اثبات نشده و منتفی می شود.
👈 مثلا پدر می گوید: «اگر معدلت 20 بشود، برای تو دوچرخه می خرم»
مراد ما از سنخ و نوع حکم این است که اگر معدل پسر 20 نشد، پدر برای او دوچرخه نمی خرد، ولو اهل احترام به والدین باشد، ولو اهل نماز اول وقت باشد، ولو خیلی منظم و ... باشد. یعنی از هیچ علت و شرط دیگری موجب نمی شود که پدر برای او دوچرخه بخرد.
✅پس همانطور که عرض شد، مراد سنخ و نوع حکم است نه شخص حکم. زیرا معلوم است که اگر شرط محقق نشود (یعنی پسر معدلش 20 نشود) همان حکم معلق بر آن (یعنی دوچرخه خریدنی که به خاطر معدل 20 شدن بوده)، یعنی شخص حکم، منتفی می شود و بحثی در آن نیست.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف.مفهوم شرط
🔹مناط و شرایط دلالت جمله شرطیه بر مفهوم🔹
آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی: مفهوم شرط برای اینکه بخواهد مفهوم داشته باشد باید بر 3 امر دلالت کند:
1️⃣ملازمه بین مقدم و تالی. ( یعنی اتفاقی نباشد)
2️⃣ترتب (یعنی مقدم علت تالی باشد)
3️⃣ انحصار سببیت در مقدم. یعنی مقدم جایگزین ندارد و علت منحصره برای تالی می باشد.
✅ نکته: جمله شرطیه دو نوع است:
1️⃣جمله شرطیه انشائیه: تالی جمله شرطیه، انشائی است. «اگر جنب شدی، غسل کن»
2️⃣ جمله شرطیه خبریه: تالی جمله شرطیه، خبری است. «اگر خدا بخواهد، در امورت موفق می شوی».
📣 نظر علما در مورد حجیت مفهوم شرط
1️⃣ آیت الله مظفر: مفهوم شرط حجت است
2️⃣ آیت الله سبحانی: باید تفصیل داد؛
1) اگر متکلم در مقام بیان خصوصیاتِ خودِ سببی که در جمله شرطیه وارد شده است تا جزء،شرط و مانع آن را بگوید و توجهی به وجود سبب دیگر ندارد، مقتضی اطلاق فقط این است که موضوعی که بعد از حرف شرط آمده، تمام الموضوع است و جزء یا شرط دیگری ندارد، ولی در مقام بیان علت منحصر نیست، فلذا اطلاق ندارد.
2) اگر متکلم در مقام بیان این است که هر چه در جزاء مؤثر بوده را بیان کند، لذا اگر فقط یک سبب را ذکر کند و از ذکر اسباب دیگر سکوت کند، بیانگر این است که سبب دیگری وجود ندارد و جمله شرطیه مفهوم دارد.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف.مفهوم شرط
🔹تعدد شرط و جزاء واحد 🔹
مثال 1️⃣: «اگر کسی مرتد شد، او را بکش» «اگر کسی سبّ اهل بیت علیهم السلام کرد –نعوذ بالله-، او را بکش» «اگر کسی کافر حربی شد، او را بکش»
مثال 2️⃣: «اگر خوابیدی، وضو بگیر» «اگر بول کردی، وضو بگیر».
همینطور که مشاهده فرمودید در هر دو مثال، چند شرط و و یک جزاء وجود دارد. مثلا در مثال اول 3 شرط و سبب ( ارتداد، سب اهل بیت علیهم السلام و...) دارای یک جزاء و معلول واحد (وجوب کشتن) می باشد و در مثال دوم، 2 شرط و سبب (خوابیدن و بول کردن) دارای یک جزاء و معلول (وجوب وضو) می باشد.
⁉️در این طور مثال ها (که شرط متعدد و جزاء واحد است)، مفهوم یکی از جملات با منطوق دیگری تعارض دارد. مثلا در مثال اول مفهوم جمله اول ( کسی که مرتد نیست را نکش، خواه سب بکند یا نکند، خواه کافر حربی باشد یا نباشد) معارض با منطوق جمله دوم یا سوم است که گفته کافر حربی و سب کننده باید کشته شوند. در این موارد چه باید کرد؟ راه حال چیست؟
✅جواب: مثال ها دو نوع می باشند که هر کدام باید جداگانه بررسی شوند؛
نوع 1️⃣ جزاء قابل تکرار نیست. مانند مثال اول که «کشتن یک نفر» قابل تکرار نیست. نوع 2️⃣ که جزاء قابل تکرار است مانند وضو گرفتن.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف.مفهوم شرط
گفتیم در مواردی که تعدد شرط و وحدت جزا وجود دارد بین مفهوم و منطوق جملات تعارض می شود که خواستیم این تعارض را حل کنیم که گفتیم جملات دو نوع می باشند؛
در نوع 1️⃣ (یعنی جزاء قابل تکرار نباشد) برای رفع تعارض چند راه پیشنهاد شده؛
1️⃣ بگوییم شروط ظهور در استقلال در سببیت ندارند و جزء العلت می باشند یعنی اگر همه شروط در کنار هم باشند، علت تامه می باشند پس دیگر بین منطوق یک جمله با مفهوم دیگری تعارض وجود ندارد. پس یعنی اگر کسی هم مرتد بود و هم سب کرد و هم کافر حربی بود، باید کشته شود پس دیگر تعارض ندارد.
2️⃣ بگوییم شروط ظهور در انحصار ندارند یعنی بدل و جایگزین دارند که بازهم بین منطوق یک جمله با مفهوم دیگری تعارض به وجود نمی آید چون هر کدام از این جملات بیانگر یک علت مستقلی برای جزاء می باشند، نه اینکه هر کدام بخواهد دال بر انحصار باشد تا تعارض پیش بیاید.
📣نظر علماء
1️⃣آیت الله مظفر می فرمایند: راه حل دوم بهتر است. پس هر کدام علت مستقله اند و اگر هر کدام تحقق یابد، کافیست و جزاء محقق می شود.
2️⃣آیت الله سبحانی نیز در جاییکه قابل تکرار باشند مانند آیت الله مظفر می فرمایند راه حل دوم (تصرف در انحصار) بهتر از راه حل اول (تصرف در مستقل بودن علت) است. پس هر کدام علت مستقله اند و اگر هر کدام تحقق یابد، کافیست و جزاء محقق می شود. فلذا اگر فقط یکی از این دو علت محقق شود، خود این علت در ثبوت حکم و جزاء اثر دارد، اگر با هر دو علت رخ دهند و یکی از دیگری جلوتر باشد، آن علتی که زودتر پیدا شده است، اثر گذار در ثبوت حکم و جزاء است و اگر همزمان با هم رخ دهند، اثر برای هر دو می باشند و مانند علت واحد می باشند.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف.مفهوم شرط
🔹گفتیم در مواردی که تعدد شرط و وحدت جزا وجود دارد بین مفهوم و منطوق جملات تعارض می شود که خواستیم این تعارض را حل کنیم که گفتیم جملات دو نوع می باشند؛
نوع اول گفته شد، حالا نوبت به نوع دوم رسیده است؛
در نوع دوم (یعنی جزاء قابل تکرار باشد)
1️⃣ اگر با دلیل ثابت شود که هر کدام از دو شرط، فقط جزء سبب می باشند، خوب معلوم است که جزاء وقتی حاصل می شود که هر دو شرط تحقق پیدا کنند، چون جزء العلت برای تحقق معلول کافی نیست، و باید همه اجزاء و شرایط باشند تا معلول محقق شود.
2️⃣ اگر با دلیل ثابت شود که هر یک از دو شرط سبب تام و مستقل هستند، در این فرض بین اصولیون اختلاف هست که
🔹1) آیا اسباب ( مانند خوابیدن و بول کردن) با هم #تداخل می کنند و یکی می شوند تا با یک جزای واحد امتثال شوند مانند موجبات وضو، که می گوییم همه اسباب وضو مانند یک سبب هستند پس یک وضو کافیست.
🔹2) یا اینکه اسباب با همدیگر تداخل نمی کنند و جزای متعدد لازم است، مانند تعدد عوامل وجوب نماز که مثلا اگر اسباب نماز محقق شود مانند کسی که به خاطر نذر نماز بر او واجب شده، همچنین به خاطر قسم نماز بر او واجب شده و همچنین به خاطر رسیدن وقت اذان صبح، نماز صبح بر او واجب شده، نمی توان گفت این سه سبب (نذر، قسم،دخول وقت) یک سبب هستند، بلکه 3 سبب برای نماز خواندن وجود دارد.
نکته: اینکه این 3 سبب را می توان با یک نماز خواندن امتثال و اطااعت کرد، بحث دیگری است که به آن خواهیم پرداخت.
📣آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی قائل به عدم تداخل اسباب هستند.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-مفاهیم-مفهوم مخالف.مفهوم شرط
🔹تداخل و عدم تداخل مسببات 🔹
👈در بحث قبل گفتیم اسباب با هم تداخل نمی کنند و چند سبب وجود دارد، حال سؤال این است که آیا مسببات با هم تداخل می کنند یا نه؟ یعنی ؛
1️⃣ می توان این چند سبب را با جزاء واحد انجام داد و امتثال کرد (یعنی تداخل مسببات)
2️⃣یا اینکه باید بإزای هر سببی، یک جزاء و مسببی را انجام داد. (یعنی عدم تداخل مسببات)
👈توضیح: اگر یک سگی در داخل چاه افتاده باشد، یک سبب برای نجاست آب چاه رخ داده و باید مقداری از آب چاه را کشید تا چاه پاک شود، و اگر یک مردار انسان در چاه بیافتد بازهم یک سبب دیگر برای نجاست چاه رخ می دهد و باید مقداری از آب چاه را کشید تا چاه پاک شود. در بحث قبل گفتیم اسباب تداخل نمی کنند یعنی این دو سبب، دو سبب هستند و نباید آنها را یک سبب واحد دانست، حال در این بحث می گوییم آیا می توان این دوسبب را با یک جزاء امتثال کرد یا نه؟ مثلا با اینکه دو سبب برای نجاست چاه رخ داده، ولی فقط به اندازه یکبار آب چاه را بکشیم نه به اندازه دو مرتبه.
#مقام1_دلیل_بدون_لحاظ_معارض_صغروی_مفهوم_شرط
@Qabasat