eitaa logo
موسسه انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
1.1هزار دنبال‌کننده
288 عکس
145 ویدیو
169 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم موسسه علمی پژوهشی فرهنگی انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دسترسی به سایر کانال های مجموعه👇 مراسمات: @ansarolmahdi_aj اجتماعی ‌سیاسی: @Tanbiholomah طلبه مدیا: @Talabeh_media خادم کانال: @Mansar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل بحث1️⃣: اجزای امر از امر اولی بحث اول این است که اگر کسی به امر اضطراری عمل کرد، مثلا تیمم کرد، آیا از ام اختیاری کفایت می کند یا نه؟ 📣اقوال علماء 🔹آیت الله مظفر: معروف بین فقهاء این است که اگر به امر اضطراری عمل کرد، نه اعاده در وقت لازم است و نه قضاء بعد از وقت. 🔹آیت الله سبحانی: کلام معروف فقهاء درست است لذا عمل به امر اضطراری مجزی است و اعاده و قضاء لازم نیست. زیرا اگر مجزی نبود و اعاده یا قضاء نیاز داشت خداوند می فرمود و حال که نفرموده، می گوییم نیاز نیست. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل بحث 2️⃣ اجزای امر ظاهری از امر اولی بحث دوم این است که آیا اگر کسی به امر ظاهری عمل کرد (یعنی به کاری عمل کرد که با امارات ظنی یا اصول عملیه ثابت شده بود) و بعد ثابت شد که وظیفه اش چیز دیگری است و آن اماره یا اصل عملی اشتباه بوده است و الآن علم به حکم واقعی پیدا کرده است؟ ایا همین عملی که بر اساس اماره یا اصل عملی بوده، کافیست یا اینکه باید به آنها را قضاء یا اداء کند؟ 📣اقوال علماء 🔹آیت الله سبحانی ظاهرا قبول دارند که عمل به امر ظاهری (یعنی امری که با اماره یا اصول عملیه ثابت شود) مطلقا مجزی از امر واقعی می باشد. آیت الله مظفر تفصیل داده اند: 1-امر ظاهری از اماره به دست آمده بوده و حال به طور یقینی کشف خطاء شده👈 عدم اجزاء، چه در باب احکام (یعنی اماره) و چه در باب موضوعات (یعنی بینه). 2-امر ظاهری از اصل عملی به دست آمده بوده و حال به طور یقینی کشف خطاء شده 👈 عدم اجزاء (منظور از اصول عملیه در اینجا فقط استصحاب،برائت شرعی، تخییر شرعی، اصل حلیت و طهارت است) 3- امر ظاهری از اماره به دست آمده بوده و حال به طور ظن معتبر کشف خطاء شده 🔹الف: نسبت به وقایع بعدی باید به اماره جدید عمل کند. 🔹ب: نسبت به وقایع قبلی دو حالت دارد حالت1:وقایع قبلی که اثر و ارتباطی با وقایع بعدی ندارند👈 برای وقایع بعدی باید به اماره جدید عمل کند. حالت 2: وقایع قبلی که اثر و ارتباطی با وقایع بعدی دارند (مثلا برای ازدواج طبق دلیل قبلی، صیغه را به فارسی خوانده و حال اماره بر لزوم عربیت پیدا شده) 👈عمل قبلی مجزی نیست، چه در باب احکام و چه در باب موضوعات 4-امر ظاهری از اصل عملی به دست آمده بوده و حال به طور ظن معتبر کشف خطاء شده 👈 مانند شماره 3 (امر ظاهری که با اماره بر خلافش کشف شده) می باشد. 5- اگر مکلف به تکلیفی قطع داشته و آن را انجام داده و بعد به طور قطعی فهمید که اشتباه می کرده، عمل قبلی او مجزی نیست. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_مقدمه واجب 👈گفتیم غیر مستقلات عقلیه، ادله عقلی می باشند که یکی از دو مقدمه غیر عقلی است. موارد و مصادیق آن را نیز بیان کردیم که عبارت بودند از: 1-إجزاء 2- مقدمه واجب 3- ضد 4- اجتماع امر و نهی 5- اقتضای نهی از فساد. که إجزاء بیان شد و حال نوبت به مقدمه واجب رسیده است 👈 🔹بیان اصل مسئله بحث این است که اگر کاری شرعا واجب باشد و انجام آن متوقف بر مقدماتی باشد می دانیم که عقل حکم به وجوب مقدمات می کند، ولی سؤال این است که آیا بین حکم عقل و شرع ملازمه ای هست یا نه؟ یعنی آیا می توان گفت که مقدمات – علاوه بر وجود عقلی- شرعا نیز دارند؟ 🔹مثلا می دانیم حج بر انسان پولدار واجب است، و می دانیم که حج رفتن نیاز به مقدماتی -همچون گرفتن گذرنامه- دارد که عقل می گوید گرفتن گذرنامه لازم است، آیا می توان گفت گرفتن گذرنامه شرعا هم واجب است؟ 🔹از آنجا که بحث مقدمه واجب ثمره ی چندانی ندارد لذا به آن نمی پردازیم و فقط تیتر عناوینی که درآن مطرح می شود را بیان خواهیم کرد. 🔹فقط یکی دو مورد از مباحث آن ثمره دارد که آن را عرض خواهیم کرد. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_مقدمه واجب 👈یکی از مباحثی که مطرح می شود، بحث است که مثلا واجبات به و تقسیم می شود. 👈یکی دیگر از مباحث بحث است که مثلا مقدمه به 1️⃣مقدمه وجوب و وجود 2️⃣مقدمه داخلیه و خارجیه 3️⃣مقدمه عقلیه و شرعیه 4️⃣شرط متأخر، متقدم و مقارن 5️⃣ مقدمات مفوّته 6️⃣مقدمه عبادی 7️⃣تقسیم مقدمه به سبب، شرط، معد و مانع از میان مباحثی که عرض شد فقط بحث شماره 4️⃣ یعنی شرط متأخر، متقدم و مقارن و همچنین بحث شماره 5️⃣ یعنی مقدمات مفوته را مختصری بحث خواهیم، چون در فقه اثر دارند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_مقدمه واجب 👈شرط متأخر، متقدم و مقارن شرط از جهت زمان و مقارنت با مشروط به سه قسم تقسیم می شود: 1️⃣شرط متقدم: شرطی که وجودش از نظر زمانی، مقدم بر وجود مشروط است مانند وضو که شرط نماز است و قبل از خواندن نماز (مشروط) باید وضو (شرط) وجود داشته باشد. 2️⃣شرط مقارن: شرطی که وجودش از نظر زمانی، همزمان با وجود مشروط است مانند طهارت بدن و لباس که شرط برای نماز است و باید از ابتدا تا انتهای نماز (مشروط) وجود داشته باشد. 3️⃣شرط متأخر: شرطی که وجودش از نظر زمانی، متأخر از وجود مشروط است مانند اجازه در بیع فضولی بیع فضولی بیعی است که خریدار یا فروشنده مالک مال نیست و از مالک هم اجازه ندارد ولی با این وجود فضولی🤣 می کند و با مال دیگران خرید یا فروش می کند، مثلا پسر بدون اینکه از پدرش اجازه بگیرد، فضولی می کند و تلوزیون خانه پدرش را می فروشد. به این معامله معامله فضولی می گویند که اگر مالک اصلی آن بیع را اجازه بدهد، این اجازه ای که بعد از بیع می آید شرط صحت بیع است. اینجا شرط (یعنی اجازه ی مالک) متأخر از مشروط (معامله فضولی) است. بین علماء اختلاف است که شرط متأخر ممکن است یا محال است؟ 🔹بعضی مانند مرحوم شیخ انصاری شرط متأخر را محال می داند. 🔹بعضی مانند مرحوم میرازی نائینی شرط متأخر را ممکن می دانند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_مقدمه واجب گفتیم یکی از مباحثی که در بحث مقدمه واجب مفید است بحث است. 👈مقدمه مفوته مقدمه ای است که اگر آنها را انجام ندهد، باعث از بین رفتن و در وقت تعیین شده، می گردد. 🔹مثلا اگر کسی تا اذان صبح غسل جنابت نکند، دیگر نمی تواند بعد از اذان روزه بگیرد و روزه از او فوت می شود. یا طی کردن مسافت برای رفتن به مکه مقدمه انجام حج است لذا اگر کسی مسافت را طی نکند و خود را به مکه نرساند نمی تواند حج را در زمان حج انجام دهد. ⁉️آیا مقدمه مفتوته واجب می باشد یا نه؟ دو دلیل برای ذکر شده است. 1️⃣ترک این مقدمات مفوته باعث فوت واجب در وقت مخصوص می شود؛ لذا برای اینکه واجب فوت نشود، عقل حکم می کند که انجام دادن آنها لازم و ضروری است. 2️⃣فردی که مقدمات را ترک می کند و در پی آن واجب نیز ترک می شود، عقل به خاطر انجام نشدن واجب در وقت خودش، حکم به استحقاق عقاب می کند، پس انجام مقدمات واجب است. دو دلیل هم برای ذکر شده است. 1️⃣وجوب مقدمه تابع وجوب ذی¬المقدمه است و امکان ندارد مقدمه که تابع است زودتر از متبوع خود واجب باشد. 2️⃣ از طرفی قبل از فرا رسیدن واجب، اصلا وجوبی در کار نیست، پس امکان ندارد کسی که مقدمه را ترک کرده، مستحق عقاب باشد. از طرفی بعد از فرا رسیدن وقت هم، قدرت که شرط تکلیف است برای انجام ذی¬المقدمه وجود ندارد پس به هیچ عنوان استحقاق عقابی نیست. عده ای وجوب مقدمه مفوته را قبول کرده اند و عده ای هم عدم آن را که هر کدامشان ثمر فقهی دارد. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_ضد 👈گفتیم غیر مستقلات عقلیه، ادله عقلی می باشند که یکی از دو مقدمه غیر عقلی است. موارد و مصادیق آن را نیز بیان کردیم که عبارت بودند از: 1-إجزاء 2- مقدمه واجب 3- 4- اجتماع امر و نهی 5- اقتضای نهی از فساد. دو مورد اول بیان شد و حال نوبت به رسیده است. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_ضد 👈 مثال1: پدر به پسرش گفته بود که امروز آخرین روز پرداخت قبض گازه، حتما برو بانک و . همچنین بهش گفت 5 صفحه هم ، جایزه ات هم این است که یک کتونی خوب برات می خرم. 🔹پسر هم وسوسه می شه و به جای اینکه بره و تا ظهر قبض رو بریزه می شینه تو خونه و 5 صحفه انشائش رو می نویسه. شب که می شه و بابا میاد خونه می بینه که پول و قبض گاز روی میزه و پرداخت نشده، به پسرش می گه:«چرا قبض رو پرداخت نکردی، مگه نگفتم امروز باید بریزی؟» 🔹پسر هم می گه: چرا گفتید ولی نشستم انشاء رو نوشتم تا بریم برام کتونی بخری تا فردا بپوشم». 🔹بابا خیلی ناراحت می شه و می گه خیلی پررویی، به جای اینکه عذرخواهی کنی، می گی بریم کتونی بخریم؟! بخاطراینکه اون موقع باید قبض رو پرداخت می کردی، ولی نکردی و کار دیگه ای انجام دادی، کتونی تعطیل!!. بابا گوشش رو می کشه و می گه این برای اینکه قبض رو پرداخت نکردی، و اگر هم کتونی می خوای، این 5 صفحه قبول نیست، باید بشینی یه 5 صفحه دیگه انشاء بنویسی، تا بفهمی وقتی بهت گفتم کاری رو سروقتش انجام بدی، همون رو انجامش بدی. 🔹پسر هم گفت: شما که برا قبض، گوشم رو کشیدی حداقل بریم کتونی رو بخر. شما که نگفته بودید نباید انشاء رو تو اون موقع بنویسم. 🔹بابا هم می گه: من نگفتم ولی عقلت که می فهمید، انگار من گفتم. ⁉️چند تا سؤال 1️⃣آیا پسر مستحق تنبیه است چون قبض را پرداخت نکرده بود، یا اینکه از آنجا که دنبال بازی نرفته بود بلکه تکلیف دیگری را (انشاء نوشتن) انجام داده است، مستحق تنبیه نیست؟ 2️⃣برفرض که برای پرداخت نکردن قبض مستحق تنبیه باشد، ولی تکلیف دیگری را انجام داده است، آیا به خاطر انجام تکلیف دیگر مستحق پاداش هست؟ نظر شما چیست؟ برای پاسخ دادن به چنین سؤالاتی باید بحث در اصول را خوب یاد بگیریم. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_ضد 👈 مثال 2. مثال شرعی: قطره خونی در مسجد افتاده و طهارت مسجد و ازاله نجاست واجب فوری است. اگر کسی قطره خون را ببیند ولی آن را پاک نکند و نماز بخواند آیا نماز او درست است یا نه؟ 1️⃣اگر بگوییم امر به شئ (تطهیر مسجد) موجب نهی از ضد (یعنی نماز خواندن) می¬شود، آنگاه هم نماز خوانده شده باطل است و هم بخاطر پاک نکردن مسجد گناه کرده. 2️⃣اگر بگوییم امر به شئ (تطهیر مسجد) موجب نهی از ضد (یعنی نماز خواندن) نیست، آنگاه نماز خوانده شده صحیح است و فقط بخاطر پاک نکردن مسجد گناه کرده. 👈پس بحث این است که آیا امر به شئ، مقتضی نهی از ضد آن است یا نه؟ نکته: همه قبول دارند که امر به چیزی، عقلا مقتضی نهی از ضد آن چیز می باشد. یعنی همه قبول دارند که اگر خداوند امر کند به پاک کردن نجاست از مسجد، عقل حکم می کند که نباید کاری غیر از آن بکند. بحث در اینکه آیا امر به چیزی مقتضی نهی از ضد می باشد یا نه؟ یعنی آیا علاوه بر اینکه عقل نهی از ضد می کند، کشف می کنیم که خداوند نیز از ضد نهی کرده است، پس بحث در این است که آیا ضد شرعا مورد نهی می باشد یا نه، و الا اینکه ضد عقلا مورد نهی می باشد را همه قبول دارند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_ضد 👈👈برای این در اصول از ضد بحث می کنیم که وقتی خداوند به دو کار تکلیف کند و عبد نتواند هر دو را با هم انجام دهد، آیا در صورت وجود یک امر مهمتر، شخص می تواند به کار غیر مهم بپردازد. 👈مثال1- شخصی در حال غرق شدن است، آیا مکلف وقتی دید کسی در حال غرق شدن است می تواند نماز بخواند یا اینکه این نماز دیگر امر ندارد و قبول نیست. 👈مثال2- عده ای دارند گناهی انجام می دهند و اگر ما آنها را نهی از منکر کنیم، آنها به گناه خود ادامه نمی دهند و همه شرایط امر به معروف و نهی از منکر هم وجود دارد، اگر ما آنها را نهی از منکر نکنیم و برویم مشغول به قرائت قرآن یا نماز شویم، این عبادت صحیح است یا نه؟ به عبارت دیگر سؤال اصلی این است که امر به یک (نجات دادن شخص در حال غرق شدن) و موجب از ضد دیگر (نماز خواندن) هست؟ پس باید 3 کلمه 1- 2- 3- را توضیح دهیم. 1️⃣مراد از ، در اصول «هر چیز معاند و ناسازگار» است پس شامل نقیض شئ که امر عدمی است مانند «عدم صلات در مقابل صلات» و امر وجودی ناسازگار با شئ مانند «خوردن در مقابل نماز» می شود. پس ضد در اصول دو قسم است. 🔹ضد عام: یعنی نقیض منطقی مانند عدم صلات با صلات. 🔹ضد خاص: یعنی امر وجودی ناسازگار با شئ (یعنی ضد منطقی)؛ مانند خوردن نسبت به نماز. 2️⃣مراد از ، ضرورت ثبوت نهی از ضد در هنگام امر به فعل است. 3️⃣مراد از ، نهی مولوی از سوی شارع است. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل_ضد آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی: امر به شئ مقتضی نهی از ضد نیست، چه ضد عام و چه ضد خاص. نکته1️⃣ مسأله ضد در صورتی می تواند دال بر فساد ضد باشد، که اولا بگوییم بر اساس مسأله ضد یک به وجود آمده، و ثانیا بگوییم بنابر اگر عبادتی نهی شرعی داشت، آن است. نکته2️⃣ مسأله ضد در صورتی ثمره دارد که تحقق و صحت عبادت، متوقف بر مولا نباشد و صرف محبوبیت ذاتی عبادت نزد مولا کافی باشد. زیرا اگر تحقق و صحت عبادت متوقف بر امر فعلی مولا باشد امر به ضد امکان ندارد زیرا بین دو امر مزاحمت رخ می دهد و هنگام نبود امر مولی، اساسا عبادتی رخ نمی¬دهد تا بحث کنیم که این عبادت صحیح بود یا فاسد. نکته3️⃣ مسأله ضد در صورتی ثمره دارد که قائل به نباشیم. زیرا اگر قائل به ترتب باشیم، -ولو بگوییم 1-امر به شئ مقتضی نهی از ضد می باشد 2-و همچنین نهی دال بر فساد هست 3-و همچنین صحت عبادت متوقف بر امر فعلی می باشد- باز هم عبادت انجام شده صحیح است. 🔸توضیح: وقتی دو امر ضد وجود داشته باشد که یکی نسبت به دیگری اهم است، مانند امر به (نجات دادن غریق) و امر به (صلات) معلوم است که وظیفه این است که باید امر اهم را اطاعت کند و غریق را نجات دهد، چون در این حال اصلا خداوند از او نماز را نخواسته است و فقط اهم (نجات انسان) را خواسته. حال سؤال این است که اگر کسی اهم (نجات انسان) را انجام نداد، آیا انجام دادن مهم (نماز خواندن) فایده دارد یا نه؟ 🔹عده ای می گویند چون امر مهم در مقابل امر اهم قرار داشت، دیگر امر به مهم ساقط شده و خداوند اصلا امر مهم را کنار گذاشته است لذا صد بار هم نماز بخواند فایده ندارد، چون در تزاحم اهم و مهم دیگر مهم ساقط شده است. 🔹 عده ای می گویند درست است که در تزاحم اهم و مهم، مهم ساقط می شود، ولی اگر شخص اهم را انجام نداد، امر مهم زنده می شود، و شخص حداقل باید مهم را انجام دهد، یعنی بعد از اینکه اهم را انجام نداد، مترتب بر این ترک اهم، امر به مهم زنده می شود. پس یعنی امر به مهم (صلات)، مترتّب بر امر به اهم (نجات انسان) است، یعنی امر به مهم در صورت ترک اهم، فعلیت می یابد یعنی در صورت انجام اهم، فقط اهم مطلوب است و مطلوبیت مهم مشروط به عدم اهم می باشد، به عبارتی اگر اهم را انجام دهد فقط اهم امر و مطلوبیت دارد و مهم اصلا امر ندارد، ولی اگر اهم را ترک کند، آنگاه مهم هم دارای امر و مطلوبیت می شود و انجام دادن مهم نیز صحیح و مجزی می باشد و اگر آن را هم ترک کند، دو گناه کرده است. @Qabasat
📣📣📣 مامانا باباها! ✅ شهر قرآنی، نرم افزار موبایل جامع رایگان آموزش قرآن به کودکان به بازار اومد 🤩🤩 🌹🌹 مناسب برای همه ی والدین، مهدها، مدارس و موسسات فرهنگی و قرآنی🌹🌹 همراه با قرآن : 🟦 5 قاری نوجوان بین المللی 🟦 بیش از 100 بازی آموزشی 🟦 آموزش رنگ ها، اشکال، اعداد و... 🟦 تقویت هوش و حافظه 🟦 هماهنگی اعضای بدن 🟦 چالش کشیدن ذهن کودک 🟦 صوت و متن سوره های جزء 30 🟦 متنوع و جذاب ✅ شهر قرآنی در کافه بازار👇👇: http://cafebazaar.ir/?id=com.boombstudio.qurancity&ref=share ✅ شهر قرآنی در ایتا 👇👇: http://eitaa.com/ghorani_city
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی 🔹در مورد1️⃣ است یعنی آمر (امر کننده) باعث شده که امر و نهی با هم جمع شوند که این قسم است. زیرا حکیم هیچگاه به نقیضین امر و نهی نمی کند. و این نوع تکلیف، «تکلیف محال» است. 🔸در مورد 2️⃣ است یعنی حقیقتا یک فعل (خم و راست شدن) وجود دارد و دو عنوان (صلات و غصب) بر آن منطبق می شود که یکی واجب و دیگری حرام است. 🔹درمورد 3️⃣ می باشد یعنی حقیقتا دو فعل جود دارد (1نماز و خم و راست شدن 2نگاه به نامحرم) و به تبع آن دو عنوان وجود دارد که یکی واجب و دیگری حرام است. 👈مورد است و اساسا رخ نمی دهد. 👈مورد نیز است و شخص هم مطیع است و بخاطر نماز ثواب می برد و هم عاصی است و به خاطر نگاه به نامحرم مستحق عقاب است. 👈بحث در مورد قسم است که آیا اساسا امکان دارد چنین امر و نهیی در یک فعل اجتماع کنند؟ یعنی آیا قسم دوم مانند قسم اول محال است تا شخص یا فقط مطیع باشد یا فقط عاصی، یا اینکه مانند قسم سوم ممکن است تا شخص هم بخاطر نماز ثواب ببرد و هم بخاطر غصب گناه کند؟ پس قسم اول محال است، قسم سوم ممکن است و بحث در قسم دوم است که آیا مانند قسم اول است یا مانند قسم سوم. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی یکی دیگر از بحث هایی که در قسمت دلیل عقلی بحث می شود، بحث است، که می خواهیم ببینیم در مواردی که در ادله مواجه می شویم که یک کاری هم امر دارد و واجب است و هم نهی دارد و حرام است، در این موارد چه کنیم؟ آیا اصلا امکان دارد که یک کار هم امر داشته باشد و هم نهی؟ یعنی آیا واقعا امکان دارد که خداوند به یک تکلیف هم امر کند و هم نهی کند، اصلا چنین چیزی معقول است؟ 🔹اقسام مختلفی دارد مثلا یک خطاب بگوید «» و خطاب دیگر بگوید «». یا یک خطاب بگوید «» و خطاب دیگر بگوید «» که شخصی که در خانه غصبی نماز می خواند، آیا امکان دارد که هر دو خطاب «صل و لاتغصب» شامل او بشود یا نه؟ ✅امر و نهی به شکلهای مختلفی با هم جمع می شوند؛ به مثال های زیر توجه بفرمائید ببینید فرقی بین اینها متوجه می شوید. 1️⃣«نماز بخوان» «نماز نخوان» امر و نهی در (یعنی نماز) و شده اند. 2️⃣«نماز بخوان» «غصب نکن» و مکلف در دار غصبی نماز بخواند. که اینجا است و . یعنی امر به یک عنوان (نماز) و نهی به عنوان دیگر (غصب) خورده است ولی چون شخص در خانه غصبی نماز خوانده است، امر و نهی در یک فعل واحد (خم و راست شدن) جمع شده اند که هم عنوان صلات بر آن بار می شود و هم عنوان غصب. 3️⃣«نماز بخوان» «نگاه به نامحرم نکن» مکلف هم هنگام نماز به نامحرم نگاه کند. اینجا و است. یعنی هم امر به یک عنوان (نماز) و نهی به عنوان دیگر (نگاه به نامحرم) خورده است ولی اینطور نیست که در خارج یک فعل باشد، بلکه در خارج دو فعل است، یکی نماز و دیگری نگاه به نامحرم، منتهی امر و نهی در یک مورد جمع شده اند. با توجه به 3 مثال بالا آیا امکان دارد که شارع به یک چیز هم امر کند و هم نهی؟ @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی خلاصه اینکه بحث در اجتماع مأموری است یعنی جایی که دو عنوان وجود دارد که در خارج بر یک فعل منطبق می شوند. ✅مثل اینکه امر شده ایم به نماز و نهی شده ایم از غصب و شخص بخواهد در خانه غصبی نماز بخواند که اینجا؛ 1️⃣اگر بگوییم اجتماع امر و نهی جایز است، 👈آنگاه می گوییم این کاری که شده است (یعنی نماز در خانه غصبی) هم ثواب دارد و هم گناه کرده است. 2️⃣و اگر بگوییم اجتماع امر و نهی جایز نیست، 👈آنگاه می گوییم مثلا امر وجود ندارد و شخص فقط گناه کرده است و نمازی نخوانده است. ✅مثال دیگر اینکه شارع فرموده است «توضأ» و همچنین از غصب نهی کرده است که اینجا شخص بخواهد با آب غصبی وضو بگیرد، اینجا 1️⃣اگر بگوییم اجتماع امر و نهی جایز است، 👈 آنگاه هم امر داریم و شخص به خاطر انجام امر ثواب می کند و هم نهی داریم و شخص به خاطر ارتکاب آن، گناه کرده است. 2️⃣ ولی اگر بگوییم اجتماع امر و نهی ممتنع است 👈 آنگاه دیگر نمی توان گفت که مثلا امر داریم، بلکه فقط نهی وجود دارد و شخص فقط گناه کرده است. نظر شما چیست؟؟ نظر عقلی شما یا نظر عرفی شما چیست؟؟ @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی ✅بحث در اجتماع مأموری بود یعنی جایی که دو عنوان وجود دارد که در خارج بر یک فعل منطبق می شوند، مانند با که دو عنوان صلات و غصب بر نمازی که در ملک غصبی انجام می شود منطبق است که این نماز در مکان غصبی، هم مصداق صلات است و هم مصداق غصب است. اجتماع مأموری دو قسم دارد: 1️⃣مکلف در مقام امتثال چاره ای نداشته باشد تا بتواند امر را در غیر مورد اجتماع انجام دهد. یعنی اجتماع امر و نهی بدون سوء اختیار مکلف بوده، در این موارد باب تزاحم پیش می¬آید و خارج از محل بحث است. مثلا شخص نمی¬تواند در مکان مباح نماز بخواند و مجبور است نمازش را مکان غصبی بخواند. 2️⃣مکلف در مقام امتثال چاره دارد و می تواند امر را در غیر مورد اجتماع انجام دهد و به خاطر بدی و سوء اختیار خود را در جایی قرار داده است که مورد امر و نهی واقع شود. یعنی شخص با اختیار خودش را به دار غصبی رفته و بخواهد آنجا نماز بخواند. محل بحث این قسم می باشد. 👈پس محل بحث اجتماع امر و نهی در اجتماع مأموری است که شخص دارای چاره، اختیار و مندوحه باشد و بخواهد با سوء اختیارش امر و نهی را با هم جمع کند. ✅پس باب تعارض،تزاحم و اجتماع موردی از بحث خارج می باشند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈اجتماع امر و نهی 📣نظر علماء آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی می فرمایند: اجتماع امر و نهی ممکن است. پس شخصی که در دار غصبی عبادتی انجام می دهد هم گناه می کند و هم عبادتش صحیح و ثواب می برد. اگر هم کسی قائل به امتناع امر و نهی باشد دو حالت دارد 1️⃣اگر جانب امر را مقدم کند👈 عبادت صحیح است زیرا نهیی وجود ندارد 2️⃣اگر جانب نهی را مقدم کند دو حالت دارد 🔹اول🔹اگر فاعل به نهی جاهل قاصر بوده یا از روی فراموشی قصد قربت کرده 👈عبادتش صحیح است 🔹دوم🔹اگر علم به حرمت داشته و از روی عمد عبادت کرده 👈 عبادتش باطل است. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 یکی دیگر از بحث هایی که در قسمت دلیل عقلی بحث می شود، بحث است. یعنی می خواهیم ببینیم وقتی خداوند در آیات و روایات از عملی نهی کرد، آن عمل باطل است یا اینکه آن عمل فقط گناه است ولی باطل نیست. مثال1️⃣: خداوند از خرید و فروش با بچه ها نهی کرده است، معنا و ظهور این نهی چیست؟ آیا ظهورش این است که هم گناه کرده و هم است؟ یا ظهورش این است که فقط گناه کرده ولی خریدوفروش صحیح است؟ مثال2️⃣: از وضو با آب غصبی نهی شده ایم، حال اگر کسی با آب غصبی وضو بگیرد، آیا فقط گناه کرده و وضو صحیح است یا اینکه هم گناه کرده و هم است؟ مثال 3️⃣: خداوند از خرید و فروش شراب نهی کرده، اگر کسی شراب معامله کند، آیا فقط گناه کرده ولی معامله صحیح است یا اینکه هم گناه کرده و هم است؟ مثال4️⃣: خداوند از نماز خواندن در مکان غصبی نهی کرده، اگر کسی در مکان غصبی نماز بخواند، آیا فقط گناه کرده و نماز صحیح است یا هم گناه کرده و هم است؟ ✅برای اینکه جواب این سؤال ها معلوم شود ما باید در اصول بحث کنیم که (عبادت یا معامله) هست یا نه تا هنگام استنباط احکام اگر نهیی از عبادت یا معامله شده بود بدانیم چه باید بکنیم. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 مراد از نهی نهی انواعی دارد، بنابر باید بگوییم مراد ما از نهی در این بحث چیست. آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی: نهی دو نوع می باشد: 1- نهی 2- نهی . 1️⃣نهی یعنی نهیی که ارشاد و راهنمایی می کند به اینکه چیزی مانع عبادت یا معامله می¬باشد، مانند نهی از خندیدن در نماز که ارشاد به مانع بودن خنده در نماز است، که نهی ارشادی خارج از بحث است. زیرا نهیی که ارشاد به فساد عمل است، معلوم است که مقتضی فساد است و در آن بحثی نیست. 2️⃣نهی یعنی نهی به انگیزه ردع و زجر از اصل عمل می¬باشد، که این قسم محل بحث است که آیا نهی مولوی مقتضی و موجب فساد و بطلان عمل هست یا نه؟ و در بحث ما فرق نمی کند که نهی تحریمی باشد یا نهی تنزیهی (یعنی کراهت) می باشد. ✅دوستان عزیز، به نظر شما در مواردی که خداوند نهی مولوی از عملی کرد (عبادت یا غیر عبادت) نهی موجب فساد و بطلان عمل هست یا اینکه آن عمل صحیح است؟ 👌فکر کنید تا فردا نظر علماء را عرض کنیم. بهترین این است که با فکر و دلیل نظری برای خودتان انتخاب کنید، حتی اشتباه باشد. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 بحث اول: نهی از عبادت 👈مقدمه: می¬خواهیم ببینیم که نهی از عبادت موجب باطل شدن عبادت می¬باشد و مقصود از عبادت کاری است که قصد قربت شرط آن می¬باشد یعنی اگر انسان آن عمل را بدون قصد قربت انجام دهد، آن عمل باطل است مانند نماز. 📣آیت الله مظفر و آیت الله سبحانی: نهی از عبادت در تمامی حالات موجب و ، 🔹چه نهی از اصل عبادت (مانند نهی از روزه روز عید) 🔹چه نهی از جزء عبادت (نهی از خواندن سوره سجده دار در نماز) 🔹چه نهی از شرط عبادت (نهی از لباس غصبی در نماز) 🔹چه نهی از جزء عبادت (نهی از لباس متنجس در نماز) 🔹چه نهی از وصف ملازم عبادت (نهی از جهر در جای اخفات) 🔹چه نهی از وصف ملازم با جزء عبادت (نهی از اخفات به جای جهر). @Qabasat
🔐مقام1-دلیل بدون لحاظ معارض- صغروی-عقل 👈 اقتضاء نهی از فساد👉 بحث دوم: نهی از معامله آیت الله مظفر: نهی از معامله دو گونه است: 1️⃣نهی از 2 نهی از . در هر معامله ای یک سبب داریم و یک مسبب، یعنی و عقد (مانند بعتُ و اشتریتُ یا مانند صیغه نکاح زوجتُ ...) که به وسیله این صیغه ملکیت یا زوجیت ایجاد می¬شود. هم یعنی خود که به واسطه عقد و صیغه ایجاد می شود. یک موقع نهی از سبب است و یک موقع نهی از مسبب و نتیجه است که باید آنها را تک تک بررسی کرد. 1️⃣نهی از معامله موجب و مقتضی فساد معامله نیست. 2️⃣نهی از ، مانند نهی از فروش قرآن.  این نهی نیز مقتضی فساد معامله نیست. آیت الله سبحانی: اگر نهی مولوی به معامله تعلق گرفت از آن جهت که فعل مباشر دو طرف (مانند بایع و مشتری) می¬باشد، مانند عقدی که از مُحرِم در حال احرام صادر شده است، مقتضی فساد نیست. @Qabasat
🔐-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات ✅مباحث علم اصول پایان یافت و حال نوبت به مباحث علم اصول رسیده است. 👈یعنی تا به حال بحث می کردیم که ظهور امر یا نهی یا عام و مطلق در چیست ولی الآن بحث می کنیم که آیا ظواهر حجت می¬باشند. مثلا گفتیم ظهور امر در وجوب است، حال اینجا می¬خواهیم ببینیم اصلا ظهور حجت است یا نه. 👈یا در بحث قبل گفتیم که نظر عقل در مورد اجزاء یا مقدمه واجب یا یا ضد یا اجتماع امر و نهی یا اقتضای نهی از فساد چیست، ولی در این بحث می گوییم آیا احکام عقلی حجت هستند، یعنی آیا اساسا نظر عقل حجت است. ✅خلاصه اینکه بحث¬هایی که تا بحال داشتیم صغروی بود و مباحث حجت، مباحث کبروی است. یعنی مباحث گذشته درباره صغراهای مسائل اصولی بود و در مباحث حجت از کبرای مسائل اصولی بحث می شود. 👈مثال: صغری: «نهی ظهور در حرمت دارد». کبری: «هر ظاهری حجت است» پس «ظهور نهی در حرمت حجت است» @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات 🔹موضوع مباحث حجت، هر چیزی است که بتوان صلاحیت دلیل واقع شدن آن بر احکام شرعی را ادعا نمود و بتوان گفت که حجت است. 👈مثلا می گوییم: خبر واحد حجت است. یا ظواهر قرآن حجتند یا شهرت حجت نیست. که در این مثال ها خبر واحد، ظواهر و شهرت موضوع می باشند و حجت محمول ما می باشد. 🔹حجت در اصول یعنی هر دلیلی که متعلق خود را اثبات می-کند و به درجه قطع نمی¬رسد. پس حجت مرادف با اماره، دلیل و طریق است. 🔹در حجیت امارات فقط ظن نوعی ملاک است، یعنی شارع از این جهت اماره را معتبر دانسته که نزد اغلب مردم، مفید ظن است، پس اگر اماره برای خود شخصی که آن را به دست آورده، موجب ظن فعلی شخصی نباشد ضرری بر حجیت آن اماره نمی¬زند و بر همه حتی خود شخص، حجت است. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات 🔹تقسیم مکلف به اعتبار حالات 👈مکلفی که ملتفت است و به وجود احکام شرعی تنبه دارد یکی از سه حالت برای او رخ می دهد: 1️⃣ قطع به حکم شرعی واقعی. 2️⃣ظن به حکم شرعی واقعی. 3️⃣شک در حکم شرعی واقعی. 👈وظیفه مکلف هنگام پیدا شدن این 3 حالت: 1️⃣اگر برای او قطع حاصل شود، همان قطع برای او فی نفسه حجت است و باید به همان قطعش عمل کند. 2️⃣ اگر ظن برای او حاصل شد، اگر این ظن او معتبر بود یعنی دلیلی بر حجیت آن ظن داشت، باید به آن ظن عمل کند. 3️⃣اگر برای او قطع یا ظن معتبر پیدا نشد و نسبت به حکم شرعی شک داشت، آنگاه به اصول عملیه که روشن کننده وظیفه¬ی عملی می باشند رجوع می کند. @Qabasat
🔐مقام1-دلیل_بدون_لحاظ_معارض_کبروی_مقدمات_قطع گفتیم مکلف وقتی به حکم شرعی توجه و التفات می کند، یا به حکم شرعی قطع و علم پیدا می کند یا ظن پیدا می کند یا شک پیدا می کند. 👈می خواهیم در مورد قطع نکاتی بگوییم. 🔹حجیت علم و قطع ذاتی است پس حجیت او قابل جعل و سلب نیست. 🔹همچنین طریقت و کاشفیت قطع از واقع و عندالله ذاتی است پس مطلقا حجت است و شامل همه قطع ها می شود خواه سبب قطع از مقدمات عقلیه باشد یا از مقدمات عادیه، خواه شخص قاطع، قطاع (کثیر القطع) باشد یا فرد عادی. @Qabasat