eitaa logo
مَرَج البَحرین
1هزار دنبال‌کننده
52 عکس
99 ویدیو
1 فایل
🌹اشعار، سرود و سبک های زیبا، سنتی، محلی و... 🌹مولودی و عروسی🌹 👇کانال روضه و نوحه @noaheh_khajehpoor 👇کانال مولودی @marajalbahrain 👇گروه محفل مداحان https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e شماره تماس: 09173426998 خواجه پور
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عموم سيره نويسان اتّفاق دارند كه تولّد پيامبر گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله- در عام الفيل در سال 570 ميلادي بوده است. زيرا آن حضرت به طور قطع، در سال 632 ميلادي درگذشته است و سنّ مبارك او 62 تا 63 سال بوده است. بنابر اين، ولادت او در حدود 570 ميلادي خواهد بود. اكثر محدثان و مورخان بر اين قول اتفاق دارند كه تولد پيامبر در ماه ربيع الاول بوده، ولي در روز تولد او اختلاف دارند. معروف ميان محدثان شيعه اين است كه آن حضرت، در هفدهم ربيع الاول، روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنيا گشود؛ و مشهور ميان اهل تسنن اين است كه ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است[1]. 🌹مراسم نامگذاري پيامبر اسلام روز هفتم فرا رسيد. عبدالمطلب ، براي عرض سپاسگزاري به درگاه الهي گوسفندي كشت و گروهي را دعوت نمود و در آن جشن باشكوه، كه از عموم قريش دعوت شده بود؛ نام فرزند خود را « محمد» گذارد. وقتي از او پرسيدند: چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب كرديد، در صورتي كه اين نام در ميان اعراب كم سابقه است؟ گفت: خواستم كه در آسمان و زمين ستوده باشد. در اين باره « حسان بن ثابت » شاعر رسول خدا چنين مي گويد: فشــــق له من اسمه ليجله فذوالعرش محمود و هذا محمد آفريدگار، نامي از اسم خود براي پيامبر مشتق نمود. از اين جهت خدا « محمود » (پسنديده) و پيامبر او « محمد » (ستوده) است و هر دو كلمه از يك مادّه مشتقند و يك معني را مي رسانند[2]. قطعاً الهام غيبي در انتخاب اين نام بي دخالت نبوده است. زيرا نام محمد، اگر چه در ميان اعراب معروف بود، ولي كمتر كسي تا آن زمان به آن نام ناميده شده بود. طبقِ آمار دقيقي كه بعضي از تاريخ نويسان به دست آورده اند، تا آن روز فقط شانزده نفر به اين اسم نامگذاري شده بودند. چنانكه شاعر در اين باره گويد: ان الذين سموا باسم محمّد من قبل خير الناس ضعف ثمان[3] كساني كه به نام محمد، پيش از پيامبر اسلام نام گذاري شده بودند، شانزده نفر بودند. «احمد» يكي از نام هاي مشهور پيامبر اسلام بود. هر كس مختصر مطالعه اي در تاريخ زندگي رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ داشته باشد؛ مي داند كه آن حضرت، از دوران كودكي دو نام داشت و مردم او را با هر دو نام خطاب مي كردند. يكي « محمد » كه جد بزرگوارش عبدالمطلب براي او انتخاب كرده بود، و ديگري « احمد » كه مادرش آمنه او را به آن، ناميده بود. اين مطلب يكي از مسلمات تاريخ اسلام است و سيره نويسان اين مطلب را نقل كرده اند و مشروح اين مطلب را در سيره حلبي مي توانيد بخوانيد[4]. عموي گرامي وي، « ابوطالب » كه پس از درگذشت « عبدالمطلب » كفالت و سرپرستي « محمد » به او واگذار شده بود؛ با عشق و علاقه زائد الوصفي، چهل و دو سال تمام، پروانه وار به گرد شمع وجود وي گشت، و از بذل جان و مال در حراست و حفاظت او دريغ ننمود. در اشعاري كه درباره برادرزاده خود سروده، گاهي از او به نام « محمد »و گاهي به نام « احمد » اسم برده است و اين خود حاكي از آن است كه در آن زمان يكي از نامهاي معروف وي همان « احمد » بوده است. 💠 دوران شيرخوارگي نوزاد قريش فقط سه روز از مادر خود شير خورد، و پس از او، دو زن ديگر به افتخار دايگي پيامبر نائل شده اند: 1ـ ثويبه: كنيز ابولهب كه چهار ماه او را شير داد. عمل او، تا آخرين لحظات مورد تقدير رسول خدا و همسر پاك او (خديجه) بود. وي قبلاً حمزه عموي پيامبر را نيز شير داده بود. پس از بعثت، پيامبر كسي را فرستاد تا او را از « ابولهب » بخرد. وي امتناع ورزيد، امّا تا آخر عمر از كمك هاي پيامبر بهره مند بود. هنگامي كه پيامبر اكرم از جنگ خيبر بر مي گشت، از مرگ او آگاه شد و آثار تأثر در چهره مباركش پديد آمد. از فرزند او سراغ گرفت تا در حقّ او نيكي كند، ولي خبر يافت كه او زودتر از مادر خود فوت كرده است[5]. 2ـ حليمه: دختر ابي ذؤيب كه از قبيله سعد بن بكر بن هوازن بوده است و فرزندان او عبارت بودند از: عبدالله، انيسه، شيماء؛ آخرين فرزند او از پيامبر اكرم پرستاري نيز نموده است. رسم اشراف عرب اين بود كه فرزندان خود را به دايه ها مي سپردند؛ و دايگان معمولاً در بيرون شهرها زندگي مي كردند تا كودكان را در هواي صحرا پرورش دهند؛ و رشد و نمو كامل، و استخوان بندي آنها محكمتر شود؛ و ضمناً از بيماري وباي شهر « مكه » كه خطر آن براي نوزادان بيشتر بود مصون بمانند؛ و زبان عربي را در يك منطقه دست نخورده فرا گيرند. در اين قسمت دايگان قبيله ي « بني سعد » مشهور بودند. آنها در موقع معيني به مكه مي آمدند، و هر كدام نوزادي را گرفته همراه خود مي بردند. چهار ماه از تولد پيامبر اكرم گذشته بود كه دايگان قبيله بني سعد به مكه آمدند و آن سال، قحطي عجيبي بود، از اين نظر به كمك اشراف بيش از حد نيازمند بودند. @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برخي از تاريخ نويسان مي گويند: هيچ يك از دايگان حاضر نشد به محمد شير دهد، زيرا بيشتر طالب بودند كه اطفال غير يتيم را انتخاب كنند تا از كمكهاي پدران آنها بهره مند شوند، و نوعاً از گرفتن طفل يتيم سر باز مي زدند. حتي حليمه اين بار از قبول او سر باز زد ولي چون بر اثر ضعف اندام، هيچ كس طفل خود را به او نداد؛ ناچار شد كه نوه ي عبدالمطلب را بپذيرد و با شوهر خود چنين گفت كه: برويم همين طفل يتيم را بگيريم و با دست خالي برنگرديم، شايد لطف الهي شامل حال ما گردد. اتفاقاً حدس او صائب درآمد، از آن لحظه كه آماده شد به « محمد »، آن كودك يتيم، خدمت كند؛ الطاف الهي سراسر زندگي او را فرا گرفت[6]. نخستين قسمت اين تاريخ افسانه اي بيش نيست، زيرا عظمت خاندان بني هاشم؛ و شخصيت مردي مانند « عبدالمطلب » كه جود و احسان، نيكوكاري و دستگيري او از افتادگان، زبانزدِ خاص و عام بود، سبب مي شد كه نه تنها دايگان سر باز نزنند بلكه مايه ي سر و دست شكست دايگان درباره او مي گرديد. از اين جهت اين بخش از تاريخ افسانه اي بيش نيست. علت اينكه او را به ديگر دايگان ندادند، اين بود كه: نوزاد قريش پستان هيچ يك از زنان شيرده را نگرفت. سرانجام، حليمه ي سعديه آمد پستان او را مكيد. در اين لحظه وجد و سرور خاندان عبدالمطلب را فرا گرفت[7]. عبدالمطلب رو به حليمه كرد و گفت: از كدام قبيله اي؟ گفت: از « بني سعد ». گفت: اسمت چيست؟ جواب داد: حليمه. عبدالمطلب از اسم و نام قبيله او بسيار مسرور شد و گفت: آفرين آفرين، دو خوي پسنديده و دو خصلت شايسته، يكي سعادت و خوشبختي و ديگري حلم و بردباري[8]. 🌹دوران كودكي پيامبر صفحات تاريخ گواهي مي دهد كه: زندگاني رهبر عاليقدر مسلمانان، از آغاز كودكي تا روزي كه براي پيامبري برگزيده شد؛ متضمن يك سلسله حوادث شگفت انگيز است و تمام اين حوادثِ شگفت انگيز، جنبه ي كرامت داشته و همگي گواهي مي دهند كه حيات و سرگذشت رسول گرامي يك زندگاني عادي نبوده است. 1ـ تاريخ نويسان، از قول حليمه چنين نقل مي كنند كه او مي گويد: آنگاه كه من پرورش نوزاد «آمنه» را متكفل شدم؛ در حضور مادر او، خواستم او را شير دهم. پستان چپ خود را كه داراي شير بود در دهان او نهادم؛ ولي كودك به پستان راست من بيشتر متمايل بود. اما من از روزي كه بچه دار شده بودم، شيري در پستان راست خود نديده بودم. اصرار نوزاد، مرا بر آن داشت كه پستان راستِ بي شير خود را در دهان او بگذارم. همان دم كه كودك، شروع به مكيدن كرد، رگهاي خشك آن پر از شير شد و اين پيش آمد موجب تعجب همه حضار گرديد[9]. 2ـ باز او مي گويد: از روزي كه « محمد » را به خانه خود بردم؛ روز به روز خير و بركت در خانه ام بيشتر شد، و دارايي و گلّه ام فزونتر گرديد[10]. ما در قرآن، نظاير اين جريان را درباره مريم (مادر عيسي) مي خوانيم: مثلاً مي فرمايد: وقتي وضع حمل مريم فرا رسيد، به درختي پناه برد و (از شدّت درد و تنهايي و وحشت از اتّهام) از خدا تمناي مرگ كرد. در اين موقع صدايي شنيد: « غمناك مباش، پروردگار تو چشمه آبي زير پاي تو قرار داده و درخت (خشكيده ي) خرما را تكان ده، خرماي تازه بر تو مي ريزد[11]». اگر چه ميان مريم وحليمه، از نظر مقام و ملكات فاضله، فاصله زياد است. ولي اگر لياقت و آراستگي خود « مريم »، موجب اين لطف الهي شده؛ اينجا هم ممكن است مقام و منزلتي كه اين نوزاد در درگاه خدا دارد، سبب شود كه خدمتكار آن حضرت مشمول لطف الهي گردد. 🌹بازگشت به آغوش خانواده دايه مهربان محمد، پنج سال از وي محافظت كرد، و در تربيت و پرورش او كوشيد. در طيّ اين مدّت زبان عربي فصيح را آموخت، كه بعدها حضرتش به اين افتخار مي كرد. سپس حليمه او را به مكه آورد، و مدتي نيز آغوش گرم مادر را ديد، و تحت سرپرستي جدّ بزرگوار خود قرار گرفت؛ و يگانه مايه تسلي بازماندگان « عبدالله »، همان فرزندي بود كه از او به يادگار مانده بود[12]. سفري به « يثرب » و مرگ مادر از روزي كه نوعروس عبدالمطلب (آمنه) ، شوهر جوان و ارجمند خود را از دست داده بود؛ پيوسته مترصد فرصت بود كه به « يثرب » برود و آرامگاه شوهر خود را از نزديك زيارت كند، و در ضمن، از خويشان خود در يثرب، ديداري به عمل آورد. با خود فكر كرد كه فرصت مناسبي به دست آمده، و فرزند گرامي او بزرگ شده است و مي تواند در اين راه شريك غم او گردد. آنان با « امّ اَيمَن »، بار سفر بستند و راه يثرب را پيش گرفتند و يك ماه تمام در آنجا ماندند. اين سفر براي نوزاد قريش، با تألمات روحي توأم بود. زيرا براي نخستين بار ديدگان او به خانه اي افتاد كه پدرش در آن جان داده و به خاك سپرده شده بود[13] و طبعاً مادر او تا آن روز چيزهايي از پدر وي براي او نقل كرده بود. https://eitaa.com/marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 هنوز موجي از غم و اندوه در روح او حكمفرما بود كه ناگهان، حادثه ي جانگداز ديگري پيش آمد، و امواجي ديگر از حزن و اندوه به وجود آورد. زيرا موقع مراجعت به مكه، مادر عزيز خود را در ميان راه، در محلي به نام « اَبواء » از دست داد[14]. اين حادثه محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را بيش از پيش، در ميان خويشاوندان عزيز و گرامي گردانيد، و يگانه گلي كه از اين گلستان باقي مانده بود، فزون از حد مورد علاقه ي عبدالمطلب قرار گرفت. از اين جهت او را از تمام فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت و بر همه مقدم مي شمرد. در اطراف كعبه، براي فرمانرواي قريش (عبدالمطلب) بساطي پهن مي كردند. سران قريش و فرزندان او در كنار بساط حلقه مي زدند، هر موقع چشم او به يادگار « عبدالله » مي افتاد، دستور مي داد كه راه را باز كنند تا يگانه بازمانده ي عبدالله را روي بساطي كه نشسته است بنشاند[15]. قرآن مجيد، دوره يتيمي پيامبر را در سوره « الضحي » ياد آور مي شود و مي گويد: « الم يجدك يتيماً فآوي[16]؛ مگر تو را يتيم نيافت و پناه نداد؟ » حكمت يتيم گشتن نوزاد قريش، براي ما چندان روشن نيست. همين قدر مي دانيم كه سيل خروشان حوادث بي حكمت نيست، ولي با اين وضع مي توان حدس زد كه خدا خواست رهبر جهانيان، پيشواي بشر، پيش از آنكه زمام امور را به دست بگيرد و رهبري خود را آغاز كند، شيريني و تلخي روزگار را بچشد و در نشيب و فراز زندگي قرار گيرد؛ تا روحي بزرگ و رواني بردبار و شكيبا پيدا كند، و تجربياتي از سختيها بيندوزد، و خود را براي مواجهه با يك سلسله از شدائد، سختيها، محروميتها و دربدريها، آماده سازد. خداي او خواست طاعتِ كسي بر گردن او نباشد؛ و از نخستين روزهاي زندگي حرّ و آزاد بار آيد، و مانند مردان خود ساخته موجبات پيشرفت و ترقي و تعالي خود را به دست خويش فراهم سازد، تا روشن گردد كه نبوغ، نبوغ بشري نيست و پدر و مادر در سرنوشت او دخالتي نداشتند و عظمت و بزرگي او از منبع وحي سرچشمه گرفته است. مرگ عبدالمطلب🏴 حوادث جانگداز جهان، پيوسته در مسير زندگاني انسان خودنمايي مي كنند. و مانند امواج كوه پيكر دريا، يكي پس از ديگري سر برداشته و كشتي زندگي او را مورد هدف قرار مي دهند، و ضربات شكننده ي خود را بر روح و روان آدميزاد وارد مي سازند. هنوز امواجي از اندوه، در دل پيامبر حكومت مي كرد، كه براي بار سوم، با مصيبت بزرگتري مواجه گرديد. هنوز هشت بهار بيشتر از عمر او نگذشته بود، كه سرپرست و جدّ بزرگوار خود (عبدالمطلب) را از دست داد. مرگ « عبدالمطلب » آن چنان روح وي را فشرد كه در روز مرگ او، تا لب قبر اشك ريخت، و هيچ گاه او را فراموش نمي كرد[17]. پی نوشت: [1] - مقريزي، در « الامتاع » ، صفحه ي 3، همه ي اقوالي را كه در روز و ماه و سال تولد آن حضرت وجود دارد، آورده است، مراجعه شود. [2] - سيره حلبي ج 1 / 93. [3] - همان مدرك / 97. [4] - « انسان العيون في سيرة الامين و المأمون » ج 1 / 93 - 100. [5] - بحار الانوار جلد 15 / 384 ؛ « مناقب » ابن شهر آشوب ج 1 / 119. [6] - سيره ابن هشام ج 1 / 162 ـ 163. [7] - بحار ج 15 / 442. [8] - بخ بخ سعد و حلم. خصلتان فيهما خير الدهر و عز الابد يا حليمة - « سيره حلبي » ج 1 / 106. [9] - بحار ج 15/ 345. [10] - مناقب ابن شهر آشوب ج 1 / 24. [11] - لا تَحزَني قَد جَعَلَ رَبّك تَحتكِ سَرِيّاً وَ هُزّي اِليكِ بِجِذعِ النّخلَة تُساقِط علَيكِ رُطباً جنيّاً ـ سوره مريم، آيه هاي 24 ـ 25. [12] - سيره ابن هشام ج 1 / 167. [13] - خانه اي كه قبر حضرت عبدالله در آنجا قرار داشت، تا چندي پيش و قبل از توسعه ي فلكه « مسجد النبي » محفوظ بود ولي اخيراً به بهانه ي توسعه ي فلكه، خانه ويران گرديد و آثار قبر از بين رفت. [14] - سيره حلبي ج 1 / 125. [15] - سيره ابن هشام ج 1 / 168. [16] - سوره الضحي / 6. [17] - يعقوبي در تاريخ خود ج 2 ص 7 - 8 پيرامون سيره ي « عبدالمطلب » و اينكه او يك فرد خدا پرست بود نه بت پرست، سخن گفته و يادآور شده است كه بسياري از دستورهاي او در اسلام امضا شده است. منبع : مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم https://eitaa.com/marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 💠امام عسكرى، يازدهمين پيشواى شيعيان، در سال 232 ه . ق چشم به جهان گشود.(1)  پدرش امام دهم، حضرت هادى(علیه السلام) و مادرش بانوى پارسا و شايسته، «حُدَيثه»، است (2)  كه برخى، از او به نام «سوسن» ياد كرده اند. (3) اين بانوى گرامى، از زنان نيكو كار و داراى بينش اسلامى بود و در فضيلت او همين بس كه پس از شهادت امام حسن عسكرى(علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتّكاى شيعيان در آن مقطع زمانى بسيار بحرانى و پر اضطراب بود. (4) 🔹از آنجا كه پيشواى يازدهم به دستور خليفه عباسى در « سامرّاء»، در محله «عسكر» سكونت (اجبارى) داشت، به همين جهت «عسكرى» ناميده مى‏ شود. (5) از مشهورترين القاب ديگر حضرت، «نقى» و «زكى» (6) و كنيه‏ اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود كه پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدّت امامتش 6 سال و عمر شريفش 28 سال بود، در سال 260 هجری به شهادت رسيد و در خانه خود در سامرّاء در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد. (7) 🔸امام عسكرى (علیه السلام) در مدت كوتاه امامت خويش با سه نفر از خلفاى عباسى كه هر يك از ديگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود، اين سه تن عبارتند از: 1 - المعتزّ بالله (252 - 255) 2 - المهتدى بالله (255 - 256) 3 - المعتمد بالله (256 - 279) خلفاى عباسى كه روز نخست به نام طرفدارى از علويان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنى اميه قيام كردند، آنچه را كه قبلاً به مردم وعده داده بودند، ناديده گرفته و مانند خلفاى بنى اميه و بلكه بدتر از آنان ستمگرى و خود كامگى را آغاز كردند. (8) 💠ویژگی‌هاى ظاهرى‌ در شمایل آن حضرت آورده‌اند که رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سیاه، رویش زیبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود و با آنکه جوان بود مشایخ قریش و رجال و علماى زمان را تحت تأثیر خود قرار مى‌داد. دوست و دشمن به برترى او در علم و حلم و جود و زهد و تقوى و سایر مکارم اخلاق اذعان داشتند. چون او و پدر بزرگوارش امام هادى(ع) در محله عسکر(قرارگاه سپاه) در شهر سامرا زندگى مى‌کردند به عسکرى لقب یافتند و نیز این دو امام مانند امام جواد(ع) به احترام جد بزرگوارشان على بن موسى الرضا(ع) به ابن الرضا مشهور بودند. عثمان بن سعید عمرى و بعد از او پسرش محمد بن عثمان پیشکار و دربان آن حضرت بودند. مدت کوتاه حیات امام به سه دوره تقسیم مى‌گردد: تا چهار سال و چند ماهگى(و به قولى تا 13 سالگى) از عمر شریفش را در مدینه بسر برده، تا 23 سالگى به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا مى‌زیسته(254 ه. ق.) و تا 29 سالگى یعنى شش سال و اندى پس از رحلت امام دهم(ع) در سامرا، ولایت بر امور و پیشوایى شیعیان را بر عهده داشته است. پی نوشت: (1). كلينى، اصول كافى. (2). شيخ مفيد الارشاد. (3). كلينى، همان كتاب (4). وكانت من العارفات الصالحات وكفى فى فضلها انّها كانت مفزع الشيعه بعد وفاه أبى محمد (حاج شيخ عباس قمى، الأنوار البهيه، مشهد، كتابفروشى جعفرى، ص 151). (5). صدوق، علل الشرايع. (6). ابو جعفر محمد بن جرير الطبرى، دلائل الامامه، الطبعه الثالثه. (7). شيخ مفيد، الارشاد. (8). گردآوري از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیه السلام. https://eitaa.com/marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حضرت زينب کبري (س) سومين فرزند حضرت فاطمه (س) و امام علي (ع) است که دو سال بعد از ولادت امام حسين (ع)، در روز 5 جمادي‌الاول سال ششم هجري قمري در در محلّه بني‌هاشم شهر مدينه به دنيا آمد. در برخي منابع سال تولد ايشان پنجم هجري قمري ذکر شده است. بر اساس روايات متعدد، نام حضرت زينب (س) توسط پيامبر اسلام (ص) انتخاب شده است. البته گفته شده است که جبرئيل از سوي خداوند متعال اين نام را به پيامبر (ص) رسانده است. زينب به معناي «درخت نيکو منظر و خوشبو» يا «افتخار و زينت پدر» است.   🔸برادران حضرت زينب امام حسن (ع) و امام حسين (ع) برادران حضرت زينب (س) هستند که بعد از وفات مادرشان حضرت فاطمه زهرا (س) و ازدواج حضرت علي (ع) با ام‌البنين، حضرت ابوالفضل العباس (ع)، عثمان، جعفر و عبداله نيز برادران ايشان مي‌شوند.   🔹همسر حضرت زينب (س) ايشان با پسر عموي خود، عبداللَّه بن جعفر ازدواج کرد که بنا بر روايات تاريخ ايشان در سال هفدهم هجري قمري ازدواج کردند.   هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/marajalbahrain
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 💥 روز چهارم ماه شعبان، میلاد اباالفضل العبّاس، فرزند رشید امیرالمؤمنین و برادر بزرگوار امام حسین علیهم السّلام است. 🌷چقدر زیبا و معنادار است که ایشان حتّیٰ در تولّد، بر برادر سبقت نگرفتند 🎈 وقتی فاطمه‌ی کِلابیه ، ملقّب به اُم‌البَنین، اباالفضل العبّاس علیه السّلام را که نخستین فرزندشان از امیرالمؤمنین علیه السّلام بود، به دنیا آوردند، قُنداقه‌ی ایشان را به دست امیرالمؤمنین علیه السّلام دادند. 🌹 امیرالمؤمنین به گوش راست ایشان اذان گفتند؛ به گوش چپشان هم اقامه فرمودند؛ بعد شروع به نگریستن او کردند. 🍀 دست‌های اباالفضل العبّاس را می‌بوسیدند و اشک می‌ریختند. طوری که مادر نگران شدند که نکند در اندام و پیکر فرزندی که از ایشان به دنیا آمده است، نُقصانی وجود دارد. 🌸 وقتی از امیرالمؤمنین علیه السّلام سؤال کردند؛ حضرت فرمودند: نه. ولی این دست‌ها روزی در نصرت و یاری برادرش حسین از پیکر جدا خواهد شد. گریه‌ی من به این خاطر است. 🍃 سنّ اباالفضل العبّاس علیه السّلام در این عالم، بیش از حدود سی و پنج تا سی و هشت سال نبوده؛ شاید کمتر از این هم نبوده است. حضرت اباالفضل علیه السّلام تقریباً بیست سال جوان تر از زینب کبریٰ علیها السّلام هستند. 🎈 در جنگ صفّین اباالفضل العبّاس، در کنار حَسَنِین علیهما السّلام، از سرداران سپاه امیرالمؤمنین علیه السّلام و از رزمندگان دلیر این سپاه بودند. ♦️ در این جنگ سنّ حضرت بین پانزده تا هفده سال بوده است. و هنگام شهادت امیرالمؤمنین علیه السّلام، هجده ساله بوده‌اند. ☀️ اسم زیبای عبّاس را امیرالمؤمنین علیه السّلام بر حضرت نهادند؛ که به معنای شیر دِژَم و خشمگین بیشه‌ی شجاعت است. 🎈 کنیه‌ی معروف ایشان، اباالفضل است به این علّت که از حضرت عبّاس دو پسر باقی ماند: یکی عُبِیدُالله و دیگری فضل. 🍀 فضل فرزندی بسیار زیبارو و باکمال بود. هم کمالات معنوی و هم کمالات ظاهری داشت و به لحاظ او، به حضرت عبّاس ، ابوالفضل گفته شده است. 🌹از لقب‌های دیگر حضرت، قمر بنی‌هاشم است. زیبایی چهره‌ی ظاهری و پیکر جسمانی حضرت ابوالفضل علیه السّلام و خصوصیات بی نظیر اخلاقی، سبب شد که به ایشان «قَمَرُ الهاشمیّین» یا قمر بنی‌هاشم می‌گفتند. 🎈 از القاب حضرت بابُ الحَوائِج است. یعنی دری که از آن همه‌ی حاجت‌ها برمی‌آید. 🙏البتّه بابُ الحَوائِج معانی مختلفی دارد. ولی اوّلین معنا و ظاهری‌ ترین معنایش همین است؛ یعنی کسی که برای رسیدن به حاجات، باید از راه او وارد شد و از در حضرت عبّاس علیه السّلام می‌توان به نیازهای خود راه پیدا کرد...‌ 📙استاد مهدی طیّب هشتک کانال حذف نشود ❌ @marajalbahrain09173426998
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نام: قاسم  نام پدر: امام حسن(ع) نام مادر: رَمله (معروف به نجمه، امّ ابی‌بکر) تاریخ ولادت: اوائل سال 48 هجری قمری [طبق محاسبه‌ی مؤلف]  مدت عمر: 13 سال (بعضی سن او را 14 سال هم نوشته اند) تاریخ شهادت: عاشورای سال 61 هجری قمری در کربلا قاتل: عمروبن سعد(نفیل) اَزُدی  محل دفن: کربلای معلی 🌸 مختصری از شرح حال حضرت قاسم(ع) حضرت قاسم(ع) فرزند امام حسن مجتبی(ع) است و مادرش رَمله نام دارد. مرحوم شیخ مفید، سه نفر از فرزندان امام حسن(ع) را نام برده که در کربلا به شهادت رسیده‌اند که عبارتند از: قاسم، ابوبکر و عبدالله. و مرحوم محدث قمی فرزند دیگری بنام عبیدالله نیز یاد کرده است که او نیز در کربلا شهید شد.  حضرت قاسم(ع) نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. او دو ساله بود که پدرش شهید شد و در مهد تربیت حسینی بزرگ شد و آن روح بلند و همت عالی در این جوان هاشمی اثری عمیق کرد و با اینکه در واقعه‌ی کربلا، نوجوانی کم سن و سال بود اما وقتی به میدان رفت بر خلاف انتظار لشکریان دشمن، چنان با شهامت و دلیرانه جنگید و بر قلب دشمن تاخت تا اینکه بر او حمله کرده و شهیدش نمودند. شهادت حضرت قاسم(ع) در سال 61 هجری قمری رخ داد و آنطور که سن آن حضرت را 13 سال نوشته اند، تاریخ ولادت ایشان را می‌توان اوائل سال 48 هجری قمری تخمین زد. 💠 کثرت علاقه‌ی امام حسین(ع) نسبت به قاسم(ع) در علاقه‌ی زیاد امام حسین(ع) به قاسم(ع)، شواهد بسیاری ذکر شده از جمله اینکه حضرت سیدالشهداء(ع) در وداع هیچیک از شهدا غش نکرد مگر در وداع حضرت قاسم(ع) و منجمله حضرت سیدالشهداء(ع) در ابتدای امر، اجازه نداد که حضرت قاسم(ع) به میدان برود مگر بعد از التماس و بوسیدن دست و پای عموی بزرگوارش. هنگامی که امام حسین(ع) ناله‌ی حضرت قاسم(ع) را شنید، با شتاب به بالین او آمد و اینگونه به بالین شهیدی نشتافته بود و وقتی به بالین قاسم(ع) آمد، لشکر را نفرین نمود.  امام حسین(ع) همانطور که صورت به صورت علی‌اکبر(ع) گذارد، وقتی که به بالین حضرت قاسم(ع) آمد سینه‌اش را به سینه‌ی او چسباند. حاصل اینکه از آنچه گفته شد، معلوم می‌شود که حضرت سید‌الشهداء(ع) به حضرت قاسم(ع) و علی‌اکبر(ع) به یک نحو محبت داشت و به یک چشم نظر می‌فرمود.  @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 امام دوم شیعیان واولین فرزند امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بنا بر مشهور در پانزدهم رمضان سال سوم هجری در مدینه به دنیا آمد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به دستور خداوند، ایشان را حسن نام نهاد و گوسفندی قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد. آن حضرت در ۳۷ سالگی به امامت و خلافت رسید و در سال ۴۱ه‍.ق. مجبور به صلح با معاویه شد. دوره حکومت آن حضرت شش ماه و سه روز طول کشید. امام حسن پس از صلح، به مدینه رفت و ده سال تا هنگام شهادت در مدینه بود. شناسنامه امام حسن مجتبی علیه السلام در تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی علیه السلام اندکی اختلاف وجود دارد. طبق قول مشهور، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود. هفت سال از عمر شریفش مصادف با حیات پربار خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم بود. پدر گرامی اش امام علی بن ابیطالب علیه السلام و مادر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر پیامبر خداست. پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم و والدین حضرت نه تنها در نامگذاری آن کودک از خدای متعال سبقت نگرفتند که در انتظار نشستند تا اسم آن مولود مبارک را خداوند بی همتا برگزیند. سرانجام وحی الهی نازل شد و به رسولش خبر داد که: «این نوزاد را حسن بنامید.» آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم گوسفندی را قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد و با دستان مبارکش نوعی عطر مخلوط، به نام «خَلوق» به سر آن کودک شایسته مالید و آنگاه نافش را برید و... تنها کنیه امام مجتبی علیه السلام «ابومحمّد» است. ولی در القاب حضرت تعابیر مختلفی ذکر شده است. مشهورترین القاب حضرتش عبارتند از: تقیّ، زکیّ، سیّد، سبط، ولیّ. در نقش نگین انگشتری اش نیز اختلاف است. سیره نگاران، عبارات زیر رای نقش نگین حضرت دانسته اند: «العزّة للّه وحده»؛ «العزّة للّه»؛ «اللّه اکبر»؛ «به نستعین» و «حسبی اللّه». 💠سیمای ظاهری امام حسن علیه السلام امام مجتبی علیه السلام شباهت بسیاری به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم داشت. شاید در همان روزهای آغازین حیات مبارکش بود که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم با نظاره جمال و کمال او فرمود: 10؛ تو از لحاظ آفرینش و خوی (صورت و سیرت) مانند من هستی.» ابن صبّاغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّة» چهره شکوهمند امام مجتبی علیه السلام را این گونه به تصویر کشیده است: «امام ابومحمد الحسن بن علی، رنگی سپید آمیخته با سرخی داشت. دیدگانش درشت و سیاه، گونه هایش هموار، موی وسط سینه اش نازک، موی ریشش انبوه، پشت گوشش پرمُو، بینی اش کشیده و برّاق همچون شمشیری از نقره، مفاصلش درشت و شانه هایش از یکدیگر دور، بود. انسانی متوسّط القامه و ملیح بود. نیکوترین صورت را داشت. با رنگ سیاه خضاب می کرد. مویش پر چین و کوتاه و قامتش رسا بود.» همسران و فرزندان امام حسن علیه السلام از امام مجتبی علیه السلام 15 فرزند بر جای مانده است که اسامی آنها، با تفکیک مادرانشان، عبارتند از: -زید، امّ الحسن و امّ الحسین؛ از مادری به نام «بشیر» بنت ابی مسعود. -حسن، (معروف به حسن مثّنی)؛ از مادری به نام «خولة» بنت منصور. -قاسم، عبداللّه و عمر؛ از مادر کنیز. -عبدالرحمن؛ از مادر کنیز. -حسین، فاطمه و طلحه؛ از مادری به نام «امّ اسحاق» بنت طلحة بن عبداللّه. -فاطمه، رقیّه و امّ سلمه؛ که مادرانشان متفاوت بوده است. بر اساس بیان تاریخ نگاران، فقط حسن و زید، صاحب نسل بوده اند و از سایر فرزندان امام مجتبی علیه السلام نسلی باقی نمانده است. 💠تولد امام حسن علیه السلام امام حسن عليه السلام سال سوم هجرت در مدينه متولد شد و هفت سال و اندى جد خود را درك نمود و در آغوش مهر آن حضرت به سر برد و پس از رحلت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله كه با رحلت حضرت فاطمه سه ماه يا شش ماه بيشتر فاصله نداشت تحت تربيت پدر بزرگوار خود قرار گرفت. امام حسن عليه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصيت آن حضرت، به امامت و خلافت رسيد و نزديك به شش ماه به اداره امور مسلمين پرداخت و در اين مدت معاويه كه دشمن سرسخت امام على و خاندان او بود و سال‏ها به طمع خلافت جنگيده بود به عراق كه مقر خلافت امام حسن عليه السلام بود لشكر كشيد و جنگ آغاز كرد واز سوى ديگر سرداران لشكريان امام حسن را تدريجاً با پول‏هاى گزاف و نويدهاى فريبنده اغوا نمود و لشكريان را بر آن حضرت شورانيد. بالاخره آن حضرت به صلح مجبور شده خلافت ظاهرى را با شرايطى (به شرط اين‏كه پس از درگذشت معاويه دوباره خلافت به امام حسن عليه السلام برگردد و خاندان و شيعيانش از تعرض مصون باشند) به معاويه واگذار نمود. @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌ ادامه دارد...
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 معاويه به اين ترتيب خلافت اسلامى را قبضه كرد و وارد عراق شده و در سخنرانى عمومى رسمى شرايط صلح را الغاء نموده و از هر راه ممكن استفاده كرده سخت‏ترين فشار و شكنجه را بر اهل بيت و شيعيان ايشان روا داشت. امام حسن عليه السلام در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشيد در نهايت شدت و اختناق زندگى كرد و هيچ‏گونه امنى حتى درداخل خانه خود نداشت و بالاخره در سال پنجاه هجرى به تحريك معاويه به‏دست همسر خود مسموم و شهيد شد. (برگرفته از شیعه در اسلام علامه طباطبایی(ره)) 💠پیش از امامت امام حسن هفت سال از عمرش را در دوران پیامبر سپری کرد. امام حسن علاوه بر درک محضر پیامبر در بسیاری از حوادث دوران هجرت همراه ایشان بود، مانند حادثه مباهله. آن حضرت مشمول حدیث کسا و آیه تطهیر شد که از دلایل مهم بر عصمت آن حضرت است. علاوه بر آن همراه برادرش حسین در بیعت رضوان حاضر بود. امام حسن به همراه برادرش، امام حسین، بالای سر آن حضرت هنگام رحلت حاضر بود. هنگامی که ابوموسی اشعری فرماندار کوفه با فرستادگان امام علی (ع) برای مقابله با شورش داخلی (برپاکنندگان جنگ جمل) همکاری نکرد، امام علی فرزند خود امام حسن را به همراه عمار یاسر با نامه‌ای به کوفه اعزام کرد. آن حضرت با سخنرانی خود در مسجد کوفه توانست حدود ده هزار نفر را به میدان جنگ علیه ناکثین بکشاند. امام حسن قبل از جنگ جمل سخنرانی کرد و امیرالمؤمنین وی را در این جنگ به میمنه (سمت راست) سپاه فرستاد. برخی گفته‌اند که در این جنگ، حضرت علی (علیه السلام) به محمد حنفیه فرمود: این نیزه را بگیر و جمل [منظور شتر عایشه است که عده بسیاری در مقابل آن کشته شدند] را پی کن. محمد حنفیه رفت و از شدت تیرباران بازگشت. پس از او حسن نیزه را گرفت و شتر را پی کرد.(برگرفته از ویکی شیعه) 💠امامت و خلافت امام حسن (ع) ، مسئولیت خلافت را در جوی مضطرب و نا آرام و در وضعی بسیار پیچیده و پر کشاکش که در پایان زندگانی پدر بزرگوارش امام علی (ع) بروز کرده و شعله ور شده بود به عهده گرفت. امام حسن (ع) حکومت خود را با مردمی شروع کرد که به مکتبی بودن مبارزه و هدفهای آن ، ایمان واضح و کاملی نداشتند و آنان را از جنبه دینی و اسلامی با خواسته های مبارزه هماهنگی نبود و در آن هنگام به چهار حزب تقسیم شده بودند که از این قرار بود : الف - حزب امویان. این حزب از گروههای قومی تشکیل شده بود که از نفوذ بسیار بر خوردار بودند و پیروان فراوان داشتند . آنها در محیط شیعیان امام حسن برای پیروزی معاویه کار و فعالیت داشتند و به منزله جاسوسان و ماموران مخفی، حرکات امام را زیر نظر داشتند. ب - خوارج. بیشتر اهل کوفه به جنگ اصرار داشتند تا جائی که وقتی می خواستند با امام حسن (ع) بیعت کنند، با آن بزرگوار شرط کردند که باید با این تجاوز کنندگان گمراه حکومت بجنگند اما امام نپذیرفت. سپس به خدمت امام حسین (ع) رفتند تا با او بیعت کنند و او به آنان گفت: «معاذ الله که تا حسن زنده است با شما بیعت کنم» . آنگاه چاره ای ندیدند جز آنکه با امام حسن بیعت کنند. آنان در زمینه توطئه گریهای خطرناک و مبارزه با برنامه و نقشه امام حسن (ع) با حزب اموی همکاری داشتند. ج - شکاکان. آنان کسانی بودند که دعوت خوارج در آنان تاثیر گذاشته بود، بی آنکه از آنان باشند. اینان افرادی فرصت طلب و مذبذب بودند و خوی فرار بر طبیعت آنان غالب بود. د - حمراء (سرخ). آنان پاسبانان «زیاد» بودند و میخواستند که سربازان شخص پیروز و شمشیرهای شخص غالب باشند. کارشان به جائی رسید که کوفه را بخود نسبت دادند و گفتند: «کوفه حمراء». اما پیروان امام حسن (ع) کسانی بودند که پس از شهادت پدر بزرگوارش علی (ع)، به بیعت با او شتافتند و در کوفه عده آنان بسیار بود. اما دسیسه ها و فتنه گری دیگران، پیوسته هر حرکتی را که از اینان سر می زد، با شکست روبرو میکرد و خنثی می نمود. @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ابو عبدالله، جعفر بن محمد الصادق معروف به جعفر صادق،امام ششم شیعیان می باشد. امام جعفر صادق(ع) بیشترین سال عمر را در میان یازده امام اول شیعیان داشته‌است. 🌹ولادت امام جعفر صادق(ع) امام جعفر صادق(ع)، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. 🌹اسما و القاب امام صادق(ع) نام آن حضرت جعفر و لقب شاخص ايشان حضرت «صادق» است، اگر چه القاب ديگرى همانند فاضل و صابر، و طاهر هم داشته اند، لقب صادق را حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) براى آن حضرت انتخاب فرمودند، مرحوم مجلسى در جلد 47 بحار الانوار صفحه 8 روايتى بدين مضمون نقل كرده است: «امام زين العابدين(عليه السلام) از پدرش و او از جدش امير المؤمنين(عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: وقتى كه فرزند من جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب متولد شد، او را صادق نام گذاريد، زيرا در اولاد او كسى همنام او خواهد بود كه به ناحق دعوى امامت مى كند، و او را كذاب (جعفر کذاب) خواهند گفت. 🌹زندگی خانوادگی امام صادق (ع) امام جعفر صادق(ع) با فاطمه که از نسل حسن بن علی بود، ازدواج کرد. از او دو پسر به نامهای اسماعیل بن جعفر (امام ششم فرقه ی اسماعیلیه) و عبدالله افطح متولد شدند. به دنبال مرگ فاطمه، صادق برده ای به نام حمیده خریداری کرده، او را آزاد کرد و مسائل دینی را به او آموخته سپس با او ازدواج کرد. حمیده برایش دو پسر به نامهای موسی کاظم (امام هفتم شیعیان دوازده امامی) و محمد دیباج به دنیا آورد. حمیده مورد احترام شیعیان مخصوصا زنانی است که او را به خاطر درایت و دانایی اش می ستایند. امام جعفر صادق (ع) زنان را به حضورش می فرستاد تا عقاید اسلامی را از او یاد بگیرند. معروف است از آن امام که در حقش گفته است که حمیده مثل طلای ناب از هر ناخالصی پاک است. 🌹جنبش فرهنگی در دوران امامت امام صادق(ع) امام جعفر صادق(ع) در سن ۳۱ سالگی پس از مرگ پدرش به امامت رسید. امامت او همزمان با سال‌های پایانی حکومت بنی امیه و سال‌های آغازین حکومت بنی عباس بود. عصر امام صادق(ع) همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد. امام صادق(ع) با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. شاگردانی چون: هشام بن حکم، مفضل بن عمر کوفی جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حیان و ... تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند. ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است. امام صادق (ع) از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد. همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است. بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود. @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 📜 همنشینی حضرت عبدالعظیم با سه امام 🔹دوران عمر بابرکت حضرت عبدالعظیم با سه امام همراه بود و افتخار زانو زدن در مکتب امامان رضا، جواد و هادی را داشت و از اوان جوانی تا پایان زندگانی شریفش در راه نشر و اعلان سخن آنان کوشید و از هیچ تهدید و فشاری واهمه نداشت. 🔸1- هم نشینی با امام رضا علیه السلام امام رضا علیه السلام در سال 183ق به امامت رسید و مدت امامت ایشان بیست سال بود. حضرت عبدالعظیم مفتخر است که در دوران حضور و اقامت امام رضا علیه السلام در شهر مدینه، از محضرش نور برگرفته و از گفتار حیات بخش ایشان بهره برده است. یکی از مکتوباتی که به امام نوشت و جواب گرفت، دربارۀ ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام است. می دانیم که حضرت ابوطالب علیه السلام عموی گرامی پیامبر اکرم و پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علیه السلام را «مؤمن قریش» نامیده اند. خدمات بی وقفۀ او در سالهای نخستین بعثت به اسلام و کمک بی شائبه اش به پیامبر کتمان شدنی نیست؛ اما برخی از مغرضین سعی کرده اند تا به خاطر بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام پدر ایشان را مشرک بدانند. حضرت عبدالعظیم که خود از چشمه معارف اهل بیت سیراب شده و بر ایمان جناب ابوطالب علیه السلام اعتقاد داشت، روزی سخن جعل شده ای را شنید که در آن حضرت ابوطالب علیه السلام به عنوان فردی جهنمی معرفی شده بود. او از این گفتار متعجب شد و نامه ای برای امام رضا علیه السلام نوشت و ضمن نقل سخن مذکور، نظر حضرت را جویا شد. امام پس از دریافت نامه، این جواب را برای او ارسال داشت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّک إِنْ شَککتَ فِی إِیمَانِ أَبِی طَالِبِ کانَ مصِیرُک إِلَی النارِ؛[بحار الانوار، محمدباقر مجلسی] اگر تو درباره ایمان ابوطالب شک کنی، سرانجام راهت دوزخ است.» 🔹امام رضا(ع) با نوشتن این جمله کوتاه، ضمن اشاره به ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام، دوستان را به پذیرش این مهم رهنمون ساخت و به کسانی که در پی تضعیف شخصیت عموی پیامبر بودند، هشدار داد.[ آفتاب ری] 🔸2- هم نشینی با امام جواد(ع) امام جواد علیه السلام در سال 203 ش در حالی که هشت سال داشت، به امامت رسید و نور هدایت خود را از مدینه به عالم افشاند و در تربیت شاگردان و یاران راستین اهتمام ورزید که حضرت عبدالعظیم از جمله اصحاب و شاگردان ایشان بوده است. تا زمانی که امام جواد علیه السلام در مدینه بودند، حضرت عبدالعظیم از وجود ایشان بهره ها برده و افتخار این را داشت که بیش ترین استفاده را از محفل معنوی این امام همام کسب کند. راوی احادیثی که در کتاب «منتهی الامال» شیخ عباس قمی(ره) از امام جواد علیه السلام نقل شده، حضرت عبدالعظیم است. از جمله اینکه: امام جواد فرمودند: «أَکبَرُ الْعَیبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیک مِثْلُهُ؛ بزرگ ترین عیب تو آن است که عیب کنی مردم را به چیزی که مثل آن در تو باشد. » همچنین، فرمودند: «رَأی الشیخِ أَحبُّ إلیَّ مِن جَلَدِ الغُلامِ؛[نهج البلاغه] اندیشة پیر کهنسال دوست داشتنی تر است نزد من از جلادت و مردانگی نوجوان.»[منتهی الامال] 🔸3- هم نشینی با امام هادی(ع) امام هادی در سال 212 ق در مدینه متولد شد و در هشت سالگی به امامت رسید. آن حضرت بیش ترین تلاش خویش را در پی تربیت و پرورش یاران خود قرار داد و شخصیتهای فرزانه ای چون حضرت عبدالعظیم از مکتبش به کمال رسیده، در ترویج و نشر اسلام ناب سرآمد و شاخص گردیدند. امام در سال 243 ق با فشار متوکل لعنه الله روانه سامرا گردید و سرانجام در سال 254 ق به شهادت رسید.(الارشاد) تا آن زمان که امام هادی علیه السلام در مدینه حضور داشت، عمدتا محل حضور حضرت عبدالعظیم منزل آن حضرت بود و در آن دو دهه بر ساحل عنایتش پهلو زد و از خوان گسترده امامتش بهره برد. از حضرت عبدالعظیم نقل شده است که: روزی بر آقایم امام هادی وارد شدم. چون نگاه آن حضرت بر من افتاد، فرمود: سلام بر تو ای ابوالقاسم خوش آمدی. به یقین تو از دوستان مایی به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند پیامبر خدا! من بر آنم که ایمان خود را خدمت شما عرضه داشته، آن را بازگو کنم اگر مورد پسند و رضایت شما باشد، بر آن استوار باشم تا آن هنگام که به دیدار پروردگارم برسم. حضرت فرمود: عقاید خود را بازگو ابوالقاسم! عرض کردم: اعتقاد دارم که خدا یکی است و هیچ چیز مانند او نیست. محدود به چیزی نمی باشد لذا نه ابطال پذیر است و نه تشبیه پذیر او نه جسم است و نه صورت نه عَرَض است و نه جوهر بلکه او اجسام را مجسم ساخته و صورتها را تصویر کرده و عرَضها و جوهرها را آفریده است. او پرودرگار هر چیز و مالک و به وجود آورنده ی همه آنهاست امام فرمودند: ای اباالقاسم بخدا سوگند معتقدات تو همان دینی است که پروردگار برای بندگانش در نظر گرفته[آفتاب ری] @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌹تولد حضرت زینب سلام الله علیها 🔹حضرت زینب کبری(س) سومین فرزند امام علی (ع) و فاطمه (س)، اولین دختر و یکی از شخصیت های بی نظیر و مؤثر در دنیای اسلام است که در روز 5 جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری قمری (پس از صلح حدیبیه و دو سال بعد از ولادت امام حسین بن علی (ع)) در محلّه بنی هاشم شهر مدینه منوّره به دنیا آمد. نام و القاب حضرت زینب(س) 📜 بر اساس روایات متعدد، پیامبر اکرم(ص) نام حضرت زینب را برای دختر حضرت فاطمه(س) انتخاب کردند که این نام توسط جبرئیل از سوی خداوند به پیامبر (ص) گفته شده بود.(شریف القرشی، السیده زینب، 1422ق، ص39) 🔸نام مبارک آن حضرت، " زینب " در لغت به معنای درخت نیکو منظر و خوشبو و یا به معنای «زین أب» یعنی افتخار و ‏زینت پدر است ‎. کنیه گرامیشان، ام الحسن و ام کلثوم است. 🔹برای ایشان، القاب فراوانی نقل شده است، همانند:: عقیله بنی هاشم، عالِمه غیر معلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینةاللّه، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه و شریکةالحسین. (جزائری، الخصائص الزینبیة، 1425ق، ص52-53) حضرت زینب(س) را به سبب سختی های بسیاری که در زندگی دید، ام المصائب نیز لقب داده اند. درگذشت جدش پیامبر(ص)، بیماری و به شهادت رسیدن مادرش، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع) ، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، واقعه کربلا و به اسارت رفتن در کوفه و شام از جمله وقایع سخت و تلخ زندگی وی به شمار می آید. ( امین، اعیان الشیعة، 1406ق، ج7، ص137) 💠 ازدواج و همسر حضرت زینب سلام الله علیها حضرت زینب (س) با عبداللَّه جعفر (پسر عموی خود) ازدواج کرد. برخی از مورخین تاریخ این ازدواج را سال هفدهم هجری می‏ دانند. (زینب کبری عقیله بنی هاشم ،حسن الهی،ص76) فرزندان حضرت زینب (س) 🔸در برخی منابع از چهار پسر به نام های: علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام کلثوم به عنوان فرزندان زینب(س) و عبدالله نام برده شده است. (ابن الاثیر، أسد الغابة، 1409ق، ج6، ص133) 🥀عون و محمد در واقعه کربلا به شهادت رسیدند. (مفید، الارشاد، 1372ش، ج2، ص125) ⬅️ معاویه برای فرزندش یزید از ام کلثوم دختر حضرت زینب(س) خواستگاری کرد؛ ولی امام حسین (ع) او را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابی طالب درآورد. (امین، اعیان الشیعة، 1406ق، ج7، ص137) 📜 ویژگی ها، فضایل اخلاقی حضرت زینب سلام الله علیها 🔸این بانوی بزرگ، دارای قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد و ورع، عفاف و شهامت فوق العاده بود. امام حسین(ع) هنگام دیدار، به احترامش از جا بر می خاست. 🔹زینب کبری، از جدش رسول خدا(ص) و پدرش امیرالمؤمنین و مادرش فاطمه زهرا(س)حدیث روایت کرده است. (الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص65) علم و سخنوری ❇️ سخنان و خطبه های زینت(س) را در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او دانسته اند. (کحّاله، أعلام النساء، 2008، ج2، ص92-97) ✳️ مقام وصایت و نیابت حضرت زینب سلام الله علیها مقام وصایت و نیابت، از امتیازات و خصلت های ویژه حضرت زینب (س) است، در پرتو این مقام بلند معنوی و انسانی حضرت زینب(س) عهده دار کم سابقه ترین مأموریت، برای یک زن در طول تاریخ گردیده است‎. 🔸به هر حال مقام و استعداد و دانایی زینب که وی را عقیله بنی هاشم نیز نامیده اند، از مقام و استعداد افراد عادی بسیار برتر است. 🕋 عبادت حضرت زینب سلام الله علیها حضرت زینب(س) شب ها به عبادت می پرداخت و در دوران زندگی، هیچ گاه تهجّد را ترک نکرد. 🔸آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد. (جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، ص61) صبر و استقامت 🔹حضرت زینب را تجسم و نماد صبر جمیل نامیده اند. مقاومت در راه پاسداری از حریم دین، کنترل نفس خود در برابر ناملایمات و ضعف نشان ندادن در مقابل دشمن و عدم شکوه در حضور مردم را از جمله ویژگی های صبر زینب(س) نام برده اند. ( « حضرت زینب(س)، نماد صبر جمیل»، خبرگزاری حوزه ) ▪️او در روز عاشورا ، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت: «بار خدایا! این قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.» (فیض الاسلام، خاتون دوسرا، 1366ش، ص185) تعلیم و تفسیر قرآن ‎ 📜 حضرت زینب (س) فرزند پیامبر، که قلب او محل نزول وحی و قرآن و فرزند علی (ع) از مفسرین قرآن است؛ بنابراین جای تعجبی ندارد که ایشان نیز معلم و مفسر قرآن بودند. 🔸بر اساس روایت متعدد حضرت زینب(س) در کوفه برای زنان قرآن را تفسیر می کردند. (محلاتی، ریاحین الشریعة، 1349ش، ج3، ص57) @marajalbahrain هشتک کانال حذف نشود ❌