. 🥲 یا صاحب الزمان ... 💔 العجل العجل العجل بحق الزینب سلام‌الله‌علیها 🔰 آشیخ علی خُزاعی ✍🏻 آقاجان دعامون کن هوای مارو داشته باش🫀 #پیشنهاد_ویژه_مدیر_کانال 🔻@marasemat_yazd .

. 🔴 هلال‌ بن نافع از سربازان دشمن مى‌گويد: 🥀 من در روز عاشوراء، در ميان دو صف لشكر ايستاده بودم و نگاه مى‌كردم. 🥀 دختر كوچكى را ديدم كه آمد و دامن امام حسين علیه‌السلام را گرفت و گفت: 🥀 اى پدر! مرا درياب كه بسيار تشنه‌ام! 🥀 حضرت نگاهى كرده گريست و فرمود: 🥀 اى نورديده! صبر كن؛ همانا خداوند تو را سيراب خواهد كرد. به درستى كه او وكيل من است. 🥀 پس دست او را گرفت و به خيمه‌ها برگردانيد... 🥀 هلال مى‌گويد: پرسيدم كه اين طفل كيست و چه نام دارد؟! 🥀 شخصى گفت: او رقيّه سلام‌الله علیها دختر سه ساله‌ حسين علیه‌السلام است! 📕 انوارالشهاده، صفحه ۱۶۳ . 🏷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات یزد 🏷 @marasemat_yazd

. 🔴 تصاویری بسیار زیبا 😌🌱 🕌 از حرم مطهر حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها 😍 . 🪧 کانال رسمی مراسمات یزد 🏷 @marasemat_yazd .

. ✨ با معرفت ترین رفاقت در دنیا 🌍 🔰 آشیخ علی خُزاعی . 🌙 کانال رسمی مراسمات یزد 🏷 @marasemat_yazd .

. 🤭 بابا ، بچه چجوری به دنیا میاد؟!😶 ⚠️ سر و تهش رو بزن بقیش همشو دقیق بگو دقیق 👌🏻 🔰 دکتر سعید عزیزی . ✳️ کانال رسمی #مراسمات_یزد 🏷 @marasemat_yazd .

. 🔰سفره ام البنین سلام الله علیها 🔴 ۳۳٠ ساندویچ تهیه گردید و بین خانواده های نیازمند توزیع شد 🤝 با مشارکت ۳ مجموعه در یزد 🔖 کانال رسمی #مراسمات_یزد 🔖 هیأت محترم #شباب_الحسن [ع] 🔖 گروه جهادی #مشکات 🏷 @marasemat_yazd .

. 🩸 #مقتل | #حضرت_رقیه سلام‌الله علیها 🩸 🥲 و گفته‌اند که دو دختر صغیره، یکی از حضرت امام حسن و یکی از حضرت سیدالشهداء علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند، و شرح آن را چنین ذکر می‌کنند... 🔹 وقتی که خیمه‌ها را آتش زدند، ۲۳ طفل کوچک از خیمه‌ها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف می‌لرزیدند. 🔸 یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد لعنت الله علیه گفت: ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمی‌رسد، بگو اینها را آب بدهند که از بی‌آبی دارند هلاک می‌شوند... 🔹 عمرسعد ملعون گفت: بروید ایشان را آب دهید. سقاها مشک‌ها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیالات #امام_حسین علیه‌السلام. 🔸 اول، جام آبی به رقیه سلام‌الله علیها دادند که از همه کوچکتر بود. او آب را گرفت و پیش از نوشیدن، روانه قتلگاه شد. 🥲 گفتند: کجا میروی؟! گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لب‌هایش تشنه بود، می‌خواهم این آب را به او بدهم..! 📕 تحفةالحسینیة، فاضل بسطامی . 🏷 کانال رسمی اطلاع رسانی مراسمات یزد 🏷 @marasemat_yazd