✍️ رمان#تنها_میان_داعش
#قسمت_سوم
💠 در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد.
💠حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم.
💠 وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از #خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار انگور را حساب میکرد.
💠 عمو همیشه از روستاهای اطراف #آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم.
💠 مردی لاغر و قدبلند، با صورتی بهشدت سبزه که زیر خط باریکی از ریش و سبیل، تیرهتر به نظر میرسید. چشمان گودرفتهاش مثل دو تیلّه کوچک سیاه برق میزد و احساس میکردم با همین نگاه شرّش برایم چشمک میزند.
💠 از #شرمی که همه وجودم را پوشانده بود، چند قدمی عقبتر ایستادم و سینی را جلو بردم تا عمو از دستم بگیرد. سرم همچنان پایین بود، اما سنگینی حضورش آزارم میداد که هنوز عمو سینی را از دستم نگرفته، از تله نگاه تیزش گریختم.
ادامه دارد...
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
#دلنوشته_مهدوی
ای یوسف زهرا سفرت کی به سر آید
با دست تو کی نخل عدالت ثمـــر آید
از پـیـک صـبـا کـی شنـوم آمـدنـت را
کی بانگ انا المهدیت از کعبه برآید؟!
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
🌷شهید محمود ستوده🌷
برادران و خواهران!!
این دنیا، دنیاے آرامش است و همه میدانیم که هیچکدام ما ماندگار نیستیم و همه خواهیم رفت فقط مراقب باشیم پرونده مان سفید باشد.
#کلام_شهدا
#امام_زمان
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
◀️ پیوند دو دریا
✍ بهای مهریه
با لحنی پدرانه پرسید:
برای ازدواج چیزی داری؟
پدر و مادرم فدایت! چیزی از زندگی من بر شما پوشیده نیست، تنها یک شمشیر، یک زره و شتری دارم که با آن آب کشی می کنم.
تبسمی گرو و گفت:«از شمشیر بی نیاز نیستی؛ با آن در راه خدا جهاد می کنی. شتر را نیز برای مسافرت و روزی اهل خانه ات نیاز داری؛ اما زره را می پذیرم. آن را بفروش و نزد من بیا.»
مهریه ی برترین بانوی جهان، بهای یک زره شد.
#انسیة_الحوراء
#مشکوة_الولاء
#امام_زمان
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 ۱۰ ربیع الاول، سالروز ازدواج پر خیر و برکت پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها بر مسلمانان جهان تبریک و شادباش🌸
#سالروز_ازدواج_حضرت_محمد
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
#آخرین_منجی
📝تبار موعود
♻️ چون وارد بندرگاه شدند تأسیسات هسته ای تحقیقاتی بوشهر نمایان گردید. نام سانگ دانشمند چینی هفتاد و دو ساله با چشمانی کشیده و بادامی، با اندامی متوسط شیشه اتومبیل را پایین آورد و به تماشای تأسیسات هسته ای مشغول شد. در این موقع، نسیم گرمی وزید و موهای سپید همچون برفش را آشفته کرد. او که به تأسیسات عظیم هسته ای خیره شده و از تعجب، دهانش باز مانده بود ناگهان چشمش به چهره ی والتر میتریچ، دانشمند روسی شصت و هشت ساله که حالتی خوشایند و لبخندی بر لب داشت، افتاد.
♻️ والتر که چشمانی آبی و اندامی قوی و قامتی بلند و موهایی سفید و پر پشت داشت، آثار رضایتمندی و خرسندی در چهره اش دیده می شد. نام سانگ، از دیدن والتر به قدری متعجب گردید که نزدیک بود از تعجب خشکش بزند. او پس از این که مطمئن شد که مرتکب خطای چشم نشده با خود گفت:
♻️ خداوندا! آیا این همان مردی نیست که به همراه چندین نفر در هواپیمای ایرباسی که در شبه جزیره سینا منفجر شد، کشته شد؟ چطور ممکن است زنده باشد؟! نکند چشمانم اشتباه می بیند؟ یا این که این مرد شباهتی به او دارد. ولی نه، چشمان من اشتباه نمی کند. این مرد خود اوست.
ادامه دارد....
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
@marefatmahdavi313
━━━⊰❀🌷❀⊱━━━