eitaa logo
مرقومات/علی ریاحی پور
1.8هزار دنبال‌کننده
466 عکس
519 ویدیو
60 فایل
📝 مرقوماتی سیاسی و تاریخی... 🔴 کارشناس ارشد علوم سیاسی محقق و پژوهشگر انقلاب اسلامی 📲 ارتباط با ادمین ایتا: @Aliriahipoor
مشاهده در ایتا
دانلود
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺بخش هایی از کلیپ خاطره انگیز و قدیمیه «بسیجی خسته نباشی، دشمنت حاجت روا شد». فکر می کنم این مراسم مربوط به سال 79 باشه. حال و هوای حزب اللهی ها رو در اواخر دهه هفتاد خوب نشون میده. کلیپ طولانی تره، بخش های جذابش مثل سخنرانی تاریخی رهبر انقلاب در سال 78 رو گذاشتم که ببینید. @marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺باید گذشتن از دنیا به آسانی باید مهیا شد از بهر قربانی سوی حسین رفتند با چهره خونی زیبا بود این سان معراج انسانی 🔹بعد از هر شهادتی، همیشه این چند بیت و این نوای ماندگار میاد تو ذهنم.. @marghoomat
هدایت شده از هفته نامه ۹ دی
💠 ۴۹۷ امین شماره هفته نامه ۹دی منتشر شد 👈شنبه روی دكه‌های مطبوعات 🔻دبیرخانه ناکارآمد سه شورای عالی 🔹 آیا وقت تغییر دبیران باقیمانده از دولت روحانی در شوراهای عالی امنیت ملی، انقلاب فرهنگی و فضای مجازی نرسیده است؟ 🔻 هنر برای ایران 🔹 حضور موثر هنرمندان انقلابی در صحنه جنگ روایتها 🔸 سخنرانان انتخابات؛ ساکتان اغتشاشات 🔸 سخنی با بچه‌های انقلاب ♨️ فروش نسخه pdf هفته نامه ۹ دی ♨️ با توجه به درخواست مکرر برخی علاقمندان داخلی و بویژه عزیزان خارج از کشور، از سال ۹۸ فروش نسخه دیجیتال ۹دی آغاز شد. برای خرید نسخه PDF روی لینک زیر بزنید: ‏jaaar.com/kiosk/archives/9day هفته نامه ۹ دی 👇 @noheday مدیر مسئول 👇 @rasaee ...
هدایت شده از هفته نامه ۹ دی
💠 ٤٩٨ امین شماره هفته نامه ۹دی منتشر شد 👈شنبه روی دكه‌های مطبوعات 🔻داعشجو در لباس دانشجو 🔹 فحاشی برخی دانشجوها در دانشگاه علیه حافظان امنیت، بسترساز جولان داعشی‌ها در خیابان علیه مردم 🔻 به وقت شام! 🔹 فاز جدید پروژه سوریه‌سازی ایران با عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ در شامگاه چهارشنبه گذشته 🔸 فحش می‌دهم پس هستم! 🔸 بچه حزب‌اللهی شاهنامه ♨️ فروش نسخه pdf هفته نامه ۹ دی ♨️ با توجه به درخواست مکرر برخی علاقمندان داخلی و بویژه عزیزان خارج از کشور، از سال ۹۸ فروش نسخه دیجیتال ۹دی آغاز شد. برای خرید نسخه PDF روی لینک زیر بزنید: ‏jaaar.com/kiosk/archives/9day هفته نامه ۹ دی 👇 @noheday مدیر مسئول 👇 @rasaee ...
🔴 اصلاح طلبان یا داعش طلبان یک. 🔸امروز در کشور با افراد، گروه ها و جریاناتی مواجه ایم که شعار اصلاح طلبی، توسعه سیاسی و مبارزه با خشونت را سر می دادند و می دهند اما آنچه از خود به یادگار گذاشتند چیزی نبود و نیست جز حمایت کاسب کارانه و البته خائنانه شان از جنایت کار ترین و وحشی ترین گروه های تروریستی دنیا، یعنی داعشیانی که به جان و مال مردم ایران تاختند و اذنابشان در داخل کشور، با تردید افکنی ها و تخریب سربازان حافظان امنیت این کشور، مسیر را برای جنایت ها و خباثت های این گروه فراهم کردند؛ اصلاح طلبانی که روزی به دفاع از گروهک تروریستی منافقین می پردازند و ندای وامظلوما سر می‌دهند که چرا اعدام شان کردید و روزی دیگر به شغل شریف ماله کشی داعشیان نائل می آیند و جنایت هایشان را رفو می کنند. 🔸این روزها باز هم پادوهای داخلی داعش، دست به کار شدند و خوش خدمتی و خوش رقصی شان ثابت کردند. وقتی مسلوب الاختیار باشی چاره ای نداری جز آنکه فرامین رسیده از بالا را عملیاتی کنی. مهم آن است که جای شهید و جلاد عوض شود، ارجح آن است که مردم به عمق آنچه در حال وقوع است و خوابی که دشمنان خارجی و اذناب داخلی، برایشان دیده اند، واقف نشوند؛ فلذا لجن پراکنی می کنیم، تخم نفرت، تردید و دروغ را می کاریم، جاده صاف کن ترور های بعدی می شویم و حالا چند نفری ام خونشان بریزد، مگر نشنیدید که آن بزرگشان گفت اصلاحات خون می خواهد، حالا چه فرق می کند، این خون را ما بریزیم یا داعش! ما بریزیم یا جیش الظلم و کومله و دموکرات و باقی هم پیاله هایشان. 🔸اینها آنقدر ذلیل و بیچاره اند که برای نیل به اهداف شان دست به ادعاهای کودکانه و جاهلانه ای می زنند که آدمی نمی داند بخندد یا گریه کند! بخوانید مشتی نمونه خروار از سعید شریعتی( عضو حزب منحله مشارکت و از فعالان و محکومین فتنه 88) :« اطلاعیه ای که به نام داعش منتشر شده است یک سوتی بزرگ دارد: امروز چهارشنبه در سرزمین های عربی 1 ربیع الثانی و در تقویم ایران 29 ربیع الاول است. اساسا ربیع الاول 29 روزه است، این سوتی ناشی از چیست؟» به این آدم با این سطح از هوش که هنوز نمی داند در تقویم قمری به علت اهمیت مساله استهلال در برخی کشور ها تفاوت در 29 یا 30 روزه بودن ماه وجود دارد چه باید گفت؟ حالا اگر صدها بار هم عکس صفحه اول بسیاری از روزنامه های کشور های عربی مثل الدستور الاردنیه، الیوم الامارات و البلاد و الغد را نشانش بدهی که در صدر روزنامه تاریخ 30 ربیع الاول خورده است مگر می پذیرد؟ آقایان خود را به خواب زده اند، وگرنه خوابیده را که می شود بیدار کرد. 🔸پادوهای داخلی داعش حتی حاضر نیستند در اعلان محکومیت هایشان هم اسمی از داعش و شهادت کشته شدگان ببرند، چه سید اصلاحات و چه آذر منصوری! اینان همچون اربابان رسانه ای شان یعنی بی بی سی و ایران اینترنشنال، حتی حاضر نیستند از لفظ « گروه تروریستی داعش» استفاده کنند و شهیدان این حادثه شنیع را جان باخته خطاب می کنند و هم ردیف کسانی قرار می دهند که در زاهدان، مسلح به سلاح های سرد و گرم به کلانتری حمله می کنند و کشته می شوند. آذر منصوری( عضو حزب منحله مشارکت و از فعالان و محکومین فتنه 88) :« خشونت و ترور در همه وجوه آن محکوم است. هر وجدان بیدار و آگاهی باید فاجعه ترویستی حرم شاه چراغ و جان باختن جمعی از شهروندان بی گناه کشور را محکوم کند. علی القاعده تا روشن نشدن ابعاد این جنایت، نمی توان در مورد انگیزه، دلایل، عامل یا عاملان این ترور قضاوتی کرد.» می بینید! خود داعش در یک بیانیه رسمی و بار دیگر در ارگان مطبوعاتی خود یعنی هفته نامه «النبا» این جنایت را به عهده گرفته است اما این خانم هنوز تردید دارد و ابعاد ماجرا برایش روشن نیست! ایشان همان کسی است که در روزهای ابهام، در روزهایی که همه منتظر نظر پزشکی قانونی بودند و هیچ چیز برای هیچ کس قطعی نشده بود، حکم به قتل مهسا امینی داد اما حال، حتی زمانی که فیلم بیعت قاتل داعشی با خلیفه داعش منتشر می شود هم هنوز ابهام و تردید دارد! 🔸صاحب ایده گفت و گوی تمدن ها ام انگار تردید دارد! پیام تسلیت سید محمد خاتمی را بخوانید، نه اسمی از داعش و نه نامی از شهادت. « حادثهٔ تروریستی شیراز که به جان‌باختن عده ای از هموطنان عزیز و آسیب‌دیدن عده ای بیشتر منجر شد، نشان داد که خشونت تا چه حد می‌تواند بی‌رحم و مصیبت‌بار باشد. ضمن محکوم کردن این حرکت پلید و دردآفرین، برای جانباختگان عزیز رحمت واسعه الهی و برای آسیب‌دیدگان، بهبودی از خداوند منان طلب می کنم. آنچه در جامعهٔ ما جاری‌ست و می‌توان ریشه های آن را از دیرباز جستجو کرد و رو به سوی آزادی و زندگی دارد، درخور توجه است؛ ولی با کمال تأسف بروز خشونت -از هر طرف که باشد- دلها را آزرده می‌کند.» @marghoomat
🔴 اصلاح طلبان یا داعش طلبان دو. 🔸این پیام ها و این خط سیاسی تکمیل کننده کاری است که دو خبرنگار روزنامه هم میهن و شرق انجام دادند؛ نیلوفر حامدی و الهه محمدی. اینا همگی سر در یک آخور دارند؛ هدف یکی است و جز این نیست، نابودی ایران. 🔸این خط سیاسی که توسط بزرگان اصلاحات کلید خورد، در صحنه دانشگاه ام توسط داعشجو نماهای وطنی پژواک شد. خطی که هدفی ندارد جز تطهیر نطفه ناپاکی به نام داعش و لجن نشان دادن شجره طیبه ای به نام جمهوری اسلامی؛ یعنی عامل نابودی داعش. به شعارهایشان دقت کنید(به برخی شعار های رکیک و هتاکانه این جماعت اشاره نمیکنم) : «شاهچراغ رکس دیگس، اینم یه نیرنگ دیگس»، «سپاهی و ولایت، عامل هر جنایت»،  «بسیجی سپاهی، داعش ما شمایی»، «این نقشه ها تکراریه، داعش خود سپاهی». پادویی داعش در داخل مگر شاخ و دُم دارد؟ اینکه در داخل کشور، عامل نابودی حاکمیت داعش در عراق و سوریه یعنی سپاه و بسیج را اینگونه هتک حرمت کنی، جز از عوامل داعش از کسی دیگر بر می آید؟ جز از کسانی که دل در گرو داعش و داعشی گری دارند اساسا کسی به خود جرأت این را می دهد که جنایات داعش را که صدها نفر کودک، پیر، جوان، زن و مرد را در این سرزمین به خاک و خون کشیده است روتوش کند؟ مگر بار اول این جرثومه فساد است؟ این جماعت انگار حادثه خونین رژه نیروهای مسلح در اهواز و حمله به مجلس و حرم امام را یادشان رفته! این خط گفتمانی، یعنی حمایت از داعش و داعشی گری توسط اصلاح طلبان در سالیان گذشته بارها تکرار و مطرح شده است. 🔸این اشباح الرجال حتی حاضرند با داعش، دو لبه یک قیچی را تشکیل دهند تا جمهوری اسلامی روی آرامش نبیند. بسیاری از اینان کینه های بدر و خیبری دارند. چه آن میرشان که قلم مزدورانه خویش را به هتک حرمت شهید همدانی چرخاند: ««سزای آن سردار بی‌افتخاری که به این جنایت اعتراف و مباهات کرد چه بود، جز آنکه جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شود، در حالی که نه آسمان بر او گریست و نه زمین، و نه او کمترین نَمی‌ از سابقه پیشین با خود به پیشگاه خداوند برد؛ عبرتی برای بازماندگان تا در یابند که خودکامه در ازای طعمه‌ای که پیش‌پای‌شان می‌اندازد همه چیز آنان را مطالبه می‌کند.» و چه آن مفسد اقتصادی کارگزارانی که غیرت دینی مدافعان امنیت این کشور را به تمسخر گرفت و گفت: «غیرت دینی آیا این است که به اسم دفاع از حرم و اینها، این همه دستگاه بی حساب و کتاب (بوجود بیاید). ما هم دلمان می‌خواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا‌ها صلح برقررا شود، دفاع از مظلوم شود و شیعیان تقویت شوند، اما آیا این کار با پول دادن و اسلحه خریدن و زدن وکشتن انجام می‌شود؟ مگر ما این جوان‌های عزیز را از آب درآوردیم که بگذاریم شهید شوند. ما دلمان می‌سوزد جوان‌هایمان شهید شوند و مردم کشته شوند.» 🔸این بازی تکراری است، در ماجرای شهادت شهید محسن حججی و شهادت بسیاری از هموطنان خوزستانی در رژه نیروهای مسلح، همین خط تطهیر داعش را سر دست گرفتند. در آن ایام مصطفی تاجزاده در توئیتی محیرالعقول مقصر جنایت پیش آمده توسط داعش را مدافعان حرم خواند و گفت: «وقتی حفظ اسد مهم تر از پاسداری از خوزستان شد، دیدن چنین وضع ناگواری نیز دور از انتظار نبود.» بعد از شهادت شهید حججی روزنامه هم میهن در گزارشی عجیب و بی شرمانه تحت عنوان « پشت صحنه یک شهادت؛ عواملی که سبب شد تا محسن حججی شهید شود» حمله موشکی مقتدرانه سپاه به مقر داعش در دیرالزور را هم ردیف با حمله آمریکا به غیرنظامیان در سوریه، اقدامی تنش دانست و آن را عامل شهادت شهید محسن حججی معرفی می کند. در ادامه همین روند شاهد مصاحبه یدالله سلامی(نماینده اسبق مجلس و از فعالین و محکومین فتنه 88) هم هستیم که گفته بود اگر ایران وارد مبارزه با داعش نمی شد، اصلا آنها وارد شهرهای ایران نمی شدند! 🔸از این دست مواضع در میان اصلاح طلبان به وفور می توان یافت و ذکر کرد اما بیش از این مصادیق ذکر شده، نکته مهم تر آن است که به راستی اصلاح طلبان چرا و چگونه به این درجه از فضاحت سیاسی رسیده اند، که برای زنده ماندن و یا احیای خودشان، دستاویزی بهتر از حمایت و تطهیر داعش نیافته اند و حاضرند چشمان خود را بر خون های ریخته شده ملت ایران ببندند و نظاره گر آرتینی باشند که باید کم کم به زندگی بدون پدر، مادر و برادر خود عادت کند. @marghoomat
مرقومات/علی ریاحی پور
🔺برای گفتن این حرف تا قبل از حادثه عصر امروز تردید داشتم اما الان با یقین میگم 👇 🔸 حداقل از امروز ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خمینیسم با کسی مماشات ندارد! 🔸 به آن معنا که این‌ها بخواهند، بکنند این آزادی داده نخواهد شد. اجازه نمی‌دهد که ما آزاد بگذاریم که هر کس هر غلطی بخواهد بکند؛ هر کاری می‌خواهد بکند که بکشد به خاک و خون. 🔹 حالا چند ماه است که نصیحت شده است، توصیه شده است، التماس شده است؛ اینها اهل این نیستند که با نصیحت دست از کار خودشان بردارند. 🔸 حالا هم اعتراض کرده‌اند که خود شماها دارید این کارها را می‌کنید. نظیر آنها که در پریروز و در چند روز پیش از این خرابکاری کردند، بعد گفتند که خود مردم این کارها را کردند! خودشان ایجاد می‌کنند، بعد گردن این‌ها می‌گذارند. 🔹 می‌گویند خود شما، خود پاسدارها، مردم را کشتند. در صورتی که سر پاسدارها را بریدند! سر مردم را بریدند. 🔸 با این‌ها نمی‌شود با آشتی و با مصالحه رفتار کرد، با این‌ها باید با رفتار کرد، و با شدت رفتار می‌کنیم ان‌شاالله. پ.ن: (ره)؛ ۲۷ مرداد ۱۳۵۸، در واکنش به حمله گروهک‌های تجزیه‌طلب به پاوه. @marghoomat
⭕ شاگردان عملیات مهندسی در تهران! یک. 🔸این روزها در کشور شاهد انواع و اقسام جنایت ها، وحشی گری ها و درنده خویی هایی بودیم که شاید نسل جدید، نمونه های آن را صرفا در جنایات داعشی ها دیده بود، اما تاریخ انقلاب صحنه هایی را از جنایات سازمان منافقین به خود دیده است که شاید اتفاقات این روزها در مقابل آن چیزی نباشد. بانیان و عاملان درندگی و توحش در این ایام، فرزندان خلف مریم و مسعود رجوی اند. اینان بازماندگان میلیشیای خائن مدعی حمایت از خلق اند. اگر امروز امثال طلبه شهید مظلوم آرمان علی وردی را شکنجه و شهید می کنند، دیروز محسن میرجلیلی، طالب طاهری و شاهرخ طهماسبی را مثله مثله کردند و اسمش را گذاشتند عملیات مهندسی. اما ماجرا چه بود؟ در این یادداشت تفصیلی به روایت دردناک آنچه بر محسن میرجلیلی و طالب طاهری گذشت، می پردازیم. 🔸مرداد 1361 بود، حوالی یکی از خانه‌های تیمی مرکزیت منافقین. دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به اسامی طالب طاهری (16 ساله) و محسن میرجلیلی (25 ساله)، در حال گشت‌زنی در خیابان کارون تهران و در نزدیکی خانه تیمی مرکزیت منافقین توسط یک تیم ویژه نظامی این گروهک تروریستی شامل طاهر (جواد محمدی از اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی)، رضا ‌هاشملو و نبی‌ ضیایی‌نژاد، ربوده شدند. آنان با ادعای ماموریت کمیته و با نشان دادن کارت جعلی‌، به سرعت طاهری و میرجلیلی را خلع سلاح کرده، دستانشان را بسته و به زور داخل ماشین پیکانی نموده و به خانه امن خود در خیابان بهار بردند. 🔸طالب طاهری و محسن میرجلیلی با ورود به خانه تیمی منافقین‌، با دیدن عکس‌های موسی خیابانی بر دیوارها متوجه شدند که در بند گروهک تروریستی مجاهدین خلق هستند. طالب به اتاقی برده شد که با نایلون‌های ضخیم پوشانده شده بود تا صدا از داخلش بیرون نیاید و محسن را داخل یک حمام حبس کردند. بلافاصله و بدون مقدمه با کابل به جان آنها افتادند. میرجلیلی و طاهری ابتدا مقاومت کرده و حتی نام خود را بیان ننمودند اما وقتی شدت شکنجه افزایش یافت و با هویه برقی بخشی از بدن آنها را سوزاندند‌، اسامی خود را گفتند. 🔸روز بعد مجددا به سراغ پاسداران اسیر رفتند. پاهای طالب و محسن متورم و کبود شده و بر اثر برخورد هویه برقی‌، روی دست‌هایشان لکه‌های سرخی نقش بسته بود. شب قبل بی‌خوابی کشیده و حال نامساعدی داشتند‌، پاهایشان درد می‌کرد و با پاشنه‌ پا به توالت می‌رفتند. 🔸مهران اصدقی (فرمانده نظامی منافقین در تهران) بازجویی خود را برای پی بردن به ماموریت پاسداران نامبرده با سؤالاتی آغاز کرد‌، با این تصور که آنها در حال شناسایی خانه تیمی مرکزیت سازمان بوده‌اند. او سؤالات را در کاغذ پوستی می‌نوشت و طالب و محسن پاسخ می‌دادند. اما با عدم دریافت جواب‌های مورد نظر‌، مهران اصدقی به همراه مصطفی [معدن‌پیشه] با نام مستعار رحمان و شهرام [روشن‌تبار] و محمدرضا (اعضای تیم ویژه عملیات مهندسی) کار شکنجه را شروع کردند. 🔸ابتدا طاهری و میرجلیلی را روی صندلی بستند‌، سپس صندلی را خوابانده و اصدقی با کابل شروع به زدن کرد. پاسداران مرتب مطالب مورد اتهام را تکذیب می‌کردند و هنگامی که از فشار ضربات خیلی درد می‌کشیدند‌، الله‌اکبر می‌گفتند. در اثر ضربه‌های کابل‌، تاول‌هایی که روی پاهایشان به‌وجود آمده بود، ترک‌خورده و خون جاری ‌شد. به همین جهت پاهایشان را باندپیچی کردند تا بتوانند مجدداً آنها را بزنند. تا ظهر شکنجه‌ها به همین صورت ادامه یافت. 🔸حوالی ظهر، طاهر و مسعود قربانی (از فرماندهان تیم‌های ویژه منافقین) با حالتی خندان اطلاع دادند بالاخره برای سازمان معلوم شد که خانه‌های تیمی مرکزیت در تور نبوده و به همین خاطر از همه قدردانی کردند. اما در ادامه گفتند علی‌رغم این موضوع و رفع اتهام‌، ولی نباید از آنان که پاسدار هستند بگذریم. سازمان گفته هر کاری خواستید می‌توانید با آنها انجام دهید؛ اگر توانستید اطلاعات بگیرید و اگر نتوانستید انتقام. 🔸اعضای تیم شکنجه منافقین دریافته بودند که واقعا اطلاعات دیگری باقی نمانده تا بتوانند از دو پاسدار زندانی بیرون بکشند، بنابراین عملیات انتقام را شروع کردند. جواد [محمدی] بعد از چند سیلی محکم به گوش طالب طاهری‌، هویه برقی را به بدن طالب چسباند. طالب می‌خواست فریاد بزند ولی طاهر به او ‌تحکم کرد که اگر صدایت در بیاید بیشتر می‌سوزانمت. مسعود قربانی نیز اتو را به کمر طالب چسباند که باعث شد او بیهوش شود. 🔸همزمان با شکنجه دو پاسدار فوق، در همان ساختمان، دو فرد دیگر نیز تحت شکنجه قرار داشتند. یک کفاش به نام عباس عفت پیشه و همچنین خسرو ریاحی معلمی که اتفاقی و به‌طور اشتباه دستگیر شده بود و به دلیل بدن ورزیده‌ای که داشت، در حین شکنجه با منافقین درگیر شد و منافقین ناگزیر با شلیک گلوله او را به شهادت رساندند. @marghoomat
⭕ شاگردان عملیات مهندسی در تهران! دو. 🔸با توجه به صدای تیر شلیک شده‌، منافقین از ترس اینکه ساختمان ممکن است مورد شناسایی مردم واقع شده و امنیت‌شان به خطر بیفتد‌، تصمیم به تخلیه آن نمودند. بنابراین فرصت کم بود و می‌بایست عملیات انتقام را به جایی می‌رساندند. 🔸شکنجه وحشیانه پیش از قتل دو پاسدار در دو اتاق جداگانه آغاز شد. مسعود قربانی و مهران اصدقی به سراغ محسن میرجلیلی رفتند و جواد محمدی و مصطفی معدن‌پیشه به سروقت طالب طاهری آمدند. قبل از هر کاری جواد گفت بگذارید ببینیم این میله‌های سربی (که از سوی سازمان برای بازجویی پاسداران در اختیارشان قرار گرفته بود) که گفته‌اند بیهوش می‌کند درست است یا نه. سپس با میله دوبار به پشت گردن طالب زد که بیهوش نشد و گفت یا این میله‌ها الکی است یا این (طالب طاهری) خیلی پوست‌کلفت است. 🔸در حمام، محسن میر جلیلی شکنجه می‌شد. مسعود قربانی خطاب به محسن گفت شنیده‌ام تو اطلاعات نمی‌دهی. می‌دانی ما با دشمنانمان چطور رفتار می‌کنیم؟ اگر اطلاعات ندهی تو را می‌پزیم. سپس اتویی را به برق زد و اتو را در حالی که داغ می‌شد، به کمر محسن نزدیک کرد طوری که او داغی آن را احساس نمود ولی فقط خیره شده بود و هیچ حرفی نمی‌زد. مسعود قربانی مجدداً سؤال کرد حرف می‌زنی یا نه؟ به‌دنبال این حرف ناگهان اتو را به کمر میرجلیلی چسباند که محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد، سپس از هوش رفت. بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود. 🔸به موازات شکنجه در حمام، طالب طاهری نیز در اتاق دیگری زیر فشار تهدید و شکنجه بود. طاهر [جواد محمدی] و رحمان [مصطفی معدن‌پیشه] خیلی وحشیانه‌تر عمل می‌کردند. چند بار طالب را تهدید ‌کرده و پرسیدند تا به‌حال دیده‌ای که پوست یک نفر را بکنند؟حتماً ندیده‌ای. گفتند آیا فکر می‌کردی یک روز به دست ما بیفتی؟ طاهر سپس به رحمان اشاره کرد چاقو را بیاور تا فقط نشانش دهم که چطوری پوست می‌کنند. مصطفی چاقو را آورد و به جواد داد. جواد دو بار چاقو را روی بازوی طالب کشید که خون نیامد. بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. 🔸ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد. می‌خواست حرف بزند که جواد گفت خفه شو. دوباره خواست حرفی بزند‌، جواد گفت خفه شو و با مشت توی دهان طالب کوبید طوری که دندانش شکست و دهانش خونی شد. باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الان حالیت می‌کنم و سپس میله‌ سربی را برداشت و به دهان و فک و چانه و دندان‌های او زد که وقتی طالب دهانش را باز کرد دندان‌های شکسته‌اش به همراه خون و آب دهان روی شلوارش ریخت. مصطفی نیز با میله‌ سربی دیگر که در دستش بود به جاهای مختلف بدن طالب می‌زد و این ضربات آن‌قدر محکم بود که طالب از ناحیه‌ دنده‌هایش احساس درد شدیدی می‌کرد. 🔸در حمام‌، محسن به هوش آمده بود. مسعود قربانی گفت باید با آب داغ حال اینها را جا آورد. سپس آب داغ آوردند و مسعود آب داغ را به آرامی روی پاهای محسن میرجلیلی ریخت تا بیشتر زجر بکشد‌، طوری که تمام تاول‌های پایش ترکید و شکل بسیار وحشتناک و دلخراشی پیدا کرد‌، از محل باندها خون جاری شده و پوست پاها از بدن جدا می‌گشت. در همین حین محسن مجددا بیهوش شد و یک بار که به هوش آمد، از شدت درد، پنجه‌هایش را روی شلوارش می‌کشید، مسعود قربانی آب داغ را روی دست‌های محسن ریخت که دست‌هایش پف کرده و چروک شد. 🔸در اتاق دیگر صحنه دلخراشی به وجود آمده بود. پوست سمت راست سر طالب به همراه موهایش کنده شده بود. جواد محمدی هم در حالی که چاقوی خونی در دست داشت، بالای سر طالب ایستاده بود. وقتی طالب به هوش ‌آمد حرف نمی‌توانست بزند؛ فقط در حالی که دهانش را به سختی باز می‌کرد، ناله‌هایی از او شنیده می‌شد و جواد با حالت عصبانی از او می‌پرسید چرا حرف نمی‌زنی؟ طالب صدای ناله خود را شدیدتر ‌کرد و سرِ خود را به شدت تکان می‌داد. مصطفی سر او را محکم گرفت و جواد با عصبانیت چاقو را بالای گوش طالب گذاشت و آن را برید و بلافاصله چاقو را روی بینی طالب گذاشت و بینی او را هم برید طوری که خون زیادی از سر و صورت طالب جاری شد و تمام سر و صورتش غرق خون شد و سپس از هوش رفت. @marghoomat
⭕ شاگردان عملیات مهندسی در تهران! سه. 🔸در همین حین که طالب بیهوش بود، جواد محمدی چاقو را کنار چشم طالب گذاشت و فشار داد که خون از چشمش بیرون ریخت که وقتی طالب به هوش آمد دیگر با آن چشم جایی را نمی‌دید. در هنگام انجام این کارها کابل و پارچه در دست مصطفی بود تا هر وقت صدایی بلند می‌شد با پارچه دهان طالب را می‌گرفت و با کابل به سینه و پاهای او می‌زد. سپس جواد محمدی در حالی که انبردست در دستش بود مشغول کشیدن دندان‌های طالب شد که از دهان طالب خون فوران کرد. 🔸مصطفی از آشپزخانه یک گاز پیک‌نیکی و یک سیخ آورد و به جواد داد. جواد سیخ را دو بار سرخ کرد و به ران طالب زد و بار سوم سیخ را سرخ کرد و روی دکمه‌های جلو شلوار طالب گذاشت که شلوار طالب سوخت و سپس سیخ داغ به بدن طالب اصابت کرد که یک‌دفعه طالب دچار شوک شدید شد و... تمام فضای اتاق را بوی سوختگی پارچه و گوشت بدن پر کرده بود... با پایان یافتن شکنجه‌ها، مسعود قربانی و جواد محمدی شکنجه‌گاه را ترک کردند. 🔸خسرو زندی و محمدجعفر‌ هادیان، پیکرهای پاسداران را در حالی که هنوز زنده بودند، از رحمان تحویل گرفته، شبانه در گودالی که در باغ‌فیض آماده ساخته بودند، دفن کردند. آنها در حین انتقال پیکر پاسداران به گودال، متوجه نفس کشیدن محسن میرجلیلی و طالب طاهری شده و احساس کردند که بدنشان گرم است اما همچنان به جنایت خود ادامه داده و پیکرهای مثله شده میرجلیلی و طاهری را به داخل گودال ‌انداخته و دفن نمودند. 🔸اما برخی از عوامل حاضر در عملیات شکنجه پاسداران مانند خسرو زندی و مهران اصدقی به فاصله‌اندکی دستگیر و به جنایات خود اعتراف نموده و به مجازات رسیدند، برخی آنها همچون مصطفی معدن پیشه و جواد محمدی و رضا‌هاشملو در درگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند و برخی دیگر نیز مثل مسعود قربانی و علی زرکش و مهدی کتیرایی و حسین ابریشمچی در جریان عملیات مرصاد یا حمله موشکی به قرارگاه منافقین در عراق به درک واصل شدند. @marghoomat
🔺شهیدان طالب طاهری و محسن میرجلیلی.. شادی روح این دو شهید مظلوم صلواتی هدیه کنید. @marghoomat