فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ پدرسوخته بازی یعنی این!
🔸واقعا نمیدانم جریان حزب الله تا کی و تا کجا می خواهد این تیپ افراد را تحمل و احترام کند! تا کی قرار است در این تحجر و واپسگرایی گفتمانی دست و پا بزنیم؟تا کجا می خواهیم صغارت پذیری سیاسی را مشق و ترویج کنیم؟بس نیست؟
🔸تا کی قرار است شاخص ها را فدای اشخاص کنیم؟تا کی قرار است عقل و اراده خدا رو دو دستی تحویل جماعتی بدهیم که بارها آزمون خود را پس داده اند و کوچک ترین انتقادی را برنمی تابند و هیچ کجا پاسخگوی هیچ کسی نیستند!
🔸 تا کی و تا کجا قرار است برخی سیاسیون را در چنان هاله ای از قداست نقاشی کنیم که حتی نشود به آنان « تو» گفت! تا کی قرار است حزب الله عمله دست این آقا و آن آقا باشد و فحش ها را حزب الله بخورد و عیش و نوشش را آقایان بهره ببرند!
🔸 تا کی و تا کجا می خواهیم با گره زدن کارگزاران پُر خطا به ارزشها و آرمانها و اسلام و انقلاب و رهبری و... بر شاخه نشسته و بُن ببریم؟تا کی و تا کجا میخواهیم در این مسخ شدگی گفتمانی غوطه ور بشویم؟تا کی و تا کجا میخواهیم به این خودتحمیقی مومنانه ادامه بدهیم؟چرا حزب الله نمیخواهد حزب الله باشد؟
🔸بس نیست سواری دادن به پدرخوانده های سیاسی؟ بس نیست بازیچه شدن؟حزب الله اهل طاعت و ولایت است اما چه ولایتی و چه طاعتی؟ طاعت از ولایت کسانی که بویی از مغزا و منظومه فکری امامین انقلاب نبرده اند؟ولایت کسانی که زمین و زمان و مقدسات و... را بهم می دوزند تا خدای نکرده جایگاهشان متزلزل نشود؟کسانی که فکر میکنند اگر آشغال ها را به زیر قالی بفرستند تشت رسوایی شان عیان نمیشود!حزب الله عزیز!حزب الله باش.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
وحید_جلیلی_آسیبشناسی_جریان_اصولگرا.pdf
863.4K
🔺 جزوه خواندنی «رویش در صف؛ ریزش در ستاد»
⬅️ گفتاری از وحید جلیلی در آسیب شناسی جریان اصولگرایی
#کپسول_مطالعاتی
@marghoomat
IMG_20230302_095039_810_۰۲۰۳۲۰۲۳.mp3
952.3K
⭕ عامل شکست؛ دشمنان خارجی یا داخلی؟
🔸در یک نهضت غالبا مبارزه با دشمن خارجی به پیروزی منجر می شود اما در مبارزه با دشمنان داخلی است که نهضت شکست می خورد!
🔸 علی(ع) بدست مقدسین بی شعوری که بازیچه دشمنان با شعور بودند کشته شد.
#علی_شریعتی
@marghoomat
هدایت شده از هفته نامه ۹ دی
💠 ۵۱۴ امین شماره هفتهنامه ۹دی منتشر شد
👈فردا روی دكههای مطبوعات
🔻انتقام سمپاشهای نفاق از فرشتههای دهه هشتادی و نودی
🔹پرونده ویژه ۹دی درباره حادثه مسمومیت عمدی دانشآموزان دختر توسط براندازها، منافقین و سلطنتطلبان
🔻عید امید
🔹نیمه شعبان سالروز ولادت منجی عالم بشریت حضرت صاحبالزمان مبارک باد
🔸 در عدالت اجتماعی عقبیم
🔸 آغاز به کار شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی
♨️ فروش نسخه pdf هفته نامه ۹ دی ♨️
با توجه به درخواست مکرر برخی علاقمندان داخلی و بویژه عزیزان خارج از کشور، از سال ۹۸ فروش نسخه دیجیتال ۹دی آغاز شد. برای خرید نسخه PDF روی لینک زیر بزنید:
jaaar.com/kiosk/archives/9day
هفته نامه ۹ دی 👇
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a
مدیر مسئول 👇
http://eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
...
⭕ رفیقانه با رفقا!
🔸بعد از مطرح شدن ایده دولت جوان و حزب اللهی و تاکیدات چندباره رهبر انقلاب مبنی بر شکل گیری آن، گفتمان جوانگرایی و استفاده از نیروهای جوان به اصطلاح انقلابی در مناصب مختلف، تبدیل به گفتمان غالب و سیل حضور این جوانان نه به صورت حداکثری اما به طور قابل توجه ای در ساختار های مختلف حاکمیتی آغاز شد. از نهادهای انتخابی تا انتصابی.
🔸تا دیروز با نسلی از مدیران و کارگزاران مواجه بودیم که بخش زیادی از آنان یا در دوران مبارزات انقلاب و یا در دوران دفاع مقدس انواع هزینه های مادی و معنوی را در جهت نیل به اهداف ایدئولوژیک خود داده بودند. اینان بعد از کلی هزینه دادن، در مناصب قدرت تکیه زدند و خود را صاحب حق در استفاده از امکانات و بیت المال و... می دانستند؛ یعنی نسلی مبارز و هزینه داده که خود را ذی حق دانسته و بهره مندی از مواهب را امری عادی و طبیعی تلقی می کرد.
🔸اما امروز با جوانانی مواجه ایم که بدون دادن هزینه ای و صرفا حسب ارتباطات، تعلقات و وابستگی های جریانی و سیاسی، صندلی های قدرت را تصرف کرده و خود را صرفا بخاطر حزب اللهی بودن ذی حق می داند که سر سفره پهن شده ی حاکمیت یکدست شده بنشیند و سهم خود را از این سفره ببلعد. این نسل نه سیلی خورده است و نه تیر و ترکشی. اینان ادوار خود را دیده اند. الگوهای چگونگی رشد سیاسی در حاکمیت را جلوی چشم خود می ببینند. می بینند که به راحتی و بدون تخصص خاصی و صرفا حسب دیدن دم این و آن، می توانی پله های خدمت را یک به یک طی کنی و لذتش را ببری. «بالاخره ما نریم کی بره!» «اگه ماها نریم اصلاح طلبا میرن!» «حالا تجربه نداریم عیبی نداره، کسب می کنیم!» «حالا تخصصی نداریم بازم عیبی نداره، تعهد داریم!»
🔸 در طول این چند سال رفقای بسیاری را دیدم که سر از مجموعه های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در آوردند. از ورود برخی حقیقتا خوشحال شدم و از ورود برخی ناراحت. بعضی از دوستان حقیقتا سر جای خود قرار گرفتند و خروجی کارهایشان هم نمایانگر درستی انتخابشان بوده و همواره به این دوستانم عاجزانه می گویم نخواهید که ره صد ساله را مثل برخی یک شبه طی کنید. در کار خود ممحض شده و آنقدر قوی شوید که خود را بر دیگران تحمیل کرده و آنان را مجبور کنید به سراغتان بیایند نه آنکه آویزان این و آن باشید و منتظر یک نیم نگاهی.
🔸اما به صراحت میگویم بسیاری از همین دوستان با مدل ورودشان به حاکمیت خیانتی بس بزرگ به دغدغه رهبری مبنی بر ورود جوانان مومن و حزب اللهی به دستگاه های مختلف کردند و علاوه بر آنکه بدعت های خطرناک و رویه های نامبارکی را برای نسل های بعد از خود به یادگار گذاشتند و الگویی نامناسب جهت ورود به ساخت قدرت ارائه دادند، آنقدر آش رزومه سازی و پله کردن مناصب جهت رسیدن به مسئولیت های بالاتر را شور کردند که هشدار رهبر انقلاب در دیدار دانشجویی اخیرشان را در پی داشت. بخوانید.
🔸«منتها من به این جوانهای عزیزی که حالا الحمدلله وارد میدان کار شدند ــ چه در قوّهی مقنّنه، چه در قوّهی قضائیّه، چه در قوّهی مجریه ــ توصیهای که میکنم این است که اینها سعی کنند این مسئولیّت کنونی را پلّهای برای مسئولیّتهای بالاتر قرار ندهند؛ توصیهی اوّل من و توصیهی مهمتر من این است. این جور نباشد که ما بگوییم: «حالا این یک سابقه برای ما درست میکند برای مسئولیّتهای بالاتر»؛ نه، بچسبید به همین کار. برای خدا کار کنید، متمرکز بشوید روی مسئلهای که به شما مربوط میشود؛ چه بخش اقتصاد، چه بخش سیاست، چه بخش فرهنگ؛ بخشهای مختلف. متمرکز بشوید روی مسئله و دنبال حلّ آن مسئلهای باشید که به شما محوّل شده؛ این لازم است. توقّع ما از جوانهایی که مسئولیّت پیدا کردند، این است که هدفتان را حلّ مسئله قرار بدهید.»
🔸رفیقانه می گویم؛ طوری رفتار نکنیم و نکنید که جرأت نداشته باشیم به دیروز خودمان نگاه کنیم. دود این بی مبالاتی و دست و پا زدن برای رفتن در این سازمان و هلدینگ و یا در آن شرکت و قوه و بنیاد و... اگر در چشم هیچ کسی نرود، در چشم بدنه مخلص، پاک و بی ادعای جنبش دانشجویی می رود. هوشیار باشید و بدانیم که میراث دار چه عقبه ای هستیم. بدانیم که تک تک کنش هایمان چه تاثیری در معادلات ذهنی و عملی جنبش دانشجویی دارد. بَرُ و بچه هایی که چشمان خود را باز می کنند و راه پیشرفت را از بزرگانشان یاد می گیرند. پیشرفتی که راه رشد سیاسی را به تو می آموزد، راهی که چرتکه انداختن، محافظه کاری و سکوت های منفعت جویانه و ثناگویی های چاکرانه را تجویز می کند. وضعیت امروز کشور حاصل عملکرد کسانی است که سالها کوله بار مبارزه را به دوش داشتند، خدا وضعیت فردای کشور را بخیر کند که سکان داران اداره کشور کسانی هستند که نه تنها هزینه ای نداده اند بلکه خود را محق در رسیدن به درجات عالیه دانسته و نظام را موظف به سرویس دهی به آنان می دانند.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺رضا هلالی : من مولودیخون نیستم😎😁
🔺فکر کن منو و نریمان رو برا مولودی دعوت کنن.. دیوونه خونست 😂 😂
⬅️ عیدتون مبارک..
#حاج_عبدالرضا_هلالی
@marghoomat
⭕ انتظار انقِلابی یا ان قُلابی..
یک.
🔺در سالیان اخیر شاهد شکل گرفتن قرائت و خوانشی انحرافی و عوامانه و سطحی انگارانه از مفهوم انتظار و مهدویت هستیم. این مدل فکری در باب گزاره انتظار و منتظر بودن گام به گام جلو آمده و متاسفانه از بعضی تریبون های رسمی و غیررسمی ترویج و تبلیغ می شود.
🔺قرائتی که تمام آرمان های مهدوی را خلاصه در جشن بیعت و جشن تاجگذاری امام زمان و چراغانی نیمه شعبان کرده و درگیر مناسکی میان تهی و خالی از سیرت و هویت و مسلک مهدوی شده است. هر سال درگیر شور و هیجان رسانه ای و خیابانی می شود و آنچه مغفول می ماند انتظاری است که زیر غبار اسلام آمریکایی کم ترین سهم از توجه را به خود جلب کرده است. اسلامی که با تحریف انتظار حقیقی، آن را وسیله تخدیر و بی عملی و توجیه رفتار خود و دیگران قرار داده و انتظار را نه عاملی برای حرکت و جنبش جهانی مسلمانان و مستضعفان که ابزاری برای توجیه ستمِ ستمگران قرار می دهد.
🔺این خط فکری تمام مسئولیت شیعه منتظر را رفتن شب های چهارشنبه به جمکران و ندبه خوانی صبح جمعه و اشک در فراق یار می داند و شاهد آنیم که شخص منتظر، عامل به تمام این مناسک است اما خبری از قیام بر علیه وضع موجود جهانی نیست و تلاشی برای اصلاح آن وجود نداشته چرا که دغدغه ای در این باب فهم نمی شود. نه فریاد بر سر ظالمان و نه التیام درد مظلومین.
🔺این جریان اجتماعی و دینی جنس انتظارش در غروب جمعه صرفا آرامش یافتن روحی است و نه به راه انداختن جریانی اعتراضی و مجاهدتی علیه بی عدالتی ها و ستم ها و استثمار و استعمار و استحمار عیال الله، آن گونه که سبقه در سیره امامان معصوم داشته و در هنگامه ظهور حضرت صاحب الامر شاهد آن خواهیم بود. از آن مهدویت های دم دستی فانتزی که از اوباما و ترامپ گرفته تا نجومی بگیران و مفسدین اقتصادی حاضرند نیمه شعبانش را چراغانی کنند و نقل و نبات برایش پخش کنند چرا که آسیب و ضرری برای هیچ کس ندارد و مسئولیتی را هم بر شانه کسی نمی گذارد و همگان با موعود کاریکاتوری ساخته ذهن عافیت طلب و راحت طلب خود شادی و سرور می کنند.
🔺به راستی ساحت انتظار چه می باشد؟ عمل یا نظر؟ آیا صرفا دست به دعا برداشتن و تضرع کافیست؟ آیا صرفا همگان در ساعتی مشخص در ایام مختلف بانگ تعجیل فرج را سر بدهند کفایت می کند؟ امام(ره) پاسخ می دهد: «بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان ـ سلام اللّه علیه ـ را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب ـ سلام اللّه علیه ـ بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.»
🔺آنچه در اندیشه مهدوی حضرت امام دیده می شود انتظاری از جنس ظهور است. منتظری که باید کاری را انجام دهد. انتظار یک عمل است اما صرفا و تنها بحث بر سر عمل نیست بلکه بر سر چگونگی عمل هم می باشد. اگر امام از عمل سخن می گوید یقینا از یک کنش اجتماعی و نه یک رفتار قلبی و درونی صحبت می کند. امام دال مرکزی را در کنش اجتماعی یک نیروی مسلمان قیام لله می داند و به آن اهمیتی محوری می دهد: «امسال باید چراغان بکنید با محتوا؛ نه صِرف چراغان. صرف چراغان خوب است اما آن فایدهای که برای اسلام باید داشته باشد [ندارد]. خصوصاً چراغان برای کسی که قیام میکند، چراغان برای قیام للَّه. یک پرتوی باشد این چراغان از قیام للَّه، از جلوگیری از مفاسد، از ریشه کندن این ریشههای فاسدی که الآن بین مردم منتشر هستند باز. این ریشههایی که میخواهند نگذارند این نهضت پیش برود با هر صورت. چراغان در کمال خوبی، در کمال عظمت - با محتوا.»
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
⭕انتظار انقِلابی یا ان قُلابی..
دو.
🔺انسان قیام لله که امام آن را منتظر واقعی می داند؛ لازمه آن قیامی که می خواهد برای زمینه سازی ظهور انجام دهد و انتظار عملی را کلید بزند آن است که صاحب درد باشد. اساساً دعوا بر سر منتظرِ بی درد و منتظر درد مند است. سخن از انسان منتظری است که انتظار و دینداری برایش مسئولیت فردی و اجتماعی درست کرده و خواب و خوراک را از آن می گیرد و انسان منتظری که اهل نماز و روزه و دعای فرج خواندن است اما در قبال مستضعفین و مسلمانان و ارزش های الهی هیچ گونه درد و دغدغه و مسئولیتی برای خود متصور نیست و تمام وظیفه خود را در آقا بیا آقا بیا های هر هفته خلاصه می کند.
🔺امام از آنان اینگونه یاد می کند: «یک دستۀ دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءاللّه ، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم.»
🔺وقتی از انتظار از جنس ظهور سخن می گوییم، آن ظهوری را بیان می داریم که هدفش قسط و عدل است. مگر می شود جشن نیمه شعبان گرفت و ایستگاه صلواتی برقرار کرد و از بزرگ ترین آرمان مهدوی یعنی قسط سخن نگفت؟! وقتی سرگرم نشانه محوری و سید خراسانی و سید یمانی و.... باشیم که خروجی اش جز انتزاع بافی هایی از جنس مستند ظهور نزدیک است نمی باشد و از «یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» سخن نگوییم و صرفا از یک امام زمانی که بی توجه به ظلم و عدالت است یاد کنیم خروجی اش می شود صدها شعر و منبر و جشنی که جز تقلیل آرمان مهدوی خروجی نداشته اند. امام زمان این گفتمان، امامی نیست که به عدل قیام کند و بساط ستمگری را برچیند. امام این دکترین کاری با مستضعفین ندارد، مهدی موعود این نگاه هیچ نسبتی با منجی قرآن که می فرماید:«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» ندارد.
🔺انقلاب اسلامی بر اساس همین مبناست که با محور قرار دادن مساله عدالت خود را زمینه ساز ظهور منجی ای می کند که قیامش برای قسط و برپایی عدل است چنان که رهبر انقلاب فرمود: «اولین کار نظام اسلامی باید اجرای قسط و عدل باشد. نظام اسلامی نظام عدالت است. شما که آرزومند و مشتاق ظهور خورشید مهدویت در آخرالزمان هستید و الان حدود هزار و دویست سال است که ملت اسلام و شیعه در انتظار ظهور مهدی موعود(عج) است، چه خصوصیتی برای آن بزرگوار ذکر می کنید؟«یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا». نمی گویید که«یملاً الله الارض دینا». این نکته خیلی مهمی است. چرا به این نکته توجه نمی کنیم؟قسط و عدل واجب ترین کارهاست. ما رفاه را هم برای قسط و عدل میخواهیم. کارهای گوناگون مثل مبارزه، جنگ، سازندگی، توسعه را برای قسط و عدل می خواهیم. برای اینکه در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خیرات جامعه استفاده کنند و عده ای محروم و مظلوم واقع نشوند. در محیط قسط و عدل است که انسان ها می توانند رشد کنند و به مقامات عالی بشری برسند و کمال انسانی خودشان را به دست آورند. قسط و عدل یک مقدمه واجب برای کمال نهایی انسان است. چطور می شود نسبت به این قضیه بی اعتنایی کرد.»
🔺در نهایت باید گفت که منحصر کردن مهدویت و آرمان مهدوی و دغدغه های مشتاقان ظهور حضرت صاحب الامر در مجموع کوچکی از مضامین صرفاً نظری، یا صرفا انفعالی و درگیر شدن منتظران ظهور به مناسکی میان تهی تقلیل دادن مساله انتظار و مهدویت است و باید جامعه دینی ما در نظام اولویت سنجی و محاسباتی خود تجدید نظر هایی نیز انجام دهد.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
دعا کن برای ما...mp3
2.17M
🎙️⭕ ای سید ما ای مولای ما..
🔸ما آنچه باید بکنیم انجام میدیم، آنچه باید گفت هم گفتیم و خواهیم گفت...
🔺 ما این راه را ادامه خواهیم داد..
@marghoomat
⭕ آتش به فرمان یا به اختیار!
🔺 انگار قرار است برخی مفاهیم تعمداً و با برنامه ریزی اتاق های فکر برخی ذی نفعان، موقتی و موسومی تعریف شوند. مفاهیمی که در دوره ای خوب و در دوره ای مذموم هستند. اگر قرار است زمین بازی حریف را بهم بزند تبلیغ، ترویج و تشویق شود و اگر قرار است بساط سفره ما و رفیق را بهم بزند تقبیح، تشنیع و تقریع شود.
🔺️رهبر انقلاب به جوانان انقلابی میگوید شما افسران جوان جنگ نرم هستید و آتشبهاختیار باشید، اما برخی آقایان میگویند آتشبهفرمان باش! و فرمانشان چیزی نیست جز محافظهکاری و بیخاصیتی و انفعال و وادادگی! اگر با هنجارهای غیرانقلابی شان همخوان نباشی، نابهنجار خواهی بود، چون اینانند که هنجارساز و قاعدهپردازند و تعیین میکنند که چگونه باید بود و چه باید گفت!
🔺در پی اختهسازی تئوریک انقلابیها هستند و میخواهند قلم نقاد و شجاع را بشکنند! به نام علم و ادب و اخلاق، به جان سخن حق افتادهاند و برای حق گویی و حق نویسی، تنبیه و تحریم و تهدید تعیین میکنند! آقایان! علم، بیطرفی نیست! ادب، دوپهلونویسی نیست! اخلاق، هراس نیست! آقایان! به گمانم از یاد بردهاید که شما معیار نیستید! «آقا»، معیار است! قطعا نگفتن، فضیلت نیست! به روی همه لبخند زدن، شیعهگی نیست و در میدان نبودن هم بزرگی نیست!
🔺آتش به اختیاری آتش به خرمنه اینان می زند و توهم خود بزرگ و خود آقا پنداری شان را بهم می ریزد. آتش به اختیاری کلید عبور از نظم الیگارشیک شکل گرفته در فضای سیاسی امروز کشور است و این اتمسفر مسموم اگر قرار است پاکسازی شود باید نظم برساخته از تفکرات بیمارگونه ذی نفعان سیاسی گریزان از تکلیف وباورهای اصولی و مکتبی بهم ریخته و نظمی انقلابی جایگزین شود.
🔺 امروز آتش به اختیاری سیاسی، نیاز فوری و حتمی بدنه دلسوز و پای کار حزب الله است. این لشکر آتش به اختیار دیگر منتظر نظر حاج آقا فلانی و دکتر بهمانی نمی ماند، دیگر کنش و نظر خود را در قفس آهنین خوش آمد و بد آمد این و آن محصور نمی کند، دیگر منتظر نیست تا دیگران برایش تصمیم بگیرند، خود و هم لشکریانش تصمیم می گیرند و به خط می زنند، ممکن است حتی شهید شوند اما چه عیب! مگر علم الهدی و دیالمه و... شهید نشدند؟ اما الگو ماندگار شد، الگوی مبارزه تن و تانک علم الهدی و اصحابش را می گویم، از الگوی افشاگری و رسوا سازی تحجر و التقاط و تزویر دیالمه سخن می گویم.
🔺آتش به اختیاران سیاسی باید متشکل شوند. باید خود را پیدا کنند و از عَرضه خود نهراسند. باید عرصه را بیابند و کنش کنند. باید از الان طراحی کنند. باید تکلیف سیاسی خود را بشناسند. از یک مطالبه کوچک محلی و امر و نهی حاکمان تا نخبه پروری سیاسی و زمینه سازی برای انتخاب گزینه های اصلح انتخابات مجلس سال آینده. همچون سید حسین علم الهدی و یارانش. روزی گروه سیاسی و انقلابی موحدین را تشکیل می دهد ، روزی سیرک مبتذل و مستهجن مصری را به آتش می کشد و روز دیگر معلم نهج البلاغه می شود و صدای علی را پژواک می کند.
🔺امروز بزرگترین خطر برای پدرخوانده های سیاسی لشکر جوانان مومن و انقلابی شمشیر زن آتش به اختیار است. لشکری که نمی خواهد دیگر مصداق ضرب المثل «افسار شتر بر دُم خر بستن» باشد. لشکری که آنقدر خود را آقا و بزرگ می داند که آقایی مُشتی هزار زیست و ابن الوقت سیاسی را نپذیرد. لشکری که خود را وامدار هیچ گروه و دسته ای جز امام و شهدا و آرمانهای انقلاب نمی داند. لشکری که شاخصها را معیار گذارده و اشخاص را با آن محک می زند و نه آنکه شاخصها را به زور به لباس گشاد و تنگ این و آن وصله بزند. وصله هایی که غالب اوقات نچسب و حال بهم زن است.
🔺 خلاصه آنکه انقلابی در زنجیر نمیماند. انقلابی، پرنده قفسشکن است، نه مرغ خانگی که در بند آب و دانه باشد. ای فاضلان زمیننشین! نمیدانید که جوان انقلابی، سبکبار است و سودای پرواز دارد؟! زمین از آن شما، اما با آسمان چه میکنید؟! آن که رسم پریدن میداند، از تنگترشدن حلق محاصره، نمیهراسد!
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
🔺توفیق شد یک هفته ای در کنار برو و بچه های «گرا»، کربلای هویزه باشیم.
🔸 یه جمع دوست داشتنی؛ یه دنیا معرفت و صفا و اخلاص.
⬅️ پیشنهاد می کنم حتما عضو کانال مجموعه تولید محتوای «گرا» بشید و از دهها جزوه و پادکست و کلیپ و گفت گوهای تصویری و... استفاده کنید.
⬅️ آدرس کانال؛ @geraa_ir
@marghoomat
مرقومات/علی ریاحی پور
🔺بسیجی عاشق کربلاست.. #سید_مرتضی @marghoomat
aviny-17.mp3
426.5K
🔺 گریه تجلی آن اشتیاق بی انتهایی است که روح را...
#سید_مرتضی
پ.ن: مدتی بود که از این اصوات ملکوتی بی بهره بودیم...
ان شاء الله دوباره بارگذاری میکنم.
آرامش محض...
@marghoomat
⭕ دلگویه ای برای دلتنگی!
🔹دلم تنگ است؛ تنگ روزهایی که مصلحت اسلامی مطرح بود، نه اسلام مصلحتی.
تنگ روزهایی که اسلام و انقلاب و... دکان و وسيلهای برای ارتزاق نشده بود.
تنگ روزهایی که اهداف عالی انسانی فدای مصلحتهای شخصی نمی شد.
تنگ روزهایی که آدمها اينقدر تضاد نداشتند. (تضاد برون و درون آدمها دلم را تنگ می کند!)
دلم تنگ شده و خندهام می گيرد.
🔹خندهام می گيرد از اينکه؛ هيچ وقت در تمام عمرم تجربه نکردهام آن روزها را که دلم تنگ آن روزها بشود. اينجاست که دلم می سوزد برای اين دل تنگ، که حتی نمی تواند دلتنگ آن روزها باشد که اصلا آن روزگاران را تجربه نکرده است.
🔹سنگدلی يا تنگدلی و يا شايد هم سنگدلی و تنگچشمی عدهای، دست به دست هم داد که از آن روزگار جز چند کتاب که هر از گاه به چاپ مجدد می رسد و چند نمايشگاه بی سروته و هزاران هزار عکس و پوستر که ديگر هيچکس به آنها عميق نگاه نمی کند! جز همين حداقل، هيچ برای من و تو نماند که حتي بخواهيم آرزو کنيم و مثلا بگوييم: «يا ليتنا کنا معکم»
🔹من حتی نمی دانم چه طعمی داشت روزهایی که برخی به جای اينکه حفظ جان را از اوجب واجبات بدانند به حفظ جان جانان پرداختند. من نمی دانم حتی که شهادت فقط تا به آسمان رفتن نيست، که به خود آمدن است. من امروز در مشتی توهم و تعصبم که هيچکدام ريشه ندارد. و نمی دانم چه کسی اين داستان تکراری را آنقدر برايم تکرار کرد که خوابم برد. آنقدر خوابزده شدم که در بيداری هم انگار خوابم. اين را از قدمهای بی خودانهام در می يابم.
🔹خوابيدهام؛ عمريست. و «عدهاي»را
بهانه می کنم براي پوشاندن کوتاهی هايم.
و من هرگز نرسيدهام به فهوای عميق اين داستان؛ داستان «شهادت»:
«شهادت داستان ماندگاری آنانی است که دانستند دنيا جاي ماندن نيست»
من فقط يادگرفتم که زندگي سراسر آزمون است. اما کسي نگفت که مهر قبولی اش «شهادت» است!
و من ماندهام. پشت اين دربها و کارنامهام حتي يک مهر آفرين هم ندارد...
🔹شهادت از من می گريزد، چنانکه من از مرگ خويش ميگريزم...
و هيچکس به من نگفت: «تا شهادت هست، شهيد بايد شد، زندگي بايد کرد.»
و من هرگز ندانستم که «شقايق» چه گلی است؟ و فقط راضی شدم به اين زمزمه: چرا بستند راه آسمان را؟ چرا برداشتند اين نردبان را؟ و مگر پرواز را به نردبان نياز است؟ و مگر پرواز را بال؟
و من فکر ميکردم بايد پروانه شد. پرنده شد. و چند بار هم آرزو کردم که پرنده باشم. کبوتر باشم. مثل کبوتران حرم.
🔹اما نميدانستم آن روزها که عدهاي بی بال پرواز می کردند، پروانگان به حال آنان غبطه ميخورند. و اين شد که من امروز در گل ماندهام. حتي در هزاران فرسخی راه آنان که رفتند و کاری «حسينی»کردند نيستم، آنان که خواستند تا بمانم و کاري «زينبي» کنم.
و من بهراستي مصداق آنانی هستم که يک عمر مردهاند و يک لحظه هم شهيد نخواهند شد.
و اين است که دلم می سوزد و تنگ است.
تنگ است دلم براي صدایی که روزگاری از اين حنجرهها بلند می شد.
🔹حنجرههايي که امروز سالهاست مهمان صداي سرفههاي خشک و خونين شدهاند.
و نصيبشان ـ اگر خوششانس باشند ـ دراز کشيدن روی تختهای بی مهر بيمارستان است و اگر سویی مانده باشد براي چشمهاشان به ثانيههای تنهایی خيره می مانند و نصيب آنها آن کپسولهای بلند اکسيژن است.
و نصيب آنها شيمي درمانی است.
و نصيب آنها مژههايي است که ريختهاند.
و من هميشه فکر می کنم آيا می توان بدون مژه اشک ريخت و سبک شد؟ خدا کند بشود.
🔹 و من آنقدر کوتاهی کردم، آنقدر کم شدم، آنقدر خم شدم که انگار در حال بوسه زدن بر دستهای شيطان هستم. شيطان آنقدر از من خوشش ميآيد که نگو!!!
اين را امروز صبح از خواب که پريدم و نمازم قضا شد آرام در گوشم فرياد زد. لعنت خدا بر اين شيطان لعنتی. و شايد هم لعنت خدا بر من.
بر نفس من که امروز به تنهایی شيطان را هم درس می دهد. خوب که نگاه ميکنم میبينم اين منم که ايستادهام و باز آن منم که خم شدهام و دستان نفس خويش را ميبوسم.
🔹آری اين منم، اين منم و منيتهای من. خودپسندی های من.
چقدر دلم ميخواهد لابهلای رملهای فکه گم شوم.
چقدر دلم ميخواهد طلوع دو کوهه مرا ذوب کند در خويش.
و غروب شلمچه مرا در آتش عشق به ياران آخرالزمانی اش، خاکستر کند.
چقدر دلم میخواهد در دهلاویه مقر شهيد چمران با نور يک شمع کوچک دلم روشن شود.
دلم ميخواهد در هويزه، به جاي مادر شهيد علمالهدی من زير خاک باشم. حيفاند چنين مادراني. دلم ميخواهد سحرگاهی که دور حسينيه گردان تخريب میگردم، خداوند اين طواف را از من بپذيرد.
دلم تنگ است براي راهی نور شدن.
برای مسافر و ساکن آن وادی دور شدن.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
ranjnameh.pdf
540.4K
🔺 رنجنامه تاریخی سید احمد خمینی خطاب به آیت الله منتظری
⬅️ سالهاست که این سند تاریخی حتی توسط بیت و موسسه تنظیم و نشر آثار امام هم سانسور می شود. سندی که بر ملا کننده بسیاری از حقایق تاریخی است. در سالگرد ارتحال یادگار حقيقی امام مطالعه این رنجنامه ماندگار و خواندنی را از دست ندید.
#کپسول_مطالعاتی
@marghoomat
⭕ پشیمان های عُمر تلف شده!
🔸در چندسال اخیر ابراز پشیمانی های گاه و بی گاه برخی سوپر انقلابیون جوان از گذشته سیاسی خویش، تبدیل به یک پُز و برندینگ سیاسی شده است. به این معنا که هر کس لگدی نثار مسیر آمده خود کند پس احتمالا روشنفکرتر، عاقل تر و دانای کل تر از باقی هم نسلی های خود است. اینان لگد زدن به گذشته خود را فخر سیاسی دانسته و عامل انحطاط و عقب ماندگی فکری و شخصیتی خود را مسجد،هیات،پایگاه،اردوهای راهیان نور و حلقات صالحین و نشستن پای صحبت اساتید و بزرگانی میدانند که اگر نبودند معلوم نبود آدمی در طوفان های فکری دوران نوجوانی و جوانی به کدام سو می غلتید. ما اگر نقدی هم داشته باشیم،نمک نشناسی نمی کنیم و پشت پا به اساتید و فضاهایی که ولو اندک در شخصیت سازی و زیست انقلابی مان نقش داشته اند نمیزنیم.
🔸این جریان جوان پشیمان که این روزها متاسفانه افرادی چون وحید اشتری آن را نمایندگی می کنند،دچار یک نوع خود عاقل پنداری کاذب شده است به نحوی که به صراحت اذعان می دارند که ما سالها مغز خود را تحویل کسانی دادیم که امروز فهمیده ایم اساسا مغزی ندارند و عمر ما پای گوش دادن به مهمل بافی های این و آن تلف شد. با زبان بی زبانی می گویند که همه بد هستند و این ماییم که مصداق سفیدی مطلقیم هستیم و هزاران هزار جوان مومن و انقلابی تربیت یافته سیستم تربیتی مساجد و هیاتها و پایگاه ها و حلقات صالحین و... مشتی احمق سیاسی اند.
🔸 به جرأت میگویم،ضربه ای که عدالتخواهی امثال وحید اشتری به جریان انقلابیون عدالتخواه متخصص و ولایی و دارای حرف زد،حتی برخی محافظه کاران سیاسی نزده اند. این تیپ افراد با تبلیغ و ترویج سبکی زرد از عدالتخواهی، علاوه بر آنکه سطح منازعه و درگیری با جریان غیر انقلابی محافظه کار درون نظام را نازل کردند، باعث تربیت بخشی از جوانان پاک اندیشی شدند که امروز بسیاری از آنان دچار یأس،بن بست و انفعال سیاسی شده اند.
🔸متاسفانه این افراد تصویری از امر مبارزه ارائه کردند که نه نسبتی با واقعیت جمهوری اسلامی داشته و دارد و نه نسبتی با گفتمان امام و رهبری. مبارزه ای فاقد مرزبندی و خط کشی مشخص با جریانات فکری درون و برون گفتمان انقلاب اسلامی که گاهی تو را به وادی التقاط می راند و گاهی انحراف. مبارزه ای که مهم ترین رکن مبارزه یعنی داشتن استاد و ملجأگاه مطمئن فکری مسلط به مبانی اصیل فقهی و دینی را نداشته و فاقد این مهم بوده. عمیقا اعتقاد دارم علت نلغزیدن بسیاری از رفقای انقلابی و عدالتخواهم در داشتن دو چیز خلاصه میشود؛معنویت و استاد.
🔸خروجی و رگه های این مدل التقاطی در امر مبارزه امروز در برخی مجموعه ها و تشکل های دانشجویی دیده میشود. همان تشکل هایی که جناب اشتری ادعا دارند سالها در آن بوده اند و ساعتها پای سخنان برخی دانای کل ها نشسته اند. امروز پیروان و سمپاد های این سوپر انقلابیون پشیمان، یا دچار انفعال و سرخوردگی و دلسردی سیاسی شده اند به نحوی که حتی در همین اغتشاشات اخیر برای دفاع از جمهوری اسلامی استخاره میکردند و یا شخص رهبر انقلاب را عامل اصلی وضع موجود دانسته و ایده عبور از رهبری را مطرح میکنند.
🔸 بعد از مدتها حشر و نشر با برخی از این دوستان به صراحت میگویم؛بخشی از این جریان اساسا جایگاهی الهی و قدسی برای شخص و مقام ولایت فقیه قائل نیستند و در نسبت یابی سیاسی خود،فرقی در مواجهه با رهبر انقلاب و باقی سیاسیون نمی بینند و در نسبت با وجوب رعایت ارزشهای الهی همچون حجاب شرعی یا سکوت می کنند و یا در کنار جریان برانداز انگاره نفی اجرای احکام الهی را نسخه پیچی میکنند.
🔸برخی از همین سمپات های تشکلی با تغییر نظام محاسباتی هشت بسیج دانشجویی بزرگ تهران، با وجود دهها مسأله اولویت دار کشور،اولویت خود را در نگارش نامه ای حمایتی از کسی فهم میکنند که دوران زیست سیاسی خود در بسیج دانشجویی را مصداق تلف شدن عمر و بازی خوردن سیاسی میداند. فاین تذهبون!
🔸جریان سوپر انقلابیون پشیمان عدالتخواه با عملکرد غیر دقیق و زرد خود کاری کردند که صدای صدها جوان متخصص و انقلابی که مسائل کشور را احصا و برای هر کدام راه حلی پیدا کرده اند شنیده نشود. صدایی که در میان فریاد های بلند جماعت بلندگو بدست گُم می شد و حاکمیت هم همه را به یک چوب می راند. این جریان آنقدر رادیکالیسم بخرج داد که امروز به گذشته خود می خندد و ایده بن بست سیاسی را مطرح و تجویز میکند. چرا باید جریان اصیل حزب الله هزینه رفتار های غیرعقلایی و غیرمبنایی آقایان را بدهد! کسانی که با ترویج عدالتخواهی تهی از معنویت، نسلی از نیروهای فعال و جوان انقلابی را به قهقرای سقوط و انحراف کشاندند و ظرفیتها سوزاندند.
🔸 بعد از انتشار مطالب اخیر جناب اشتری، بیش از همه دلم به حال بزرگانی سوخت که پای نامه حمایت از اشتری را امضا کردند. کاش جناب اشتری حداقل رعایت احترام اینان را میکرد.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
عدالتخواهی فرقه نیست.mp3
2.25M
⭕ عدالتخواهی یک فرقه نیست!
🔹 عدالتخواهان یک فرقه نیستند. یک عده ای باز نیایند یک #مغازه جدیدی به نام عدالتخواهی باز کنند.
🔹#عدالتخواهی یک #فرقه نیست؛ یک فرقه مذهبی نیست؛ یک کار حزبی_سیاسی نیست؛ شأن و منزلتش از همه این مسائل بالاتر است؛ با ایمان ما گره خورده است؛ یک وجوب عینیست. عدالتخواهی از حالت کلی گویی و شعاری باید فراتر برود مصادیق خودش را پیدا کند. اما با استناد به #عقل و #شرع.
🔹عدالتخواهی باید #واقع_بینانه باشد. ما در کنار صحبت کردن از عدالت #مطلوب و آرمانی باید از عدالت #مقدور و ممکن هم صحبت کنیم. و الا می افتیم در ورطه منازعات تضادپرور ایده آلیستی که بجای اینکه اصلاح کند امور را تخریب می کند.
#استاد_رحیم_پور_ازغدی
@marghoomat
آقا سید محسن...mp3
2.23M
⭕ از شاگرد مکتب روح الله جز این انتظار نیست!
🔹هر دستی که برای دوستی دراز شد خصوصا اگر از طرف اشراف، سرمایه دارها، مسئولین و اینهایی که پست دارند و پیمانکار هستند، قبول نکنید. ما باید ارتباط و معاشرت مان با طبقات پایین مردم باشد. باید علاقه مون به طبقات پایین باشد.
🔹خیلی احتیاط بکنید در روابط با افراد. ما باید از تظاهر به تمکن و اشرافی گری پرهیز بکنیم. اگر ما وارد اشرافیگری و تجمل شدیم حتی اونجایی که حلال باشه مردم مارو از جنس خودشون نمی دانند.
🔹نباید به مردم بی اعتنایی بکنیم. نباید اگر جایی احترام مان کردند از حقوق دیگران غافل شویم. اگر نانوا خواست احترام بکند و خارج از نوبت به ما نان دهد به هیچ وجه نباید قبول بکنیم. نباید برای خودمان امتیازی قائل بشویم. اگر ما آبرویی داریم به اعتبار اسلام است.
💢پ.ن: توصیه های آسید محسن شفیعی به اعضای خانواده خود را می شنوید.
هر چقدر با ابعاد مختلف شخصیتی آقا سید محسن بیشتر آشنا می گردید بهتر متوجه چرایی توجه ویژه رهبر انقلاب به این عالم خدوم و بصیر می شوید.
در شب ارتحال استاد عزیز آسید محسن شفیعی فاتحه و صلواتی هدیه کنید.
@marghoomat
⭕ سید محسن ملجأگاهی مطمئن!
🔹اگر میخواهید قضاوت کنید که چه شخصیت ها و افرادی در طول زندگانی خود دارای چه میزان تاثیر و اثرگذاری فردی و اجتماعی بوده اند، نیاز نیست سراسر زندگانی آنان را کنکاش و بازخوانی کنید، با یک فرمول ساده میتوانید به جمع بندی برسید؛ کافی است ببینید آیا بعد از رفتن آنان خلأ ای احساس می شود یا نه؟ آیا نبود آنان ثُلمه ای به پیشبرد امور میزند؟ آیا نبود آنان ظرفیت هایی را می سوزاند؟ آیا نبود آنان مسیر اصلاحگری اجتماعی را با کندی و ایستایی مواجه می کند؟ اگر جواب مثبت بود، بدانید آن فرد مصلح سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است و حالا حالا ها مثل او گلی در میان این برهوت خشک و خسته کننده نمی روید.
🔹قطعا آقا سید محسن شفیعی یکی از نمونه های گمنام و البته تکرار نشدنی انسان انقلاب اسلامی است. نبود این مصلح مسلمان چنان خسرانی به اسلام و انقلاب وارد آورد که رهبر انقلاب از خداوند طلب استمداد کرد:«فقدان این عالم پرتلاش و خدوم و بصیر خسارتی است که جبران آنرا از خداوند متعال مسألت میکنم.»اما سید محسن چه داشت و چه کرد که اینطور مورد تجلیل نائب امام زمان قرار گرفت؟ بلاشک تحلیل و بررسی جوانب مختلف شخصیتی ایشان نیاز به تدقیق فراگیر دارد اما به نظر نگارنده یک ویژگی سید محسن از باقی خصائص هویتی و کارکردی اش مهم تر و بارز تر بود.بخوانید.
🔹امروز چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید چه در درون گفتمان انقلاب اسلامی و چه برون آن با نسلی از جوانان انقلابی پرسشگر و آرمانخواهی مواجه ایم که دیگر گوش و عقل خود را دودستی تقدیم این آیت الله و آن دکتر و مهندس نمیکنند و درباره ریزترین اتفاقات و مسائل کشور و دنیا فکر و تحلیل دارند و برای شک های مقدس خود هیچ خط قرمزی را متصور نیستند. جوانانی که دیگر با جواب های کلیشه ای و استدلالهای تکراری برخی آقایان قانع نمی شوند و گوشی برای شنیدن و صبری برای تحمل حرف هایشان میخواهند. اینان به دنبال ملجأگاهی می گردند که با طیب خاطر سفره دل خود را باز کنند و سخنان آن بزرگتر را بشنوند و امر مبارزه را ادامه دهند. مبارزه ای که در دل خود قطعا خستگی،پشیمانی و سرزنش دارد. باید کنارت «طبیب دوار بطبه» ای باشد تا دردت را درمان و دوایی را تجویز کند و سریعا تو را به التقاط و انحراف متهم نکند. دقیقا همان دغدغه ای که امام در روزهای پایانی عمر خود خطاب به روحانیون بیان داشت. دغدغه ای که انگار همین دیروز،امام برای امروزمان گفته است.
🔹«علما و روحانیون ان شاءالله به همۀ ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولی از باب تذکر و تأکید عرض می کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند. و اگر بیراهه می روند،با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت.اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان می کنند مسلماً دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد، و الاّ داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که خود فکر می کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیراین صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین می افتند؛و گناه این کمتر از التقاط نیست.»
🔹 سید محسن شفیعی دقیقا در همین نقطه ایستاده بود. او جای خود را پیدا کرده بود. او پناه بی پناهی جوانانی بود که دنبال گمشده خود بودند. گمشده ای که خاضعانه شنونده بود و عاشقانه همراهت. پیامبرانه راهنماکننده بود عارفانه دعاگویت. او جوانان انقلابی را نه توصیه به محافظه کاری و نه توصیه به ندیدن واقعیتها می کرد. او آرمانخواهی را با صحنه میدان و واقعیت ممزوج میکرد و تو را مشورت میداد. همگان را به رعایت تقوا و انصاف دعوت میکرد، حتی نسبت به کسانی که سالها به او ظلم روا داشتند. پاسخگوی صدها شبهه و باز کننده گره های ذهنی شکل گرفته در اذهان جوانان مطالبه گر و آرمانخواه بود،حرفاهایی که هر جای دیگری به جز محضر سید محسن زده می شد به چوب تکفیر ضرب و شتمت می کردند.
🔹 امروز خلأ اصلی جمهوری اسلامی کمبود انسان مصلح انقلاب اسلامی است. روحانیونی که با دید نو و شگرف پدیده ها را بشناسند و تحلیل کنند.کسانی که جوان انقلابی آرمانخواه امروز را باور کنند. پدری کرده و عقلانیت و محبت را توأمان تحویلت دهند و صمیمانه پذیرایت باشند.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
آقا سید محسن2.mp3
2.76M
⭕ آبرویی که نباید هزینه این و آن شود!
🔹 ما چون معمم هستیم میان سراغ ما که وساطتی بکنید، سفارشی بکنید و...
ما بدانیم که اولا اگر ارادتی است این سرمایه اسلام و روحانیت و میراث زهد پدران ماست. ما حق نداریم این آبرو را هزینه بکنیم که مثلا یک پیمانکاری پروژه ای را دریافت بکند.
🔹در پذیرش هدیه با احتیاط رفتار کنید.
چرا باید کسی به ما هدیه بدهد؟ آیا اگر من در این خانواده نبودم، به من این هدیه را می دادند؟ اگر منتسب به آیت الله شفیعی نبودم به من این هدیه را می دادند؟
🔹انسان وقتی می تواند بر دلها حکومت کند که خودش را از مردم بالاتر نبیند. ما هم مثل عامه مردم هستیم. خیلی وقتها مردم از ما بهتر هم هستند. ما نباید خیال کنیم که کسی هستیم! اگر خداوند متعال نگاهش را از ما بگیرد چه بسا ما سقوط بکنیم.
💢پ.ن: اگر می خواهید علت محبوبیت بالای بیت و خاندان آیت الله شفیعی در بین مردم خوزستان را بدانید این صوت و توصیه های کوتاه را گوش دهید.
توصیه های آسید محسن شفیعی به اعضای خانواده خود...
اگر نبود عامل بودن این خانواده به این توصیه ها، محبوبیتی هم در کار نبود.
@marghoomat
⭕ چند روایت تاریخی از ادعای امام درباره مصدق!
یک.
🔹وقتی مواضع حضرت امام درباره دکتر محمد مصدق را احصا و بررسی می کنیم معمولا به دو صحبت تاریخی بر می خوریم. در اولی آن امام به صراحت اذعان می دارد که او مسلم نبود و اگر مانده بود به اسلام سیلی می زد و در دومی هم امام به کنایه بیان می دارند که فلانی به ما سیلی زد. بخوانید.
🔹« یک گروهی که با اسلام و روحانیت سرسخت مخالف بودند، از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد، اینها این کار را کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را آیتالله گذاشتند. این در زمان آن [مصدق رهبر جبهه ملی] بود که اینها فخر میکنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم آیتالله توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست. این سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد».
🔹«ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که این همه از آن تعریف میکنند چه سیلی به ما زد آن آدم.»
🔹«اینجانب نمی توانم از جبهه ای ها و نه از بزرگشان(مصدق) اسمی ببرم و ترویجی بکنم؛ راه آنها با ما مختلف است.»
🔹این سخنان امام در حالی است که اصلاح طلبان و بسیاری از کسانی که ادعای خط امامی بودن را یدک می کشند، مصدق را به عنوان یک سیاستمدار الگو معرفی می کنند و به مصدقی بودن خود افتخار می کنند. اصلاح طلبان هیچ موقع نسبت خود را با این سخنان صریح امام به صورت شفاف اعلام نکردند و سکوت و یا فرار رو به جلو را انتخاب کردند.
🔹موضوعاتی چون بی قیدی شخصی و حکومتی نسبت به مصادیق مختلف اجرای احکام شرعی( یکی از موارد اختلافی دولت مصدق با نواب صفوی و فدائیان اسلام دقیقا ذیل همین عدم اهتمام است) ، کشف حجاب اختیاری از خانواده و عکس بوسیدن دست ثریای بیست ساله توسط وی که از مشهور ترین عکسهای مصدق به شمار می رود نشان از صدق ادعای امام دارد. ادعایی که اسناد و روایت های مختلف دیگری را هم در برمیگیرد که به مواردی اشاره می کنیم.
🔹 خطیب شهیر حجت الاسلام فلسفی در خاطرات خود بیان می کند:«بعد از اینکه مصدق نخست وزیر شد،در همان سال اول نخست وزیری، دوبار با وقت قبلی به ملاقات او رفتم. بار اول روزی بود که من به همراه چند تن از علما به منزل دکتر مصدق در خیابان کاخ(فلسطین کنونی) رفتیم. او روی تخت خواب دراز کشیده بود و زیر پتو بود و ما هم روی صندلی نشسته بودیم. مصدق با تعجب گفت:«شما هر روز برای نماز به مسجد میروید؟» گویی آنطور که باید و شاید، چندان از کم و کیف برگزاری نماز جماعت در مساجد کشور وقوف و آگاهی نداشت، زیرا این جمله پرسشی را دکتر مصدق به صورت جدی در حضور خود من گفت.
🔹عجیب تر از این استعجاب، قضیه ای است که در دومین ملاقاتم با دکتر مصدق، بین من و او اتفاق افتاد. موضوع از این قرار بود که بهایی ها در شهرستانها مسأله ساز شده بودند و قدرتنمایی می کردند. به امر آیت الله بروجردی وقت ملاقات گرفتم و نزد او رفتم؛ مانند همان دفعه قبل، او روی تخت خواب و زیر پتو خوابیده بود. پیام آقای بروجردی را به ایشان رساندم و گفتم:«شما رئیس دولت اسلامی ایران هستید و الان بهاییها در شهرستانها فعال هستند و مشکلاتی را برای مردم مسلمان ایجاد کرده اند. لذا مرتب نامه هایی از آنان(مردم مسلمان) به عنوان شکایت به آیت الله بروجردی میرسد. ایشان لازم دانستند که شما در اینباره اقدامی بفرمایید» دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من به گونه تمسخرآمیزی، قاه قاه و با صدای بلند خندید. گفت:« آقای فلسفی از نظر من مسلمان و بهایی فرقی ندارند؛ همه از یک ملت و ایرانی هستند! این پاسخ برای من بسیار شگفت آور بود زیرا اگر سوال می کرد فرق بین مسلمان و بهایی چیست، برای او توضیح میدادم؛ اما با آن خنده تمسخرآمیز و موهن دیگر جایی برای صحبت کردن و توضیح دادن باقی نماند. لذا سکوت کردم و موقعی که به محض آقای بروجردی رسیدم و این جمله را گفتم ایشان نیز به حالت بهت و تحیر پیام وی را استماع کرد.»
@marghoomat
⭕ چند روایت تاریخی از ادعای امام درباره مصدق!
دو.
🔹در زمانی که دکتر مصدق در آمریکا به سر می برد، نمایندگان محفل ملی بهائيان آمریکا به ملاقات او می روند و از او برای دادخواهی و ازادی بهائيان بی گناه استمداد می جویند. از این ملاقات گزارشی تهیه شده که در کتاب مصدق و بهائیان شرح آن آورده شده است. بر مبنای گزارش بهائیان آمریکا، «ملاقات رسمی نخست وزیر ایران دکتر محمد مصدق در فضایی بسیار دوستانه انجام گرفته است. دکتر مصدق به درستی می داند که ستم های وارده بر بهائیان به دوران نخست وزیری او مربوط نمی شود و امیدوار است در آینده این ستم و آزار تکرار نشود و به بهائیان قول می دهد تا آنجا که بتواند از کمک به آنها دریغ ننماید و از هر فرصتی برای اجرای عدالت استفاده نماید.»
🔹آیت الله کاشانی اصرار داشتند که تولید و فروش مشروبات الکلی که با موازین شرعی مخالف است در ایران متوقف شود اما مصدق در جواب استدلال می کرد که سالیانه مبلغ قابل توجهی از طریق مالیات بر مشروبات الکلی عاید خزانه خالی دولت می شود. بدیهی است چنین خطی مشی و تفکری به هیچ وجه نمی تواند مورد قبول اسلام باشد.
🔹شواهدی از نماز خواندن یا روزه گرفتن و یا به حج رفتن مصدق در تاریخ وجود ندارد. بلکه موارد عکس آن متعدد وجود دارد. چنانکه شوشتری نماینده مجلس خطاب به مصدق گفت:« در مدت تحصن در دربار حتی شما دو رکعت نماز نخواندید. در ماه رمضان شما در مجلس آب خوردید و سید ضیا به شما گفت ماه رمضان است و تظاهر به روزه خواری نکنید. شما با اینکه مستطیع بودید واهل سفر، اما یکبار هم به حج نرفتید.»
🔹جریان لیبرال وطنی هر چقدر هم بخواهد جنبه ایرانی و ملی به مصدق و کارنامه اش بدهد که آنهم صدها مثال نقض برایش در تاریخ وجود دارد و تاریخ به جنایات مختلف مصدق علیه مردم ایران و از طرف دیگر سرسپردگی اش به دربار شاهنشاهی گواهی می دهد، نمی تواند به او و عملکردش رنگ و بوی دینی و مذهبی دهد و همگان اذعان دارند که کارنامه شخصی و حکومتی وی مبتنی بر میزان اهتمام به اجرای احکام شرعی و الهی، کارنامه ای سیاه و ننگین است.
#علی_ریاحی_پور
@marghoomat
آوینی و مرگ.mp3
3.85M
🔺مرگ پایان زندگی نیست، مرگ آغاز حیاتی دیگر است...
#سید_مرتضی
@marghoomat
هدایت شده از مجموعه گرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #ببینید | نفت ایران برای ایرانیست
🔺 آنچه در ماجرای ملی شدن صنعت نفت اتفاق افتاد.
👤 کامران غضنفری
🔗 مشاهده فایل کامل از طریق آپارات:
https://www.aparat.com/v/CZHJU
🌐 #شبکه_گرا
🆔 @geraa_ir