مبارزه #استقامت میخواهد...
🔰معمولا به علت فضای احساسی حاکم بر محبت ما نسبت به #حضرت_ابالفضل(ع)؛از ویژگی های اساسی شخصیتی ایشان غافل میشویم. بلاشک پافشاری و استقامت در مسير حق،پایداری در همراهی امام خویش،بصیرت در عمل و نظر و گم نکردن طریقه علوی و نبوی از خصایص غیر قابل انفکاک ایشان است.
♦️در زیارت نامه حضرت اشاره به ادامه دادن مسیر #بدریون توسط ایشان میشود؛"أَشْهَدُ وَأُشْهِدُ اللّٰهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَىٰ مَا مَضىٰ بِهِ الْبَدْرِيُّونَ وَالْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ؛شهادت میدهم و خدا را شاهد میگیرم که تو به همان مسیری رفتی که اهل #بدر رفتند و در آن راه از دنیا گذشتند".
آری تداوم مسیر نبوی و پافشاری بر گفتمان حاکم بر جنگ بدر ملاک است و نه صرفا محبت و صحبت از اصحاب بدر.
♦️راستی در بدر چه رخ داد؟ آن 313 نفر چه کردند و چه داشتند که بر لشکر دشمن چیره شدند؟علت مشخص است؛ عدم مرعوبیت در مقابل دشمن و اعتماد به وعده الهی. مگر نفرمود:"شما را در بدر پیروزی داد در حالی که نسبت به دشمن ضعیف و از نظر عده و تجهیزات قابل مقایسه با آنها نبودید؛وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ".
🔷 او هم در #عاشورا همین خط را ادامه داد؛در مقابل امان نامه #شمر چه کرد؟به وعده دشمن اعتماد نکرد و مرعوب نشد؛ چنان که رهبری فرمود:"#بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ در روز تاسوعا، به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان برخورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از #حسین جدا شوم؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما."
به وعده صدق الهی تن داد،در رکاب امام خویش ماند،دست داد ولی دست نداد و در تاریخ ماندگار شد.
🔷در فرازی دیگر از زیارت نامه میخوانیم؛"أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ،وَأَنَّكَ مَضَيْتَ عَلىٰ بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ؛شهادت میدهم که تو #سستی نورزیدی و باز نایستادی و بر #آگاهی از کارت از دنیا رفتی."
🔸شکست دشمن بنا به وعده الهی قطعی است اما مشروط؛ مشروط به آنکه مصداق((ان تنصرو الله ینصرکم)) و یا ((لینصرن الله من ینصره)) باشیم. اگر استقامت ورزیدیم و ایمان به عهد الهی را مسلک خود قرار دادیم آن میشود که فرمود:"إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا؛به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید."
💠عباس بن علی مبرا از #عافیت_طلبی و #رفاه_طلبی بود که اگر نبود؛ در کربلا هم نبود؛ او بر کرده خود بصیرت و معرفت داشت؛ و نه چون افرادی که صرفا با احساس و هیجان زمانی همراه شوند و زمانی بریده.
🔹استقامت شرطش بصیرت و مبارزه شرطش نه به #راحت_طلبی و سستی است که امام روح الله فرمود:"مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور میکنند سرمایه داران و #مرفهان_بی_درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند.
🔹و چه بسیار انقلابيونی که تنها به علت عدم شناخت عمیق و مبنایی از مسیرشان و درگیر شدن در رفاه و اشرافیت دست از مبارزه و خط امام و خط بدریون کشیده و از قافله #بدریون_بدر_کبرا جاماندند.
اما اصحاب عاشورایی اباعبدالله کالجبل راسخ و چون زبر الحدید در طریق الی الله بودند و ماندند و با ولی خود پیمان #خون و #جانبازی بستند و لباس عافیت را بر تن نکرده و شمشیر رزم با نفس درون و خصم برون را بدست گرفتند.
✍️#علی_ریاحی_پور
@margoomat
🔴 فتح خون...
🔺گاه هست كه كس از «خويشتن» رسته، اما هنوز در بند «تن خويش» است ... تن هم كه مقهور دهر است. آنگاه از دهر می نالد كه :
یا دهر اف لك من خلیل
كم لك بالاشراق و الاصیل
من صاحب او طالب قتیل
و الدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الامر الی الجلیل
و كل حی سالك السبیل
🔺این آوای #حسین است كه ازخیمه همسایه می آید، آنجا كه «جون» شمشیر او را برای پیكار فردا صیقل می دهد. شعر و شمشیر؟ عشق و پیكار؟ آری! شعر و شمشیر، عشق و پیكار، این حسین است، سر سلسله عشاق، كه عَلَم جنگ برداشته است تا خون خویش را همچون كهكشانی از نور بر آسمان دنیا بپاشد و راه قبله را به قبله جویان بنمایاند.
🔺آنجا كه قبله نیز در سیطره حرامیان خون ریز است، عشاق را جز این چاره ای نیست. شعر نیز ترنم موزون آن مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد، شعرش شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است، پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیكار با هم جمع شود... كه كار عشق، یاران، لاجرم كربلایی است.
🔺پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو كه عشاق حقیقی، تذكرة الاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند كردستان باخون می نویسند، با #خون.
#سید_مرتضی_آوینی
@marghoomat
⭕ حسینی برای شمشیرزنندگان کارزار عدالت!
🔺ما پرچمِ خونینِ حقطلبیِ مولایمان علی را به دوش میکشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان میستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیدهایم.
🔺شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بلکه برداشتنِ محصولِ مبارزهی افرادِ آن نهضت است.
🔺آقای ما #حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیدهایم، دستش را بوسیدهایم، در آغوشش گرفتهایم، خاک پایش را سرمهی چشمانمان کردهایم، یا او از نقشههایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده میشود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان ....
🔺حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند.
🔺این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر میزنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی میجنگم، حسین را حسین نگه میدارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بلکه حسین شد به خاطرِ حضور ازلیاش در ذهنِ هرکس که میخواهد در راه #عدالت شمشیر بزند.
#نادر_ابراهیمی
@marghoomat