#امام_سجاد (ع)
💢مجلس یزید و واکنش امام سجاد (ع)
⚠️یزید با حادثه ی کربلا به آرزوی خود و خاندانش رسیده بود. وقتی اسیران و سرهای بریده ی خاندان نبوّت به شام رسیدند...یزید گفت : ای کاش پدران من ، که در جنگ بدر به دست مسلمانان کشته شده بودند ، امروز زنده بودند و می دیدند که چگونه من انتقام خون آنان را باز پس گرفتم.
او مجلسی ترتیب داد و اشراف اهل شام را دعوت کرد. و امام سجاد (ع) و فرزندان خردسال و زنان اسیر را وارد کردند.
یزید نظر به سر امام حسین (ع) انداخته و روی به حاضران گفت :آیا میدانید این مرد به چه دلیل به این بلا گرفتار شده است⁉️
او معتقد بود ، پدرش علی از پدر من بهتر است ، مادرش #فاطمه از مادر من بهتر است.جدّش رسول خدا از جدّ من بهتر است و خود او بهتر و سزاوارتر از من به این مقام است‼️
😱اما اینکه می گوید : پدرش از پدر من بهتر است ، همه می دانند در رو در رویی این دو ، خداوند به نفع چه کسی حکم کرده و سرانجام چه کسی پیروز یافت❗️....
و آنچه باعث شده او به این شکل گرفتار بلا گشته و کشته شود ، کمی فقه اوست.او قرآن نخوانده بود که می گوید :
سلطنت و قدرت به دست خداست و اوست که به کسانی عزّت می دهد و یا می گیرد.
#یزید رو به امام سجاد (ع) کرد ، گفت: پدر و جدّ تو می خواستند امیر باشند اما خدا آنها را کشت و خونشان را ریخت....
امام سجاد (ع) فرمود : پسر معاویه❗️پیش از آنکه تو به دنیا بیایی ، پیغمبری و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است.
روز بدر و احد و احزاب پرچم رسول خدا ، در دست پدر من بود و پدر و جدّ تو ، پرچم کافران را بدست داشتند.
حضرت فرمود: یزید ، اگر می دانستی چه کرده ای ، به کوه ها می گریختی و بر ریگ ها می خفتی و بانگ و فریاد بر می داشتی‼️
سر پدرم حسین ، فرزند علی و فاطمه که ودیعت رسول خدا بود ، بر درِ شهر شما آویخته باشد؟ آیا روز قیامت که مردمان جمع خواهند بود تو خواری و پشیمانی نخواهی داشت⁉️
📚معلم درس محبت ص ۴۶
┏━━☘️🌸☘️━━
@ehyaisfahan
┗━━