⭕️ پس ندادن بدهی، نوعی خیانت (در امانت) است، هرچند به بهانه اقامت در شهرهای زیارتی باشد.
🔸...عَنْ أَبِي ثُمَامَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ اَلثَّانِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَلْزَمَ مَكَّةَ أَوِ اَلْمَدِينَةَ وَ عَلَيَّ دَيْنٌ فَمَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «اِرْجِعْ فَأَدِّهِ إِلَى مُؤَدَّى دَيْنِكَ وَ اُنْظُرْ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ لَيْسَ عَلَيْكَ دَيْنٌ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ يَخُونُ.»
از ابوثُمامه نقل شده است: به امام جواد (علیهالسلام) عرض کردم:
من قصد دارم مدتی در مکه یا مدینه بمانم، اما بدهیای به گردنم است. شما چه میفرمایید؟
حضرت فرمودند: «(به شهرت) برگرد و بدهیات را به طلبکار بپرداز و چنان تدبیر کن که خداوند (تعالی) را در حالی ملاقات کنی که بدهیای به گردنت نباشد؛ بهراستی که مؤمن خیانت نمیکند.»
📚الکافي، ج۵، ص۹۴
🌐تحول حوزه
33.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنجال یک جوان کاشانی وسط هیئت و روضه حاج حیدر خمسه 😨
حتماً تا آخر ببینید
👌 فوق العاده زیبا ❤️🌹
#ازدواج_حضرت_علی_و_فاطمه
🌸چگونگی خواستگاری حضرت علی علیه السلام
ضحاک بن مزاحم نقل می کند:
از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از حضرت زهرا(س) می فرمود: موقعی که من نزد پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود:
یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم.
پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی.
گفتم: یا رسول الله فاطمه زهرا را برایم تزویج نما.
فرمود: یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان این تقاضا را داشتند ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم(۱)
پیامبرخدا نزد فاطمه علیها السلام رفت. فاطمه علیها السلام از جا برخاست و رداى پدر را گرفت و كفش هایش را درآورد و آبْ دست برایش آورد و دست و پاى او را شُست و سپس نشست. پس پیامبر خدا به او فرمود: «اى فاطمه!» پاسخ داد: بلى
چه مى خواهید اى پیامبر خدا؟ فرمود : «على بن ابى طالب، كسى است كه خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام كه تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى كرده است. چه نظرى دارى؟»
فاطمه علیها السلام ساكت ماند و صورتش را برنگردانْد و پیامبر خدا، كراهتى در چهره اش ندید.
پس برخاست در حالى كه مى گفت: «اللّه اكبر! سكوت او [نشانه]رضایت اوست». پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور كه خداوند ، این دو را براى هم پسندیده است(۳)
📚منابع:
(۱): الأمالی للطوسی، ص ۳۹
بشارة المصطفى، ص ۲۶۱
(۲): همان
#امام_باقر
#شهادت
كسی كه بود شكافندهی تمام علوم
هزار حیف كه از زهر كینه شد مسموم
سر تو باد سلامت یا رسول الله
وصّی پنجم تو كشته شد، ولی مظلوم
گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانهاش از كینه خصم برد هجوم
بسان مادر و آباء رنج دیدهی خویش
همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم
هماره قصۀ مظلومیاش به خاك بقیع
بُود ز غربت قبرش برای ما معلوم
ز دردهای نهانی كه بود در دل او
كسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم
حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت
كه بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم
نه طاقت است زبان را به وصف غمهایش
نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم
📚نخل میثم
💠 حج راستین
🔸 ابو بصیر نابیناست.
می گوید من سالی با وجود مبارک امام باقر (سلام الله علیه) مکه مشرف بودم. از نشانه ها و علامت هایی که از راه حواس دیگر احساس می کردم، فهمیدم زائران امسال زیادند.
➖ در سرزمین عرفات، در اطراف کعبه، همه مشغول طواف و نماز و زمزمه و دعایند.
➖ گفتم امسال چقدر حاجیان زیادند! چقدر ناله ها و خروش ها و لابه ها زیاد است!
وجود مبارک امام باقر سلام الله علیه فرمود: اینچنین نیست!
➖ چشم ابو بصیر صحرای وسیعی را دید که بسیاری از موجودهای آن صحرا انسان نبودند.
➖ فریاد زیاد است، اما حاجي كم است: (ما اقل الحجيج و اكثر الضجيج).
اگر كسى حاجى راستين نبود، انسان نيست. صورتش صورت انسان است، ولى سيرتش سيرت حيوان.
🔷🔷🔷 حج واقعی انسان ساز است، اگر كسى حاجى واقعى بود، صورت واقعى حج، سيرت حاجى و زائر مى شود و حقيقت او را مى سازد.
اگر كسى خواست ببيند حج او مقبول است يا نه، ببيند بعد از برگشت از بيت الله، دست به گناه دراز مى كند يا نه.
📚 علامه جوادی آملی سخنرانی موضوعی اسرار حج، اسفند ۱۳۷۰
#امام_باقر
#شهادت
روضه میخوانم از زبان کسی
که خودش داغ کربلا دیده
در حوالیِ قتلگاه حسین
خولی و شمر بی حیا دیده
باقرالعلم اینچنین فرمود
جدّ ما را به پنج حربه زدند
لشگری با تمام بی رحمی
به غریبی هزار ضربه زدند
یک نفر با هجوم شمشیرش
عده ای با هزار سر نیزه
بر تنش زخم بی شماره نشست
تیر بر تیر نیزه در نیزه
یوسف افتاد بین صدها گرگ
پنجه هایی پلید چنگش زد
آنکه بی تیر بود و بی نیزه
از همان راه دور سنگش زد
یوسف افتاد بی رمق در خاک
پیش چشم اله و محبوبش
بی حیایی رسید و با کینه
زد به زخم حسین با چوبش
دادِ زینب بلند شد اینجا:
پسر مادر مرا نزنید
تن صد چاک و بی دفاعش را
دیگر اینگونه با عصا نزنید
🖋مجتبی شکریان
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یاد حضرت بودن نفعی برای ایشان ندارد اما...
آیت الله ناصری اصفهانی
#امام_حسین
#مقتل
🌴🌴 امام را با پنج وسیله به شهادت رسانده و در نهایت زیر ستم ستوران نهادند 🌴🌴
🔷🔷🔷عن أبي جعفر [الباقر] عليه السلام:كانَ أبي عليه السلام مَبطونا يَومَ قُتِلَ أبو عَبدِ اللّهِ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام، وكانَ فِي الخَيمَةِ، وكُنتُ أرى مَوالِيَنا كَيفَ يَختَلِفونَ مَعَهُ، يُتبِعونَهُ بِالماءِ، يَشُدُّ عَلَى المَيمَنَةِ مَرَّةً، وعَلَى المَيسَرَةِ مَرَّةً، وعَلَى القَلبِ مَرَّةً، ولَقَد قَتَلوهُ قِتلَةً نَهى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن يُقتَلَ بِهَا الكِلابُ،
ولَقَد قُتِلَ بِالسَّيفِ وَالسِّنانِ، وبِالحِجارَةِ وبِالخَشَبِ وبِالعِصِيِّ، ولَقَد أوطَؤوهُ الخَيلَ بَعدَ ذلِكَ.
🔶🔶🔶به نقل از يكى از راويان شيعه، از امام باقر عليه السلام: پدرم [امام زين العابدين عليه السلام] كه روز شهادت ابا عبد اللّه حسين بن على عليه السلام، دردِ شكم داشت و در خيمه بود [مىفرمايد:] «من، غلامانمان را می ديدم كه چگونه با او مىآيند و می روند و برايش آب مىبرند و حسين عليه السلام، يك بار به جناح راست و بار ديگر به جناح چپ و گاه به قلب لشكر، حمله مىبُرد؛ و آنان، حسين عليه السلام را به گونهاى كشتند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از كشتن سگان بدان گونه نيز نهى كرده بود.
حسين عليه السلام را با شمشير و نيزه و سنگ و چوب و عصا كُشتند و پس از آن، بر [بدن] او اسب دواندند.
📚بحار الأنوار ج ۴۵ص ۹۱
@marsieha
#مسلم_بن_عقیل
#شهادت
از سـرِ دار به دلــدار نگـاهی دارد
آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد
زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم
به ره مکـه هر از گاه نگـاهی دارد
مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است
روی بام است ولی میل به چاهی دارد
با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت :
سخن آخر من ، سوی تو راهی دارد؟
همه حرف من این است میا کوفه حسین
کوفـه بهر تو خیــالات تبــاهی دارد
همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند
یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟
تو به همراه خودت اهل و عیالی داری
کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد
قصد دارند عزیـزان تو را خـوار کنند
پس نیا ، که حرمت عزت و جاهی دارد
بیشتر از همه دلواپس زینب هستم
بیـن این قـوم مپنـدار پنــاهی دارد
الغرض اینکه بساط همه جور است نیا
سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا
🖋مصطفی هاشمی