[🕊]
#شهیدانه
⚘چهارساله بود ، مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند . گفتند این بچه زنده نمی ماند .
پدرش او را نذر آقا ابالفضل کرد روز بعد به طرز معجزه آسایی شفا یافت! هرچه بزرگتر می شد ارادت قلبی او به قمر بنی هاشم بیشتر می شد.در جبهه مسئول دسته گروهان ابالفضل از لشکر امام حسین بود.
⚘علیرضا کریمی 16 سال بیشتر نداشت . آخرین باری که رفت جبهه گفت : راه کربلا که باز شد بر می گردم ، پانزده سال بعد همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت پیکرش بازگشت .
آمده بود به خواب مسئول تفحص گفت : زمانش رسیده که من برگردم ! محل حضورش را گفته بود!!
عجیب بود پیکرش به شهر دیگر منتقل شد. مدتی بعد او را آوردند. روزی که تشییع شد تاسوعا بود روز ابالفضل(ع)💔..
#اݪسـݪامعݪیڪیاسـاقےڪࢪبݪا
#شهید_علیرضا_کریمی♥️🕊
.
.
🌱|@martyr_314
برای شروع عملیات کربلای۴، به آبادان
منتقل شدیم و بعنوان غواصانِ خطشکن
به خط دشمن زدیم
به هر ترتیبی بود خطِ دشمن را شکستیم
و پاکسازی کردیم!
وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد
معبر شدیم، دیدیم که شهید سعید حمیدیاصل
هردو پایش قطع شده و پیکر مطهرش
در گوشهای از معبر افتاده است!
اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت این بود که
دهانِ شهید پُر از گِل شده بود!
بعدها متوجه شدیم که وقتی پایِ سعید
ترکش خورد و قطع شد،
برای اینکه صدایِ نالهاش بلند نشود
و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را
پُر از گِل کرده بود!
#شهید_سعیدحمیدیاصل
🌱|@martyr_314