eitaa logo
「شَهیدِگُمنام」🇵🇸
3.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
376 ویدیو
1 فایل
پِلاک را از گَردنت دَرآوردی گُفت: از کُجا تو را بِشناسَند..؟! گُفتی: آنکه باید بِشناسد،میشِناسَد... :)🌿 🎈۱۳۹۸/۲/۵ 🌱| 3.9k→4k کانالمون در تلگرام... :)💖 Telegram.me/martyr_314 پل ارتباطی ما با شما... :)🌱 @
مشاهده در ایتا
دانلود
همه فن حریف بود. ورزشکار حرفه‌ای، کاراته، تیراندازی، چتربازی، صخره‌نوردی، کیوکوشین، غواصی، کوهنوردی، راپل و... را به صورت حرفه‌ای کار می‌کرد. به دو زبان انگلیسی و عربی‌هم‌مسلط بود.کارهای هنری و خطاطی و طراحی هم انجام می‌داد. کارکردن با نرم‌افزار‌های کامپیوتری و گرافیکی رو هم خوب بلد بود . این‌ها به جز کار اصلی‌اش در سپاه بود ! همیشه می‌گفت: اگر می‌خوای سرباز امام زمان(عج) باشی باید توانایی‌هات رو بالا ببری. شیعه باید همه فن حریف باشه و از همه چی سردربیاره (: 🌱|@martyr_314
~🕊 🌴✨ بی‌مقدمه گفت: «زینب‌خانوم، من و شما تو این دنیا خیلی باهم زندگی نمی‌کنیم، اما به امید خدا اون دنیا همیشه باهمیم.» زینب متعجب برگشت به سمت او و نگاهش کرد. فکر کرد شاید شوخی می‌کند، اما اثری از شوخی در صورتش ندید. اصلاً نتوانست حرفش را هضم کند. با تعجب پرسید: «منظورتون چیه؟» روح‌الله نگاهش نمی‌کرد. همان‌طور که با سبزه‌ها بازی می‌کرد، با لبخند گفت: «حالا بعداً می‌فهمید.» 📚دلتنگ نباش ، ص۶۴ ♥️🕊 . . 🌱|@martyr_314
~🕊 میگفت:آدم‌با‌یہ‌شب‌دو‌شب‌بہ‌جایی‌نمیرسہ باید‌ایمانت‌دائم‌باشہ‌و‌عملت‌مداوم. اینکہ‌یہ‌شب‌بری‌هیئت‌و‌کلی‌گریہ‌کنی بعدش‌انتظار‌داشتہ‌باشی نفس‌مسیحایی‌پیدا‌کنی‌اینجوری‌نیست.. دوشروز‌بعد‌می‌بینی‌تو‌منجلاب‌دنیا گرفتار‌شدی ! 🌱|@martyr_314
~🕊 🌴✨ روح‌الله اهل نماز اول وقت بود و به آن اهمیت می‌داد. به جز مواردی که زور و اجبار در کار باشد. مثلا اگر کسی اجبار می‌کرد که باید نماز اول وقت بخوانی از قصد این کار را نمی‌کرد و به شدت مخالفت می‌کرد. چون اعتقاد داشت: نماز باید فقط و فقط برای خدا خوانده شود نه هیچ دلیل دیگه ای... 🌱|@martyr_314
~🕊 🌴✨ روح الله فارغ‌التحصیل دبیرستان مؤتلفه بود. یک بار به یک مناسبتی از روح الله خواستند که برای بچه‌ها چند کلامی صحبت کند. تک تک جملاتش را به خاطر دارم. او می‌گفت: رفقا یک چیز از من داشته باشید. با پای مادرتون دوست باشید. مدام پایش را ببوسید، به خصوص کف پای مادرتون رو... این حرف‌ها رو وقتی می‌گفت که مادرش را از دست داده بود. وقتی خبر شهادتت رو شنیدم مادرم اومد تو اتاق تـا علت گریه‌هـام رو بپرسه همونجا بـه حرفت عمل کردم و بـه پاهاش افتادم و قول می‌دهم که بازهم این کار را انجام بدم. مطمئـن هسـتم هرکسی ایـن خاطـره تو را بشنود حتما به حرفت عمل می‌کند. روح الله جان آغوش گرم مادرت مبارک.‌‌ ✍🏻به روایت دوست 🌱|@martyr_314
~🕊 🌴✨ بعضی روزها با روح‌الله می‌رفتیم ورزش میکردیم و بعد میرفتیم مسجد برای نماز. روح‌الله یک نکته ای رو رعایت می‌کرد که خیلی نظرم رو جلب می‌کرد. بعد از ورزش، قبل از اینکه وارد مسجد بشیم، از توی کیفش یک جوراب تمیز درمی‌آورد. اول جورابش رو عوض می‌کرد بعد وارد مسجد می‌شد. تا هم برای نماز جورابش تمیز باشد و هم خدایی نکرده بوی جورابش بعد از ورزش، کسی رو اذیت نکند و حق الناسی به گردنش نباشد. ✍🏻‌به روایت یکی از هم دوره ای های شهید 🌱|@martyr_314
وقتی روح‌اللہ و قدیر شهید شدند حالِ همه‌ی بچه‌ها خیلی بد بود. دیدن جای خالیشون غیرقابل تحمل بود. روح‌الله و قدیر رو که منتقل کردن عقب، وارد خونه‌ای که مقرمون بود شدم، دیدم چفیه روح‌اللہ به دیوار آویزونه... دلم براش پر کشید. رفتم چفیه شو برداشتم و گذاشتم رو صورتمو شروع کردم به گریه کردن. داشتم چفیه رو می‌بوسیدم که یکی از بچه‌ها دست گذاشت رو شونه‌م و گفت: - اسماعیل این چفیه‌ی منه، چفیه‌ی روح‌الله اون یکیه... چپ چپ نگاهش کردم‌. چفیه رو پرت کردم سمتش. وسط گریه دوتایی مون زدیم زیر خنده... راوی: جانباز مدافع‌ حرم‌ امیرحسین‌ حاجی‌ نصیری 🌱|@martyr_314