eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.4هزار عکس
20.3هزار ویدیو
447 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀💐🕊🌺🕊💐🥀 یک دستش شده بود همچون کربلا اما دست از راه نکشید و ایستاد حتی لحظه‌ی آخر هم کرد و گفت مگر حسین سیراب شد که من سیراب شوم ؟ و بهتر از آن 💐 🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 🥀 🕊🌹
🥀💐🕊🌺🕊💐🥀 یک دستش شده بود همچون کربلا اما دست از راه نکشید و ایستاد حتی لحظه‌ی آخر هم کرد و گفت مگر حسین سیراب شد که من سیراب شوم ؟ و بهتر از آن 💐 🌺 🌹 🕊 🌹 💐🍀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 🥀 🕊🌹
🥀💐🕊🌺🕊💐🥀 یک دستش شده بود همچون کربلا اما دست از راه نکشید و ایستاد حتی لحظه‌ی آخر هم کرد و گفت مگر حسین سیراب شد که من سیراب شوم ؟ و بهتر از آن 💐 🌺 🌹 🕊 🌹 💐🍀
🥀💐🕊🌺🕊💐🥀 یک دستش شده بود همچون کربلا اما دست از راه نکشید و ایستاد حتی لحظه‌ی آخر هم کرد و گفت مگر حسین سیراب شد که من سیراب شوم ؟ و بهتر از آن 💐 🌺 🌹 🕊 🌹 💐🍀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار رسول خلیلی اینو برای کسایی می گم تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... این قضیه برای اسفند سال 1392 هست... این سنگی که می بینید سنگ مزار هستش که توسط خراطی حکاکی شده... صبح، روح اللہ ( برادر ) اومد دنبالم رفتیم منتظر شدیم حکاک اومد... یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه ؟ گفتیم چطور؟ گفت : اصلاً نمی‌دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین (علیه السلام) آوردن و قراره برای یه نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که می توان گفت هدیه ای از جانب ، امام حسین (علیه السلام) بود . راوی : 🥀 🕊🌹