eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.7هزار عکس
18.1هزار ویدیو
366 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🕊🌺🕊🕊🌹 بسم ربِ الشهید اولِ کار یک روایت بگویم از شخصی قالَ رزمنده ای که جامانده : به خداوندیِ خدا سوگند به زمینی که آفریده قسم زیر این آسمانِ چرخِ کبود بچه بازی که نیست دادنِ جان جگری همچو شیر میخواهد منِ بی عرضه ادعا دارم نیمه شب/مستند/روایتِ فتح آلیاژِ صدای آوینی ! با همان لحن خاص میفرمود : به دوکوهه رسیدم و گشتم روی دیوار یادگاری بود خیره شد چشم من به این جمله : حرف من را مجیدِ پازوکی در تفحص نشاند و بر کرسی روی مین پیکرش تلاوت کرد : دستغیب و سعیدِ طوقانی مدنی و حسینِ فهمیده نه به سن کم است نه ریشِ سفید سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت : که ملاک حال فعلیِ فرد است طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛ به اسیری که آمده گفتند : ای مهاجر بگو ز احوالت با دلی خون و چشم گریان گفت : سر قبری خبرنگاری گفت : اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی ! پدر آن پاسخ داد : بین فرزندهای یک خانه هر گلی دارد عطری و اما ! مادرِ یک میداند چشم فرزند یک افتاد جلوی مدرسه به باباها ! بهر تسکین درد خود میگفت : دشت سمسور و محسنِ سیفی دهلران دست احمد گلبان حاجیان رفت تا بگوید که : خنده های محمدِ عبدی در کفن آتشی به جانها زد معنیِ رفتنش فقط این بود : شهرک غرب/فتنه گر/خودرو یک بسیجی کف زمین له شد سال هشتاد و هشت فهمیدیم روح پاک علی خلیلی شاد خون ز رگهای غیرتش پاشید غرق خون مثل مرد ثابت کرد کاروان مدافعان حرم ؛ چشم امیدِ من بسوی شماست آه ؛ یادم نبود این نکته : شادی روح و
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 چہ می فھمیم چیست، مردم ... و همنشینش ڪیست، مردم ... تمام جست و جویمان حاصلش بود: 🌴 🌴🌹 🌴🌴 شادی روح و 🕊🌴🌹
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . 🌺 💐🌼
🌹🕊🕊🌺🕊🕊🌹 بسم ربِ الشهید اولِ کار یک روایت بگویم از شخصی قالَ رزمنده ای که جامانده : به خداوندیِ خدا سوگند به زمینی که آفریده قسم زیر این آسمانِ چرخِ کبود بچه بازی که نیست دادنِ جان جگری همچو شیر میخواهد منِ بی عرضه ادعا دارم نیمه شب/مستند/روایتِ فتح آلیاژِ صدای آوینی ! با همان لحن خاص میفرمود : به دوکوهه رسیدم و گشتم روی دیوار یادگاری بود خیره شد چشم من به این جمله : حرف من را مجیدِ پازوکی در تفحص نشاند و بر کرسی روی مین پیکرش تلاوت کرد : دستغیب و سعیدِ طوقانی مدنی و حسینِ فهمیده نه به سن کم است نه ریشِ سفید سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت : که ملاک حال فعلیِ فرد است طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛ به اسیری که آمده گفتند : ای مهاجر بگو ز احوالت با دلی خون و چشم گریان گفت : سر قبری خبرنگاری گفت : اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی ! پدر آن پاسخ داد : بین فرزندهای یک خانه هر گلی دارد عطری و اما ! مادرِ یک میداند چشم فرزند یک افتاد جلوی مدرسه به باباها ! بهر تسکین درد خود میگفت : دشت سمسور و محسنِ سیفی دهلران دست احمد گلبان حاجیان رفت تا بگوید که : خنده های محمدِ عبدی در کفن آتشی به جانها زد معنیِ رفتنش فقط این بود : شهرک غرب/فتنه گر/خودرو یک بسیجی کف زمین له شد سال هشتاد و هشت فهمیدیم روح پاک علی خلیلی شاد خون ز رگهای غیرتش پاشید غرق خون مثل مرد ثابت کرد کاروان مدافعان حرم ؛ چشم امیدِ من بسوی شماست آه ؛ یادم نبود این نکته : شادی روح و 🌹 🥀🕊
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . 🌺 💐🌼
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . 🌺 💐🌼