eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
20.3هزار ویدیو
447 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹 تصویری پر معنا از فرزندان در کنار تابوت پدر خواهرها کارشان این است گهگاهی بی خیال خودشان بشوند شانه را در مصیبت ها تکیه گاه بغض های دیگران کنند شبیه علی اکبر است آن وقت که زینب رسید و حسین را... شبیه مادر است آن وقت که زینب رسید و حسن را... شادی روح و 💢 https://eitaa.com/martyrscomp قرارگاه شهدا
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 .. جمعیت خیلی زیاد بود... اصلا غیر ممکن بود که به تابوت پدرم برسم... بابام روی دوش بقیه تشییع میشد و من از تابوتش خیلی فاصله داشتم... دلم می خواست این دقایق آخر دوشادوش بابام باشم... دلم می خواست کنار تابوتش راه برم... دلم براش خیلی تنگ شده بود... تابوت بابا از کوچه بیرون رفت و حتی از جلوی چشمانم محو شد... چقدررر سریع می رفت و عجله داشت.... پیش خودم گفتم دیگه رسیدن و دیدن تابوت بابا غیر ممکنه و حتی شاید از شدت جمعیت، خاکسپری رو هم نتونم ببینم... وقتی از کوچه پیچیدم، تابوت بابا درست کنار شانه ام بود... دقیقاً کنار شانه ی راستم.... حیرت کردم... غیر ممکن بود... انگار تابوت برای چند لحظه مکث کرده بود، تا من به آن برسم.... اشک در چشمانم حلقه زد... آنجا بود که فهمیدم همیشه کنار من است و صدای دلم را می شنود.... 🌹 @martyrscomp قرارگاه شهدا
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 ، بدون تو که نیست ... اصلا مسخره است ... یکی نیس داد بزنه و بگه از وقتی رفته ، همه ی شبا واسم یکی نیس ببینه و پاک کنه ... یه عده ، رفتنِ تو رو مسخره کردن ... راستی این که حرفش تو دهن همه است ؟ کجا گذاری کردی؟؟؟؟!!!! ، قراره بنویسم..... یه جمله بگم ات نکنم..... واقعاً واقعاً واقعاً..... ، همون طوری که نداشت ... خدایا ، به حق نیمه شبِ گوشه ی تا ..... تا دلم از پر نشده تا سیاهی سفیدی رو نپوشونده منو به قافله ی برسون..... ...
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 سلام من امیرحسین هستم تنها فرزند زمان بابام همین قدری بودم « ۱۸ ماهه » چون بابام زیاد می رفت ، چند ماه بیشتر ندیدمش دلم خیلی برای تنگ می شه خیلی دوستت دارم یه سؤال فردای چه برای این داریم ؟؟؟ شرمنده ایم که دائم 🌷 🌷🕊 🌷🕊🌷 🌷@martyrscomp قرارگاه شهدا
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سلام بر سلام بر امیدوارم حالت در در کنار و خوب باشد . می دانم که جان ازآن بالا ما رو می بینی و برامون دعا می کنی ، ولی کاش بابا بودی ، مهربان و گرمت را در می گذاشتی ، رو پاک می کردی شبهای بدون تو برای ما همیشه بوده دوستانم با می روند خرید و من به خودم می گویم تو هم کنارم همیشه هستی و مواظب منی و این بهترین است که دارم . من به تو می کنم می توانستی مثل خیلیها موقع به نروی و همیشه ما باشی ولی چون تو را خریداری کرده بود ، نیروی ایمانی در وجودت گذاشت و باعث شد که بگویی (( اجازه نخواهم داد این به و من و حمله کنند )) و چقدر زیبا رفتن را سرودی و میدان کردی . خوبم ، همینکه نگاهم کنی سرد زمستان برایم و خواهدشد ..... میگن هر کس که دلش تنگ بود آدرس را به او بدهید ، من به همه و دوستانم ، آدرس تو را می دهم ... از همینجا بوسه ای را نثارت می کنم تا برای ما نشود بدان که ما را تا رسیدن به 🌹 🌹🌴 🌹🌴🌹
💐🕊💐🌺💐🕊💐 حال شما چطور است!؟ از آن بالا بالا ها چه خبر؟؟ خداوند تمام نشد که برگردی؟ این پایین، روی زمین، زیر سقف آسمان دیگر است ، بهاری زیبا ، دلنشین و خوب ، اما تو نیستی که مانند گذشته از این بهار لذت ببری . عزیزم ، امسال هم تو نبودی که باهم بخریم و در تنگ بلوری بیاندازیم ،تو در کنارمان نداشتی تا سال تحویل را بخوانی و مانند هر سال از زیر به ما اسکناس های عیدی بدهی ، هم، همه جای خالی تو را حس کردند ... هم فقط عکس تو بود که در کنار سفره هفت سین گذاشتیم و همه و حتی امیر رضا کوچولو که اصلا تو را ندیده ، نگاهش کردیم و عید را به تو تبریک گفتیم . 💐 💐 🥀 🥀 خیییییلی برایت شده است 💐 ارسالی از فرزند از 🌴 🕊💐
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سربندش رو بسته بود، اومد ، در حالي كه قاب عكست رو بغل كرده بود ... گفتم مواظب باش ، الان ميوفته روي پاهات ، خيلي سنگينه عزيزم چكار به قاب عكس بابا داري گفت ميخوام با بابا سجادم سلفي بگيرم. حرفي براي گفتن نداشتم قاب عكست رو گذاشت كنار ديوار و نشست كنارت و عكس دو نفري كه ميخواست رو گرفت گفت مامان عجب عكسي شد ببين انگار بابا سجاد منو بغل كرده انگار نشستم روي پاهاش راوی : 🍃 🍃🌹
از زبان‌ مادرهمسرشهید🦋 آخرین لحظه خداحافظی آقا محسن با همسر و فرزند 💔 ساعت 10/30شب منزل پدر خانم بود . گفت : مامان بیا چند تا عکس وفیلم از ما بگیر😔 خیلی سخت بود لحظه وداع لحظه ای که میدانستی دیگر بر نمیگردد.😭 چرا که خواب دیده بودم که اسمش تو لیست شهدای مدافع حرم بود😢 عکس وفیلم گرفتم رفتیم ترمینال تا سوار بر اتوبوس شود لحظه خداحافظی عطری اوردم 🌹بهش گفتم : محسن جان میخوام بهت عطر بزنم ، رفتی حرم حضرت زینب بیادم باشی . 😍 نمیدانم چی شد زیر گلویش را پر از عطر کردم وچند بوسه بر گلویش زدم 😘 برگشت به مادرش گفت مامان عطر شهادت بهم زد . 🥀 شبی ✨ که عکس سر بریده اش را دیدم " یادم امد به عطر زیر گلویش شاید نشانه ای بود که دیگر این سر برنمیگردد و دیگر گلویی نیست تا بوسه ای برآن بزنم . 😔 محسن برایم داماد نبود ، پسرم بود . محسن آمد... خبر بازگشت پیڪرش روز عرفہ رسید و خودش هم دهہ اول محرم. عجب محرمے بود اون سال... پرچم حسین را ڪہ روے سرمان ڪشیدند، آرام شدیم. خداحافظے با آن عظمت سلامے دوبارہ میخواهد. محسن جان من آمدہ ام تا سلام بدهم. سلام بر تو و سلام بر اربابت✋. گفتے میروے، اما میخواهے براے امام زمان هم شهید بشوے. مومن سر قولت باش😔، منتظرم بیایے و دوبارہ شهید بشوے🕊. اللهم عجل لولیڪ الفرج