eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.7هزار عکس
18هزار ویدیو
365 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها من شده ام محرم و تو شده ایی روضه مجسم حتما باید بخوانمت... سایه سنگین رفتنت؛ مثل یک ماه گرفتگی نماز آیات دارد... شبهای بی قراری؛ جولان ماه در دریای مواج را می ماند؛ که غریق نجات می طلبد. اخلاص مخلصانه ات هیچ سوالی را بی پاسخ نگذاشته است. عین جوابی بی هیچ شبهه انقلابی بودنت مانند آفتاب اظهر من الشمس راهنمای هر گم کرده راه است.. امروز شقایق خاطره هایت از خاک دل هر کسی که می روید دلش هنوز هم داغ است. تقارن سالروز شهادتت با شام غریبان .. حرف ها دارد با دل های بیقرار...
••• 🌹 لباس پدرش را پوشید تا بوی پدر را حس کند انقدر غرق در ارامش شد که خوابش،برد...🌹 چه فرزندهایی که یتیم شده اند تا ما در ارامش باشیم...🌹 ما در ارامش هستیم و...🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | رهبر انقلاب: دشمن باید از زبان چیزی را بشنود که مثل گلوله در دل او اثر کند.
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 ، بدون تو که نیست ... اصلا مسخره است ... یکی نیس داد بزنه و بگه از وقتی رفته ، همه ی شبا واسم یکی نیس ببینه و پاک کنه ... یه عده ، رفتنِ تو رو مسخره کردن ... راستی این که حرفش تو دهن همه است ؟ کجا گذاری کردی؟؟؟؟!!!! ، قراره بنویسم..... یه جمله بگم ات نکنم..... واقعاً واقعاً واقعاً..... ، همون طوری که نداشت ... خدایا ، به حق نیمه شبِ گوشه ی تا ..... تا دلم از پر نشده تا سیاهی سفیدی رو نپوشونده منو به قافله ی برسون..... ... 🌺💐🌼
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 سلام من هستم تنها فرزند زمان بابام همین قدری بودم « ۱۸ ماهه » چون بابام زیاد می رفت ، چند ماه بیشتر ندیدمش دلم خیلی برای تنگ می شه خیلی دوستت دارم یه سؤال فردای چه برای این داریم ؟؟؟ شرمنده ایم که دائم 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سلام بر سلام بر امیدوارم حالت در در کنار و خوب باشد . می دانم که جان ازآن بالا ما رو می بینی و برامون دعا می کنی ، ولی کاش بابا بودی ، مهربان و گرمت را در می گذاشتی ، رو پاک می کردی شبهای بدون تو برای ما همیشه بوده دوستانم با می روند خرید و من به خودم می گویم تو هم کنارم همیشه هستی و مواظب منی و این بهترین است که دارم . من به تو می کنم می توانستی مثل خیلیها موقع به نروی و همیشه ما باشی ولی چون تو را خریداری کرده بود ، نیروی ایمانی در وجودت گذاشت و باعث شد که بگویی (( اجازه نخواهم داد این به و من و حمله کنند )) و چقدر زیبا رفتن را سرودی و میدان کردی . خوبم ، همینکه نگاهم کنی سرد زمستان برایم و خواهدشد ..... میگن هر کس که دلش تنگ بود آدرس را به او بدهید ، من به همه و دوستانم ، آدرس تو را می دهم ... از همینجا بوسه ای را نثارت می کنم تا برای ما نشود بدان که ما را تا رسیدن به 🌹 🌹🌴 🌹🌴🌹 🌹 🕊🥀
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 .. جمعیت خیلی زیاد بود... اصلا غیر ممکن بود که به تابوت پدرم برسم... بابام روی دوش بقیه تشییع میشد و من از تابوتش خیلی فاصله داشتم... دلم می خواست این دقایق آخر دوشادوش بابام باشم... دلم می خواست کنار تابوتش راه برم... دلم براش خیلی تنگ شده بود... تابوت بابا از کوچه بیرون رفت و حتی از جلوی چشمانم محو شد... چقدررر سریع می رفت و عجله داشت.... پیش خودم گفتم دیگه رسیدن و دیدن تابوت بابا غیر ممکنه و حتی شاید از شدت جمعیت، خاکسپری رو هم نتونم ببینم... وقتی از کوچه پیچیدم، تابوت بابا درست کنار شانه ام بود... دقیقاً کنار شانه ی راستم.... حیرت کردم... غیر ممکن بود... انگار تابوت برای چند لحظه مکث کرده بود، تا من به آن برسم.... اشک در چشمانم حلقه زد... آنجا بود که فهمیدم همیشه کنار من است و صدای دلم را می شنود.... 🌹 🥀🕊
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺 ، بدون تو که نیست ... اصلا مسخره است ... یکی نیس داد بزنه و بگه از وقتی رفته ، همه ی شبا واسم یکی نیس ببینه و پاک کنه ... یه عده ، رفتنِ تو رو مسخره کردن ... راستی این که حرفش تو دهن همه است ؟ کجا گذاری کردی؟؟؟؟!!!! ، قراره بنویسم..... یه جمله بگم ات نکنم..... واقعاً واقعاً واقعاً..... ، همون طوری که نداشت ... خدایا ، به حق نیمه شبِ گوشه ی تا ..... تا دلم از پر نشده تا سیاهی سفیدی رو نپوشونده منو به قافله ی برسون..... ... 🌺 💐🌼
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 سلام من هستم تنها فرزند زمان بابام همین قدری بودم « ۱۸ ماهه » چون بابام زیاد می رفت ، چند ماه بیشتر ندیدمش دلم خیلی برای تنگ می شه خیلی دوستت دارم یه سؤال فردای چه برای این داریم ؟؟؟ شرمنده ایم که دائم 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سربندش رو بسته بود، اومد ، در حالي كه قاب عكست رو بغل كرده بود ... گفتم مواظب باش ، الان ميوفته روي پاهات ، خيلي سنگينه عزيزم چكار به قاب عكس بابا داري گفت ميخوام با بابا سجادم سلفي بگيرم. حرفي براي گفتن نداشتم قاب عكست رو گذاشت كنار ديوار و نشست كنارش و عكس دو نفري كه ميخواست رو گرفت گفت مامان عجب عكسي شد ببين انگار بابا سجاد منو بغل كرده انگار نشستم روي پاهاش راوی : 🍃 🍃🌹
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹 تصویری پر معنا از فرزندان در کنار تابوت پدر خواهرها کارشان این است گهگاهی بی خیال خودشان بشوند شانه را در مصیبت ها تکیه گاه بغض های دیگران کنند شبیه علی اکبر است آن وقت که زینب رسید و حسین را... شبیه مادر است آن وقت که زینب رسید و حسن را... شادی روح و 🌹 🌹🕊
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 .. جمعیت خیلی زیاد بود... اصلا غیر ممکن بود که به تابوت پدرم برسم... بابام روی دوش بقیه تشییع میشد و من از تابوتش خیلی فاصله داشتم... دلم می خواست این دقایق آخر دوشادوش بابام باشم... دلم می خواست کنار تابوتش راه برم... دلم براش خیلی تنگ شده بود... تابوت بابا از کوچه بیرون رفت و حتی از جلوی چشمانم محو شد... چقدررر سریع می رفت و عجله داشت.... پیش خودم گفتم دیگه رسیدن و دیدن تابوت بابا غیر ممکنه و حتی شاید از شدت جمعیت، خاکسپاری رو هم نتونم ببینم... وقتی از کوچه پیچیدم، تابوت بابا درست کنار شانه ام بود... دقیقاً کنار شانه ی راستم.... حیرت کردم... غیر ممکن بود... انگار تابوت برای چند لحظه مکث کرده بود، تا من به آن برسم.... اشک در چشمانم حلقه زد... آنجا بود که فهمیدم همیشه کنار من است و صدای دلم را می شنود.... 🌹 🥀🕊