تو شاد بودی و من آمدم غمت باشم
اجازه هست که یک عمر همدمت باشم؟
من آن غمم، غم شیرین دوست داشتنت
که لازم است از امروز محرمت باشم
تو تکیه کن به من و فکر هیچ چیز نباش
اراده کرده ام آن کوه محکمت باشم
به هر کجای دل نازکت اگر داری_
خدا نکرده کمی زخم، مرهمت باشم
نخواه خوب و بدت را جدا کنم از هم
بخواه عاشق ابروی درهمت باشم
قبول کن بنشینم مقابل چشمت
و باز منتظر خیر مقدمت باشم
هنوز عشق مقدّس ترین کلام خداست
تو عاشقانه بخوانم که مريمت باشم
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
از مجموعه #دعوتنامه
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
#مادر
به قاب عکس مادرم
از قاب عکست دلخورم،از بس که دلگيرست
هرچند قاب کهنه اش محتاج تعمیرست
یک بار دیگر چارچوبش را عوض کردیم
مشکل ولی از خنده ی غمگين تصویرست
پشت سرت آن شاخه ی سرسبز خرمالو
جای ربان از گوشه عکست سرازيرست
آن شاخه در قید حیاط است و حواسش نیست
حالا تو در قید حياتت نیستی... دیرست؛
دیگر بخواهم شکوه از دنیا کنم، وقتی
این زود رفتن ها فقط تقصیر تقديرست
از قاب عکست دلخورم،این روزها انگار
از دست من،از گریه های هر شبم سيرست
آن سوی شیشه هیچ تغییری نخواهی کرد
این سوی شیشه دخترت در حال تغييرست
مادر! تو در آن قاب همواره جوان هستی
یک روز می بینی چقدر این دخترت پيرست
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
از مجموعه؛ #دعوتنامه
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi