وزید باد و به هم زد دوباره این در را
مرا ورق زد و آشفته کرد دفتر را
مرا ورق زد و خط زد وَ باز هم آورد
درست صفحه ی اندوهگین آخر را
چرا تو اوّل این قصّه بودی و حالا...
چرا تو آخر این قصّه...؟باز کن در را
چه سال ها که مرا پشت در ندیده ای و
برای من تو فقط صفحه های بدتر را ؛
شبانه روز ورق میزنی، نشان بدهی
گلی که صفحه به صفحه شده ست پرپر را
چه سال ها که گذشته ست و من نمیدانم
چه هدیه ای بخرم باز روز مادر را
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#روزت_مبارک_مادرجانم
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
به قاب عکس مادرم
چطور شد که شبی، آفتاب شد عکست؟
اجل رسید و به یکباره قاب شد عکست!
نشان نداد به ما روزگار، رویی خوش
چه زود با دلما بیحساب شد عکست
هنوز خنده ات اما ادامه داشت؟ نداشت؟
چقدر غرق سؤال و جواب شد عکست
شناسنامه ات آرام و بیصدا باطل
و گوشه کمدت رفت و خواب شد عکست
چقدر بعد تو مُردم، دوباره زنده شدم
که "زنده یاد" چرا هی خطاب شد عکست
کنار تو دل و جانم ردیف بود، اما
برای قطعه "دو" انتخاب شد عکست
سرِ مزار تو هرشب گریستند دو شمع
گریستند به قدری که آب شد عکست!
اگر دروغ نگویم، کنارشان من هم......
مرا ببخش که مادر! خراب شد عکست
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#روزت_مبارک_مادرجانم
#مادران_آسمانی
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi