برای مادرم
مردهای؟ نه زندهای! انگار میبینی مرا
داری از آن سوی گندمزار میبینی مرا
گفت مادرها از آن دنیا به فکر بچّهها_
بیشتر هستند و عاشقوار میبینی مرا
گفت مادرها نمیمیرند هرگز، راست گفت
از بهشتِ بی در و دیوار میبینی مرا
من زمینی ماندم و تو آسمانیتر شدی
ماهتابا! شب به شب بسیار میبینی مرا
بی تو من انگار در خواب عمیقی رفتهام
در عوض تو ماندهای بیدار، میبینی مرا
من تو را آنقدر که باید ندیدم مادرم!
تو ولی تکرار در تکرار میبینی مرا
ماندهام در حسرتِ یکبارِ دیگر دیدنت
تو از آن دنیا هزاران بار میبینی مرا
این اواخر چشمهایت نای دیدن را نداشت
خوب میبینی مرا؟ یا تار میبینی مرا؟
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#مادر #مادران_آسمانی
۱۴۰۳/۶/۲۶
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
به قاب عکس مادرم
چطور شد که شبی، آفتاب شد عکست؟
اجل رسید و به یکباره قاب شد عکست!
نشان نداد به ما روزگار، رویی خوش
چه زود با دلما بیحساب شد عکست
هنوز خنده ات اما ادامه داشت؟ نداشت؟
چقدر غرق سؤال و جواب شد عکست
شناسنامه ات آرام و بیصدا باطل
و گوشه کمدت رفت و خواب شد عکست
چقدر بعد تو مُردم، دوباره زنده شدم
که "زنده یاد" چرا هی خطاب شد عکست
کنار تو دل و جانم ردیف بود، اما
برای قطعه "دو" انتخاب شد عکست
سرِ مزار تو هرشب گریستند دو شمع
گریستند به قدری که آب شد عکست!
اگر دروغ نگویم، کنارشان من هم......
مرا ببخش که مادر! خراب شد عکست
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#روزت_مبارک_مادرجانم
#مادران_آسمانی
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi