eitaa logo
مسار
343 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
574 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤هجران 🚩پرچم سرخ روز عاشورا را حضرت زینب با صبر زینبی خود تا ابد برافراشته داشت. اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین مویم ز غصه رشته‌ی مهتاب شد حسین 🆔‌ @tanha_rahe_narafteh
✨چقدر انصاف رو رعایت می‌کنی؟ 🌹در گرماگرم عملیات کربلای چهار، در ساحل ام الرصاص مجروح افتاده بودم. از شدت آتش دشمن، هیچ قایق خودی نمی‌توانست بیاید این طرف رود. ناگهان دیدم قایقی از راه رسید و چند نفر لباس خاکی و پیشانی بند بسته از آن پیاده شدند. 🍃 ستار ابراهیمی بود. تا مرا دید و آمد چیزی بگوید، بی‌سیمچی‌اش گفت: حاجی جان! جنازه برادرتان صمد همین جاست. اگر اجازه بدهید با همین قایق برش گردانیم. 🍃حاج ستار در حالی که بند کلاهش را در دستش گره می زد، گفت: نه. دوباره بی سیم چی من و منی کرد که حاجی گفت: هر وقت جنازه همه را برگرداندید، جنازه صمد را هم برگردانید. والسلام. دیگر هم در این موضوع چیزی نمی‌خواهم بشنوم. راوی: محسن جامه بزرگ 📚غواص‌ها بوی نعنا می دهند؛ نوشته حمید حسام؛صفحه ۷۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠بهشت و جهنم فرزندان ✅ پدر و مادر، بهشت و جهنم فرزندان هستند. 🔘 یعنی رفتار فرزندان با آن ها می‌تواند به گونه ای باشد که در دنیا و آخرت ضامن سعادت و خوشبختی آن‌ها شود، یا برعکس به شیوه ای باشد که سبب بدبختی و شقاوت آن‌ها شود. 🔘 پدر و مادر به واسطه احسان و نیکی به فرزندان، سزاوارترین انسان ها برای احترام و قدردانی هستند. 🔸در این خصوص خداوند عزیز هم در قرآن کریم می‌فرماید: 🔹وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَة؛ِ از روی محبت و مهربانی، بال فروتنی را برای پدر و مادرت فرود آور. 📖اسراء: ۲۴. ✅ حواسمان باشد در اسلام، نوع برخورد با پدر و مادر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ تا جایی که رضایت پدر و مادر رضایت خداست و خیر و سعادت فرزند را به دنبال دارد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ آسانسور 🌇سوار آسانسور می‌شود. به خودش در آینه نگاه می‌کند. باورش نمی‌شود آن که در آینه به او نگاه می‌کند، خودِ او باشد. چشمان دُرُشت و سیاه با مژه های بلندش، مثل قبل روشن و شفاف نیستند و رگه‌هایِ قرمز رنگی مهمان همیشگی شان شده است. 🎇 با یادآوری خاطره تلخ چند ماه قبل، بُغضی در گلویش نشست. طوفانی به چشمان سیاهش وارد شد و بارانی سیل آسا به راه انداخت. قطرات دُرُشت باران بر روی گونه های گوشتی و سُرخَش غلطید، با دستان ظریف و کشیده‌اش آن ها را نوازش کرد. موهای خرمایی و نرمش که از گوشه روسری بیرون زده بود را با انگشتانِ کشیده دست راستش، زیر روسری پنهان کرد. ناخن های بلندش به زیر چشمان گود اُفتاده اش کشیده شد و خراشی بر پوست تیره آن انداخت. بر اثر سوزشش چشمان دُرُشتش را ریز کرد، چین هایی اطراف آن را در آغوش کشید. 🌸لب های غنچه و صورتی رنگش بر اثر شوری قطره اشکی که به آن ها رسیده بود، به حرکت درآمدند. با وجود کفش های پاشنه بلندی که پوشیده ، کوتاهی قدش به چشم می‌آمد. با دو دست تُپُلش که چاله های پشت آن ها نشان از پُرگوشتی شان بود، چادرش را مرتب کرد. ☘با وجود اینکه پرستار بود و بسیاری از بیماران نجات جانشان را مدیون او میدانستند؛ ولی روزی که مادرش با دست به سمت چپ قفسه سینه اش اشاره کرد که درد می‌کند، فوری او را برای معالجه به بیمارستان؛ پیش بهترین پزشک می‌برد . بعد از معاینه تشخیص داده شد که دریچه های قلب او گشاد و رگ هایش گرفته شده است. او را بستری کردند ، طولی نکشید که در یک صبح غم انگیز پائیزی برای همیشه او را تنها گذاشت. 🆔 @tanha_rahe_narafte
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌شب جمعه است، اونی که تو دلته رو از خدا بخواه خدایا ما رو با قدیمی‌ترین‌ رفیقمون حسین علیه‌السلام محشور کن.. السلام‌علیک‌یااباعبدالله•🥀 🆔 @tanha_rahe_narafte
🤨 سومین سؤالی که موقع خواندن خبر باید بپرسیم 📰 وقتی خبری می‌خوانیم باید به این نکته توجه کنیم که فرهنگی که در آن ساخته شده آیا با فرهنگ من خواننده سازگار است؟ 🔻 آیا این پیام برای نابودی یا تغییر فرهنگ خواننده نوشته شده است یا خیر؟ 🌸امروز بیست و سومین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_arzi[www.Patoghu.com].mp3
6.25M
💐صبح جمعه را با یاد و نام بهترین مخلوقات خدا شروع کنیم 💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم. 🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️دلت هوایی شده؟ 🌹یا صاحب الزمان، دلم آرامش وارونه می‌خواهد؛ یعنی دلم، شما را می‌خواهد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💐 اگر امام نبود ▫️اگر امام نبود زمین در هم فرو میریخت! امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر زمین بدون امام می ماند، به یقین درهم فرو می ریخت. قال الصّادق علیه السّلام: لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ. «اصول کافی، ج۱، ص ۱۷۹٫» 🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴سیاه پوش شدن شهر ⚫️بعضی گمان می‌کنند سیاه پوش کردن شهر تنها در ایام محرم باید باشد. بلکه در ماه صفر غم و غصه‌های اهل بیت به اوج خود می‌رسد. ▪️بنابراین با توجه به محدودیت‌های کرونایی و تبلیغات دشمنان علیه اهل بیت علیهم‌السلام جهت کم فروغ نشان دادن عزای حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام شیعیان و محبان این امام مظلوم با نصب پرچم یا پوستر یا حسین علیه‌السلام بر سر درب خانه، مغازه و ماشین‌های خود و ترویج این سنت به زنده نگه داشتن عزای سید و سالار شهیدان کربلا مبادرت نمایند. سر در این خانه با ما و پرچم با خودت دسته سینه زنی با ما ولی دم با خودت 🆔 @tanha_rahe_narafteh
✍️دست همکاری 🌸_ دیگه باهاتون کار نمی‌کنیم. 🍃گوشی در دست مجید خشک شد. نگاهی به گوشی کرد. نگاهی به حمید و فرهاد: «این چرا همچین کرد؟ مگه شهر هرته داره اعتبار و آبرومون جلو مشتری میره. » ☘️عرق ریزان جلوی در کارگاه ایستاد. خشم درونش شعله می‌کشید؛ ولی نفس عمیقی کشید تا آرام شود. خش خش اره روی چوب، کوبش چکش میان زوزه موتور دستگاه برش، گوش مجید را تا رسیدن به صاحب کارگاه قلقلک دادند. پشت خمیده و دست‌‌‌های عضلانی صاحب کارگاه بیش از صورت لاغر و آب رفته اش توجه مجید را جلب کرد. مجید دکمه خاموش دستگاه را زد و نگاه او را به سمت خود کشید: «نمی‌تونین کاری رو به موقع تحویل بدین قولش رو به کسی ندین تا...» 🌺صاحب کارگاه چوب بلند میان دست‌هایش را بلند کرد و در راستای صورت مجید گرفت، کلام او را قطع کرد و گفت: «بیست ساله تو این کارم و بهتر از تو میدونم بدقولی یعنی نابودی.» چوب را آرام روی شانه مجید زد، لبخند زنان گفت:« مثل اینکه تو هم میدونی اما دور و بریات نمی‌دونن. جهت اطلاع از اوضاع کاریت میگم. رفیقت چند ماهه کار گرفته و پول نداده.» 🍃رگ‌های گردنش قلمبه شد و مثل گاو وحشی منتظر دیدن مهران بود تا سمتش حمله کند. دست‌های مشت‌شده اش را روی میز کوبید و داد زد: «این پسره نسناس کجاست تا حسابشو کف دستش ... » ☘️جواد مثل قاشق نشسته پرید وسط حرف مجید: «جوش نزن بابا مگه نمی دونستی مهران همیشه همین کارا رو میکنه! » 🌸مجید یقه لباس جواد را میان دست‌هایش فشرد و گفت: «رفیق، همکار! خبر نداشتم. به نظرت نباید بهم می‌گفتی تا باهاش کار نکنیم و اینجوری اعتبارمون تو بازار خراب نشه؟» 🍃روزی را به خاطر آورد که دستش را میان جمع برد و گفت : «هر کی حاضره صادقانه و درست باهام کار کنه دست بده تا شروع کنیم. » مهران، رضا و جواد دست روی دستش گذاشتند و گفتند: « صادقانه ودرست. » 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شماره۶۹ از:صبر زینبی به: بزرگ بانوی کربلا سلام برعقیله بنی هاشم قافله سالار کربلا سلام خانم جان سلام بر شما وبر برادرت سلام بر شما وغم هایت سلام بر شما و بر صبوریت خانم جان همیشه شنیدن غم هایت اشک بر دیدگانم جاری می ساخت اما سه سالی هست جسارت می کنم و خودم را یک قدم به شما نزدیک می دانم نمی دانم شاید احساس می کنم که من هم داغی مانند شما دیدم بله از وقتی که داغ برادر دیدم😢 از وقتی که برادرم در راه برادرعزیزت به شهادت رسید 😢 البته مصبیت شما کجا وغم من کجا ! اصلا وهرگز قابل قیاس نیست خانم جان ولی دل کوچک من کجا و قلب بزرگ بانوی کربلا کجا! بله ذکر مصبیت کربلا و ...در این سه سال برایم معنایی دیگر دارد وجور دیگر می بینم وهرگز لحظه ای فراموش نمی کنم غمی که در دشت بلا دیدید نمی دانم خانمم شما هم به یاد این کنیز کوچکت هستی برایم دعا کن که آرامش بگیرم من هم همیشه دعا خواهم کرد برای ظهور تا منتقم بیاید وانتقام بگیرد تادلتان آرام بگیرد اللهم عجل لولیک الفرج 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 سلام‌الله‌علیها 🆔 @parvanehaye_ashegh