✨آياتي نازل شد كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را آنطور كه همديگرا را صدا مي زنيد ،خطاب نكنيد؛ حضرت فاطمه (عليهماسلام) پدر را #رسول_الله خطاب كرد.
☘️امام حسين (علیه السلام) از زبان مادرشان فاطمه زهرا نقل مي كنند:
از آن روزي كه اين آيه نازل شد ،هيبت آن حضرت ،مانع شد كه او را #پدر خطاب كنم ، به همين خاطر مي گفتم : #يا_رسول_الله
🌺وقتي پيامبر (صلی الله علیه و اله) چنين ديد ،فرمود : « دخترم! اين آيه درباره تو و اهل بيت نازل نشده است ،زيرا تو از من هستي و من از تو . تو مرا پدر خطاب كن. اين آيه درباره مستكبران نازل شده كه احترام مرا نگه نمي دارند. پدر گفتن تو براي آرامش قلب من بهتر و به خشنودي خداوند نزديكتر است.» سپس پيشاني مرا بوسيد.
📚بحارالانوار.ج43.ص93.
#سیره
#معصومین
#اهل_بیت علیهم السلام
#احترام_والدین
🆔 @masare_ir
🌸خانه باصفا
🌺اگر بخواهيم محيط خانه گرم و باصفا و صميمي باشد، فقط بايد صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشي و رأفت را پيشه خود كنيم تا محيط خانه گرم و نوراني باشد.
در محضر بهجت، ج 1، ص300
#نکته
#کوته_نوشت
#اخلاقی
🆔 @masare_ir
👪 عشقم پدر و مادر
دوچرخه: 🚲
امین جان امروز خیلی خوشحالی، مدرسه چه خبر بود؟
امین:🙎♂️
خوش رکاب نمیدونی چه زنگ انشایی بود؟ برای همین من عاشق انشاءم.🙆♂️
دوچرخه: 🚲
تعریف کن ببینم، مشتاق شدم بدونم.😇
امین:🙍♂️
معلم انشاء با کت و شلوار مرتب و اتوکشیده که رنگ شکلاتی زیبایش تو چشم بود، وارد کلاس شد. خوش رکاب خیلی دوستش دارم هم ظاهری آراسته داره هم اخلاق زیبایی.
دوچرخه: 🚲
آره می شناسمش همیشه ماشینش رو وقتی پارک می کنه از کنارم رد میشه. خب معلم اومد دیگه چی شد؟ 🤓
امین: 🙍♂️
بعد از خوش و بش، سلام و احوالپرسی ماژیک برداشت. با خط خوش پای تخته نوشت " در یک صفحه بنویسید شجاع ترین آدم کیست؟ "
خوش رکاب، همه تو فکر فرو رفتن. تو خیال خودشون غرق شدن. بعد فکر و خیالشون رو تو دفترشون نوشتن. 📔 آقا معلم 👨🏫 یکی یکی صدامون کرد تا نوشته هامون رو بخونیم.
اصغری 👨⚖️ همون پسر خوش تیپ و خوش هیکل کلاس نوشته بود: غواص ها شجاع ترین آدما هستن. چون تو اقیانوس به این بزرگی کنار کوسه های غول پیکر و عظیم الجثه شنا می کنن بدون محافظ. خوش رکاب جونم ، همه بچه های کلاس حسابی تو فکر رفتن. من خودم دیدم بعضیاشون با تصور حرفای اصغری بدنشونو لرز گرفت.
اما اکبری 👨💼اون پسر لاغر اندام و دوست داشتنی نوشته بود:
شب ها که قبرستون خیلی تاریک و ترسناکه اگه آدم بره اونجا بخوابه شجاعه. چه حرفا میزنه اکبری ریزه میزه و شیطون بلاها.
دوچرخه: 🚲
بقیه نظرشون چی بود؟
امین:🙍♂️
انصاری 👨💻 همون پسر زرنگ و درسخون که مثل من دوچرخه داره بعضی وقتام با هم مسابقه می دیم. یادته؟! 🧐
دوچرخه: 🚲
خوب یادمه آخرین بار اون برنده شد.😅😁
امین:🙍♂️
آره خودشه. نوشته بود هر کس تو جنگل پر از حیوونای وحشی، درنده و ترسناک بره چادر بزنه اونجا بمونه، آدم دل و جرأت داری هستش.
اما خوش رکاب یادته یک روز با هم رفتیم مسجد؟ حاج آقای مهربون و دوست داشتنی با ما حرف زد. وقتی می خواستم بنویسم آدم شجاع کیه؟ یاد حرفاش افتادم. از شهدا برامون گفت از شهید حججی و سردار سلیمانی تعریف کرد که چقدر به پدر و مادرشون احترام میذاشتن دست اونا رو می بوسیدن.
دوچرخه: 🚲
آهان یادمه چند روز پکر بودی می خواستی کاری بکنی، ولی نمی تونستی بالاخره یه روز با خوشحالی گفتی: آخ جون موفق شدم. خجالت رو کنار گذاشتم و دست هر دوتاشون رو بوسیدم.☺️
خب چه ربطی به انشاء داشت؟!! 🤔
امین: 🙍♂️
خب منم تو برگه نوشتم شجاع ترین آدما اونایی هستن که خجالت نمی کشن و دست پدر و مادرشونو میبوسن 😘.... نه سنگ قبرشونو... 😔 خوش رکاب، اشک تو چشای معلم جمع شد. چند ثانیه به نقطه ای خیره نگاه کرد. انگار یاد گذشته ها افتاده باشه با تأسف سرش رو تکون داد. رو به بچه های کلاس کرد و با همون صدای بغض آلودش گفت:🧔
با این انشایی که علوی خوند فهمیدم متأسفانه منم شجاع نبودم و فرصت رو از دست دادم. اما پسرای گلم شما فرصت دارید. شجاعتتون رو نشون بدید. 💪 😊
#احترام_والدین
#داستان
🆔 @masare_ir
🌹سلام برشما مهربان!
سلامی به وسعت یکسال دلتنگی
یکسال کم داشتنتان
🌱چقدر دیر شناختمت،چقدر چهره دلنشینتان پراز آرامش است،زمانیکه بال گشودید و دعوت حق را لبیک گفتید صورتی نبود تا ببینیم چه شوقی در چهره شما بود.
✨تصویرمان از چهره شما لبخند با دوستان و خشم و غضب با دشمنان است
رابطه تان با فرزندان شهدا .
حضورتان در میان مردم .
ایستادن و نشستنان در کنار رهبر امت.
مرد میدان بودنتان در خاکریزهای شام و عراق.
حضورتان در خوزستان.
🌸ستودنی است.
دوستت دارم سردار دلها،اینجا همان دنیاست، با یکسال دلتنگی،بغض،اندوه.
🌱جای شما بسیار خالی است؛روزهای سختی را میگذرانیم، برایمان دعا کنید
دعایی از جنس توسلهایتان برای امضای شهادت.
حرفهایمان را به بی بی زینب و خانم رقیه جانمان برسانید بگویید کسانی از از سرزمینتان که به کتب آنها خوانده میشوند عرض حاجت دارند.
#ادرکنا
#نامه_خاص
#سرداردلها
🆔 @masare_ir
💥ضعف ها را برطرف کنید
🔹گاهی اوقات شکل #پرخاشگرانه #صحبت کردن ما آدم ها، برای پنهان کردن ضعف و #حقارت و یا کوتاهی هایی است که در مسئله ای داشته ایم.ممکن است قدرت #تحمل این تغییر ناگهانی را نداشته و انعطاف پذیری ضعیفی داشته باشیم و با فریاد و حرفهای توهین آمیز می خواهیم این #ضعف را بپوشانیم.
🍀راه بهتر این است که بدون بالا بردن صدا و توهین و تحقیر، #نگرانی خود را نسبت به این مسئله نشان داده و درباره اش #صحبت کنیم تا فضایی را نیز، برای #همدلی دیگر اعضا خانواده خود ایجاد کرده باشیم.
#زندگی_بهتر
#ارتباط
#همسرداری
#احترام
🆔 @masare_ir
💥طنازی تا چه حد؟!
توی دلش صدای غر زدن بلند بود:« دوباره خوشمزگیش گل کرد. تا مجلس رو گرم دید و چشمها به سمتش خیره شد، باز شروع کرد... »
کف دستان و پشت کتفهایش به عرق نشست. مدام گوشهی لباسش را مرتب میکرد و خودش را مشغول نشان میداد. زمانی که نگاه بقیه متوجه او نبود، ذره ذره کنارهی ناخنش را میجوید. قهقهی دیگران که به هوا رفت، او هم لبخندی مصنوعی بر لب نشاند، اما در دل بیشتر و بیشتر حرص خورد. شوهرش بیخیال میگفت و میخندید و میخنداند. سرخوش، با چاقو پوست میوه را میگرفت و تعریف میکرد. آنقدر تعریف کرد و غرق حرف شد که پوست کندن همان یک میوه، نیم ساعت طول کشید.
انگار نه انگار که دم گوشش توصیه کرده، تذکر داده و با هزار دلیل راضیاش کرده بود. حتی آن وقت که شوهرش موهای کم پشتش را جلوی آینه شانه میکرد و او هم روسری رنگی مهمانیاش را مرتب گره میزد، یادآوری کرد: مرد یادت نره، باز نری توی گود خاطراتت و هی بگی و بگی و ما رو ضایع کنی و همه رو به ریش ما بخندونی! اصلا خوشم نمیاد من و بچههات رو جلوی بقیه مسخره میکنی."
مرد بیتوجه ابرو بالا انداخت و جواب داد: خانوم من کجا مسخره کردم؟! اصلا کسی چیزی نمیفهمه. اینها همه شوخیه.
- چرا، خیلی خوب میفهمن. پسرت نوجوون شده، حساسه. فکر میکنه جلوی بقیه، مسخرهاش میکنی.
لبخندی کج روی لب نشاند و جواب داد: باشه خانم. اصلا از بدی چیزی نمیگم. شوهر بامزه داری، قدر نمیدونی.
دیگر مثل قبل به او نخندید. با تندی نگاهش کرد: میخوام صد سال از خوبیهامون نگی. اونقدر طناز میشی که یادت میره دیگه چی به چیه. آخه همه چی رو که جلوی بقیه تعریف نمیکنن. جزییات خونه رو فاش نمیکنن.
مرد از سر اجبار و کلافه جواب داد: باشه خانم، باشه.
بعد از مهمانی، به محض بیرون آمدن از خانه میزبان و نشستن در ماشین، بحث و جدل شروع شد.
#احترام_زوجین
#احترام_به_فرزندان
#بدگویی
#همسرداری
#زندگی_بهتر
#داستانک
🆔 @masare_ir
🌹 سلام مهمان ویژه مادر!
مصباحی را به آسمان بردند که برای اهل زمین نور علم داشت. نمیدانم آیا امشب مهمان سفره باب العلم می شود؟
حالا که جمعه ها یکی یکی یاران را با خود می بری، به قلب آقایمان آرامش را هدیه کن.
ای تنها بهانه ایستادگی! ولی امر زمان را از دسیسه های معاویه ها حفظ کن.
#نامه_خاص
#مناجات_با_امام_زمان ارواحناله الفداه
#امام_زمان
🆔 @masare_ir
🔹 پسر گلم، اجازه می دی ماشینت رو بدم داداشت باهاش بازی کنه؟
#احترام_به_کودک
#زندگی_بهتر
#ارتباط_با_فرزندان
#احترام
🆔 @masare_ir
🍃هرگاه به چهره اش نگاه می کرد، تمام غصه هایش برطرف می شد و دردهایش را فراموش می کرد.
🌸فاطمه سنگ صبور، آرام جان و محرم اسرارش بود، آن هنگام که به مونس و همدم نیاز داشت همیشه در کنارش بود و در سخت ترین شرایط دل او را تسکین میداد. وقتی که رفت، على (ع) ماند و شب تار و سکوت چاه ... !
- مولاجان! این وقت شب کجا می روید؟
-می روم نخلستان تا شاید کمی آرام گیرم....
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص۱۲۳
#سیره
#معصومین
#اهل_بیت علیهم السلام
🆔 @masare_ir