eitaa logo
مسجد امام رضا(ع) دیلم
336 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
51 فایل
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 کانال برای فعالیت های مسجد هست اما شامل مطالب بصیرتی، اخلاقی،اعتقادی و... نیز می باشد😎. آدرس مسجد: اردکان،بلوار آیت الله خاتمی،کوچه ۱۵۸،خیابان امام جعفرصادق(ع)،محله دیلم🌍 👇ارتباط با ادمین👇 @M8R3MIRZADEH86 @asoubaoutaou
مشاهده در ایتا
دانلود
❣امیرالمؤمنین علی عليه السلام: 🌸در نعمتى كه براى تو پديد آورده، يا گناهى كه از تو فرو پوشانده، يا بلايى كه از تو دور ساخته، چشم بر هم زدنى از لطف او بى بهره نبوده اى. 📚نهج البلاغه، از خطبه 223 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📸 💠برگزاری کلاس قرآن خوانی، آموزش تجوید و بیان داستان های قرآنی توسط استاد رضا طاق داری👤 🔸زمان: شنبه ها بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء 🌐 مسجد امام رضا(ع)دیلم •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
حرف آخر رئیسی رئیسی شهید شد اما یک صندوق پر از درس برای ملت به یادگار گذاشت. او یادمان داد نباید خسته شویم. یادمان داد از خودمان بگذریم. یادمان داد اصلا نگذاریم کار به تعارض منافع بکشد که حالا بعد ما بمانیم و انتخاب یکی از آن . یادمان داد چگونه سیاسی باشیم. یادمان داد تقوا مهم‌ترین عامل رشد است. یادمان داد مردم اصل هستند. یادمان داد دین فروشی و ولایت فروشی نکنیم. یادمان داد برای قدرت و ثروت یقه پاره نکنیم. یادمان داد صادق باشیم. یادمان داد خالص باشیم. اما از همه مهم‌تر اینکه یادمان داد نکنیم. حرف آخرش این بود که به خاطر «وفاق»، به‌خاطر «وحدت کلمه و یکپارچگی» از حق‌مان بگذریم. کنیم که حرم آسیب نبیند. چشم‌مان را ببندیم که مردم به نظام و مسئولینش بدبین نشوند. نشنویم تا نکند دشمن‌شاد شویم. این‌ها را فراموش نکنیم. سرد نشویم... 🖊اسماعیل فخریان کانال روح الله عباسیان👇 https://eitaa.com/joinchat/137232674Cea2f855985
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خبرگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️🔞خطر برق گرفتگی را جدی بگیرید •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب حرکتی زدگواردیولا •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوچرخه خودتو اینجوری قفل کن 👌🏻👌🏻😂 •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
۱۰ویژگی شهید رئیسی در پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی🌹 •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_نوزدهم🎬: جبرئیل، حضرت آدم را به سمت مزار هابیل راهنمایی کرد و آرام آرام داستان
🎬: حضرت آدم و حوا، چهل روز تمام در این مصیبت عظمی و اولین شهادتی که در روی زمین به وقوع پیوسته بود،بر سر مزار هابیل بر سرو سینه زدند و گریه و زاری نمودند. اشک ملائک از این حال و احوال آدم در آمده بود و در این هنگام فرشته وحی به سوی حضرت آدم فرود آمد و فرمود: ای آدم! گریه و عزاداری را تمام کن که خداوند اراده کرده به تو و حوا هدیه ای عنایت کند. حضرت آدم با دلی داغدار عرضه داشت: چه هدیه ای میتواند عنایت فرماید که تسکینی بر این دل زخم خورده باش؟! جبرییل لبخندی زد و فرمود: خداوند اراده کرده پسری که در سیرت و صورت شبیه حضرت هابیل است را به تو عنایت کند، پسری که «هبة الله» نام دارد و قرار است وصی و جانشین تو در روی زمین شود. حضرت آدم خداوند را به خاطر این موهبت شکر نمود و همراه حضرت حوا به شهر بازگشتند. اینجا دیگر خبری از قابیل نبود، قابیل و فرزندانش به بیرون شهر رفته بودند و گویا شهری در مجاورت شهر حضرت آدم برای خود بنا نمودند. این دو شهر که هیچ شباهتی با هم نداشتند، یکی سفید و یکی سیاه بودند، به امر حضرت ادم که برگرفته از اراده خداوند بود، نمی بایست کوچکترین ارتباطی بین این دو شهر وجود داشته باشد. پس دیواری بلند بین این دو شهر کشیده شد. مؤمنین نزد حضرت آدم می زیستند و انسان های شیطان صفت که از هیچ گناهی چشم پوشی نمی کردند در شهر قابیل زندگی می کردند. هر دو شهر در حال زاد و ولد و تولید نسل بودند، یکی از راه حلال و طیب و طاهر صاحب اولاد می شد و آن دیگری به هر طریق ممکن بدون مد نظر قرار دادن گناه، به این امر روی آورده بود. هبة الله که در کتاب تورات او را شیث می خواندند به دنیا آمد و رشد کرد و هر روز که بزرگتر و بالنده تر می شد شباهتش در گفتار و رفتار به هابیل بیشتر و بیشتر می شد. سالها در پی هم به سرعت می گذشت، هبة الله با حوریه ای انسان نما به نام نزله که از آسمان نزول اجلال نموده بود به عقد شیث در امد و آنها هم صاحب فرزندانی شده بودند حالا حضرت ادم عمرش به بیش از نهصد و اندی سال رسیده بود، حضرت شیث مردی نیرومند و باتقوا و قوی هیکل، دوش به دوش پدر کار می کرد و مشق بندگی می آموخت. و بار دیگر فرشته وحی به حضرت آدم نازل شد و او را از واقعهٔ مهمی با خبر کرد و به او فرمود: ای آدم! خودت را برای سفر آخرت مهیا کن که خداوند اراده کرده تا تو را برای همیشه در جوار خود، در ملکوت اعلی ببیند. حضرت ادم با شنیدن این موضوع، دستور ساخت دو تابوت را داد، مردم گیج و سردرگم بودند و نمی دانستند این ساخت تابوت برای چیست و به کجا ختم می شود. تابوت ها ساخته شد و به نزد حضرت آدم آوردندشان. حضرت آدم دستور داد که همه محضر او را ترک کنند و فقط هبة الله در کنارش بماند. خیلی زود حضرت آدم و فرزندش تنها شدند. هبة الله که برایش این تابوت ها عجیب بود اما می دانست که پدرش پیامبر خداست و همه کارهایش طبق حکمتی ست و هیچ کارش لغو و بیهوده نیست، با حالتی متواضعانه، بدون اینکه سوالی بپرسد در محضر پدر نشست و به دهان او چشم دوخت تا خود پدر پرده از راز تابوت ها بردارد‌. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 ظرف دلتنگی من پر شده است پرم از دلتنگی کاش مشهد بودم...🖤 •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
❣ امام علی علیه السلام: 🌸دلها مانند ظرف‌اند و بهترین آنها ظرفی است که نیکی را بیشتر در خود نگه دارد. 📚غررالحکم/۳۴۴۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#روایت_انسان #قسمت_بیست🎬: حضرت آدم و حوا، چهل روز تمام در این مصیبت عظمی و اولین شهادتی که در روی
🎬: حضرت ادم نگاهی از سر مهر به هبة الله انداخت و فرمود: ای فرزندم! فرشته خداوند برایم پیغامی آورده، گویی کار من در این دنیا تمام و عمرم به آخر رسیده و وقت رجعت به سوی خداوند فرا رسیده و طبق امر خداوند باید قبل از مرگم، وصی و جانشینی برای خودم انتخاب کنم تا امتم بدون رهبر و راهنما و پیامبر نماند و اراده خدا بر آن تعلق گرفته که این مقام از آن تو باشد. سپس به یکی از تابوت ها اشاره کرد و فرمود: همانا خداوند نعمت نوشتن را به آدم ارزانی داشت و ما هم از آن استفاده کردیم، هر چه یادگار پیامبری دارم و تمام نوشته ها و صحیفه هایم را در این تابوت میگذارم و به تو می سپارم، همانا تمام انبیا بعد از خود باید وصی مشخص کنند و امانت های انبیا نزد اوصیای انها دست به دست می شود و از یک وصی به وصی دیگر منتقل می شود، چرا که هیچ وقت زمین از حجت خداوند خالی نمی شود. حضرت آدم نفسی تازه کرد و ادامه داد: همانطور که انبیا بعد از خود وصی مشخص میکنند در مقابل طاغوت ها هم چنین می کنند، پس در روی زمین همیشه دو سلسله وجود دارد، یکی سلسله انبیاء و اوصیاء، یکی هم سلسله طواغیت که در مقابل انبیا قد علم می کنند. شیث که از خبر رجعت پدر، سخت اندوهگین بود با دقت سخنان پدر را به گوش جان می کشید. حضرت آدم که در طول سالهای سال معلمی ماهر برای هبة الله و فرزندانش بود، اینک می خواست کارش را تمام و کمال انجام دهد، پس اسم اعظم را به حضرت شیث آموخت و رموز خلقت را که همان تکرار کلمات مقدس بود را به فرزندش تعلیم داد و برای شیث از اعجاز کلمات گفت و از کینه ای که ابلیس نسبت به این کلمات داشت سخن ها فرمود. حالا که فرمان خداوند به شیث ابلاغ شده بود، حضرت آدم از جا برخواست به سمت شیث که دو زانو در مقابلش نشسته بود آمد و دست مبارکش را روی شانه شیث گذاشت و فرمود: از امانتی های من به خوبی مراقبت کن و هم اکنون هم به نزد مردم برو و به آنها بگو که همگی در اینجا حاضر شوند، سخنانی هست که باید در حضور مردم به تو بزنم تا آنها هم آگاه باشند که پس از من چه کنند. شیث از جا برخواست، خاضعانه بوسه ای بر دست پدر زد، چشمی گفت و حرکت کرد تا امر نبی خدا را انجام دهد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈• @masgedemamREZAdilom •┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•