eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"کاشف الکرب" تویی؛ خندهٔ ارباب تویی "پدر خاک" علی و "پدر آب" تویی @mashaar🌱
زاعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدیم تو هم ای ناز مطلق ازهمان بالا ببین ما را @mashaar🌱
یک نفر کاش همین لحظه ، همین جا فی‌الفور برسد از ره و حالِ دلِ من خوب شود... @mashaar🌱
بچشان بر دل ما طعم عبودیّت را سجده‌هامان به نگاه تو بها می‌گیرد @mashaar🌱
این قبیله هم شبیه هم اند این کرم زاده‌ها چه با کرم اند چه نیازی است تا بزرگ شوند در همان کودکی مسیح دم اند @mashaar🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش جان می‌دادم اما دل نمی‌دادم به تو تا که جانم را نگیرد حسرت دل دادنت @mashaar🌱
بغیر عشق که از کار برده دست و دلم نمی‌رود دل و دستم به هیچ کاردگر @mashaar🌱
آنچه مینوشی کنار یار خود در پیش رود... چای نه ای بی وفا ، خون دل زار من است! @mashaar🌱
دلم چون صخره محکم بوداما عشق کاری کرد که این ویرانه مدت‌هاست محتاج مرمت‌هاست @mashaar🌱
این غزل نیست قصیده است ولی بی سر و پا! مثل من بر تنش انگار سرش بیشتر است... بعد حلاّجیِ منصور نباید شک کرد حرف بی پایه نباشد خطرش بیشتر است... در دکانی که دکاندار در آن صد رنگ است، مرغ مینا ضررش از ثمرش بیشتر است... راه باز است برای نِی بی مغز به بزم نیشکر خرد شود چون شکرش بیشتر است... درک و دانش پر وبال است ولی توی قفس بیشتر رنج کشد هرکه پرش بیشتر است... از درختی که فقط راست رود میترسم چون درختی است که دسته تبرش بیشتر است! خرتراز هرخر و حتی خر ملاصدرا، پادشاهی است که تعداد خرش بیشتر است... @mashaar🌱
تو مرا گرم بخوان گرم بگیرم در بر مردمان هر چه بگویند گناهش با من @mashaar🌱
باد یارب درامان، ازدردِ بی‌درمانِ عشق آنڪه دردم دادو نومیدم زدرمان ڪردورفت.... @mashaar🌱
دردلت گاهی سوال زیر را تکرار کن چند می ارزم اگر دارایی ام راگم کنم...! @mashaar🌱
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود که سکه‌های من از ابتدا رواج نداشت! @mashaar🌱
برق نگاهش رفت! چشمان تری داشت این روز ها بی عشق، حال بهتری داشت دیشب میان گریه ها از یاد بردم... اردیبهشتی را که در پی آذری داشت! من فکر می‌کردم نخواهد رفت! هرچند او در سرش انگار فکر دیگری داشت... این درد تنها سهم انسان نیست! شاید از یک کبوتر هم بپرسی، دلبری داشت! شاید گلی پژمرده در گلدان ایوان در انتظار یار، چشمی بر دری داشت پرسید زاهد: «معتقد هستی به محشر؟!» گفتم که آری... چشم های محشری داشت! گمراه بسیار است اینجا! کاش اللّه در بین موهای تو هم پیغمبری داشت:) مغلوب و سرگردان، کجا باید گریزد؟! شاهی که پیش از جنگ، روزی کشوری داشت! اعدام میشد! کاش اما فرصتی بود شاید که این بیچاره حرف آخری داشت... @mashaar🌱
خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد با عشق ممکن است تمام محال ها @mashaar🌱
یک عمر شکستیم ولی یاد نداریم یک لحظه هم از عشق گریزان شده باشیم ما خانه خراب غم عشقیم در این خاک خاکی تر از آنیم که ویران شده باشیم @mashaar🌱
روم از خود، غباری گر ز راه انتظار آید نمی‌دانم چه خواهم کرد، گر مکتوب یار آید... @mashaar🌱
چه هوایی به سرش بود؟ که با دست تهی پشت پا بر هوس‌ِ دولت دنیا زد و رفت... @mashaar🌱
بعد تو تنها رفیق لحظه‌هایم بی‌کسی است آه نه، گاهی به من سر میزند تنهایی ام...! @mashaar🌱
اِی کم شده وفای تو! این نیز بگذرد... @mashaar🌱