یا علی اکبر (ع)
پلکی زد و به کار جهان فتح باب شد
عطر عبایش علت خلق گلاب شد
هرصبح، خاکبوسِ درش آفتاب شد
مهتاب از حیای رخش در حجاب شد
تمثال او به عرش خداوند قاب شد
تا لب گشود در خُممیخانه باده ریخت
از گیسوان ریخته بر شانه باده ریخت
با دیدن خماریِ پیمانه باده ریخت
ساقی کریم بود و کریمانه باده ریخت
هر قطرهی عرق به جبینش شراب شد
توحید، شرحِ سیرتِ یکتاپرست اوست
"قالوا بَلی" ترانهی روز اَلَست اوست
هستیِ هرچه هست، طُفیلیِ هست اوست
اصلِ کلیدِ عرش خداوند دست اوست
آیات محکمِ سخنش صد کتاب شد
او جلوهی تجلی الله اکبر است
اربابزاده خَلقاً و خُلقاً پیمبر است
در صولت و صلابتش انگار حیدر است
کوهِ حیاست، وارثِ اوصاف مادر است
اینگونه شد که حضرتِ عالیجناب شد
ما قبله را به جانب کویش گره زدیم
دل را به تابِ طُرهی مویش گره زدیم
پیمانه را به پای سبویش گره زدیم
حاجات را به دست عمویش گره زدیم
بردیم نام او و دعا مستجاب شد
حاجت گرفتهایم و گرفتار او شدیم
مسکین تبارهای بدهکار او شدیم
سر بر درش گذاشته سربار او شدیم
تمّار مسلکانِ سَرِ دار او شدیم
اویی که وارثِ خَلَفِ بوتراب شد
خون را میان جنگ به بازی گرفته است
تیغش بنایِ رقصِ حجازی گرفته است
دستش هوای نیزه نَوازی گرفته است
میدان عجب فرود و فرازی گرفته است
وقتی سوار مرکب رزمش، "عُقاب" شد
عشقِ امامِ سوم دنیا سهتا علیست
زیباترین معاشقهی کربلا علیست
آیا محمد آمده از خیمه؟ یا علیست؟
تا روز حشر رونقِ گلدستهها علیست
وقتی "اذان بگو علیِ من" خطاب شد
قلبِ قبیله نقطهی پرگار کربلاست
مَسندنشین عرشیِ دربارِ کربلاست
شیرِ عشیره حیدر کرار کربلاست
همرزم و همنشین علمدار کربلاست
زانوش پایِ پرده نشینان رکاب شد
آنروز امامزادهی ما را نظر زدند
بر باغ سبز شهر مدینه شرر زدند
نخل رشید قافله را با تبر زدند
از رویِ بغضِ نامِ علی بیشتر زدند
دنیا پس از تو بر سر آقا خراب شد...
#محمدجواد_مهدوی
#علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14