#عاشورایی
#امام_حسین_علیه_السلام
به دست سرد جهالت نبود اگر نیزه
نداشت مطمئنا از خودش هنر، نیزه
میان بارش چشمان مادر تاریخ
کشیده سُرمه ی خون در غم پسر، نیزه
به فکر توطئه ی ناتمام "صفین" ست
همان قبیله که قرآن نشانده بر نیزه
قسم به عدل که این جنگ نابرابر بود
و این مصاف نمی خواست اینقدر نیزه
زدند بر تن صدپاره، صد نفر چکمه
زدند بر تن صد تکه، صد نفر نیزه
که این غریب کشی متهم فراوان داشت
و بوده از همه جرم تو بیشتر نیزه!
آهای با توام ای بی حیای سابقه دار
آهای با توام ای میخ پشت در، نیزه
تو قرن هاست که آتش بیار معرکه ای
چه خیر دیده ای از اینهمه شرر نیزه
تو رازهای زیاد نگفته ای داری
تو بودی از همه نزدیک تر به سر، نیزه...
#محمدجواد_مهدوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
https://eitaa.com/masham14
#امام_حسین_علیهالسلام
به دست سرد جهالت نبود اگر نیزه
نداشت مطمئنا از خودش هنر، نیزه
میان بارش چشمان مادر تاریخ
کشیده سُرمه ی خون در غم پسر، نیزه
به فکر توطئه ی ناتمام "صفین" ست
همان قبیله که قرآن نشانده بر نیزه
قسم به عدل که این جنگ نابرابر بود
و این مصاف نمی خواست اینقدر نیزه
زدند بر تن صدپاره، صد نفر چکمه
زدند بر تن صد تکه، صد نفر نیزه
که این غریب کشی متهم فراوان داشت
و بوده از همه جرم تو بیشتر نیزه!
آهای با توام ای بی حیای سابقه دار
آهای با توام ای میخ پشت در، نیزه
تو قرن هاست که آتش بیار معرکه ای
چه خیر دیده ای از اینهمه شرر نیزه
تو رازهای زیاد نگفته ای داری
تو بودی از همه نزدیک تر به سر، نیزه...
#محمدجواد_مهدوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
مبعث پیامبر (ص)
خبری آمده از عالم دیگر، اقرا
حضرت باده به نام می و ساغر، اقرا
تا شود از نفست عرش معطر، اقرا
و خداوند تو را خوانده، پیمبر اقرا
"ساقیا، رونق میخانه مبارک باشد"
بر تنت خلعت شاهانه مبارک باشد
همه در میکده ی غار حرا مست شدند
عالمین از کرم ساقی ما مست شدند
از شراب نگهش ارض و سما مست شدند
انس و جن و ملک عرش خدا مست شدند
"ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
عارفان را همه در شرب مدام اندازد"
آیه آیه لب جبریل عسل می ریزد
"وجعلناکم نورٌ" ز ازل می ریزد
طبع مستانه، غزل پشت غزل می ريزد
به زمین "حی علی خیر عمل" می ریزد
"اشهد" عشق من انگار به لحن یمنی ست
مرجع عاشقی ام عشق اویس قرنی ست
برسد تا به ضریح نگهت دستانم
پای چشمت "قمر" و "شمس" و "ضحی"می خوانم
وقف محراب دو ابروی کمانت جانم
عبد ایرانیتان، هموطن سلمانم
افتخارم همه این است که در آن وادی
تو به یک مرد عجم منصب "منا" دادی
شجری طيبه از خانهی طاها بايد
دختری تا که شود همدم بابا بايد
پس کنار تو فقط "ام ابيها" بايد
مادرانه بشود مادر دنیا باید
و خدا خواسته او صاحب کوثر بشود
منکرش نیز بنا بوده که ابتر بشود
حضرت ختم رسل لطف کن از شاه بگو
تو صراط اللهی از راستی راه بگو
ای که خورشيد منی خواهشا ًاز ماه بگو
"أشهد أن علياً ولی الله" بگو
"دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد"
جان احمد شد علی، جان علی شد احمد...
#محمدجواد_مهدوی
#مبعث
#پیامبر
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
یا حضرت عباس (ع)
تا خدا آفرید لیلا را
آن نگار بلند بالا را
نقش چشمی خمار و زیبا را
تب مجنون گرفت دنیا را
از سمرقند تا بخارا را
شرح آیات " تُنْفِقُوا" داد و
رزقمان را به دست او داد و
باده ی کوثر از سبو داد و
او به میخانه آبرو داد و
پای ساقی نشاند سقا را
عکس او را به عرش قاب گرفت
نامش از حُسن انتخاب گرفت
"عسل بن ابوتراب" گرفت
تا ز لبهای او شراب گرفت
علنی کرد مستی ما را
او ز خورشید ها نسب دارد
هیبتی چون "یل عرب" دارد
منصب غیرت و ادب دارد
در عشیره "قمر" لقب دارد
مشک او آفریده دریا را
یل نام آور تبار علی ست
آینه دار اقتدار علی ست
وارث تیغ ذوالفقار علی ست
وقت پیکار هم عیار علی ست
رجزش داشت لحن مولا را
حضرت جبرئیل دربانش
جان پبغمبران به قربانش
طعم اعجاز می دهد نانش
ارمنی ها همه مسلمانش
دم او جان دهد مسیحا را
نذر آیینه ها شده سر او
عشق زانو زده ست محضر او
"كاشِفَ الكَرْب" نام دیگر او
حضرت فاطمه است مادر او
جانم این ساقی العطاشا را
طبع ابیاتم اشتیاقی شد
مست آرایه های ساقی شد
لهجه ی واژه ها عراقی شد
صحبت از گوشه ی رواقی شد
که به تن داشت عطر زهرا را
"رَبَّنَا آتِنَا" ز خوان حرم
شهد شیرینی اذان حرم
"اهْدِنَا" سمت آسمان حرم
خوش به حال کبوتران حرم
وقف او کرده اند پرها را...
#محمدجواد_مهدوی
#حضرت_ابوالفضل
#حضرت_عباس
#ولادت
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
یا زینالعابدین(ع)
شاعران از چشم های تو غزل برداشتند
عاشقان از عشق اخلاصت عمل برداشتند
تو از اول شرح اجلال مناجات آمدی
گریه کن ها از دعایت ماحصل برداشتند
چشم وا کردی و لبخندی به لبهایت نشست
با همین رخداد جن و انس عسل برداشتند
مو به مو تفسیر عشق خویش را می کاشتی
شاعران هم مو به مو ضرب المثل برداشتند
از مضامین دعاهایت صحیفه ریخت و
سالکان دور و برت را از ازل برداشتند
ابکی ابکی های تو راه نجات شیعه است
مردم از حال خوش تو راه حل بردشتند
آه آه از کربلایت، آه از آن لحظه که
عرش را بر روی نیزه سمت تل برداشتند
خوب شد آن شب برای بردن آیینه ها
اهل آن ده بوریایی لااقل برداشتند...
#مجتبی_فلاح_نیا
#محمدجواد_مهدوی
#امام_سجاد
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
یا علی اکبر (ع)
پلکی زد و به کار جهان فتح باب شد
عطر عبایش علت خلق گلاب شد
هرصبح، خاکبوسِ درش آفتاب شد
مهتاب از حیای رخش در حجاب شد
تمثال او به عرش خداوند قاب شد
تا لب گشود در خُممیخانه باده ریخت
از گیسوان ریخته بر شانه باده ریخت
با دیدن خماریِ پیمانه باده ریخت
ساقی کریم بود و کریمانه باده ریخت
هر قطرهی عرق به جبینش شراب شد
توحید، شرحِ سیرتِ یکتاپرست اوست
"قالوا بَلی" ترانهی روز اَلَست اوست
هستیِ هرچه هست، طُفیلیِ هست اوست
اصلِ کلیدِ عرش خداوند دست اوست
آیات محکمِ سخنش صد کتاب شد
او جلوهی تجلی الله اکبر است
اربابزاده خَلقاً و خُلقاً پیمبر است
در صولت و صلابتش انگار حیدر است
کوهِ حیاست، وارثِ اوصاف مادر است
اینگونه شد که حضرتِ عالیجناب شد
ما قبله را به جانب کویش گره زدیم
دل را به تابِ طُرهی مویش گره زدیم
پیمانه را به پای سبویش گره زدیم
حاجات را به دست عمویش گره زدیم
بردیم نام او و دعا مستجاب شد
حاجت گرفتهایم و گرفتار او شدیم
مسکین تبارهای بدهکار او شدیم
سر بر درش گذاشته سربار او شدیم
تمّار مسلکانِ سَرِ دار او شدیم
اویی که وارثِ خَلَفِ بوتراب شد
خون را میان جنگ به بازی گرفته است
تیغش بنایِ رقصِ حجازی گرفته است
دستش هوای نیزه نَوازی گرفته است
میدان عجب فرود و فرازی گرفته است
وقتی سوار مرکب رزمش، "عُقاب" شد
عشقِ امامِ سوم دنیا سهتا علیست
زیباترین معاشقهی کربلا علیست
آیا محمد آمده از خیمه؟ یا علیست؟
تا روز حشر رونقِ گلدستهها علیست
وقتی "اذان بگو علیِ من" خطاب شد
قلبِ قبیله نقطهی پرگار کربلاست
مَسندنشین عرشیِ دربارِ کربلاست
شیرِ عشیره حیدر کرار کربلاست
همرزم و همنشین علمدار کربلاست
زانوش پایِ پرده نشینان رکاب شد
آنروز امامزادهی ما را نظر زدند
بر باغ سبز شهر مدینه شرر زدند
نخل رشید قافله را با تبر زدند
از رویِ بغضِ نامِ علی بیشتر زدند
دنیا پس از تو بر سر آقا خراب شد...
#محمدجواد_مهدوی
#علی_اکبر
#حضرت_علی_اکبر
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14