eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
292 دنبال‌کننده
2هزار عکس
712 ویدیو
24 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ مثلا" خنده یِ تو قاتل جانـم بشود این دل انگیز ترین قتلِ جهـان خواهد شد . . . @mashghe_eshgh_dameshgh
✨ جان سپردن در حرم یک افتخار دائمی ست ✨پس لباس ارتشی اینجا لباس خادمی ست @mashghe_eshgh_dameshgh
تازه فهمیدم گِلم از خاڪ پاے زینب است اشڪ هاے دیده امـ از اشڪ هاے زینب است روے سنگ قبر من این جمله را انشا ڪنید عاقبت این جان ناقابل، فداے زینب است @mashghe_eshgh_dameshgh
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداییش بعضیها خوشگل خریدنی میشن هاااا... اقا مرتضی کریمی از اون دسته ادمهای شیرینی بود که هیچوقت طعم شوخیهاش رو نمیتونی فراموش کنی ... بعضی وقتها ماجرای بیست و یکم دی ماه و اون عملیات اونقدر اذیتت میکنه که نمیدونی چجوری و کجا با خاطرات اون شیر بچه ها مخصوصا خود مرتضی باید اروم باشی و مگه اصن میشه اروم بشی ؟! دلتنگتم داداش ... #شهید_مرتضی_کریمی در حال دکلمه خوانی @mashghe_eshgh_dameshgh
میدونی چقدر سخته از فاصله ی سیصد متری بچه ها رو تیکه تیکه‌روی تل(تپه) ببینی و نتونی هیچکاری بکنی؟! میدونی چه حالیه نه پای پیش داری نه پای پس ؟! میدونی چه حسیه صدای یا زهراهاشونو بشنوی نتونی لبیک بگی؟! میدونی چه دردیه وقتی هر روز با دوربین صورتهای معصوم و پیکرهای پاکشونو ببینی و حسرت بخوری ؟!؟!؟! اره برای همینه اون عملیات رو هیچوقت یادمون نمیره هیچوقت ‌‌‌...😔
خان طومان شد کربلای دوم و ما باز هم از کربلا و داستان شهامت و شجاعتش جاموندیم ... خودمون جا موندیم ولی دلهامون رو بدتر جا گذاشتیم ... کنار رفقایی که اسمونی بودند و اسمونی شدند و حتی دیدن و لمس کردن و بوییدن پیکرهاشون برامون شد رویای پریدنی و دست نیافتنی ...
چیه تو هم دلت هوایی شد؟! هوای خان طومان؟! بیشتر برات بگم از اون سرزمین خون؟! از زمینی که خیلی از پیکر بچه ها رو پس نداد؟!
خان طومان خالدیه الحمره خلصه مناطقی بودند که خیلی سخت و با خون خیلی از شهدا رنگین شدند تا ازاد شدند و با خون تک تک بچه ها رنگین تر شدند تا دشمن تونست ازمون به مصیبت پس بگیره !!!! مگه اصن میشد از اون منطقه به راحتی گذشت؟!
اون شب بچه ها خان طومان رو هم رد کردند ... به ابوشلیم هم رسیدند و ولی باز ... ولش کن فقط بگم مجبور شدند برگردند و خط پدافندی توی خان طومان زدیم ... منطقه ای که نعل اسبی توی دل دشمن بودیم ... یعنی از سه طرف تو محاصره ی دشمن