دشمن اماده شده بود حملهی اساسی بکنه و به گوش بچه های ما رسیده بود و چشمهامون رصدشون کرده بودن برای همین همه نیروها رو اوردیم تو خط
حتی بچه های عقبه و پشتیبانی رو ...
#شهید_سید_کریم_حسینی رو هم اورده بودیم
اونشب من چقدر این طفلک رواذیتشکردم ...
تا تونستم کار کشیدم ازش واسه سنگر سازی
مشقِ عشق ٬ دمشق
سمت چپی با کاپشن سبز سید کریم هستی هیچ لباسی اندازه ش نمیشد برای همین شخصی میموند تا براش بیارن سف
جان خودم خوراک کشتی گرفتن بود این یچه
بس که نرم بود 😐
جدای شوخی
بر خلاف هیکلش
دل کوچیکی داشت
مهربون بود و شوخ ...
دلم براش یذره شده
گردنش هم خیلی حق دارم
پس باید جبران کنه برام
دلتنگتم سید خدا
بین نماز ظهر و عصرت تونستی زیارت عاشورا واسش یادت نره
به یاد
#شهید_سید_کریم_حسینی
دمت گرم رفیققققققق
راستی یک شب تو مقر نشسته بود
مقر ما تا خط حدودا یک کیلومتر بود که پیاده اکثرا میرفتیم و میومدیم
چون تو تیر رس کورنت هاشون(موشک حرارتی ) بود
خلاصه تصمیم گرفتیم اونشب اذیتش کنیم
با دوتا از فرمانده های گردانها
اومدیم عقب و هر کدوم از یک سمتی بریم تو تا غافلگیرش کنیم
شد ها ولی نه خیلی
با گلوله از خجالتمون در اومد
تا جایی که داد زدیم بسه بابا فهمیدیم اماده ای 😐
بچه مشهد بود
یادش بخیر
قابولی پلو ...
بیشتر از کریم الان دلم واسه قابولی (غذای محلی افغانستان)تنگ شد ...
اگه امام رضا طلبیدت و رفتی مشهد
حتما گلشهر برو
یک قابولی بزن البته فقط ناهار دارن هااا
شب نری ها
ولی خداییش تک خوری نکن
هر لقمه منم یاد کن
البته یاد نکردی مهم نیست
تو حرم پیش اربابم امام رضا علیه السلام دعام کن .بگو این بنده ی رو سیاهت میدونه گناهکاره ولی چشمش به کرم شماس
شهیدش کن یک ملت از دستش راحت شن
اخخخخخ دلم لک زده برای بهشت رضا علیه السلام
واسه رفقا ...
بریمنماز التماس دعا
اما شمایی که تازه اومدید کانال
خوش آمدید همتون
من رو ببخشید اینکانال با بقیه شاید فرق کنه
تشریفات نداره
دیگه چی؟
چند روزی بمونی متوجهمیشی
اینجا جای اسم من و هیچ کس دیگه ای نیست
جای اسم شهداست
اونمنه شهدایی که همه میشناسن
من از مدافعینی میگم که هیچکس شاید حتی اسمشونم نشنیده باشه
غریب ومظلومن
چون ایرانی بودن ولی به اسمفاطیمون و افغانستانی ها منطقه رفتن و میرن و شیر بچه های افغانستانی فاطمیون البته...
مشقِ عشق ٬ دمشق
هنوز هستی؟ دلممیخواد امروز گل به خودی بزنم میشنوی براتبگم؟!
پسشروعمیکنم
ولی خواهشا به هیچقشری بر نخوره
بعد از زلزله ی کرمانشاه من و چند تا همرزما تصمیم گرفتیم بریم سر پل ذهاب و مدتی روانجا باشیم و توفیق خدمت پیدا کردیم
خیلی برامون جالب بود صحنه هایی که میدیدم
الان نگی داره صحت میذارهروی پوشش بعضیها هااااااا
نه اصن بحثم نوع پوشش هاشون نیست
اصل عملشون و دلشونو میخوام بگم
بعد بگم که اگر کنار اینانسانیت
دین هم چاشنی میشد چی مشد دیگه ...
مثلا یک مرد با زن جوانش محجبه و ولایی
چهل روز بچه شون رو تهرانول کرده بودن و تو یکی از روستاهای دورافتاده خدمت میکردن
مثلا ماشینهای مدل بالا با ادمهایی که اگر تهرانمیدیدشون میگفتی اینامسلمون نیستن
یا دختر و پسرهایی که از تهران اومده بودند با چه سر ووضعی ولی عاشقانه خدمت میکردند به هموطنانشون