📜🌷📜✨📜🌷
🌷
📜
✨
📜
🌷
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
#کتاب_چهارم : روزهای بی آیینه 🌿
🌺خاطرات : منیژه لشکری ✨ همسر آزاده خلبان شهید حسین لشگری 🌺
🎊✨نویسنده : گلستان جعفریان✨🎊
❤️این کتاب، روزهای بیآینه، زندگی واقعی زنی را واکاوی میکند که با عشق و اشتیاق در هفدهسالگی پای سفرۀ عقد مینشیند، در هجدهسالگی طعم مادر شدن را میچشد و همان سالْ آغاز انتظار و چشمبهراهی هجدهسالۀ اوست: همسر خلبانش مفقودالاثر میشود.🌸
🌻این زن چهارده سال را در بیخبری و انتظار مطلق سپری میکند. پس از اعلام اسارت همسر، سه سال دیگر طول میکشد تا دیدار میسّر شود. شکاف عمیق هجدهساله، انتظار و دور افتادن از هم، و تفاوتهای شخصیتی بهوجودآمده در گذر سالها، هر دو را وامیدارد تا برای شناخت یکدیگر دوباره تلاش کنند: حسین لشگری در آستانۀ چهلوششسالگی است و منیژه سیوششساله.🌸
❤️احساس غریبگی و درد و رنج بر عشق و اشتیاق جوانی غالب است. زن و مردی که هجده سال یکدیگر را ندیدهاند و شاهد تغییرات فیزیکی و شخصیتی یکدیگر نبودهاند حالا باید همۀ این هجده سال را بشناسند، بر آن عاشق شوند، و زیر یک سقف کنار یکدیگر زندگی کنند
آنان بار دیگر زندگی مشترکشان را آغاز میکنند؛ این بار نه با شور و اشتیاق جوانی، بلکه با درک رنج هجده سال انتظار برای رسیدن به یکدیگر.🌸
🌻در این کتاب منیژه لشگری زندگیاش را روایت میکند: ساده، واقعی، و بدون شاخ و برگ؛ دختری جوان که در بیستسالگی ـ دو سال پس از بستن عهد و پیمان خود برای زندگی مشترک ـ هجده سال به انتظار مینشیند. طوفان حوادث جنگ او را، بدون درک تب و تاب روزهای جوانیاش، به جهانی سخت و سهمگین پرتاب میکند. منیژه از برابر حقیقت تلخ زندگیاش، «بیخبری» و «انتظار»، نمیگریزد. او در پی نجات احساسات و جوانیاش نمیافتد، بلکه در سایۀ سالهای طولانی انتظار با امید و عشق به همسرش ـ که نمیداند زنده است ـ و پسر کوچکش ـ که سخت به او نیاز دارد ـ روزها را پشت سر میگذارد.🌸
❤️او گذر از روزهای جوانیاش را در حصار قاب عکسها میریزد تا وقتی که همسرش بازگشت ببیند او در بیستوپنجسالگی، بیستوهفتسالگی، سیسالگی، و... چه تغییراتی کرده و انتظار در هر سال در چشمانش چه رنگی بوده، و «روزهای بیآینه» بر او چگونه گذشته است.🌸
🌻این کتاب فقط روایت زندگی سخت منیژه لشگری نیست که بر طوفان سخت خواستهها و احساسات جوانی خود غلبه میکند، بلکه نمایی از زندگی هزاران دختر جوانی است که از دل زندگی آنان دریچهای به زندگی زنان جامعۀ ایران باز میشود؛ ایرانِ درگیر جنگ و بعد از جنگ.
شاید این روایتِ زندگی تلنگری باشد به آنان که از برابر حقایق تلخ میگریزند و با اندک باد ناموافق در پی نجات جان و مال خویشاند.🍃💞🍃
گلستان جعفریان
تهران ـ تابستان 1394
🌷
📜
✨
📜http://eitaa.com/mashgheshgh313
🌷
📜🌷📜✨📜🌷