eitaa logo
مشق عشق 💞🌷
122 دنبال‌کننده
787 عکس
287 ویدیو
21 فایل
کانال مشق عشق 🌷 نذر فرهنگی 🌷 نشر روایات و کتب شهدای جلیل القدر🌷 eitaa.com/mashgheshgh313 : لینک کانال منتظر شنیدن نظرات شما عزیزان درباره کانال هستیم @seyedeh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : صد و هفده✨💥 ◀️ قسمت آخر نامهٔ علیرضا خیلی برایم عجیب بود. شبی که برات شفاعت🤔 را از عصمت گرفته بود. یکی از دخترهایم آن را برایم خواند: «روز دوشنبه ساعت 11 شب، که به یاری خدا✨ خوابیدم و نصف شب به به علت سردی هوا که بیرون سنگر خوابیده بودم، به داخل رفتم و آنجا خوابیدم. خواهر شهیدم عصمت🌷 را در خواب دیدم از اینجا شروع می‌شود که من و مادرم و خواهرم در کنار هم نشسته بودیم، مثل این بود که از جبهه🌿 به خانه برای مرخصی آمده بودم. مادرم رفت و چیزی که از خودم بود، آورد و به عصمت داد و گفت: «این از برادرت است، او را شفاعت کن.»🌻 بعد رفت و گردنبند عملیات رمضان را آورد. باز عصمت گرفت و گفت: «گردنبند این عملیات را هم باید به من بدهد تا شفاعتش❣ کنم.» من در خواب می‌خواستم گردنبند را از گردنم درآورم که یک‌دفعه از خواب بیدار شدم و دیدم گردنبند در گردنم است و در حال درآوردن آن هستم. بعد شکر خدا🙏 را کرده و افسوس خوردم.» ◀️اینجا بود که انس و علاقهٔ این دو به هم، برایم معنا شد. بعد از شنیدن سخنان زیبای علیرضا که در نامه برایم نوشته بود، به لطف خدا🌸 به نهضت سوادآموزی رفتم و تا کلاس پنجم ابتدایی خواندن و نوشتن را آموختم بعد از آن شروع کردم به قرآن 💐خواندن که الحمدلله از دعاهای فرزندان شهیدم توانستم قرآن بخوانم. آن‌قدر با قرآن انس گرفتم که تمام اوقاتم را با آن می‌گذرانم. ◀️تا امروز هم هنوز خبری از علیرضا نشده است. من چیزی را که در راه خدا داده‌ام پس نمی‌گیرم✳️ خیلی‌ها به من می‌گویند: «حاج خانم! یه آزمایش دی.اِن.اِی بده، شاید بین شهدای گمنام🔅 شناسایی بشه.» اما من علیرضایم را هم مثل عصمتم به ‌خدا سپردم. بعد از شهادت❣ بچه‌ها، دائم می‌گفتم: «خدایا! با تو معامله کرده‌ام هرکس دیگری بود مگر می‌توانستم فرزندانم که نور✨ چشمانم هستند را برایش فدا کنم؟» البته واقعاً این توان را خدا به ما داده بود و ما هیچ نبودیم. حتی اینکه خدا مرا را راضی کرد تا خودم علیرضا را راهی جبهه کنم .🍃🌸🍃 ادامه دارد ....... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : صد و هجده✨💥 ◀️خاطرات هر شهیدی برای همیشه در خانه‌اش می‌ماند؛ من با همین خاطرات💫 زنده‌ام. چند سال پیش هم دو نفر از معلم‌های عصمت را از نزدیک دیدم. دکتر محمدرضا سنگری و حاج‌آقا راجی🌟 دکتر سنگری وقتی مرا دید گفت: «سال‌های 58 و 59 تعداد زیادی از خواهران پرشور و علاقه‌مند به مسائل معرفتی و دلباختهٔ⚡️ ارزش‌ها و باورهای انقلاب اسلامی در بارگاه عباسعلی جمع شده بودند. در این جلسه حول محور«سوره عصر» سخنرانی می‌شد و خواهر شهیدمان🌷 پورانوری، با نجابت و معرفت، در این کلاس شرکت می‌کرد. حضور پیشتازانه و فعالانه‌اش✅ در جلسات دیگری نیز که در موقیعت‌ها و مناسبت‌های مختلف تشکیل می‌شد، چشمگیر بود. در جلسهٔ تفسیر سورهٔ عصر، چند ویژگی و فضیلت🌟 از او به خاطر دارم؛ سادگی و بی‌آلایشی، خضوع و فروتنی که از فضیلت‌های رفتاری‌اش بود. یک بار هنگام ورود به جلسه شاهد بودم که مشغول تمیز کردن و آماده کردن محل کلاس🌿 برای شرکت‌کنندگان بود. ◀️اشتیاق زایدالوصفی به آموختن داشت. بارها بعد از پایان برنامهٔ کلاس، می‌آمد و سؤالات ❓خود را مطرح می‌کرد. سؤالاتش گواه فهم عمیق، روح جستجوگر پویا و عطشناکش بود. کاملاً معلوم بود اهل مطالعه است؛ چون از کتابی 📕که خوانده بود، سؤالات فراوانی می‌پرسید و گاهی اوقات کتاب را همراه با خودش به کلاس می‌آورد، تا ابهام و اشکالی را که یافته بود، با ارجاع به همان صفحه🌻 به من نشان دهد. با دیدن این خصوصیات، بسیار امید داشتم که در آینده یکی از چهره‌های تبلیغی و فرهنگی شهر و منطقه باشد. ◀️کمتر کسی را به خاطر دارم که به اندازهٔ خواهر شهیدمان شیفتهٔ اهل بیت(ع)، به‌ ویژه حضرت زهرا(س)🌹 باشد. هرگاه این نام را می‌شنید، اشک بود که در چشمانش حلقه می‌بست و جانش را سیراب🌿 می‌کرد. عشق به ساحت حضرت اباعبدالله(ع) نیز وجود پاک و نورانیش را لبریز ساخته بود. از مصادیق بارز ایشان رعایت حجاب و عفاف بود. عفاف🌴 در سخن گفتن، عفاف در حالات و حرکات و عفاف در منش و شخصیت او که شکوه و وقار خاصی به وی بخشیده بود. جز این دیگران را نیز به رعایت🍀 ارزش‌ها و هنجارها دعوت می‌کرد. امر به معروف و نهی از منکر با ظرافت‌ها و لطافت‌های خاص رفتاری در وجودش متجلی بود. فراموش نمی‌کنم با چه محبتی دختر بچهٔ کوچکی 👧را که در جلسه شرکت کرده بود، نوازش می‌کرد و با دست‌های خود و با لبخند و صمیمیت مویش را می‌پوشاند. ◀️خدایش به ‌پاس این خوبی‌ها و خلوص و صفای باطن و اشتیاقی که به شهادت🌷 داشت او را پذیرفت و میهمان ضیافتکدهٔ لطف و رحمت خویش ساخت. اینک او «فی مقعدِ صدقٍ عندَ ملیکٍ مقتدر» است و جایگاه رفیع شهادت را یافته است.🍃🌸🍃 ادامه دارد ...... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 سلام دوستان و همراهان کانال مشق عشق 🌷 ان شاالله امروز کتاب «عصمت» به پایان میرسه 🕊 از فردا با کتاب «روزهای بی آیینه» 🌸 خاطرات همسر آزاده خلبان شهید حسین لشگری در خدمت شما خواهم بود . التماس دعای فرج ✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا