، دهم رجب سال 195 هجری است و مدینه غرق در جشن و سرور از ولادت مولودی است که با برکتتر از او در اسلام به دنیا نیامده است، زیرا که عمر امام رضا(ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و هنوز امام نهم متولد نشده بود، مسأله جانشینی امام رضا(ع) اصحاب و شیعیان حضرت(ع) را متأثر کرده بود، این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلایل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به امام رضا(ع)، قائل به غیبت امام کاظم(ع) شده بودند و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا(ع) را دلیل بر ادعای موهم خود میدانستند تا جایی که یکی از همین افراد در نامهای خطاب به حضرت نوشت: چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !ثامن الحجج(ع) در پاسخ فرمودند: تو از کجا میدانی که فرزندی ندارم، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمیشود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد.(1)
در این رابطه على بن اسباط مىگوید: وقتى امام جواد(ع) بیرون آمد، من به قیافه و قد و قامت آن حضرت نگاه مىکردم تا وقتى که به مصر رسیدم، بتوانم او را توصیف کنم و هنگامى که حضرت نشست، فرمود: اى على! خداوند کما اینکه درباره نبوت، احتجاج و استدلال کرده، در مورد امامت نیز چنین کرده است.
خداوند مىفرماید: «وَ آتَیْنٰاهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا» و همچنین مىفرماید: «وَ لَمّٰا بَلَغَ أَشُدَّهُ» وَ «بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً» پس فرقى نمىکند ممکن است که خداوند به یکى در کودکى حکمت عطا کند و به دیگرى در چهل سالگى.
ابن اسباط و عبّاد مىگویند: در منا خدمت امام رضا(ع) بودیم که امام جواد را-در حالى که خردسال بود- آوردند، عرض کردیم: این همان مولود مبارک است؟ فرمود: آرى! همان مولود مبارک است که در اسلام با برکتتر از او زاده نشده است.(2)
در ادامه به برخی از کرامات جواد الائمه(ع) به مناسبت این روز فرخنده اشاره میشود:
*اداى قرضهاى امام رضا(ع)
6-مطرفى مىگوید: هنگامى که امام رضا(ع) از دنیا رفت، چهار هزار درهم به من مقروض بود، با خودم گفتم: دیگر پولها از کفم رفت! ابو جعفر(ع) به من سفارش داد که فردا پیش او بروم و با خود ترازو هم ببرم، پس خدمت آن جناب رسیدم، فرمود: ابوالحسن(ع) از دنیا رفت و چهار هزار درهم به تو بدهکار بود. پس حضرت جانمازى را که بر روى آن بود، بلند کرد و از زیر آن دینارهایى بیرون آورد و به من داد. دیدم به اندازه همان چهار هزار درهم است که به من بدهکار بود.(3)
*طلای 16 مثقالی که جوادالائمه(ع) به نیازمند داد
اسماعیل بن عباس هاشمى مىگوید: روز عیدى بود که خدمت امام جواد(ع) رسیدم و نزد آن حضرت درباره تنگى زندگى و معاش نالیدم، حضرت سجادهاش را بلند کرد و از خاک، تکه طلایى بیرون آورد و به من داد. آن را به بازار بردم به اندازه شانزده مثقال طلا بود.(4)
*بخشش پیراهن امام رضا(ع)
١٢-حسن بن على وشّاء مىگوید: در قریهاى نزدیک مدینه به نام «صریا» با امام جواد(ع) در اتاقى نشسته بودیم که حضرت برخاست و به من فرمود: از جایت حرکت نکن. با خود گفتم: مىخواستم پیراهنى از لباسهاى امام رضا(ع) را از او بگیرم ولى موفق نشدم، اما وقتى که امام جواد(ع) برگشت از او آن را در خواست مىکنم.
قبل از اینکه من طلبم را عرضه بدارم و امام برگردد. پیراهن را توسط شخصى برایم فرستاد و قاصد گفت؛ امام فرمود: این یکى از لباسهاى امام رضاست که در آن نماز مىگزارده است.(5)
پینوشتها:
1- اصول کافی ج 1، ص320، مدینه المعاجز ج 7،ص 274، اثبات الهداه ج3، ص 247 – 342.
2- ارشاد مفید، ص ٣٢٧.
3- کافى:١/4٩٧، حدیث ١١.
به کانال فن بیان و مقتل بپیوندید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4254204176C1964181b69
توجه📣 توجه📣
سلام به دوستان عزیزم
اعیاد مبارکتون😍
عزیزای دل به مناسبت ولادت امیرالمومنین(ع) و دهه فجر جشن داریم اونم چه جشنی🤩
برنامه هامون چیه؟؟؟؟
✅سرود
✅نمایش
✅مولودی خوانی
✅باحضور هنرمندعزیزمون اقای ماشاءالله شاهمرادی😊
دختران گل۱۰الی۲۰سال به این جشن دعوتند
کجا؟؟؟ سالن آمفی تئاتر بیمارستان هاشمی نژاد
کی؟؟؟ فردا پنج شنبه ساعت۱۴الی۱۷
راستی عزیزانی که دوست دارن در این جشن شرکت کنند باید بیان پی وی بنده به آیدی👇
@safaiy_ir
و اسم و فامیلشون رو بگن
منتظر حضور سبزتون هستم
قراره باهم بترکونیم✌️🤩
@farhangi_beytozahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا آخر ببینید خیلی جالبه👏👏👏👏
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴چه کسی رکوردار روشنگری علیه فراماسونری است؟
این روز ها که حملات شدیدی علیه استاد رائفی پور شکل گرفته است بهتر است به چند مورد از خدمات این برادر بزرگوار بپردازیم
📌از معدود محققانی هست که با تمام وجود بر علیه سازمان های ماسونی روشنگری های جدی دارد.
📌با جرات تمام علیه تمدن غربی روشنگری کرده است
📌بیشترین سخنرانی ها برای تمدن ایرانی اسلامی دارد
📌از فعالین و سخنرانان جدی حوزه مهدویت هست
📌بیشترین روشنگری ها علیه جریان سلبریت سازی در کشور دارد
ما مدعی دفاع از یک انسان معصوم نیستیم ، اما باید بدانیم هر کسی جرات سخنوری و افشا گری علیه سازمان های ماسونی را ندارد
طرح دشمن برای این نفرات اولا ترور شخصیتی و بی حیثیت کردن و در مرحله دوم ترور جانی بوده است.
ناخواسته برای دلسوزی و برای اسلام، وارد طرح های عملیاتی ماسونی نشویم،قطعا میشود از ایشان انتقاد کرد اما تخریب و حذف به صلاح نیست.
#رائفی_پور_تبیین_گر_است
هدایت شده از سخنرانی های استاد رائفی پور
26.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ پاسخ به یک سوء تفاهم
🔻آیا استاد #رائفی_پور گفته اهل بیت علیهم السلام شوخی رکیک میکردند؟
🔻کتابی که رهبر انقلاب و استاد رائفی پور به آن اشاره کردند چیست؟
✅ کانال هواداری استاد رائفی پور 👇
@aliakbareraefipour
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
⭕️️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 #با_بابا ۲۷ 🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ کرامات رضوی ✨ در روزهاي تنهايي در خانه
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️
🕊 #با_بابا ۲۸
🕊 #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
فن بیان
✨ یکبار به آقاي پيروي گفتم: بهترین ویژگی پدرم از نظر شما چیست؟ ایشان مکثی کرد و گفت: «شهید طاهري در نتيجه اخلاص و تقواي الهي که داشت، قدرت بیان فوق العاده اي پيدا کرده بود. حاجي گرچه سواد چنداني نداشت اما در کلامش جذابیتی بود که مخاطبانش را عجيب تحت تأثیر قرار ميداد و این نبود جز به خاطر صفاي باطنش، چرا که از قدیم گفته اند:
چون سخن از دل برآید
لاجرم بر دل نشیند
بارها میشد که حاجي موضوعي به ظاهر ساده را در سخنراني خود مطرح میکرد و با زبانی ساده حقایق مهمي را مطرح مي نمود.»
یادم هست شبی در مسجد آبکوه مشهد سخنرانی می کرد. آنجا از خاطرات خودش اینگونه گفت: بچه های سپاه تصمیم گرفته بودند چند قاطر بخرند تا براي حمل بار و تجهیزات لازم به قله هاي بلند منطقه ی کردستان منتقل کنند. لذا رفتند به يکي از روستاها و چند قاطر خریدند. در این میان، پيرزني فرتوت و مستضعف، اصرار میکند که بیایید قاطر مرا هم ببرید. در واقع او قصد نداشت قاطرش را بفروشد بلکه میخواست آن را هدیه دهد. اما بچه ها که فهمیدند این حیوان تنها وسيله ي کسب روزي و امرار معاش پیرزن است، قبول نمیکنند. آن خانم اصرار زيادي کرد و به هیچ وجه دست بردار نبود تا این که بالاخره بچه ها راضي شدند.
پیرزن که به خواسته ي خود رسیده بود با حال خاصی اشک میریخت و در حالي که به آرامی به پشت قاطر دست میکشید رو به آسمان کرده و گفت: خدایا! تو شاهد باش که من تنها چيزي که داشتم همین حیوان بود که آن را تقدیم سپاه اسلام کردم.
او در حالي که با دستان بي رمقش، زانوهایش را گرفته بود و به زحمت راه ميرفت دور قاطر مي چرخيد و به سرو صورتش دست ميکشيد و ميگفت: ذوالجناح، تو روز قیامت گواهی بده!
خلاصه حاجي به زیبایی هر چه تمامتر موضوع را با ذوالجناح در کربلا مرتبط ساخت و ضمن مقایسه رزمندگان ما با یاوران اهل بیت در کربلا آنچنان آتشی در دلها افکند که مسجد، یکپارچه اشک شد.
پس از پایان مراسم خيليها از حاجي براي نحوه اعزام به جبهه سؤال می کردند.
اما در جبهه، حاجي با آن تأثیر کلام، بسیار در روحیه نیروها مؤثر بود. یکبار هوا بسیار گرم و طاقت فرسا بود. بچه ها چندین ماه در انتظار عملیات، لحظه شماري کرده بودند. اما از قرار معلوم از عملیات خبري نبود. به تدریج داشت حوصله ی بچه ها سر ميرفت و سروصدایشان بلند میشد. شاید حق داشتند. چون آنها به امید شرکت در عملیات آمده بودند، در حاليکه حالا حالاها از عملیات خبري نبود. از سوي دیگر، دلها برای خانواده ها تنگ شده بود و مشکلات پشت جبهه و... هم خود را نشان مي داد. خلاصه تعدادي هم جلوي پرسنلي تيپ جمع شدند که:
یا عملیات، یا ترخیص
خبر به گوش فرماندهان رسید. سردار شهید ابوالفضل رفيعي (جانشین لشگر پنج نصر به همراه معاونش سردار شهید مصطفي قوي و چند تن از فرماندهان گردانها در جمع بچه ها حضور یافتند.
آنها از نیروها خواستند در میدان صبحگاه جمع شوند. بنا به درخواست سردار رفيعي حاج آقاي طاهري براي نیروها سخنرانی کرد.
حاج آقا با بياني شيوا و سخناني بسيار ساده و صميمي که از نورانیت ایشان نشأت می گرفت با بیان واقعه ي عاشوراي سال ۶۱ هجري قلبها را آتش زد. از جمله به این نکته اشاره کرد شب عاشورا جمع زیادی با امام بودند اما امام چراغها را خاموش کرد و گفتند: من فردا کشته ميشوم. این جماعت تنها با من کار دارند بنابراین من بیعتم را از شما برداشتم. پس هر که مي خواهد برود، از این فرصت استفاده کند. آنگاه آن جماعت، يكي يكي ميدان را رها کرده و امام را تنها گذاشتند. حسین ماند و عباس علمدار و چند تن از یاران باوفایش... دوستان، امروز هم ما عاشوراي ديگري در پیش داریم هر که میخواهد برود آزاد است. از پرسنلی برگه ترخیص بگیرد و برود کنار زن و بچهاش، برود راحت بخوابد.
برود و جان خودش را نجات دهد. اما بدانید اگر تمام شما هم بروید، ما ميمانيم و مقاومت میکنیم. ما یک عمر آرزو کرده ایم که «يا ليتني کنت معک فأفوز فوزا عظيما» حسین جان، این جان ناقابل ما تقدیم تو. خدایا تو شاهد باش که ما امروز از دین تو و ناموس شیعه دفاع میکنیم. خدایا خودت شاهد باش.
این سخنان که از عمق جان وي برخاسته بود و با سوز و گدازي وصف ناپذير بيان ميشد، همه را تحت تأثیر قرار داد. و فریاد یا حسین جمعیت که با هق هق گریه در هم آمیخته بود، دشت را پر کرد. سخنان حاج آقا، آن چنان تأثیر خود را گذاشته بود که فردای آن روز هیچکس حرفي از بازگشت نزد.
یادمه استاد رحیم پور ازغدي در مورد جذابیت کلام حاجى ميگفت: «حاجی طاهري براي نيروهاي اطلاعات صحبت کرد و گفت: اگر شما قبل از عملیات عرق بيشتري بريزيد و کار اطلاعاتي خوبي داشته باشید در عملیات خون کمتري از رزمندگان ریخته میشود. این جمله الان هم در تمامی کارهای مدیریتی این کشور مصداق دارد.»