شرح واقعه
ششم محرم
رور ششم فرارسید. کربلا پرجمعیت ترین منطقه ی عراق شده بود. حبیب بن مظاهر از امام اجازه گرفت تا نزد بنی اسد برود و آنها را به یاری امام دعوت کند.
پس از اذن امام، حبیب به نزد بنی اسد رفت و گفت: بهترین بشارت را برایتان آورده ام، شما را به یاری فرزند پیامبر دعوت می کنم. او را یارانی است که هر کدام از هزار مرد جنگی برترند و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمنانش تسلم نخواهند کرد.
عمربن سعد با انبوهی از کوفیان او رامحاصره کرده است، چون شما را با من خویشاوندی است به این راه خیر راهنمایتان می شوم، امروز از من فرمان برید و به یاری او شتاب کنید تا شرف دنیا و آخرت برای شما باشد. به خدا سوگند اگر یک نفر از شما در راه خدا در اینجا با پسر دختر پیامبر کشته شود و صبر پیشه سازد، امید پاداش از خداوند داشته باشد رسول خدا (ص) در بهشت یار و همنشین او خواهد بود.
⬅️در این هنگام عبدالله بن بشیر از جا برخاست و گفت: هنگامی که این مردم آماده ی جنگ شوند و سواران از سنگینی و شدت پیکار بهراسند من رزمنده ای شجاع و دلاور هستم، همانند شیری غرنده و جنگنده. گروهی نیز با وی همراه شدند و به سوی امام شتافتند. جاسوسان، عمربن سعد را از این موضوع آگاه کردند و او ارزق بن الحرث صیداوی را با چهارصد نفر به سوی آنها فرستاد. در نزدیکی فرات دو گروه در مقابل هم قرار گرفتند، جنگ در گرفت و عده ای کشته شدند. چون بنی اسد دریافتند که توانایی مقاومت ندارند، به سوی قبیله ی خود بازگشتند و شبانه از آنجا کوچ کردند تا از غضب عمر بن سعد در امان بمانند. امام پس از آنکه شرح ماجرا را از حبیب بن مظاهر شنید فرمود: «لاحول و لاقوة الا بالله».
بحارالانوار، ج 44 ص 386.
#مهارتورم_رشد_تولید
#بخشداری_امید_در_جازموریان
#اسلام_مهدوی
#بخشداری_جازموریان
🌍روابط عمومی بخشداری جازموریان
🌐اخبار جازموریان را دنبال کنید
جازموریان در ایتا
https://eitaa.com/jazmooryan1
جازموریان در بله
https://ble.ir/jazmooryan1
جازموریان درسروش
https://splus.ir/jazmooryan1
شرح واقعه
هفتم محرم
روز هفتم محرم بود. عبیدالله طی فرمانی از عمر بن سعد خواست تا بین امام (ع) و آب فرات فاصله ایجاد کند و همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد حتی یک قطره آب به امام داده نشود. (1)
عمرو بن حجاج با پانصد نفر در کنار شریعه ی فرات موضع گرفت تا قطره آبی به اردوگاه توحید نرسد. عبدالله بن حصین ازدی فریاد زد: این آب را دیگر بسان رنگ آسمان نخواهی دید. به خدا سوگند تا از عطش جان دهی قطره ای از آن نخواهی چشید.
امام دستهای الهی اش را به آسمان بلند کرد و از خدا خواست تا او را از تشنگی بکشد و هرگز مورد رحمت خود قرار ندهد. (2) عاقبت نیز چنین شد،
✅ حمید بن مسلم می گوید: به خدا سوگند پس از این گفت و گو به دیدار عبدالله رفتم در حالی که بیمار بود. قسم به آن خدایی که جز او خدایی نیست او را دیدم که آن قدر آب می نوشید تا شکمش بالا می آمد اما باز هم فریاد العطش سر می داد و چنین بود و سیراب نشد تا جان داد. (3) .
(۱) انساب الاشراف، ج 3 ص 180.
(۲) تاریخ طبری، ج 4 ص 312.
(۳) ارشاد مفید، ج 2 ص 86.
#مهارتورم_رشد_تولید
#بخشداری_امید_در_جازموریان
#اسلام_مهدوی
#بخشداری_جازموریان
🌍روابط عمومی بخشداری جازموریان
🌐اخبار جازموریان را دنبال کنید
جازموریان در ایتا
https://eitaa.com/jazmooryan1
جازموریان در بله
https://ble.ir/jazmooryan1
جازموریان درسروش
https://splus.ir/jazmooryan1