هدایت شده از 💚بنـام پــدر و مــادر💚
#پندانه
نمکنشناسی مثل یک بیماریِ مزمن
شیوع پیدا کرده است بینِ مردم!
مهم نیست تو چقدر خودت را خرجِ حالِ خوبشان کردی!
حالِشان که با تو خوب شد،
دلیلِ حالِ بدت میشوند!
مهم نیست چقدر در گذشته کنارشان بودی!
میروند و شیفتهی آدمهای جدیدِ زندگیِشان میشوند.
مهم نیست تو چقدر دردشان را به جان خریدی!
درد میزنند به جانَت.
مهم نیست چقدر بارِ تنهاییشان را به دوش کشیدی!
در نهایت تنهایَت میگذراند.
لطفاً به فرزندانتان،
قدر شناس بودن را یاد دهید؛
اینجا زخمِخیلیها تازهی
همان نمکدانیست که شکست!
@Benam_pedar_madar
هدایت شده از کانال امام رضا(ع)
✨﷽✨
#پندانه
🔴جوانمردی به جان است نه جامه
مردی نزد جوانمردی آمد و گفت: تبرکی میخواهم. جامهات را به من بده تا من نيز همچون تو از جوانمردی بهرهای ببرم.
جوانمرد گفت:
جامه مرا بهايی نيست. اما سوالی دارم؟
مرد گفت:
بپرس.
جوانمرد گفت:
اگر مردی چادر بر سر کند، زن میشود؟
مرد گفت:
نه.
جوانمرد گفت:
اگر زنی جامهای مردانه بپوشد، مرد میشود؟
مرد گفت:
نه.
جوانمرد گفت:
پس در پی آن نباش که جامهای از جوانمردان را در بر کنی، که اگر پوست جوانمرد را هم در بر کشی، جوانمرد نخواهی شد، زيرا جوانمردی به جان است نه به جامه!
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
هدایت شده از کانال امام رضا(ع)
✨﷽✨
#پندانه
✍ مراقب باشید به کدام گرگ غذا میدهید
🔹سرخپوستی پیر به نوه خود گفت:
فرزندم، درون ما بین دو گرگ، کارزاری برپاست.
🔸یکی از گرگها شیطان به تمام معناست، عصبانی، دروغگو، حسود، حریص و پست.
🔹و گرگ دیگر آرام، خوشحال، امیدوار، فروتن و راستگو.
🔸پسر کمی فکر کرد و پرسید:
پدربزرگ کدامیک پیروز است؟
🔹پدربزرگ بیدرنگ گفت:
همانی که تو به آن غذا میدهی.
🔸مراقب باشيد كه كدام گرگ درونتان را غذا میدهيد.
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
هدایت شده از در محضر علما
🔻 استاد بزرگ
🔸در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟
🔹معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.
🔸داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟!
🔹یادتان هست سالها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را میبرید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.
🔸استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم را بسته بودم.
#پندانه
#استاد
🔴به کانال در محضر علما بپیوندید⇩⇩⇩
https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
هدایت شده از کانال امام رضا(ع)
🔅 #پندانه
✍ بر اهداف خود متمركز شويد
🔹كمانگير پير و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تيراندازی به دو جنگجوی جوان بود.
🔸در آن سوی مرغزار نشانه كوچکی كه از درختی آويزان شده بود به چشم میخورد.
🔹جنگجوی اولی تيری را از تركش بيرون میكشد. آن را در كمانش میگذارد و نشانه میرود.
🔸كماندار پير از او میخواهد آنچه را میبیند، شرح دهد.
🔹جنگجو میگويد:
آسمان را میبينم. ابرها را، درختان را، شاخههای درختان و هدف را.
🔸كمانگير پير میگويد:
كمانت را بگذار زمين، تو آماده نيستی.
🔹جنگجوی دومی پا پيش میگذارد.
🔸كمانگير پير میگويد:
آنچه را میبينی شرح بده.
🔹جنگجو میگويد:
فقط هدف را میبينم.
🔸پيرمرد فرمان میدهد:
پس تيرت را بينداز، تير بر نشان مینشيند.
🔹سپس ادامه میدهد:
عالی بود. موقعی كه تنها هدف را میبينيد نشانهگيریتان درست خواهد بود و تيرتان بر طبق ميلتان به پرواز در خواهد آمد.
🔸بر اهداف خود متمركز شويد.
🔹تمركز افكار روی هدف بهسادگی حاصل نمیشود، اما مهارتی است كه كسب آن امكانپذير است و ارزش آن در زندگی همچون تيراندازی بسيار زياد است.
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
🔅#پندانه
✍ از بزرگی اسم مشکل نترسید
🔹شخصی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ.
🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁنجا ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪﺳﻤﺖ خانهاش ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
🔹نزدیک خانه، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
چطور ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩای؟!
🔸آن شخص ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است.
🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند:
برای چه از حال رفتی؟
🔸گفت:
فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!
🔹بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده. وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ.
🔸ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ.
✅ کانال استاد دانشمند
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
هدایت شده از سلامتکده
#پندانـــــــهـــ
از فرزند شهید #مدافع_حرم اكبر زوار جنتى خواستن شعر بخونه؛گفت ميشه دعاى فرج بخونم؟آخه من روزی هزار بار دعای فرج میخونم! اینقدر میخونم تا امام زمان ظهور كنه.ميگن اگه آقا بياد، شهدا هم باهاش ميان.شاید يه بار دیگه بابامو ببینم...
🌹تا نیایی گره از کار بشر وا نشود🌹
هدایت شده از کانال امام رضا(ع)
🔅#پندانه
✍️ نیکی کوچک بدونمنت بهتر از نیکی بزرگ بامنت است
🔹مردی روستایی دو پسر داشت.
🔸پسر بزرگ در شهر مشغول تجارت بود و گاهی به روستا میآمد و سفره پدر رنگین میساخت.
🔹پسر کوچکتر که کمی ضعیف بود با پدر به کوه و صحرا میرفت.
🔸روزی پسر بزرگ بر پدر منت نهاد که او را کمکحال است.
🔹پدر او را به صحرا برد و درختی در کنار تختهسنگی نشانش داد که سایهاش در روز بر صخرهای میافتاد که هیچکس را در آن سایه سودی نبود.
🔸پدر گفت:
آن درخت مثال توست.
🔹سپس درخت کوچکی را در وسط صحرا نشان داد که هر چهار طرفش سایه بود و در سایه آن گوسفندان و چوپانان در وسط ظهر آرام گرفته بودند.
🔸پدر گفت:
سایه این پسر کوچک من مثل این درخت کوچک است، با آن که سایه او کمتر از آن درخت بزرگ است ولی برای ما هر چهار سمتش سودمند است.
🔹کسانی که تو را میبینند گمان میکنند سایه تو بر ماست در حالی که نمیدانند سایه تو برای دوستان تاجر تو در شهر و زن و فرزند و دیگران است، و این سایه برای پدرت بسان سایه آن درخت بزرگ است که بر صخرهای افتاده است.
🔸بدان سایۀ کوچک سودمند، بسی بهتر از سایۀ بزرگ غیرسودمند است.
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
هدایت شده از کانال امام رضا(ع)
✨﷽✨
#پندانه
🔴تو برو کشکت را بساب
✍میگویند روزی مرد کشکسابی نزد شیخ بهایی رفت، از بیکاری و درماندگی شکوه کرد و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او گفت: اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیفتد، ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد، به صورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشکساب پاتیل و پیالهای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالادست مرد کشکساب دکانی باز میکند و مشغول فرنیفروشی میشود، به طوری که کار مرد کشکساب کساد میشود.
کشکساب دوباره نزد شیخ بهایی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود، به او میگوید: تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی، حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟
🔹تو برو کشکت را بساب.
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
هدایت شده از 💚بنـام پــدر و مــادر💚
#پندانه 🙏🤍
حقیقت مثل جراحیه
درد داره ولی درمان میکنه
ولی دروغ مثل یه قرص مسکّنه
یه زمان کوتاهی آرومت میکنه
ولی عوارض جانبیش
تا ابد همراهت میمونه...
@Benam_pedar_madar
هدایت شده از 💚بنـام پــدر و مــادر💚
🌹🍃
🪴🪴#پندانه
استادی میگفت:
👌👌باید برای اصلاح شدن روشن بود.
راستش اون موقع نمیفهمیدم منظورش از روشن بودن چیه .
امروز رفته بودم تعمیر گاه ماشینم یه صدایی میداد به محض اینکه تعمیر کار اومد بالای سر ماشین گفت روشنش کن به شوخی بهش گفتم همینطور خاموش نمیشه عیب رو پیدا کنید؟
گفت همه ما تا وقتی خاموشیم هیچ صدایی نداریم که معلوم بشه چی بارمون هست .
ناخودآگاه یاد استاد افتادم تا روشن و فعال نباشی هیچ چیز قابل شناسایی و به تبع قابل اصلاح نیست...!
@Benam_pedar_madar
🔅#پندانه
✍️ از عالم قبر چه خبر؟
🔹همسر شیخی از او پرسید:
پس از مرگ چه بلایی به سرمان میآورند؟
🔸شیخ پاسخ داد:
هنوز نمردهام و از آن دنیا بیخبر هستم، ولی امشب برایت خبر میآورم.
🔹یکراست رفت سمت قبرستان. در یکی از قبرهای آخر قبرستان خوابید. خواب داشت بر چشمهای شیخ غلبه میکرد؛ ولی خبری از نکیرومنکر نبود.
🔸چند نفری با اسب و قاطر بهسمت روستا میآمدند. با صـدای پای قاطرها، شیخ از خواب پرید و گمان کرد که نکیرومنکر دارند میآیند.
🔹وحشتزده از قبر بیرون پرید. بیرونپریدن او همان و رمکردن اسبها و قاطرها همان!
🔸قاطرسواران که به زمین خورده بودند تا چشمشان به شیخ افتاد، او را به باد کتک گرفتند.
🔹شیخ با سروصورت زخمی به خانه برگشت.
🔸همسرش پرسید:
از عالم قبر چه خبر؟!
🔹گفت:
خبری نبود، ولی این را فهمیدم که اگر قاطر کـسی را رم ندهی، کاری با تو ندارند!
🔻واقعیت همین است:
◽اگر نان کسی را نبریده باشیم؛
◽اگر آب در شیر نکرده باشیم؛
◽اگر با آبروی دیگران بازی نکرده باشیم؛
◽اگر جنس نامرغوب را بهجای جنس مرغوب به مشتری نداده باشیم؛
◽اگر به زیردستان خود ستم نکرده باشیم؛
◽و اگر بندگی خدا را کرده باشیم؛
🔹هیچ دلیلی برای ترس از مرگ وجود ندارد!
💢خدایا آخر و عاقبت ما را ختم بهخیر کن.
🌹 @dmnoor