#روز_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتایگلنرگسمهدیجانم 😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیک یا اباعبدالله 😭
🏴آجرک الله یاصاحب الزمان فی مصیبت جده😭
🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آورد
روز دوم محرمه...
یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه...
مثل همچین روزی...
روز دوم محرم...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه؟...
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
آقا... به این سرزمین...
کربلا هم میگن...
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...
🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیل
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...
دنیایی از غم به دلم نشسته...
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر...
جلوی من حرف از مردن میزنی...
مگه نمیدونی...
زینب بدون تو میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...
🔻گریز
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
هی دور برادر میگرده...
میگه حسین...
میخواهی بری میدان...
زینبت رو تنها بگذاری...
تو یادگار مادرمی...
من بدون تو میمیرم حسین...
خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود...
زینب کربلا جان میداد...
صدا زد... خواهرم...
انقده بی تابی نکن...
من میرم میدان...
اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام...
مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر...
خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه...
صدای تکبیر برادر رو نشنید...
بی تاب شده زینب...
هی توی خیمه میشینه رو زمین...
بلند ميشه...
میگه حسین...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید...
تا فهمید ذوالجناح برگشته...
اما حسین نیومده...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه...
(حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...)
از بالای بلندی یک نگاه کرد...
دید دور بدن برادر رو گرفتند...
یک نفر با سنگ میزنه...
یک نفر با نیزه میزنه...
جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند...
یک نفر هم خنجر گرفته...
داره میره به سمت حسین...
من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه...
اشاره کرده باشه...
ارجعی...
زینبم برگرد... نبینی خواهر...
🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
#هیئت_عزاداران_حسینی_مسجد_المهدی_عج
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه 🥀
آجرک الله یاصاحب الزمان 🥀
ادرکنی یاابانا و لاتهلکنی🤲😭
لبیک یامهدی جانم 🥀
الهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🤲🥀😭
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتایگلنرگسمهدیجانم😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه
السلام علیک یااباعبدالله
الهی جان بیمقدارم بفدای چشمان خونبارت یابن الحسن آقاجانم😭 اذنمیفرماییدباشماهم ناله شیم؟
شب ســـوم دل من راهـیِ ویرانه شده😭
میهـــمان حـــرمِ دخــتـــر دُردانه شده😭
بال و پرسوخته ای بازدرآن نیمهٔ شب😭
دورِ شمع سرِ باباست که پروانه شده😭
اهل روضه،دختر سه ساله دیدی ...؟
سه ساله کجا تنهایی و وحشت بیابان تاریک کجاااا؟😭
رقیه بودو تاریکی و سکوت بیابان😭رقیه بودوتنهایی و ترس ودرد پاهای تاول زده و تن نحیف تازیانه خورده😭رقیه بودو افتادن از محمل و پهلوی ضرب دیده😭
یه نگاهی کرد دید کاروان رفت و تنهاوغریب بین بیابان تاریک جامونده😭با زحمت به چپ و راست میدویدگاهی بابا رو صدا میکرد گاهی عمه رو صدا میزد😭گاهی داداشش علی اکبر😭دید جوابی از کسی به گوش نمیرسه😭بی پناه،آواره ،وحشت زده ،کناربوته خار،پناه گرفت😭
نانجیب زجر و سنان، دنبالش میگشتن،دیدن بوته خارمیلرزه،آمدن جلوتر دیدن سه ساله ابی عبدالله ،اونجا پناه گرفته،نانجیب، بی رحمانه چنان با لگد برپهلوی سه ساله زد....😭😭😭
طفلک رقیه نفسش رفت😭😭😭
خیلی سخته،بچه باشی و گم بشی، چشمات دنبال عزیزی باشه که پیدات کنه،ولی جاش دوتا نانجیب سنگ دل بیان سراغت😭😭😭😭😭
امان امان😭😭تا اینجا رقیه جان فقط باباش رو صدامیزد😭اما این زجر نانجیب با دست سنگینش چنان سیلی زد،رقیه دوباره زمین خورد😭دست به صورت گرفت اینبار دیگه بابارو صدا نزد😭صدا زد عمو عباس کجایی....😭😭😭😭😭
ای وای حسین جانم....😭😭😭😭
جان فدای دل آن دخترکی که می گفت:😭😭
به زمین خوردم وناچاربهم ریخته ام😭😭
روسری سوخت،سرم سوخت،حجابم افتاد😭😭
وسط کوچه و بازاربهم ریخته ام😭😭😭
خبری ازپدرم نیست،مرابرده ز یاد!!!😭😭
اصلا انگارنه انگاربهم ریخته ام😭😭😭
جانم رقیه جان ،جانم رقیه جان😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭
الهی برقیه جان سلام الله علیها عجل لولیک الفرج 🤲😭😭😭😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
چندخطمصییت(اهل بیت علیهم السلام)...:
السلام علیک یا اباصالح المهدی ارواحنا له الفداه ادرکنی مولاجان ولا تهلکنی 🤲🥀
لبیک یامهدی جانم 🥀
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🤲😭🥀
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتایگلنرگسمهدیجانم 😭🥀
السلام علیکم یااهل بیت النبوه 😭
السلام علیک یا اباعبدالله 😭
آقاجانم بفدای شال عزایت و چشمان خونبارت صباحاومسا...اذنمیفرماییدباشماهم ناله شیم؟😭😭
روز چهارم محرم متعلق به گل پسرای بی بی زینب جانه...باچندبیت اشاره میکنیم و التماس دعای فرج 🤲😭
بی بی زینب جان روبه برادرش حسین فرمود...برادرم....
رخصت بده دو طفل خودم را فدا کنم😭
این فیض رو سپید شدن رو زمن مگیر😭
هم دختر شهیدم و هم خواهر شهید😭
این مادرشهید شدن را ز من مگیر😭😭
باید عزیز را به فدای عزیز کرد😭😭
درخیمه غیر این دوعزیزی نداشتم😭😭
غیرازدوطفل خود که به قربان توکنم😭😭
فرزنداگر چه که همه دنیای مادر است
دنیایِ بی توهیچ به دردم نمیخورد😭😭
هیچکی نباشه اما سایه ی تو بالا سرم باشه داداش...😭برا همین بود تاشام بلا ،سایه سرمبارک ابی عبدالله از روی نیزه بالا محمل زینب بود…😭😭😭
اماوقتیاین آقازاده هارو شهید کردن،نمیدونم ابی عبد الله باچه حالی آورد سمت خیمهها 😭
اماهمه ی زن ها از خیمه ها بیرون اومدن، یکی میگه: محمد، یکی میگه: عون! به سر و صورت میزدن،یه وقت دیدن مادرِ شهید نیست...!؟😭😭
هر کی رو زمین افتاد اول زینب بیرون اومد،رفتن سراغ زینب دیدن گوشه ی خیمه نشسته😭😭خانوم عزیزات رو آوردن، اینجا نشستی!😭فرمود: بیرون نمیام،با خودم گفتم: شاید حسین منو ببینه خجالت بکشه...😭😭😭
آی غریب خواهر حسین...😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭
الهی بحق عظمت و حرمت بی بی زینب جان سلام الله علیها، عجل لولیک الفرج 🤲🤲🤲😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c┄
#روضه(2)
#روزپنجم محرم
#روضه عبدالله بن حسن(ع)
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتایگلنرگسمهدیجانم 😭🥀
السلام علیکم یااهل بیت النبوه 😭
السلام علیک یا اباعبدالله 😭
آقاجانم بفدای شال عزایت و چشمان خونبارت صباحاومسا...اذنمیفرماییدباشماهم ناله شیم؟😭😭
♦️ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
♦️از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
♦️آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
♦️کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم
♦️فرصتی نیکو ز هل من ناصرت آمد بدستم
♦️تو کرم کردی که من در قلزم خون آرمیدم
♦️جای تکبیر اذان ظهر در آغوش گرمت
♦️بانک مادر مادرِ زهرا در این صحرا شنیدم
♦️گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان
♦️بر سر دست تو من قربانی شش ماه دیدم
♦️کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو
♦️با چه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم
♦️دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد
♦️سر چه باشد تیر عشقت را بجان خود خریدم
♦️تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد
♦️تو برفتن رو نهادی من زماندن دل بُریدم
♦️جای بابایم امام مجتبی خالی است اینجا
♦️تا ببیند من به قربانگاه تو آخر شهیدم
⬅️اجرومزده همه شما عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه(س) انشاالله به برکت این شبها و روزهای محرم حاجت روا بشید روز پنجم محرم است می دونم گرفتاری .حاجت داری مریض داری جون داری حاجتت رو از یتیم امام حسن بگیر عبدالله بن الحسن
قربون غریبیش برم
مثل باباش امام حسن(ع) خیلی غریب بوده..این آقازاده خیلی
روضه ی جانسوزی داره
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون ابا عبدالله الحسین
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت.خیلی مواظبشون بود
مخصوصا عبدالله بن حسنو
صدا زد خواهرم. زینبم
مواظب عبدالله ام باش
خواهرم مواظب یادگار برادرم امام حسن باش.
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن.
دیدی قاسمم شهید کردن
علی اکبرم قطعه قطعه کردن
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن
خواهرم اینا رحم ندارن.زینب
مواظب یادگار حسنم باش
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه
دستش به دست عمه جانش زینبه
بالای تل زینبیه
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش امام حسین داخل گودی قتلگاه است.
دور تا دور عمو رو گرفتن
شمشیرها بالا میره پایین میاد
دیگه طاقت نیاورد
دستش رو از دست عمه كشید،داره میدوه،اصلاً مهلت نداد،نه با كسی خداحافظی كرد،نه با كسی وداع كرد،نه با كسی حرف زد،نه زره پوشید،نه سپر پوشید،یه بچه ی یازده ساله،اصلاً این بچه رجزشم با بقیه فرق داشت، هر كی می رفت میدون می گفت: اَنا بن الفلان و بن الفلان، من پسر فلانی ام ،طایفه ام فلان جاست،اما این بچه رجزش با همه فرق داشت، می دوید هی می گفت والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی می گفت: عموم تنهاست، من تنهاش نمی ذارم
دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله
ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم
كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم
داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ،
یاصاحب الزمان..
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن.
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن.
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
التماس دعا
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتایگلنرگسمهدیجانم 😭
السّلام عَلیکم یااهل بیت النبوه 😭
السلام علیک یا اباعبدالله 😭
امروز به یاد یتیم امام حسن مجتبی علیه السلام ناله بزنیم بااین اشکهامون برای فرج آقاجانمون دعا کنیم ان شاءالله 🤲😭
مقتل نوشته ابی عبدالله اجازه نمیداد قاسم نوجوان میدان بره...اما یوقتی آمد خدمت عمو...یه نامه داد خدمت عمو😭
حسین تااین نامه رو باز کرد دید نوشته
بسم الله الرحمن الرحیم
من الحسن ابن علی...
خط امام حسنُ بوسید...😭بعد فرمود ببینید زره ای اندازه قاسمم پیدا میکنیدیانه؟😭زره پیدا نکردند😭حضرت یه عمامه ای آورد،عمامه را از وسط دونیم کرد یه نیمی رو به سر قاسم پیچید یه نیمی رو هم به صورتش پیچید...فرمود: این بچه قرص قمره میترسم چشمش بزنن...😭😭فرمودعزیز دلم خیلی حواستُ جمع کن، اینا گرگ های خونخوارن...
عمو جان خیالت راحت...درسمُ پس میدم،عموعباس رزم یادم داده،علی اکبر استادم بوده،بالاتر از اینا خونِ فاتحِ جمل تو رگهایِ منه،،،امروز کاری کنم همۀ کربلا پر از نام بابام حسن بشه😭
دوتایی همدیگر و بغل کردند،آنقدر این عمو و عموزاده گریه کردند بی حال رو زمین افتادن...😭😭
همۀ شهداخودشون سواراسب میشدن،امامن بمیرم برا یتیم امام حسن،هنوز قدش به اسب نمیرسه😭 ابی عبدالله زیر بغلشُ گرفت قاسم سوار اسب شد،راوی میگه دیدم پاهاش به رکاب نمیرسید...😭بالاست رفت سمت میدان...رجزخوند...جنگ نمایانی کرد،بچه هایِ ازرق شامیِ خبیثُ یکی یکی به درک فرستاد،لشگر دیدن عجب جنگ آوری میکنه...!
عمر سعدملعون گفت بابایِ اینو من میشناسم،اینا اینطوری از پا نمی افتن...اینو دورش بزنید،سوارها دورش زدن ...اول از دور سنگ بارانش کردند ..😭بعدنی هایِ آتش زده انداختند سمتش قاسم😭رو اسب داره خودشُ نگه میداره😭 یا الله... یه نیزه از یه طرف وارد شد از یه طرف خارج شد😭پسر امام حسن رو خاک افتاد…😭😭ریختن بالاسرش😭😭مقتل نوشته بدن مطهردونفرزیرسم اسبها رفت😭یکی قاسم یکی خود امام حسین😭اما من بمیرم صدای شکستن استخوانهای قاسم از زیر سم اسبها وقتی به گوش میرسید که هنوز قاسم جان داشت😭هنوز شهید نشده بود😭😭😭
جان به تن قاسم من نمانده،واویلا واویلا😭😭
تیر عزا بر دل من نشانده،واویلا واویلا😭😭
با تن پر ز رد سم اسبان،چه سازم چه سازم😭😭
له شده پیکرت ز من برد جان،چه سازم چه سازم😭😭
ای مظلوم حسین جااانم 😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭
الهی بحق قلب سوخته و شکسته ی ابی عبدالله در روز عاشورا،عجل لولیک الفرج🤲😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتیاحضرتمنتقمالعجل😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیکم یااباعبدالله😭
روز هفتم محرم هم ناله شیم همراه آقاجانمون باروضه حضرت علی اصغر علیه السلام 😭
مقام حضرت زینب سلام الله علیهاچه سری داره خدای من...اگر بی بی نبود،حضرت حیدردرغم حضرت مادر جون میداد😭امام حسن درغم حضرت مادر جون میداد😭درکربلا هم چندبار حسین رو نجات دادچه بسا که نبود حسین جون میداد😭یکی کناربدن اربااربای علی اکبرش....😭سری داره که بی بی زینب اومدمیدان ، کنار حسین😭یبارهم وقتی علمدارحسین رفت علقمه ودیگه برنگشت😭آخ آخ یبارهم وقت دفن علی اصغرپشت خیمه ها....اگرنبود بی بی جان،هم حسین جون میداد،هم رباب...😭
نمیدونی چقدر سخته آدم رو بدن بچش خاک بریزه😭پدرومادرشهدا میفهمن من چی میگم😭رباب قنداقه رو گرفت،چجور قنداقه رو گرفت؟همونجوری که شیرش میداد همونجوری که تو بغل میگرفت لالایی میخوند؟...نَـه😭قنداقه تو یه دستش سرش تو یه دستش😭😭😭یه بوسه رو رگهای بریده میزد😭ابی عبدالله قنداقه رو میگرفت بغل میکرد حنجرعطشان اصغرو بوسه میزد...دوباره رباب قنداقه رو میگرفت بغل میکرد...😭دلشون نمیومد از این بچه دل بکنن....😭چیکار کرد زینب،اومد جلو داداش چرااینطور؟...الآن مادرش میمیره...😭تو حسینی چرا تن و بدنت میلرزه😭😭فرمود؛زینبم نگاه کن ببین هنوز به من میخنده😭آخ هنوز چشمای علی اصغرم نیمه بازه😭زیـنـب جان چجور دلم میاد رو این بدن زیبا،رو این چشمای زیبا،رو این صورت زیباخاک بریزم....😭😭
آخ علی لای لای😭😭
تصور کن این چندبیت رو اربابمون میخونه ...آتیشت میزنه...😭😭
علی اصغرجانم...
خواستی تا بخوری آب پریدی بابا..؟😭😭😭
ناگهان تیر زد از خواب پریدی بابا...؟😭😭😭
خونِ سُرخی به رُخِ زرد گرفتی ای جان😭😭😭
محکم انگشتِ من از درد گرفتی ای جان😭😭😭😭😭
علی جان....
خون شددلم برای تو،هنوز چشای تونیمه بازه😭😭
میخوام دفنت کنم تاکه،پرپر نشی زیرنعل تازه😭😭😭
ای وای مظلوم حسين جاااانم 😭😭😭😭😭😭
لایوم کیومک یااباعبدالله😭🤲
الهی به خون گلوی حضرت علی اصغر،عجل لولیک الفرج🤲😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
چندخطمصییت(اهل بیت علیهم السلام)...:
السلام علیک یا اباصالح المهدی ارواحنا له الفداه ادرکنی مولاجان ولا تهلکنی 🤲🥀
آجرک الله یاصاحب الزمان فی مصیبت جده 🤲🥀🏴
الهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🤲🥀🏴
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتیاحضرتمنتقمالعجل 😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه
السلام علیک یا اباعبدالله
اهل روضه...هر شهیدی رو که ابی عبدالله رفت بالا سرش،با اسب تا کنار بدن رفت، بعد از اسب پیاده شد...😭
اما برا علی اکبر فرق داشت،نوشتن:هنوز به علی نرسیده طاقت نیاورد...😭 😭
فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس... از رو اسب افتاد...😭😭
دیدن دیگه نمیتونه بلند شه،داره رو زانوهاش راه میره...😭😭😭هر طور بود خودشو رسوند بالا سرجوانش...😭
الهی هیچ پدری داغ جوان نبینه🤲😭
فرمود:پسرم! عزیزم!😭😭
می برم تو رو تا خیمه،اگه هلهله بذاره😭😭
بغض شون روخالی کردن،کینه هم اندازه داره😭😭
دشمناحیا ندارن،حتی از موی سفیدم😭😭
می بینی انگارنه انگارمن یه بابای شهیدم😭😭
واویلا،میذارمت بینِ عبا...😭😭
واویلا،توان نداره دست و پام...😭😭
انگاربعدتوشکستم،بابات دیگه پانمیشه😭😭
وقتی پیکررشیدت،قداین عبانمیشه😭😭
سر علی اکبر رو گذاشت رو زانو، آروم نشد😭سر رو چسبوند به سینه آروم نشد😭سینه شو رو چسبوند به سینه علی اکبر، آروم نشد😭صورتش رو گذاشت رو صورت علی اکبر، همه گفتن حسین جون داد...😭😭مرحوم شوشتری میگه:روضه علی اکبر،روضه ی جون دادنِ حسینِ...😭حسین تکون نمیخورد،همه گفتن:کار پسر و پدر تموم شد،راست گفتن: حسین داشت آروم آروم جون میداد...😭😭
اینجا بود بی بی زینب بااومدن وسط میدان،انگار، جون دوباره به ابی عبدالله داد...😭😭😭الهی برات بمیرم ارباب خوبم🤲😭😭😭
ای وای حسین...😭😭😭😭😭😭
لایوم کیومک یااباعبدالله😭
الهی بدم المظلوم
عجل لولیک الفرج🤲😭😭😭😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
چندخطمصییت(اهل بیت علیهم السلام)...:
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه 🥀
آجرک الله یاصاحب الزمان 🏴
لبیک یامهدی جانم 🥀
الهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🤲😭🥀
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتیاحضرتمنتقمالعجل😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه 😭
السلام علیک یا اباعبدالله 😭
روز تاسوعا...روضه مخصوصه عموعباس😭همون روضه ایی که امام زمان قول داده هرجا ذکر مصیبت عموعباسم باشه خودمو سراسیمه میرسونم😭آقاجان بفدای چشمان خونبارت بفدای شال عزایت😭توفیق همراهی به این روسیاه عنایت بفرمایید پای روضه های جدغریبتون باشماهم ناله شم😭یابن الحسن آقاجانم 😭
اما دلتو ببر کربلااا یادکن اون ساعتی رو که ابی عبدالله صدای ادرک اخا برادرش رو از میان میدان شنید😭نمیدونم باچه حالی خودشو رسوند به عباسش😭روای میگه دیدم،میان راه حسین یه چیزی برمیداره میبوسه روی چشم میزاره دوباره یکم دیگه آمد جلو تر همین کار و تکرار کرد خوب نگاه کردم دیدم دستای بریده عباسش بود😭اما وقتی رسید به علمدارش...احوال پریشان عباس رو دید😭خم شد دست به کمر گرفت فرمود...الآن ان کسر ظهری...دیگه کمرحسین شکست😭😭😭
آی حسین😭😭😭😭
سر عباسش رو به دامن گرفت😭عموعباس۳تا خواسته داشت از محضربرادرش😭فرمود داداش حسین جان همه شهدا رو به خیمه برگردوندی ازت خواهش میکنم منو به خیمه برنگردون😭از روی اهل حرم شرمنده ام 😭
یه خواستۀ دیگه شم این بودفرمود داداش تیرُ از چشمم در بیار خون هارو از چشمم پاک کن بذاربرا بار آخر روی ماهتو ببینم...😭😭
خواسته سوم این بود فرمود داداش این نانجیبا حالا که من بی دست افتادم دارن به اشکات میخندن هلهله میکنن،حرف از حمله به خیام میزنن😭پاشو برگردخیمه...😭😭نگرانم نباش😭😭
اما امان از اون لحظه که حسین بدون عباس به خیمه ها برگشت😭😭😭همه زن و بچه منتظر بودن یه وقت یکی گفت بابا داره میاد،نزدیک که شد دیدن ای وای .. یه دست به کمر گرفته با یه دست داره اسبُ میاره ..😭😭😭😭دختر خیلی عاطفیِ😭سکینه اومد جلو بابا،آروم صدا زد عموم کجاست؟😭
یه وقت دیدن رفت سمتِ خیمه عباس عمود خیمه رو خوابوند😭😭😭ینی بچه ها دیگه عمو نمیاد😭😭😭برید آماده اسارت بشید😭😭😭همینجابود دستای بی بی زینب روی سر رفت...😭😭😭😭ای امان از دل زینب😭😭
دستایِ نامحرم ها...😭😭
بلند میشه به رویِ زینب...😭😭
یه بغضی تو گلوی زینب...😭😭
آتیش می گیره چادر زینب...😭😭
لایوم کیومک یااباعبدالله 🤲😭
الهی به حال پریشان حسین علیه السلام وقتی بی علمدار شد😭بی سپاه شد 😭بی پناه شد😭بی عباس شد😭الساعه عجل لولیک الفرج 🤲😭😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
چندخطمصییت(اهل بیت علیهم السلام)...:
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه🥀 یاصاحب العصر والزمان ادرکنی ولا تهلکنی 🤲😭
لبیک یامهدی جانم 🥀
الهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🤲😭🥀
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرفرجتیابنالحسنآقاجانم😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیک یااباعبدالله😭
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه که بصورت اشعار منظم در اومده...
روضه از زبان حضرت بقیة الله الاعظم...😭ان شاءالله باهرقطره اشکی تسلا باشیم برقلب سوخته ات آقاجانم😭😭
من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم😭
بی تابِ سربریده ی ماهِ محرمم😭
با گریه هر غروب من از حال می روم😭
با هر فرازِ ناحیه گودال می روم😭
صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم😭
این روضه را به مادرمان هدیه می کنم😭
برنیزه تکیه داد و ز جایش بلند شد😭😭
دردش گرفته بود صدایش بلند شد😭😭
فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید😭😭
نامردها به خیمه چرا حمله می کنید😭😭
کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!! 😭😭
اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان😭😭
جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه😭😭
دیدم چگونه عمهی ما می کند نگاه😭😭
هرکس رسیدنیزه ی خودراشکست ورفت😭😭
یازهرااا 😭😭😭😭😭
یک استخوان زسینهی آقاشکست ورفت😭😭
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند 😭😭
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند😭😭
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست😭😭
وقتی که شمرآمد وبر سینه اش نشست😭😭
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد😭😭
یاالله 😭😭😭😭
هرچه کشید خنجرِخود،سر وجدا نشد😭😭
تا که ز رویِ پیکرِ بی سر بلند شد😭😭
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد😭😭😭
اینجا به بعد گریهی من رنگِ خون شود😭😭
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود😭😭
اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند😭😭
باور کنید عمهی مارا کتک زدند😭😭😭
راه فرار از حرم آنروز بسته شد😭😭
با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد😭😭
آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند 😭😭😭
آن شب بنات فاطمه چادر نداشتند😭😭😭
ای وای عمه زینب جانم 😭😭😭😭😭
ای وای حسین جانم😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین🤲😭
الهی قسم به قلب سوخته وقسم به چشمان خونبار امام زمانم،در ظهور و انتقام تعجیل بفرما....🤲😭😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتمهدیجانم😭🤲
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیک یااباعبدالله😭
آقاجانم، ساعتهای سنگین اسارت خاندان عصمت و طهارت😭آجرک الله یا بقیة الله 😭اذنمیفرماییدباشماهم ناله شیم؟😭
همه عالم فدای خواهری که تمام برادران وپسران و محارمش رو در یک روز سربریدن😭😭😭ای امان از دل زینب😭😭😭
همه دلهای عالم بسوزه برا خواهری که نتونست برادرش رو غسل و کفن کنه 😭😭😭همه دنیا فدای خواهری که نتونست برای برادرش عزاداری کنه😭😭جای تسلیت بهش تازیانه زدن😭سیلی زدن😭اساس شون رو غارت کردن😭دستها وگردن مبارک بی بی جان و امام سجاد جان و اهل حرم رو به زنجیر وطناب اسارت بستن😭😭😭آقاجان معذرت میخوام 😭😭😭الهی جان ناقابلم فدات بشه بی بی زینب جانم🤲😭😭😭😭
وقت کوچ قافله چنین فرمود....
سپردمت بخدا و به ریگهای بیابان😭
سپردمت به نسیم و به خارهای مغیلان😭
سپردمت به غبار و به نیزه های شکسته😭😭
در آن شلوغی گودال...😭درآنحرارتسوزان...😭
به باد گفتم اگر شد مرتبت کند😭😭
به خاک گفتم اگر شد گُل مرا توبپوشان😭😭
به آب گفتم اگر شد برس به آتش خیمه😭😭
بجای بوسه ی من برگلوی آن سه عطشان😭😭
به آفتاب سپردم که پیروهن به تنش نیست... 😭😭😭😭😭
تن عزیز خدارا به روی خاک مسوزان...😭😭😭😭
ای وای حسین ...😭😭😭😭😭😭😭
میفرمود:داداش...
سپردیم به که رفتی...؟؟به دلقکان و کنیزان؟؟😭😭😭😭
میفرمود:ای سرنيزه پسندمن...حسین جانم...
یا جلورو سنگباران سرت،طفلان نبینند😭😭😭😭😭
یاعقب رو تاکه سیلی خوردن طفلان نبینی😭😭😭😭😭😭😭
امان ازدل زینب...😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭
الهی بحق پریشان حالی بی بی زینب کبری سلام الله علیها، عجل عجل عجل لولیک الفرج😭😭🤲
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
در حسرت دیدار تو آواره ترینیم
ای باور دل های پریشان
تو کجایی ...؟😭
السّلام عَلیک اباصالح المهدی ارواحنا له الفداه ادرکنی مولاجان ولا تهلکنی 🤲😭
لبیک یامهدی جانم 🥀🏴
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🤲😭🏴🥀
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرظهورتایگلنرگسیامهدیجانم😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیک یا اباعبدالله 😭
ایام سنگین اسارت آل الله...امروز بریم در خونه خانوم رباب😭متوسل بشیم به بندقنداقه شیرخوارش،نذربازشدن گره کور ظهوران شاءالله🤲😭
مقتل نوشته، همه اسرا دستهاشون از جلو بهم بسته شده بود😭ولی فقط یکنفربودکه دستاش از پشت سر بهم بسته شده بود😭اونم خانم رباب بود😭وقتی سرکوچیک علی اصغرش رو بروی نیزه میدیدشروع میکرد به لطمه زدن😭انشاءالله که دروغ باشه،نوشتن این سرکوچیکو به پهلوبه نیزه زدن😭😭تا خانم رباب چشماش به چشمای نیمه باز و به لبای خشک شیرخوارش میفتاد به بخودش لطمه میزد...😭😭الهی بمیرم برای جگر سوخته ات خانم رباب جان😭😭😭
مقتل نوشته بعداز عاشوراااا خانم رباب دیگه هیج وقت زیرسایه نرفت...😭همیشه جلو آفتاب بود😭😭توهمین ایام اسارت، چقدر احوال پریشان خانوم رو نانجیبامسخره کردن خندیدن...😭😭
از عمد پای نیزه علی اصغر آب رو زمین میریختن قهقهه میزدن😭😭از عمد نیزه رو تاب میدادن😭😭یاعباس ای غیرت الله کجابودی اون لحظه ایی که نانجیبابه گریه های اهل حرم میخندیدن😭😭😭
بی بی زینب کبری وقتی احوالات خانم رباب رومیدیدخیلی جگرش میسوخت...میفرمود...😭
در زیرِ آفتاب ببین سوختی رُباب😭😭
خیره مَشو به آب ببین سوختی رُباب😭😭
شرمندهام کنارِ تو از رویِ مادرم😭😭
شرمندهات شدیم عروسِ برادرم😭😭
خودرا کمرخمیده براین راه میکِشی😭😭
مویت سفید شد چقدر آه میکِشی😭😭
دیدی به رویِ نیزه علی تاب میخورَد😭😭
گفتی که نیزهدارچه بَدآب میخورَد😭😭
هنگام استراحتِ این نیزه دارها😭😭
آرام میروی سویِ آن نیزه بارها😭😭
تاول زده است رویِ توای خاک برسرم😭😭
شرمندهات شُدیم عروسِ برادرم😭😭
خار است خارِغربت صحرا به دامنت😭😭
هِی تا مَکُن لباسِ علی را به دامنت😭😭
پلکت که ریخت گریه به پیراهنش مَکُن😭😭
در خاطرت لباس علی را تنش مکن😭😭
درخواب نالهات:گل دامان من کجاست😭😭
ازخواب میپَری که علی جان من کجاست😭😭
یک جرعه آب تکهی نانی عروس ما😭😭
پیرم مکن هنوز جوانی عروسِ ما😭😭
بر رویِ نیزه رویِ علی را نشان نده😭😭
در بین شانه مویِ علی را نشان نده😭😭😭😭😭
ای مظلوم حسین😭😭😭😭😭😭
الالعنت الله علی القوم الظالمین🤲😭
الهی به قلب سوخته خانم رباب سلام الله علیها،در ظهور آقاجانمون تعجیل بفرما🤲😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c
#چندخطمصیبت...
#تماماشکهایمنذرفرجتیابنالحسنآقاجانم😭
السلام علیکم یااهل بیت النبوه😭
السلام علیک یااباعبدالله😭
قربونت برم یابن الحسن، آقاجانم، که این روزهاکنارقافله خستهء اسرای کربلا خون گریه میکنی😭😭😭
الله اکبر...😭😭😭
باد صبا ببر به نجف روضه مرا....😭😭
روضه بخوان که دُخت علی در امان نبود😭😭😭😭😭
یاغیرت الله ای حسین جان فدای دل نگرانت،باهمون سرزخمی برروی نیزه ها مراقب خواهرواهل حرم بودی😭😭
تاچشم نامحرمی به اهل حرم خیره نشه، شروع میکردی به تلاوت قرآن😭😭نانجیبها باسنگ جوابتو میدادن😭ولی بازهم راضی بودی که به سنگ زدن به سرزخمیت سرگرم باشن اما نگاه حرامشون به اهل حرمنیوفته😭😭😭
جان یارالی آقام، سنه قوربان اولوم🤲😭😭😭😭
چندبیت درددلبی بی زینب سلامالله علیها و التماس دعای فرج...😭
می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو😭😭
تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو😭😭
از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند😭😭
اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند😭😭
حسین جانم....عزیزدل خواهر😭😭😭
از سر نی به من و قافله احسان کردی😭😭
صورتت را سپر سنگ نوازان کردی😭😭
من اسیر تو شدم مهر تو درسر دارم😭😭
لحظه ای نیست که چشم ازسرتوبردارم😭😭
همه شب سرزده،خورشیدشدی تابیدی😭😭
روی نی دور سر قافله می چرخیدی😭😭
من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده😭😭
خواهرت آینه ی توست، اگر پژمرده😭😭
جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف😭😭
تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف😭😭
صورت کودک تو سوخت،خجالت زده ام😭😭
ضربه اورا به زمین دوخت،خجالت زده ام😭😭
خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است😭😭
باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست😭😭
گله ای نیست ازاین زخم ازاین تنهایی😭😭
ماندیدیم در این مرحله جز زیبایی😭😭
امان از قلب خونت بی بی زینب جانم😭😭😭😭😭😭😭😭
علی لعنت الله علی القوم الظالمین🤲😭
الهی یاالله... بحق اضطراربی بی زینب کبری سلام الله علیها....عجل لولیک الفرج🤲🤲🤲😭😭😭😭😭😭
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
http://eitaa.com/masjed_almahdisemnan
•┈••✾🍃🌸🍃🌸🍃✾••┈c