eitaa logo
مسجد حضرت ابوالفضل (ع) محله 🌷بختیاری
251 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
702 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
world cup.mp3
زمان: حجم: 1.31M
🔰 اتفاقی در آسمان هنگام بازی ایران و !! ‼️ ماجرای نماز خواندن عده‌ای که حتی به خدا اعتقاد نداشتند! 💢 گریه یک عالم بعد از بازی ایران و آمریکا! 🔹صوت بین الصلاتین در هنگام جام‌جهانی ۲۰۱۴ 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
علامه طباطبایی: به جان خودم سوگند که اگر تاریخ زندگی اجتماعی غربی‌ها را... مورد مطالعه دقیق قرار می‌دادند و رفتاری را که با سایر امت‌های ضعیف و بینوا کردند مورد بررسی قرار می‌دادند، بدون کمترین درنگی، حکم به توحش آنان می‌کردند و می‌فهمیدند که تمام ادعاهایی که می‌کنند و خود را مردمی بشر دوست و خیرخواه و فداکار بشر معرفی نموده و وانمود می‌کنند که در راه خدمت به بشریت از جان و مال خود مایه می‌گذارند، تا به بشر حریت داده، ستمدیدگان را از ظلم و بردگان را از بردگی و اسیری نجات بخشند، همه‌اش دروغ و نیرنگ است و جز به بند کشیدن ملل ضعیف هدفی ندارند، و تمام همشان این است که از هر راه که بتوانند بر آنها حکومت کنند؛ یک روز از راه قشون‌کشی و مداخله نظامی، روز دیگر از راه استعمار، روزی با ادعای مالکیت نسبت به سرزمین آنان، روزی با دعوی قیمومت، روزی به عنوان حفظ منافع مشترک، روزی به عنوان کمک در حفظ استقلال آنان، روزی تحت عنوان حفظ صلح و جلوگیری از تجاوزات دیگران، روزی به عنوان دفاع از حقوق طبقات محروم و بیچاره، روزی... و روزی... هیچ انسانی که سلامت فطرتش را از دست نداده، هرگز به خود اجازه نمی‌دهد
که چنین جوامعی را صالح بخواند و یا آن را سعادتمند بپندارد، هر چند که دین
نداشته باشد... و از همه جنایاتشان شرم‌آورتر، این جنایات است که با منطق زورگویی و افسار گسیختگی، جنایات خود را اصلاح نامیده، به عنوان سعادت! بخورد ملل ضعیف می‌دهند. تفسير الميزان، ج‏۴، ص: ۱۶۸
✍این خاطره را شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو برای آزاده شهید حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی نقل کرده اند: یک بار مجبور شدیم به صورت قاچاقی از طریق مشهد به افغانستان برویم. بین راه رودخانه وسیع و عمیقی وجود داشت که ما خبر نداشتیم. آب موج می زد بر سر ما و من دیدم با زن و بچه نمی توانم عبور کنم. راه بر گشت هم نبود، چون همه جا در ایران دنبال من بودند. همان جا متوسل به وجود آقا امام زمان ارواحنافداه شدیم. نمی دانم چه طور توسل پیدا کردیم گفتیم: آقا! این زن و بچه توی این بیابان غربت امشب در نمانند، آقا! اگر من مقصرم این ها تقصیری ندارند. ✨💫✨ در همان وقت اسب سواری رسید و از ما سوال کرد این جا چه می کنید؟ گفتم: می خواهیم از آ ب عبور کنیم. بچه را بلند کرد و در سینه ی خودش گرفت، من پشت سر او، خانم هم پشت سر من سوار شد. ایشان با اسب زدند به آب؛ در حالی که اسب شنا می کرد راه نمی رفت. آن طرف آب ما را گذاشتند زمین. من سجده شکری به جا آوردم و در همان حال گفتم بهتر است از او بیشتر تشکر کنم. از سجده برخاستم دیدم اسب سوار نیست و رفته است در همین حال به خودم گفتم لباس هایمان را دربیاوریم تا خشک شود نگاه کردیم دیدیم به لباس هایمان یک قطره آب هم نریخته است! به کفش و لباس و چادر همسرم نگاه کردم دیدم خشک است. دو مرتبه به سجده شکر افتادم و حالت خاصی به من دست داد. «اللهم ارنی الطلعة الرشیدة » ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯