مستوره | فاطمه مرادی
بیا معمولی باشیم رفیق، بسه ترحم. #دست_نیافتنی_ها #فیلم @masture
مدتهاست موزیکهای موسیقیدان این فیلم رو گوش میدم و حسی که ازشون میگرفتم دقیقا همون حسی بود که از تماشای این فیلم گرفتم.
چه رابطهٔ تنگاتنگی. یکیش رو میذارم براتون👇🏻
پسرم هنوز وسایلا رو جمع نکردی؟ من جمع میکنم اما میذارم بالای کمد تا محروم بشی.
_مامان به نظرم تو بلد نیستی منو تربیت کنی، باید بری از مامان جون یاد بگیری.
من🤐
@masture
.
منوی غذا
دربارهٔ هنر و طرفداران هنر.
ما مصرفکنندهایم، طرفداریم و یقیناً لیاقت این حجم از استعداد و فداکاری عمیق افرادی که برایمان خدمتی انجام میدهند را نداریم. «منو» شاید کمدی سیاه و خشونت به یادماندنی سرو کند؛ اما غذای ویژۀ روز من و شما هستیم؛ در قابلمه در حال جوشیدنیم، غافل از اینکه چقدر کامل در حال پختنمان هستند.
فیلم پر از تعليق و خروج از تعادله و این تنها نکتهٔ مثبته. در شخصیتپردازی خیلی ضعیفه. برخلاف امتیاز بالاش فیلم خوبی نبود.
#فیلم
@masture
.
اگر بخوام استادی رو با خیال راحت و اطمینان کامل به کسی معرفی کنم قطعا اون گزینه، استاد بطحایی هستند.
برای ثبتنام:
https://reg.isoa.ir/product/نویسندگی-خلاق/
روزِ اگر توی این هوا بری کوه و مریض بشی، اینقدر میزنمت تا بمیری، مبارک :))
#روز_مادر
#میلاد_حضرت_زهرا
@masture
.
مثل هر روز بهش سلام کردم اما برخلاف همیشه نه از سلام خبری بود نه از لبخندی که انتظارش را میکشیدم. پارهپاره پرسید: «بارون بند اومده؟» بلهای گفتم و دست پسرم را گرفتم و راه افتادیم. توی مسیر گوشم به حرفهای پسرم بود و دلم پیش پیرزن همسایه که روزبهروز بیشتر آب میرفت.
.
قدیمترها مسجد و خرید و پیادهرویاش قضا نمیشد. ولی حالا پارهاستخوانی خمیده بود که هر قدماش چندثانیه طول میکشید. از درِ خانه که بیرون میزد مقصدش سکوی کنار باغچه بود که بنشیند به تماشای آدمها و دوختن صبح به شب. اگر همکلامش میشدی، تنها چند جمله میگفت: «من غریبم. بچههام منو ول کردن و رفتن، اما اینقدر اینجا میشینم تا بیان.» و مینشست. هر روز. توی سرما و گرما. بیذرهای ناامیدی.
.
پسرم را که رساندم پا تند کردم تا دوباره ببینمش. تا سیاهی چشمهاش قفل شد روی صورتم، پرسید: «بارون بند اومده؟» لرز پیچید به پاهام: «خیلی وقته. میاین بریم خونه؟ خیلی سرده.» لبهای کبودِ یخزدهاش را باز کرد: «نه، منتظر بچههامم، بیان ببینن نیستم ناراحت میشن.» صورتش تار شد و چشمهام تر...
#روز_مادر
#زن
#مادر
#غربت
@masture
.
در تمام لحظاتی که «تاپ گان» را میدیدم، سوالم این بود که چرا ما نباید فیلمی داشته باشیم که امیدبخش و وحدتآفرین باشد؟
از میان تمام ویژگیهای مضمون فیلمنامه، تنها مطالبهام امیدآفرینی بود که متاسفانه در سینمای ایران برعکس عمل میشود.
.
تاپ گان به راحتی جای قهرمان و ضد قهرمان، سلطهگر و مدافع، حقیقت و دروغ را عوض میکند و حاصلش نشر امید در میان نسلهای جدید آمریکایی و تحقیر و قلع ویژگیهای جامعهٔ ایرانی است.
#معرفی_فیلم
@masture
هدایت شده از چیمه🌙
.
من توی کستباکس به #امید_برفکی
گوش دادم. شما هم این قسمت را گوش کنید. https://castbox.fm/vb/469663610
.
هدایت شده از چیمه🌙
.
دوستم توی گروه دوستانه پیام فرستاد که: «به مرحله خب که چی رسیدم؟!» و بعد توضیح داد حس مفیدبودن ندارد و دچار یاس فلسفی شده. هر کدام از اعضای گروه چیزی برای همدلی گفت اما من سکوت کردم. سکوت مطلقی که یعنی دارم فکر میکنم و تجربهاش را خیلی قبلتر داشتهام. شاید هم میخواستم جواب بهتری دستوپا کنم. چیزی که تسکین دهنده یا راهگشا باشد.
سوال دوستم به نظر ساده و راحت میآمد اما میدانستم روزهای پراضطرابی را سپری میکند. من در آستانه سیسالگی گرفتار بحران که چیها و یاسهای فلسفی شده بودم. سوالها، تردیدها و ترسها طنابی شده بود دور گردنم و نفسهایم را به شماره انداخته بود. نه شجاعت تغییردادن شرایط را داشتم نه جرات رهاکردن چیزهایی که برای داشتنشان عمر، سرمایه و اعتبارم را هزینه کرده بودم.
سالها معلم بودم. از شغلم، درآمدم و جایگاهی که داشتم راضی بودم. هم در بین همکارانم محبوبترین بودم هم بین دانشآموزان و اولیا. همه چیز خوب بود تا آن لحظهای که وسط حیاط مدرسه ایستادم و به خودم نهیبزدم:« داری سیساله میشی این تمام چیزی بود که از زندگی میخواستی؟!» من آدم طماعی بودم. تمام چیزی که میخواستم خیلی بیشتر بود. بهانه آوردم و استعفا دادم. توی اوج به همه چیز پشتپا زدم. روزهایی که تخصص و پیشنهادهای کاری مدام هیجانانگیزتر ازقبل میشد.
مشکل همان که چی مثلاها بودند باید جواب آنها را میدادم و خودم را از طنابی که دورگردنم بود رها میکردم. برای دوستم یکی از قسمتهای پادکست مجتبی شکوری را فرستادم. قسمتی که اسمش امید برفکی بود. شکوری درستایش سرگردانی صحبت میکرد و از حیرانی آدمها در مقاطع مختلف زندگیشان میگفت. به دوستم گفتم گاهی ثبات قدم چیز خوبی نیست. گاهی زندگی ما شجاعت کم دارد، شجاعتی از جنس رهاکردن و پذیرش تغییردادن هرچند به اندازه یک جراحی درد بکشیم و عذابآور باشد.
#امید_برفکی
.
.
اگر روایتنویس یا عکاس هستید لطفا به من پیام بدید.
آیدی من در تمام پیامرسانها: @fatememoradiam
لطفا این استوری رو به دست اهلش برسونید. 🌱
@masture
.
اینکه با همه مهربون باشی و اجازه بدی هر مدل که دوست دارند باهات برخورد کنن کار درستی نیست، چون داری بهشون ظلم میکنی.
«مسئولیت و سازندگی»
علی صفاییحائری
#معرفی_کتاب
@masture
.
به این باور رسیدهام که چیزی را نمیتوانی جبران کنی و دوباره درست بگذاریاش سرجایش.
حفرههای زندگیات همیشگی هستند. تو باید در اطرافشان رشد کنی مثل ریشههای درخت که از اطراف سیمان بیرون میزنند.
باید خودت را از لابهلای شیارها بیرون بکشی.
دختری در قطار
#پائولا_هاوکینز
@masture
کاش چو اصحابِ کهف این روح را
حفظ کردی، یا چو کشتی نوح را!
مثنوی معنوی، ٤٠٠
@masture
.
معرفی کتاب «سر بر دامن ماه»
در روزنامهٔ فرهیختگان.
https://farhikhtegandaily.com/print/77438/
#معرفی_کتاب
@masture
.
بزرگواری توی توییتر نوشته بود: «کی میگه مادری کردن مانع رشده؟» نوزاد را گذاشته بود روی پاهایش و درس میخواند. داشتم فکر میکردم که چقدر این جمله دور از واقعیت است یا چقدر من از مادران استاندارد ایرانی دور هستم. چرا که تا سه سالگی فرزندانم نه درس میخواندم و نه شغل و درآمدی داشتم. کار تمام وقتم مادری بود و مادری. غول افسردگی که چنبره زد روی زندگیام، فهمیدم باید پابهپای بچهها رشد کنم وگرنه زندگیمان روی هواست. باید میرفتم دنبال علائق خاکخوردهام. میرفتم دورهمی، میرفتم سرکار، درس میخواندم، آدم میدیدم. معاشرت میکردم و خودم را از چهاردیواری خانه بیرون میکشیدم. اما مگر تمام اینها را میشد به دست آورد؟ وقت کم میآوردم. جان و اعصاب و نیرو هم.
.
دیگر نمیشد مثل قبل از مادرشدن همهچیز که نه، حتی یکسومشان را داشت. در طول یکسال گذشته تا همین امروز، بارها پیشنهاد همکاری با مجموعهها و ارگانها را رد کردهام. از کار رسمی روزانه بگیر تا کار حضوری پارهوقت با درآمد بالا. چرا؟ چون تازه باید به این فکر کنم چه کسی ببردشان مدرسه؟ چه کسی بیاوردشان؟ تعطیلی پنچشنبهها را چه کنم؟ اصلا مجازی شوند چه خاکی به سر بریزم؟ مطالعهام، نوشتنم، درسخواندنم باید ساعاتی باشند که خوابند یا کمتر صدا میکنند: «مامان». بعد هم اگر خستهام، اگر گیجم، اگر فکرم درگیر است نباید روی رابطهام با آنها اثر بگذارد، چون مادرم و عذاب وجدان میگیرم. و هزاران ملاحظهٔ دیگر که شاید هیچ مادری به زبان نیاورد. ولی هستند، آنقدر غلیظ و بیفیلتر که شاید پشیمانتان کند از مادر شدن.
.
خلاصه شما را نمیدانم. شاید گل وجودتان با گل وجود من و امثال من فرق دارد. اگر دارد، خوشا به اقبالتان. ولی تو را به خدا استثنائی بودنتان را به کل مادران تعمیم ندهید. بگذارید خانمها واقعنگرانه مادر شوند. دنیای بدون شعار، دنیای زیباتری است.
#مادری_بدون_فیلتر
@masture
.
چند کلام نور از روشنفکرترین، مذهبیترین و ترازترین مرد عالم:
زنهای برجسته مایهی افتخارند؛ شما هم سعی کنید جزو این زنان بشوید.
ما زنان برجستهای داریم در همهی بخشهای علمی و عملی و جهادی و مسئولیتپذیری و مدیریتی و غیره، زنهای برجستهی مهمی داریم، اینها مایهی افتخارند، زنهای برجستهی در کشور، هر کشوری زنان برجستهای داشته باشد اینها مایهی افتخارند و در کشور ما زیاد هستند و شما سعی کنید جزو این زنان بشوید. چه جوری؟ درس بخوانید، درسهایتان را باید خوب بخوانید، تکالیف درسی را باید خوب انجام بدهید، کار کنید، فکر کنید، کتاب بخوانید تا انشاءاللّه جزو زنهای بزرگ بشوید در آینده.
#جشن_فرشتهها
#میلاد_امام_علی
#رجب
#ماه_رجب
#جشن_تکلیف
#سیزده_رجب
🇮🇷 ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
@masture
هدایت شده از «آیهجان»
چه کسی بود صدا کرد جلال؟.mp3
6.04M
هدایت شده از رسادخت
سلام سلام🌷🥰
بالاخره انتظارها به پایان رسید و رسادخت از دورههای جدید رونمایی کرد! 😍
بستهٔ آموزشی زمستان رسادخت تمامِ چیزی است که برای فعالیت مؤثر در فضای مجازی به آن نیاز دارید. محتوای خوب تولید کنید. عکس خوب بگیرید. خوب منتشر کنید. چی بهتر از این؟ 😊
اطلاعات دورهها:
🔹🔹🔹یادداشتنویسی
مدرس: منصوره رضایی
سهشنبهها ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰
۸ جلسه، ۹۰ دقیقه
۳۵۰ هزار تومان
🔹🔹🔹استراتژی محتوا در اینستاگرام
مدرس: فاطمه خوشنما
یکشنبهها ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰
۱۰ جلسه، ۹۰ دقیقه
۴۰۰ هزار تومان
🔹🔹🔹عکاسی مقدماتی
مدرس: سیدجواد میرحسینی
چهارشنبهها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷
۱۰ جلسه، ۹۰ دقیقه
۴۰۰ هزار تومان
🔹🔹🔹عکاسی پیشرفته
مدرس: سیدجواد میرحسینی
چهارشنبهها ساعت ۱۷:۱۵ تا ۱۸:۴۵
۱۰ جلسه، ۹۰ دقیقه
۴۵۰ هزار تومان
🔸نحوهٔ برگزاری: مجازی، آنلاین، اپلیکیشن «قرار»
🔸ثبتنام از طریق سایت رسادخت rasadokht.ir
🔸مهلت ثبتنام: ۱ اسفند
🔸شروع کلاسها: ۶ اسفند
_______________________________
#کلاس_آنلاین #کلاس_مجازی #نویسندگی #یادداشت_مطبوعاتی #یادداشت_نویسی #رسادخت #عکاسی #کلاس_عکاسی #موبایلگرافی #عکاسی_موبایل #عکاسی_با_موبایل #موبایل_گرافی #آموزش_عکاسی #کلاس_نویسندگی #آموزش_نویسندگی #آموزش_اینستاگرام #تولید_محتوا #تولیدمحتوا