eitaa logo
معصومانه
7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2هزار ویدیو
41 فایل
دخترکه باشی شگفتی جهان رادرچشمان معصومانه ی تو جستجو میکنند. معصومانه؛ تنهاصفحه رسمی دختران آستان حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها آیدی ادمین معصومانه @masumaneh_admin آیدی یکشنبه های فاطمی @yekshanbehayefatemi
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه امام هادی علیه السلام مبارک آباد مخاطب ۱۵۰نفر، مقصد اعزام سفیران حضرت معصومه علیهاالسلام در روز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها، بود. در روز ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ سین اجرایی برنامه، بعد از تببین نعمت اهل بیت، پایه گذاری طرح در مدرسه و پرچم گردانی داشتند. سپس گروه نمایشی رواق نوجوان تئاتر «دانشمندی با عروسک آبی» را برای دانش آموزان اجرا کردند.
همچنین سفیران کریمه، امروز ۱۴ اردیبهشت، به مناسبت دهه کرامت مهمان دو مدرسه دیگر بودن. مدرسه هنرستان فدک با ۴۰۰ نفر مخاطب و دبیرستان عفاف ۲ متوسطه اول با ۳۰۰ نفر مخاطب. در هر دو مدرسه دختران نمایش رواق نوجوان «تئاتر دانشمندی با عروسک آبی» را اجرا کردند.
معصومانهردپای خورشید (۵).mp3
زمان: حجم: 6.44M
*🎀 🌱* مدیون خانواده یِ موسی ابن جعفریم شکـر خدا که نوکـر اولاد حیدرم تهیه‌وتنظیم: گروه‌رسانه‌معصومانه @masumaneh
معصومانه
«بسم الله الرحمن الرحیم» #نزدیک‌ترین_به_دوربین #رمان | #معصومانه 📷 قسمت چهار • - • - • - • - • - •
«بسم الله الرحمن الرحیم» | 📷 قسمت پنج • - • - • - • - • - • - • - • - • - • آب دهانم را قورت دادم و منتظر ماندم. من در طول تاریخ دردسرهای زیادی درست کرده‌ام. یک‌بار کتاب معلم ریاضی‌مان را روی بخاری سوزاندم. یک‌بار دست همکلاسی‌ام را گاز گرفتم (حقش بود)، و یک‌بار که نه، صدبار از درخت توی حیاط بالا رفتم. اما هیچکدام آن‌ها به بدی ریختن رنگ روی بازرس نبودند. هیچکس حرفی نزد و من بازهم منتظر ماندم. خودم را برای بدترین چیزها آماده کردم. اخراج، محرومیت از تحصیل یا از آن وحشتناک‌تر، محرومیت از عکاسی. بعید می‌دانستم از لحاظ قانونی چنین امکانی داشته باشند. اما همان لحظه یاد مامان افتادم که اگر بفهمد، من را از خانه و خانواده اخراج می‌کند. احتمالا او از لحاظ قانونی هم می‌تواند از عکاسی محرومم کند. تا یاد مامان افتادم، خانم کاویانی گفت: «دیگه از دستت خسته شدم شادیان! یه بار باید از روی درخت جمعت کنیم، یه بار می‌شنوم کف سالن آب ریختی که بتونی به خیال خودت عکس هنری بگیری، یه‌بار می‌فهمم برای یک عکس هنری دیگه، داری از نرده‌ها آویزون می‌شی و یه‌بار می‌بینم روی مهم‌ترین بازرسی که تا حالا پاش رو توی مدرسۀ من گذاشته رنگ ریختی! می‌تونم بپرسم چرا این کارو کردی؟!» ساکت شد تا جوابم را بشنود. آنقدر یواش حرف زدم که خودم هم صدای خودم را نمی‌شنیدم: «فکر کردم دوستمه!» خانم رحیم‌زاده تقریبا جیغ کشید: «فکر کردی دوستته؟ مثلا که دوستت بود، چرا باید روی دوستت رنگ بپاشی؟» خانم کاویانی گفت: «اگه دوستت بود هم می‌دونستم چطوری باید باهات برخورد کنم. مطمئنم بازرس اصلا چیزهای خوبی توی گزارشش نمی‌نویسه!... تکلیفم رو باید با تو روشن کنم. اونم نه الان، هفتۀ دیگه، موقع جلسهٔ مادران. پس به مادرت بگو حتما بیاد!» یخ کردم. نمی‌دانستم باید چه بگویم، اما خانم کاویانی خوب می‌داند باید چه چیزهایی را به مامان بگوید. احتمالا باید خانۀ جدیدی برای خودم پیدا کنم تا هرگز با کسانی که از این فاجعه باخبرند مواجه نشوم. احساس خیلی بدی دارم که این‌ها را اینجا می‌نویسم. امیدوارم مامان عضو کانال نباشد. امیدوارم هیچکس این متن را برایش بازارسال نکند. اصلا چه می‌شد اگر... • - • - • - • - • - • - • - • - • - •
1.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارشنبه ها عصر در رواق معصومانه چخبره⁉️⁉️ یه گوش شنوا برای شنیدن حرفای شما🥰 یک مشاور مهربان و باتجربه، برای شما وقت میذاره😎 اگر کسی برای چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه نوبت «مشاوره» خواست در خدمتیم💗 💥ظرفیت محدود 💥💥اولویت با کسانی هست که زودتر پیام بدن ✳️لطفا این اطلاعات رو تکمیل کنید و به آیدی زیر ارسال کنید. ✓نام و نام خانوادگی ✓مقطع تحصیلی ✓شماره تماس 🆔@masumaneh_admin «مشاوره» فقط بصورت حضوری و در فضای رواق معصومانه حرم مطهر هست🌹 ❣ ╰┈➤ https://eitaa.com/masumaneh
*🎀 🌱* حال و هوای رواق با دخترایی که، دست به دست هم 🤝 بازی طنابک و انجام میدن، دیدنیه 😍😍 اینجا.. رواق دختر معصومانه حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها @masumaneh
معصومانه
«بسم الله الرحمن الرحیم» #نزدیک‌ترین_به_دوربین #رمان | #معصومانه 📷 قسمت پنج • - • - • - • - • - • -
«بسم الله الرحمن الرحیم» | 📷 قسمت شش • - • - • - • - • - • - • - • - • - • چه می‌شد اگر همان لحظه، دبیر عکاسی‌مان وارد می‌شد و می‌گفت: «تو رو خدا اخراجش نکنین! این دختر عکاس مشهوری می‌شه و برای مدرسۀ ما اعتبار میاره. اگه می‌خواین تنبیهش کنین هم بفرستیدش وسط یه میدون جنگ تا براتون عکس بگیره.» فکر خوبی بود، اما نیامد. چه می‌شد اگر معاون رئیس‌جمهور با هلیکوپتر وسط حیاط مدرسه فرود می‌آمد و از من می‌خواست به عنوان عکاس، در سفر رئیس‌جمهور به یک کشور آفریقایی همراهشان باشم؟ می‌توانست من را با همان هلیکوپتر از این مخمصه نجات بدهد؛ اما هرچه گوش تیز کردم صدای هیچ هلیکوپتری نیامد. پس چه می‌شد اگر به جای معاون رئیس‌جمهور، پدر و مادر همان بچه‌ای که عکاس جشن دندانی‌اش بودم، در دفتر را می‌زدند و گریه‌کنان می‌گفتند که عکس‌های من به شکل معجزه‌آسایی جان‌شان را نجات داده است؟ خودم هم نمی‌دانم چطور چنین چیزی ممکن است؛ اما اگر من را اینطوری نجات می‌دادند، دیگر اهمیتی نداشت. به هرحال، هیچکس نیامد. سعی کردم خودم، خودم را نجات بدهم. گفتم جبران می‌کنم، اما وقتی خانم رحیم‌زاده پرسید: «چطوری جبران می‌کنی؟» ساکت ماندم. نمی‌توانستم گزارش بازرس را تغییر دهم (شاید همین الان مشغول نوشتنش باشد)، نمی‌توانستم رنگ‌ها را از روی لباسش پاک کنم و محال بود که جلسۀ اولیا و مربیان لغو شود. عجیب و احمقانه بود، اما آن لحظه، تمام ماجرا کمی هم خنده‌دار به نظر می‌رسید. لبم را محکم گاز گرفتم که نخندم. کجای به فنا رفتنم خنده دارد؟ نباید می‌خندیدم، اما به خودم قول دادم که وقتی یک‌روز نمایشگاه بزرگی از عکس‌هایم زدم، این خاطره را برای بازدیدکنندگانم تعریف کنم. تصور کردم که خانم بازرس هم آن‌روز می‌آید و با لبخندی به پهنای صورت، می‌گوید که واقعا خوشحال است که رنگ زرد باعث آشنایی او با چنین عکاس بزرگی شده است. با تصور نمایشگاهم لبخند زدم، اما چشمم که به قیافۀ خانم کاویانی افتاد، فورا جمعش کردم. علت کارم را نپرسید. شاید هم یادش رفت که بپرسد. شاید اصلا حواسش نبود که مقصر واقعی من نیستم. آنقدر در سکوت همدیگر را نگاه کردیم که اجازه داد به کلاس بروم. • - • - • - • - • - • - • - • - • - •
🌻 کتاب رمز موفقیت نوجوانان ادامه فصل اول: چیزهای کوچک مهم هستند ☁️⃟🌻▹ · – · – · – · 𖥸 · – · – · – · ◃ 🄹🄾🄸🄽 ⇩ •●.‌.➺⎝‌ @masumaneh ⎞ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
*🎀 🌱* این دختره اینجا نشسته..😅 یه بازی جذاب و گروهیه برای تو و دوستات میتونی عصر روزای گرم بهاری رو 😁 تبدیل به یه عصر خاطره‌انگیز کنی 😉 @masumaneh
معصومانهردپای خورشید (۶).mp3
زمان: حجم: 9.48M
*🎀 🌱* مدیون خانواده یِ موسی ابن جعفریم شکـر خدا که نوکـر اولاد حیدرم تهیه‌وتنظیم: گروه‌رسانه‌معصومانه @masumaneh
*🎀 🌱* گفته بودیم تو دهه‌ی کرامت می‌خوایم دخترامونو جایزه بارون کنیم 🥳🤩 می‌پرسی چطوری؟؟😎 هر شب باید یه دونه از این پازلا ☝️☝️ رو حل کنید تا تو رقابت دخترونه ما شرکت کنید😊 و به ازای حل کردن هر یدونه پازل، یه امتیاز در قرعه کشی هر شب دارید.😍 یعنی ده تا پازل ده تا قرعه کشی حالا لینک بازی پازلا کجاست🤔🧐 اینجا.. 🆔@masumaneh_admin پیش من😊 از اونجایی که دلم براتون تنگ میشه بیا بهم بگو لینک پازلا رو میخوای تا بهت بدم 😚🥰 یه کار کوچولو هم دارم برات🤌 @masumaneh