eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 مرحوم آیةالله العظمی (متوفی۱۳۵۴ش) یکی از مراجع تقلید شیعه در عصر اخیر است که در شهر مشهد مقدس سکونت داشت. وی نسبت به اهلبیت عصمت وطهار علیهم‌السلام ارادت و احترامی ویژه داشت و این روحیه در تمام حالات او نمایان بود؛ به خصوص در هنگام تشرف به حرم آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام.. * ➖ ایشان در نامه‌ای به یکی از نوادگان خویش (آیت‌الله سيدعلي میلانی) می‌نویسد: «عمده راه استکمال فضیلت، چهار چیز است: معارف؛ تقوی؛ فقه و اصول آن و مکارم اخلاق که اجتماع این چهار رکن، بسی مهم است و هو المستعان سبحانه وتعالی. دعا کردن و توسّل به مقام ولایت نمودن و توجه مبارک حضرت ولیّ‌عصر ارواحنافداه را درخواست نمودن، وسیله بزرگی است که به این ارکان اربعه نائل شوید؛ ان‌شاءالله تعالی. * ➖ مرحوم آیت‌الله میلانی، ذوقی لطیف داشت؛ نوشته‌اند: بالای سر ایشان تابلویی به چشم می‌خورد که نام حضرت ولیّ‌عصر ارواحنا فداه بر آن نقش بسته، زیر آن چنین آمده بود: بالای سرم، نام تو را نقش نمودم یعنی که سر من به فدای قدم تو 📚 مجله‌پرسمان، اردیبهشت۱۳۸۴ش، ش۳۲ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
آیة الله میلانی.mp3
1.03M
🍃 امام زمان علیه السلام، ولیّ مطلق زمان 👈🏼 بخشی از سخنرانی در درس خارج در آستانه نیمه شعبان 🔘 مرحوم آیت‌الله العظمی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم آیت‌الله می‌نویسد: در یکی از سنین، گرفته حال بودم؛ شبی درحیاط منزل خوابیده بودم، در عالم رؤیا، کسی بمن گفت: «برو به مشهد، خرجت با آقاست» ودر عالم خواب، معلوم بود که مقصود، امام زمان (علیه‌السلام) است نه حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام). 🍃تابستان به مشهد رفتم وحدود دوماه ونیم درآنجا ماندم. گاهی پولم تمام می‌شد وهمان روز، یک اسکناس در دالان مسجد گوهرشاد پیدا می کردم که می‌فهمیدم برای من است! تا اینکه نزدیک به برگشتن از مشهد، پول نداشتم. یک ششم کتاب «وسائل الشیعة» را که به خطّ خود مؤلف وبسیار نفیس وقدیمی وازمرحوم آیت‌الله سیدمحمدحجت (قدس سره) - استاد وپدر زوجه‌ام - به ارث به همسرم رسیده بود، این کتاب را باخود بمشهد آورده بودم که به آستانه مقدسه بفروشم. 🍃درصدد فروش برآمدم وبه هزار وپانصد تومان فروختم وبهایش را که از آن زوجه‌ام بود ومن اختیار استقراض از آن داشتم، بلیط قطار گرفتم. نزدیک به موقع حرکت برای وداع به‌حرم مقدس شرفیاب شدم وسپس از آنجا مراجعت کردم که از این پول، دین خود را به پسر عمویم آقای «حاج حسینعلی دادگر» بپردازم. منزل آن مرحوم، منزل مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج (قدّس سرّه) بود، ومن قصد رفتن به آنجا را نداشتم. 🍃دربین راه بطور شوخی باخود حدیث نفس می‌کردم وشاید هم زمزمه می‌کردم که نفهمیدم خرج ما با آقا چطور شد؟ من الآن کم پول شدم واز پول خانم دارم استفاده می کنم که بعدا بپردازم، این است معنی خرج دادن؟! بدون هیچ گونه ارتباطی بین این خیال ورفتن به منزل آقای میلانی، یک بار به نظرم رسید که به بیرونی حضرت آیت الله آقای میلانی (قدّس سرّه) سری بزنم، به این منظور که آقای «سیدمحمّد حسن جزائری» فرزند بزرگ آقای حاج «سیدصدرالدین جزائری» را ببینم، (چون من آقای حاج سید صدر الدین را خیلی دوست داشتم وواقعا دوست داشتنی بود، پسر ایشان هم به من خیلی محبت داشت...) سیدمحمدحسن جزایری بواسطه تصادفی که با ماشین کرده بود، کسالت سختی پیدا کرده بود ودوران نقاهت خود را در مشهد، در منزل مرحوم آقای میلانی (قدّس سرّه) می‌گذارند. چون آنجا منزل خاله اش بود واز جهتی منزل همشیره‌اش هم بود. با خود گفتم: بروم احوالی از این سید محترم بپرسم وخبر سلامتی وخوبی‌اش را برای والد محترمش ببرم. 🍃لحظه‌ای رفتم در بیرونی مرحوم آقای میلانی وحتّی ننشستم. سیدجزائری خیلی محبت کرد وپس از آن، آقای سیدمحمّدعلی، فرزند آقای میلانی وداماد آقای جزائری را دیدم وگفتم: من هیچ کاری ندارم، فقط آمدم تا احوال آقا سیدمحمّدحسن را بپرسم وبرگردم تا خبر سلامتی‌اش را به تهران ببرم. این سادات کرام ما را رها نکردند، گفتند: آقا الآن می‌خواهند بیایند. گفتم: من نمی‌خواهم زحمت به ایشان بدهم، سلام مرا به ایشان برسانید، چون من باید به طرف ایستگاه بروم. خداحافظی کردم که بروم. از پله‌ها پایین آمدم، دیدم که از آن طرف آقا تشریف آوردند ودر وسط حیاط با معظم له روبرو شدیم، مصافحه وخداحافظی کردیم! چون من عجله داشتم که بروم وقرض‌های «دادگر» را بدهم وبعد به طرف راه آهن بروم، امّا این دو سید بزرگوار - پسرخاله‌ها - ما را رها نکردند وگفتند: ما هم با شما تا راه آهن می‌آییم. من به تنهایی رفتم واداء دین کردم ولی وقتی به راه آهن رسیدم، دیدم آنها هم به ایستگاه آمده‌اند؛ خیلی شرمنده شدم واظهار تشکر کردم (چون من اصولا وطبعا تشریفاتی نیستم.) با آنها خداحافظی کردم ورفتم در کوپه مربوط به خود نشستم وقطار نزدیک حرکت کردن بود. ناگاه آقای سیدمحمّدعلی، پاکتی در دست من گذاشت وابدا منتظر عکس العمل نشد! وشاید یک دقیقه کمتر به حرکت قطار مانده بود، فرصت تعارف هم به من نداد ورفت. پس از حرکت، در پاکت را باز کردم، دیدم محتوی چند عدد اسکناس است که الآن درست یادم نیست چه مقدار بوده است. مهم این است که مرحوم آقای میلانی مضمون بکری در آن نوشته بودند: «این وجه از طرف من یا مال من نیست که از کمی آن معذرت بخواهم، این سهم مبارک امام (علیه السلام) یا از طرف آن بزرگوار است»! 🍃تا بحال نشده است که کسی در دادن وجه، هرچه قدر که باشد، چنین از من عذرخواهی بکند. آن وجه هرچه بود به اندازه مبلغی بود که با اداء دین پول کتاب همسرم، به مقدار رسیدنم به منزل بود. فراموش نمی‌کنم پنج قران آن زیاد آمد که آن هم مقتضی بود به درشکه چی‌ها بدهم وسواره به منزل بروم. لکن من پیاده رفتم وآن پنج قران هم زیاد آمد. صدای هاتف در خواب که گفته بود: «خرج سفرت با امام زمان (علیه السلام) می‌باشد» مطابق با واقع بود؛ بدون اینکه علل واسباب آن را خودم فراهم کنم. 📚منابع: ۱. شیفتگان حضرت مهدی، ج٣،ص١١۴ ۲. یادداشتهای مخطوط آیت‌الله حائری،ص۵٢ ۳. عنایات حضرت مهدی موعود (عج)،ص١٠٧ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
37.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️ کلیپی قدیمی از: ➖ مرحوم آیت‌الله  (۱۳۴۸-۱۴۱۵ق◇ ۱۳۰۸-۱۳۷۳ش)، از علمای ربانى و مبلغان مجاهد شیعه و از شاگردان مرحوم آیت‌الله  بود که عمر پربرکت خود را در راه احیاى فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام صرف نمود. آیت الله قزوینى علاوه بر احیاى میراث تشیع و صیانت از فرهنگ قرآن و عترت از راه زبان و خطابه، آثار قلمى ارزشمندی چون «الاسلام و تعالیم التربویة» از خود به یادگار نهاد. ➖ کاری‌اختصاصی از کانال‌مطالب‌ناب‌درمنبر ➖ کلیپ قدیمی مربوط به‌‌حدود ۳۲ سال قبل 🔘 مرحوم آیت‌الله 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
🔷🔶 !! 👈🏼👈🏼 استادمعظم جناب حجةالاسلام تعریف می‌کردند: ➖ بيست و چند سال قبل در مشهد براي جمعي از طالبان مباحثي در امامت داشتم و برحسب ارداتي كه به علامه اميني مي‌ورزيدم؛ شرط كرده بودم كه در جمع كلاس بايد نوار صوتي ده منبر مرحوم علامه را كه در به دعوت مرجع والاقدر آيةالله [العظمی] حاج آقا هادي ميلاني افاضه فرموده بود، دوستان دقيق بشنوند. اين كار بس بركات داشت و توفيق‌آفرين و معرفت‌افزا بود. ➖ بياد دارم كه در آخرين منبر از آن دهه كه بسيار مجلس پرشور و باجلالت و پرجمعيت و باعظمتي بوده، آقاي اميني اين از امير و غدير، سخت مي‌نالد و مي‌خروشد و بسيار رنجيده و گله‌اي شديد آغاز مي‌كند؛ چرا كه شنيده فرد معممي گفته كه آقاي اميني با مي‌كند!!! و نيز اضافه بهتان هم زده كه: بله انگليس پول مي‌دهد كه كتابي مثل الغدير بنويسند تا بين شيعه و سني تفرقه ايجاد كنند !!!!!فرياد علامه اميني كنار [علیه‌السلام] به عرش رسيده و ناله‌ي آن كم‌نظير عالم مرزبان و غيور را دراورده است. إنا لله وإنا اليه راجعون!! 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar