eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل گل‌ها واشدی، عطر جنان آورده‌ای شادی و لبخنـد بهر بـاغبـان آورده‌ای خطی نوری تا زمین از آسمان آورده‌ای نورایمان کهکشان درکهکشان آورده‌ای آمدی تا جلـوۀ دیگر ببخشی خـاک را مات نور خویش گردانی همه افلاک را تا رسیدی شادی مولای ما تکرار شد شهر پیغمبر زنورت مطلع الانوار شد رفت وآمد در مسیر آسمان بسیار شد عرشیان را لحظه‌های دلخوش دیارشد قدسیانی که تو راوقت زیارت دیده‌اند چشمه سارکوثر و غـرق طهارت دیده‌اند ازتبار نور بـودی نور بـاران شـد زمین عطر تو پیچید وبهتر ازبهاران شد زمین باصدای تو پُراز شور هزاران شد زمین با تو محراب دل سجده گزاران شد زمین چون خدا از عالم  بالا نگاهت می کند فخر برحال نماز واشک وآهت می کند آمدی تا عـابدان را زینتی پیــدا شود ساجدان را در عبادت عـزّتی پیدا شود عاشقان را شور عشق وطاعتی پیدا شود بندگی را جلــوگـاه و رفعتی پیدا شود آسمان ها را نـوای  ربنّــایت پُرکند عطر اخلاص ومناجات ودعایت پُرکند بندگی در نغمه‌های یاربت معنا گرفت ازمناجات و دعای هرشبت معنا گرفت زندگی درسایه سار مکتبت معنا گرفت دین شناسی ازمرام ومطلبت معنا گرفت تا خدا بایک دعای خویش راهی کن مرا چون ابوحمزه بیا امشب الهی کن مرا درزمینی که خدا گنجینۀ اسرار کرد حکمت یزدان حکیمانه تورا بیمار کرد با قیام گریه هایت حفظ آن آثار کرد خطبۀ ویرانگر تو دشمنان را خوار کرد سینه ات هرچند بین آتش غم تفته بود گرنبودی کربلا ازیاد مردم رفته بود بعد چندین قرن از شور و قیام کربلا گُل کند هر روز از اشک تو نام کربلا جاودان مانده به لوح دل پیام کربلا گشته دل ها مُحرم بیت الحرام کربلا کربلا گفتم هوایی شد دلم بار دگر چون همیشه کربلایی شد دلم باردگر سوی گلزار شما دل را هوایی می‌کنم برغبار درگه تو جبهه سایی می‌کنم کی از این در لحظه‌ای فکر جدایی می‌کنم من ز درگاه شما تنها گدایی می‌کنم چون «وفایی» با توّلای تو غرق نعمتم تا قیامت سائل این آستان رحمتم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌مناسبت میلاد سراسر نور حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام👇🏽
مولای‌ماعباس_مکین‌الاساس‌فی‌أحوال‌مولاناابی‌الفضل‌العباس_علامه‌بیرجندی.PDF
حجم: 5.75M
🌿 کتابی فارسی، در احوالات حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام، ترجمه‌ی کتاب: باعنوان: ➖ پیشنهاد دانلود به پژوهشگران و طلبه‌ها و اهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام ولعن بر دشمنانشان 🔘 مرحوم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم می‌نویسد: ▫️برای زیارت مشرف شدم، در خواب دیدم که کسی می‌گوید که هرگاه کسی متوسّل شود به‌حضرت عبّاس علیه‌السلام به این لفظ: «عَبْدَاللهِ، أبَاالْفَضْلِ، دَخِیلُك»، حاجت او برآورده می‌شود. و مکرّر حوائج عظام برای احقر روی داد و در آن‌ها متوسّل شدم به آن حضرت به این طریق، و بر خلاف عادت برآورده شد[۱]. ▫️ همچنین می‌نویسد: ثقه‌ای خبر داد مرا که حاجت مهمّه داشتم، از پیره زال جدّه خود شنیده بودم که هرگاه برای حاجتی، هفت‌شب چهارشنبه متوسل به‌حضرت عباس (علیه‌السلام) شده، این ورد در هریک از آن، ۱۰۰ مرتبه بخواند‌، حاجت او برآورده شود. چنین کردم و در شب چهارشنبه هفتم برآورده شد بر وجه خلاف عادت. ورد این است: ای ماه بنی‌هاشم، خورشید لقا عباس ای نور دل حیدر، شمع شهدا عباس از درد و غم ایّام، ما رو به‌تو آوردیم دست منِ مسکین گیر، از بهر خدا عباس[۲] ▫️ بياض خطى موجود در كتابخانه مرحوم آيت‌الله العظمى گلپايگانى طريقه و ختم توسل به حضرت عباس عليه‌السلام را اين چنين نوشته است: از شب جمعه يا شب دوشنبه، قبل از نماز صبح شروع تا وقت نماز صبح تمام شود، دوازده روز، و هر روز ۱۳۳ مرتبه بخواند: ای ماه بنی‌هاشم، خورشید لقا عباس ای نور دل حیدر، شمع شهدا عباس از دست غم دوران، من رو به تو آوردم دست من بيكس گير، از بهر خدا عباس [۳] ▫️ مرحوم می‌نویسد: از ختوم مجرّبه است که اگر کسی در مجلس واحد، ۱۳۳ بار بگوید: «یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ،‌ اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ أخيك الْحُسَیْنِ علیه‌السلام» خداوند حاجاتش را برآورده خواهد کرد[۴]. 📚 منابع: ۱. کبریت احمر، ص۱۶۷ ۲. کبریت احمر، ص۴۳۸ ۳. چهره درخشان قمر بنى هاشم، ج۱ ص٢۴ ۴. منتخب التواریخ، ص۳۳۷ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب می‌نویسد: «من در اوائل بلوغ سخت در طلب رضاى خداوند بودم به‌طورى كه آرامش نداشتم و همواره مشغول ذكر او بودم تا اینكه وقتى در میان خواب و بیدارى دیدم حضرت صاحب الزمان صلوات‌الله‌علیه در جامع قدیم اصفهان نزدیك درب طنبى كه اکنون مدرسه است ایستاده‌اند. من سلام كردم و خواستم پاى او را ببوسم. حضرت مرا گرفته و مانع شدند. پس دستشان را بوسیدم. ➖ و مسائلى را كه بر من مشكل شده بود از وى پرسیدم. از جمله اینكه چون من در نمازهایم دچار این وسوسه شده بودم كه این نمازها آن‌چنان كه از من خواسته شده نیست، لذا نمازهایم را قضا مى‌كردم و از این‌رو به نماز شب نمى‌رسیدم و راجع به‌این موضوع از استادم رحمةالله پرسیده بودم و ایشان گفته بودند: نماز ظهر و عصر و مغرب را كه قضا مى‌كنى به‌قصد نماز قضا و نماز شب بجا بیاور. و من همین كار را مى‌كردم. خلاصه از حضرت حجّت علیه‌السّلام پرسیدم: نماز شب بخوانم؟ فرمود: بخوان ولى نه آنچنان كه تاكنون مى‌كردى. مسائل دیگرى نیز پرسش كردم كه در ذهنم نمانده. ➖ سپس عرض كردم: اى مولاى من، در هر زمان براى من میسّر نیست كه به‌حضور شما برسم پس كتابى به‌من مرحمت فرمائید كه دائما برطبق آن عمل كنم. فرمود: كتابى براى تو، به مولانا محمّد التاج داده‌ام برو و از او بگیر. من كه در خواب، آن شخص را مى‌شناختم از در مسجد كه مقابل صورت مبارك آن حضرت بود به‌سوى دار البطیخ - كه محلّه‌اى از اصفهان است - خارج شدم تا به‌آن شخص رسیدم او تا مرا دید گفت: حضرت صاحب علیه‌السّلام تو را به‌سوى من فرستاده؟ گفتم: آرى، پس از جیب خود كتابى قدیمى بیرون آورد كه چون آن را گشودم دانستم كتاب دعاست. پس آن را بوسیدم و بر چشمان خود گذاشتم و از آنجا به‌سوى حضرت صاحب الامر علیه‌السّلام رفتم. در این هنگام از خواب بیدار شدم ولى آن كتاب با من نبود. و تا صبح گریه و زارى مى‌كردم كه آن كتاب را از دست داده‌ام. ➖ نماز صبح را با تعقیبات خواندم و در ذهنم بود كه مقصود حضرت از (مولانا محمّد) شیخ بهائى است كه به‌خاطر اشتهارش او را تاج نامیدند. خلاصه به‌مدرسه كه در مجاورت مسجد جامع بود رفتم دیدم شیخ، مشغول مقابله كردن است و سیّد صالح قرائت مى‌كرد، من ساعتى نشستم تا كار مقابله پایان یافت... من با گریه به نزد شیخ رفتم و جریان خواب خود را با حال گریه براى ایشان نقل كردم و گفتم كه گریه من براى از دست دادن آن كتاب است. فرمود: بشارت باد تو را به علوم الهى و معارف یقین و آنچه كه دائما در طلب آن بودى از مقامات معنوى...، ولى قلب من آرام نشد و گریان و اندیشناك بیرون رفتم. ➖ ناگهان به‌قلبم افتاد كه بدان سو بروم كه در خواب بدانجا رفته بودم و خلاصه رفتم تا به‌دارالبطیخ رسیدم در آنجا مرد صالحى را كه اسمش آقا حسن و لقب «تاج» بود دیدم و بر او سلام كردم. او گفت: فلانى كتاب‌هایى از وقف پیش من است كه هركدام از طلاّب مى‌گیرند به‌شرائط وقف عمل نمى‌كنند و تو عمل مى‌كنى بیا این كتاب‌ها را ببین و هركدام را كه نیاز دارى بردار. من با او به‌مخزن كتاب‌ها رفتم پس اول كتابى كه به‌من داد همان كتابى بود كه در خواب دیده بودم لذا شروع به‌گریه و زارى كردم و گفتم: همین مرا بس است و یادم نیست كه آیا آن خواب را هم براى او نقل كردم یا نه. و به نزد شیخ آمدم و شروع كردم به‌مقابله با نسخه‌اى كه جدّ پدر او از نسخه شهید نوشته بود و شهید هم از نسخه عمید الرۆساء و ابن السكون نوشته بوده و با نسخه ابن ادریس مقابله كرده بود... ➖ و نسخه‌اى كه حضرت صاحب‌الامر به‌من عطا فرموده بود نیز به‌خط شهید بود و خیلى موافقت باهم داشت و چون من از مقابله فراغت یافتم مردم در نزد من شروع به‌مقابله كردند.و به‌بركت عطاى حضرت حجّت صلوات‌الله‌علیه صحیفه كامله در همه بلاد مانند خورشید، طالع شد و در هر خانه‌اى راه یافت مخصوصا در اصفهان كه اكثر مردم، چند نسخه از صحیفه تهیه كردند و اكثر آنان از صلحاء و اهل دعا گردیدند. و بسیارى از آنان مستجاب الدعوه شدند. و این آثار، همه معجزه حضرت صاحب علیه‌السّلام است و من نمى‌توانم علومى را كه خداوند به سبب صحیفه، به‌من عطا فرموده شماره كنم و این از فضل الهى بر ما مى‌باشد». 📚 روضة المتقين، علامه‌مجلسی‌اول، ج۱۴، ص۴۲۲-۴۱۹ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 اگر چه در ره حق صدهزار دشواریست میان حادثه ها کار حق نگهداریست اگر چه جنگ، اگر چه اسارت است ولی همیشه کار خدا یاری و مددکاریست خوشا اسارت اگر آخرش حسین بُوَد که بی حسین شدن اول گرفتاریست سخن به مدح زنی می کنم شروع، که شعر به مدح و منقبتش متهم به کم کاریست سخن به مدح زنی می کنم شروع،‌ بلی که از گناه، تمام وجود او عاریست همان‌ که چشم و دلش رو به عالم بالاست که قصر در نظرش جلوه ی دل آزاریست همان که جلوه صد قصر غافلش ننمود همان که چشم و دلش، پُر ز نور و هشیاریست زبان و مرز به درگاهِ نور بی معناست یگانه محور و معیارِ حق سزاواریست به خاستگاری او فاطمه به خواب آمد "زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست"* به هر کسی نرسد اینچنین مقام رفیع که این نتیجه ی یک عمر خویشتن داریست خدا برای حسین آفریدش از اول جواب او به حسین از همان ازل آری ست شرافتیست بلی مادر امام شدن ز عشق بو نبرد آن دلی که زنگاریست همین که دامن او مهد حجت الله است نشان رفعت شان و بلندمقداریست " دهد ثمر ز رگ و ریشه درخت خبر"* که خُلق مادر در خُلق بچه ها جاریست بُراق عشق تو را تا خود مدینه رساند که در مسیر خدا مرکبت سبکباریست که خواستی وطنت خانه‌ی حسین شود کجای قصه هجرت ز جبر و ناچاریست؟! تو آمدی که به زن شأن دیگری بدهی به نُه امام نشان تو جاری و ساریست "هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب" هنوز از تو سرودن کمال دشواریست 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا