بعضیام هستن به جای اینکه بگن:
«من دلم میخواد، من دوس دارم
میگن:
امام زمان"عج" دلش نمیخواد
امام زمان"عج" اینجوری دوس نداره،»
اینا خدا عاشقشونه.
این روز ها آشفتگی و پریشون حالی زیادی دارم و نمی دونم الان از کجا براتون بگم!
امسال یه بنده خدایی برام یه روضه از دروازه ساعات گفت که هروقت اسم این دروازه میاد یادم میوفته و ناگاه حالم خراب میشه!
در هیچ جای مقتل نیومده که مخدرات گریه کرده باشندو مامور به صبر بودن،مخدرات به دروازه ساعات که رسیدن یزید لعنت الله علیه از روی لج همه ی مادرانی که بچه ی نوزاد دارن رو جمع میکنه پشت دروازه تا به بچه هاشون شیر بدن..
روایت میگه همینکه در دروازه ساعات باز شد حضرت رباب سلام الله علیها صیحه ای زدن و بیهوش شدن..
خطاب به سیدالشهدا میخام بگم:
نمی دونم به چی ماها تو دل خوش کردی که حاضر شدی از رقیهت،از علی اصغرت،از علی اکبرت،از اباالفضلت،از زینبت بگذری..
دیگ هیچ دل خوشی توی دنیا نیست برای من مگر اینکه شهیدت بشم،من باور کردم که برات میمیرم ابی عبدالله،برام عینه مرگه از این باورم بگذرم..
پ.ن:من باورم شده که فدای تو می شوم
باور مکن که بگذرم از باورم حسین..
#ربآب
#روضه
مَبهوتْ³¹⁵
این روز ها آشفتگی و پریشون حالی زیادی دارم و نمی دونم الان از کجا براتون بگم! امسال یه بنده خدایی بر
قند عسل رباب-Mp3Cutter.mp3
1.11M
یعنی عمرمون قد میده یه شبهفتم دیگه زنده باشیم اینو محمدحسنبرامونبخونه:💔
Mehrdad Maleki - Hoseinie.mp3
3.39M
گاهی اوقات بعضی شعرها انقدر قشنگن که بُخلم میاد بزارمشون ، و این از همون دسته هستش.
#رزقآخرشب
یکی از شهدا میگن که خیلی دوست داشته توی روضه از دنیا بره..
وقتی زخمی میشه رفقاش از دور که دارن میانبالاسرش میبینن یه چیزایی زمزمه میکنه؛میرن جلوتر و میبینن داره واسه خودش روضه میخونه!
رفقاش که بالاسرش باشن همه شروع میکنن روضه خوندن براش و بنده خدا شهید میشه..
اینارو تعریف کردم که فقط بگم چقدر فاصله هست بین ما و اونا..
باورش سخته واسم که بمیرم و شهید نشم،فکر اینکه بمیرم و شهید نشم هرروز میکشه و زنده میکنه منو..
دعام کنید..
پ.ن:شاید بپرسی از چه دنبال دَمت هستم
دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه می خواهد..
#دلگیرم
#آرزو
اشعار خانوم امکلثوم"س" : تا عمر دارم بر برادرم اشک میریزم . اشکهایی فراوان و ریزان و پی در پی که بر گونهها جاری میشوند و هرگز خشک نخواهد شد .
- لهوف - ص۱۵۶
مَبهوتْ³¹⁵
اشعار خانوم امکلثوم"س" : تا عمر دارم بر برادرم اشک میریزم . اشکهایی فراوان و ریزان و پی در پی که
4_5978822203787972363.mp3
13.2M
بیهمتا خواهر زینب"س"
مولاتی امکلثومِ"س"
ببین نه که من فقط وقتی دلم میگیره یادت میکنما، نه ! من همیشه به یادتم،
فقط وقتی دلم میگیره و
غمِ عالم روی سرم هوار میشه
بیشتر از همیشه به این نتیجه میرسم که جز تو³¹⁵ نه کسی رو دارم و نه چارهای .
- رضاً بِرِضاک ..
#کنجاتاقم
وقتی با بچهها بازی میکرد خودش هم بچه میشد.
دیگر به سن و سال خودش و بدن پر از ترکشش توجه نمیکرد.
یک بار که پاییز بود و برگهای پاییزی کل حیاط را پوشانده بودند، رفت خوابید وسط حیاط و به نوهها گفت بیاین هرچی برگ روی زمین ریخته بریزین رو من.
بعد از چند لحظه صدای قهقهه بازی بچهها کل حیاط را برداشت 😌
دخترها برای بچههایشان تفنگ آبپاش خریده بودند، حاجی که دید یاد دوران کودکی خودش افتاد که در مدرسه با رفقایش چقدر آب بازی میکردند آنقدر با تفنگ آبپاش به همه آب پاشید و همه را زد که همه از دستش فرار کردند کسی جرات نداشت وارد حیاط شود آنقدر جیغ زدند و التماس کردند تا حاجی کوتاه آمد.
"برشی از کتاب عزیز زیبای من"
#سربازوظیفه