eitaa logo
مطلع ِعشقانه
218 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
محب وصی،ولایت، طرح ولایت درراه رسیدن به خدا جنسیت شرط نیست، مهم بندگی‌ست فعالیت‌فرهنگی: برگزاری کلاس مجازی مباحثه کتاب مطلع عشق(رهنمودها رهبرانقلاب به زوج ها جوان) ارتباط بامدیر: @Hamie_din
مشاهده در ایتا
دانلود
سادگی واقعی را دیدم . کتاب حلوای عروسی . این کتاب کتاب درآغاز عنوان اش مرا گرفت .. . کمی که خواندم گفتم که در مورد مادر شهیده در مورد خود شهید نیست که! اما کمی که صبوری کردم . . . دیدم داستان مادر ِشهید خیلی جالب است . . . پر از سختی ها زندگی و سرسختی های دختری -بی پشتیبانی پدر و بدون ِبدنی کامل و سالم - که بعدا به مقام ِمادر شهیدی نایل می شود . . . . . این همه تحمل ِسختی -حمایت و کمک مادر و بعدها حمایت و کمک شوهر که بنظرم نمونه اعلای امروزی احترام به شوهر و #حُسن_التبعّل ای بود که دیدم - به آدم روحیه و انرژی مضاعف می دهد برای تحمل سختی ها و پشت کار داشتن و تلاش برای سرپا بودن و زیستن در بدترین شرایط. . من این کتاب را مفیدتر و درس آموز تر از #یادت_باشد می دانم ارزون تر هم هست... نکات دینی و اخلاقی بیشتری هم رعایت شده است . . . . در این کتاب ازدواج به تمام سادگی....خواستگاری با تمام سادگی و مراسم عقد با تمام سادگی ...تشکیل رندگی با حداقل امکانات ... وقتی این گتاب را می خوانید معنای سادگی همیشه قشنگ است را می فهمی(نه اینکه گاهی قشنگ باشد) . . . کتاب معروفی که تیکه کلام اش 《 #گاهی_سادگی_قشنگ_است 》 بود اما خیلی جاها سادگی نبود و برخلاف گفتار ، رفتاری دیگر بود. . . در ضمن این کتاب هم به #دختران_نوجوان و هم #خانم_های_جوان تازه مزدوج توصیه می شود . . . چرا که باید بدانند زندگی فراز و نشیب دارد . . . چرا باید بدانند تحمل مادرشوهر بداخلاق شدنی ست . . . . #معرفی_کتاب_خوب #حلوای_عروسی #ازدواج_قبل_انقلاب #ازدواج_ساده #ازدواج_آسان . . #مادر_شوهر #مادر_شوهر_بداخلاق #شوهر_فقیر #شوهر_کارگر
#ادموند #رمان #مهدویت
#پنجشنبه_فیروزه_ای
دختره ، پسره را تو اردو مشهد تو حرم می بیند...
#پنجشنبه_فیروزه_ای
پنجشنبه فیروزه ای
#پنجشنبه_فیروزه_ای
مطلع ِعشقانه
سادگی واقعی را دیدم . کتاب حلوای عروسی . این کتاب کتاب درآغاز عنوان اش مرا گرفت .. . کمی که خواندم گ
دخترها شما اگر پدرتون از دست می دادید چ میکردید؟🤔 اگر یک نقص عضو داشتید چه می کردید؟ 🤔 اگر مادرتون خرجی خانه را به سختی می داد چ میکردید؟ 🤔 اگر با این حال ک وضع مالی تون خوب نبود خواستگار پولدار داشتید چه؟ 🤔 اگر خواستگارتون کارگر بود ...؟🤔 ↙سادگی واقعی را دیدم . این کتاب کتاب درآغاز عنوان اش مرا گرفت .. . کمی که خواندم گفتم که در مورد مادر شهیده در مورد خود شهید نیست که! اما کمی که صبوری کردم . . . دیدم داستان مادر ِشهید خیلی جالب است . . . پر از سختی ها زندگی و سرسختی های دختری -بی پشتیبانی پدر و بدون ِبدنی کامل و سالم - که بعدا به مقام ِمادر شهیدی نایل می شود . . . . این همه تحمل ِسختی -حمایت و کمک مادر و بعدها حمایت و کمک شوهر که بنظرم نمونه اعلای امروزی احترام به شوهر و ای بود که دیدم - به آدم روحیه و انرژی مضاعف می دهد برای تحمل سختی ها و پشت کار داشتن و تلاش برای سرپا بودن و زیستن در بدترین شرایط. . من این کتاب را مفیدتر و درس آموز تر از می دانم ارزون تر هم هست... نکات دینی و اخلاقی بیشتری هم رعایت شده است . . . . در این کتاب ازدواج به تمام سادگی....خواستگاری با تمام سادگی و مراسم عقد با تمام سادگی ...تشکیل زندگی با حداقل امکانات ... وقتی این کتاب را می خوانید معنای سادگی همیشه قشنگ است را می فهمی(نه اینکه گاهی قشنگ باشد) . . . کتاب معروفی که تیکه کلام اش 《 》 بود اما خیلی جاها سادگی نبود و برخلاف گفتار ، رفتاری دیگر بود. . . در ضمن این کتاب هم به و هم تازه مزدوج توصیه می شود . . . چرا که باید بدانند زندگی فراز و نشیب دارد . . . چرا باید بدانند تحمل مادرشوهر بداخلاق شدنی ست . . . . . . ---- ----- --- کتاب «حلوای عروسی» زندگینامه داستانی «شهید محمدرضا مرادی» به روایت «صغری ذوالفقاری» مادر شهید به قلم «فاطمه دانشور» جلیل است شهید مرادی کمی قبل از جنگ نامزد می‌کند و سه، چهار ماه بعد از شروع جنگ هم به شهادت می‌رسد ایشان در آخرین نامه‌ای که به خانواده نوشته بود، از مادر می‌خواهد مقدمات مراسم عروسی‌اش را مهیا کند. مادر هم وسایل پخت شام عروسی را تهیه می‌کند و . . . ............._______ کسی طالب بود از یا بگوید با ۵% قیمت۱۳هزارتومان است
هدایت شده از شهیدمحمد جهان آرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالی بود متن شعر از سیار است همان که برای دکتر مطیعی شعر می گوید . . 🎵 «چه بگویم» شعر: محمد مهدی سیار موسیقی: فرید سعادتمند آواز: سالار عقیلی . چه بگویم؟ نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکی و دو تاست؟ . به همم ریخته ست گیسویی به همم ریخته ست مدتهاست . یا برگرد یا آن دل را برگردان . یا بنشین یا این آتش را بنشان . آه ای جان! آخر تا کی سرگردان؟ . ای زیبا ای رؤیا . یا برگرد یا آن دل را برگردان . یا بنشین یا این آتش را بنشان . آه ای جان! آخر تا کی سرگردان؟ . ای آغاز ای پایان . . . . . . . . (فایل صوتی کامل آهنگ در سایت بارگذاری شده: mmsayyar.ir) @salaraghili15 @faridsaadatmand
📗"خاطرات سفیر" 📝خاطرات شیرین و خواندنی دانشجوی ممتاز ایرانی و مسلمان در فرانسه! ✍نویسنده:نیلوفر شادمهری 🖊ناشر:سوره مهر 🔹قطع:پالتویی 🔸صفحات:253 ◀️قیمت:20000 تومان ☎️05138534990
🔰 🔰 😊🔻 🔹کتاب « » خاطرات خانم و شامل بیان چالش‌هایی است که یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه با آن مواجه شده است. 🔸او شد سفیر ایران، یا بهتر بگوییم سفیر اسلام در قلب‌کشور فرانسه. بانویی محجبه و‌ شاید کمی متفاوت از هم‌سالان و همکلاسی‌های خود که برای تکمیل تحصیلاتش در رشته‌ی طراحی صنعتی، برای مدتی ایران را به مقصد فرانسه ترک می‌کند و اینگونه خاطرات سفیر آغاز می‌شود. 🔹کتاب «خاطرات سفیر» به روایت خانم نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می‌برد و او را با رویدادها، تجربه‌ها و خاطراتش شریک می‌کند. 🔸خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هرچند برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ی او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس». 🔹خاطرات منتشر شده در این کتاب، ابتدا در وبلاگی به نام «سفیر ایران» توسط نویسنده نوشته شده و سپس به مرور بر آن خاطرات افزوده شده است. 🔸ایشان در این کتاب، حدود سی خاطره را به رشته‌ی تحریر درآورده و توضیح نیز داده‌اند که این مجموعه در واقع بخش اندکی از تمام خاطرات ایشان است و ابراز امیدواری کرده‌اند بتوانند فصل‌های بعدی این کتاب را نیز بنویسند.وی در بخشی از وبلاگ خود نوشته: «چند سال پیش وقتی برای تحصیل وارد فرانسه شدم، فکر می‌کردم فقط یک دانشجوی دکترای طراحی صنعتی هستم. اما دقایق زیادی نگذشت تا بفهمم پیش از اینکه دانشجو باشم در هر مقطع یا هر رشته‌ای، نماینده ایرانم و رفتار و گفتارم بیش از اینکه معرف "من" باشند، معرف یک مسلمان ایرانی است. برای کسی مهم نبود من چه می‌کنم و چه می‌خوانم. چیزی که اطرافیانم می‌خواستند بدانند پاسخ سوالات و شبهات ذهنشان بود درباره‌ی هر چه به ایران مربوط می‌شد. مسئولیتم خیلی سنگین‌تر از آن بود که فکرش را می‌کردم. و اینچنین بود که سفیر ایران شدم...» 🔹شادمهری همچنین در مصاحبه‌ای چنین گفته است: «آن زمانی‌که من شروع به مکتوب کردن این خاطرات کردم تعدادی از دانشجویان را می‌دیدم که همان اتفاقاتی که برای من پیش‌آمده برای بعضی از این‌ها نیز افتاده بود. اینها در برخورد با این اتفاقات واکنش‌های خوبی بروز نداده بودند. زیرا در آنجا با پوشش و حجاب خانم‌ها برخورد خوبی ندارند ازاین‌رو تصمیم گرفتم خاطراتم را که بخشی از آن مربوط به برخورد با این‌گونه رفتارها بود را مکتوب کنم تا از این طریق آموزشی نیز داده باشم.» خانم شادمهری هم اکنون عضو هیات علمی دانشگاه هنر هستند. ✅ نظر درباره ی کتاب خاطرات سفیر:🔻 ◀️رهبر انقلاب چندی پیش در جریان یکی از دیدارها گفتند: کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم‌هایتان بخوانند. 🔰 ☎️05138534990
هدایت شده از کتاب نگاره
بسم‌الله همیشه دوست داشتم فضای علمی خارج از مرزهای جغرافیایی کشورم را تجربه کنم. خاطرات سفیر، مرا با بخشی از تجربه‌های تلخ و شیرین حضور در محیطی غیر از ایران عزیز، آشنا کرد. اطلاعات، معلومات و حاضرجوابی راوی سفر، دوست‌داشتنی و لذت‌بخش است. تکیه‌اش به خدا و توکل عجیبش، ستودنی است. برایش دعا می‌کنم هماره در مسیر اسلام راستین قدم بردارد. بهار ۱۳۹۷ #خاطرات_سفیر #سفرنامه #فرانسه #نیلوفر_شادمهری
” محمد با تک‌تک اونا دست داد و باهاشون روبوسی کرد تا رسید به من. دست راستش رو گذاشت روی سینه‌ش و سرش رو خم کرد و گفت؛ «به امید دیدار.» سرم رو تکون دادم و چون حریمم رو رعایت کرده بود این بار با لحنی مهربون‌تر جواب دادم؛ «به امید دیدار آقای محمد.» ژولی، بعد از محمد، با همه خداحافظی کرد. وقتی به من رسید محکم بغلم کرد و کنار گوشم گفت: «ممنونم ازت که با محمد دست ندادی و روبوسی نکردی!» درست متوجه موضعش نشدم. گفتم؛ «دین من چنین اجازه‌ای به من نمی‌ده؛ وگرنه تو که می‌دونی نامزد تو برای من هم محترمه.» همون‌طور که چشماش برق می‌زد گفت: «می‌دونم. می‌دونم. ممنونم.» شاید گنگ بودن نگاهم رو فهمید که ادامه داد؛ «می‌دونی، تو اولین کسی بودی که محمد باهاش صحبت کرد و من نکردم ...» “ 😔 📚 @ax_mazhab🍃
#رستاخیز_عاشقی #سرشار
#نذر_فرعنگی
رستاخیز عاشقی
۱۵/۷/۱۳۹۷ به قول گویتده ی صبگاهی: "سلامی به مهر ِمهرماه از قلب مهر . . . بعد پایان کلاس فلسفه ، خانمی چادری را دیدم کلاسکه بدست می رفت . سمت راست دختربچه ۵ و ۶ساله که خود می توانست به راختی راه برود اما سمت چپ پسر بچه ۲و۳ساله که به سختی اه می رفت. و با دست کناره ی کالسکه را گرفته بود که در فکر بودم که آیا بچه سومی هم هست یا نه؛ که یکدفعه آن پسربچه (۲و۳ساله) سرنگونه شد، سریع قدم برداشتم و رساندم و بلندش کردم . . . وقتی عبور از کنارشان دیدم در کالسکه هم بچه ی نوراد دیگری هست . . . از اعماق ِقلبم تحسین کردم این خانم را که واقعا مجاهدت می کند و به تنهایی ۳بچه را بزرگ می کند لحظه لحظه فرزندداری ِاو عبادت است و مقام او قطعا از خیلی خانم مهندس ها و خانم دکترها بالاتر است حقیقتا.
۲ امروز در بیمارستان بقیت الله که بودم همه چادری بودند فقط یک مامتویی دیدم با موهای رها و دست های لاک....با خودم گفتم لفظی بگویم و بروم؟! زیاد مناسب ندیدم و نیز موثر... بالاخره تصمیم گرفتم کاغذی در بیاورم و بر آن بنویسم چه را؟ حدود پوشش ِواجب یک خانم را. نوشتم گنارش گذاشتم روی صندلی که خالی بود و رفتم.
هدایت شده از آه
خَلَقَ لَكُمْ ... أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها ... عالم محضر خداست ... در محضر خدا #ازدواج کنید ...
هدایت شده از گلبرگ ازدواج
#ازدواج اگر چنان‌چه بامحبت بود،بی‌مهریه هم متزلزل نمی‌شود.ولی اگر چنان‌چه برمبنای زرنگی وفریب بود،مرد بدجنس زورگو،کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این #مهریه هم فرارکند. رهبرانقلاب @golbarg_ezdevaj
هدایت شده از 🌹خانم خاص🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #همسرداری 🔊 بداخلاقی شوهر و تاثیر آن بر روی فرزندان حجت الاسلام #پناهیان ❤️✨❤️
هدایت شده از مادر خوب
🌻 نظـر دختر در ازدواج 🌻 خانمي مي گفت که من نزد امام صادق علیه السلام رفتم و گفتم که من براي ازدواج آقايي را مي خواهم ولي پدر و مادرم فرد ديگري را مي خواهند . ايشان به نقل از پيامبر فرمودند : آن کسي که خودت مي خواهي با او ازدواج کن نه آن کسي که پدر و مادرت مي خواهند و اسرار مي کنند . گاهي پدر و مادر ، صلاح فرزند را مي بينند و فرزند خودش احساسي عمل مي کند ، منظور حديث اين مورد نيست . منظور اين است که در اينجا پيامبر نظر دختر را ترجيح داد . اميرالمومنين فرمود : هيچ کس دخترش را به ازدواج درنياورد مگر اينکه نظر او را بخواهد . بالاخره اين دختر خودش را بهتر مي شناسد که با این مرد توافق دارد يا خير . بعد حضرت فرمود: اگر به دخترت گفتي که پسر عموت يا فلاني به خواستگاريت آمده و دختر چيزي نگفت و گريه کرد يا خنديد ، اين ها اذن محسوب مي شود . سکوت و خنده مشخص است ولي گريه دو جور است . يک وقت اشک مي ريزد که پدر من چطور از تو جدا بشوم واز خانه ي تو بروم ، يعني من اين مرد را مي خواهم ولي ناراحت هستم که از تو جدا مي شوم . يک وقت گريه مي کند که من طرف را نمي خواهم منظور همان گريه اولي است . حالا اگر گفت که پدر اين به صلاح من نيست اين ازدواج را سر ندهيد . دختري خدمت پيامبر آمد که پدرش مي خواست او را به عقد مردي در بيارود که او راضي نبود . پيامبر پدر او را خواست . و او گفت که اين پسر پسرعمويش است و انسان خوب و راست گويي است . يک وقت انسان وقتي مي خواهد با فردي ازدواج کند خوبي طرف کافي نيست و دل انسان هم بايد طرف را بخواهد . يک وقت طرف به دل انسان نمي نشيند . پيامبر فرمود : نظر دخترت را خواسته اي ؟ پدر گفت :خير. پيامبر فرمود که من اجازه ي اين ازدواج را نمي دهم ، نمي گويم که ا نتخاب تو بد بوده است بلکه کارت بد بوده که از دخترت نظر نخواستي . دختر هم بايد به اذن پدر و صلاح پدر توجه کند و ما اين روايت را براي پدراني خوانديم که نظر دخترشان را در ازدواج نمي پرسند . در اينجا مشورت با خانواد مورد آزار و اذيت خانواده در قبل از ازدواج مي شود. 〖حجت الاسلام 〗 ❤️ @maadar_khoob