eitaa logo
دروس استاد موالی زاده
173 دنبال‌کننده
17 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود @seyed_ali80
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه ٣۴ مناهج.m4a
10.14M
🔊فایل صوتی درس مناهج الوصول ✍استاد موالی زاده 🔷جلسه سی و چهارم 🔴موضوع : امثله اقسام وضع الفاظ (۱۰) ♦️بررسی حقیقت معانی حرفی 🔹تفاوت حروف و هیات جمله خبریه در نگاه آقا ضیاء ➖موضوع له حروف ، اعراض نسبی و موضوع له هیات جمله ، وجود ربطی مندک است . 🔹بیان نقد امام خمینی ➖ اولا : مقوله بودن اعراض نسبی به سبب طرف النسبه قرار گرفتن ، نفی حروف می کند . 🔹مقوله بودن اعراض نسبی در نزد امام خمینی همانند علامه طباطبایی ➖ثانیا : سرنوشت حروف در جملاتی که طرف النسبه آنها ، اعراض غیر نسبی است ، چه خواهد شد ؟ 🔹تفاوت اضافه و ربط در نگاه امام خمینی ، مرز میان حروف و هیات جمله خبریه است . @mavalizadeh_ir
📚فلسفه ضمیر غائب در تبیین توحید ذاتی در قرآن ✍به قلم استاد موالی زاده 📙بخش 5⃣ از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان) 💠«قُل ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏» اسراء/۱۱۰ 🔷یکی دیگر از آیات قرآن که توسط علامه طباطبائی به «غرر الآیات» توصیف گشته ، آیه «اسماء حسنی» می باشد . در پرتو این آیه شریفه ، دیدگاه متعالی قرآن نسبت به توحید در ذات و توحید در عبادت روشن می گردد . 🔹نکته بسیار ناب توحیدی در آیه شریفه که ویژگی خاص آیه بشمار می رود ، در مرجع ضمیر (فله الاسماء الحسنی) نهفته است. آن چیست که همه اسماء حسنی از آن ِ اوست ؟ آیا بازگشت ضمیر به الله یا الرحمن را که در صدر آیه آمده ، می توان پذیرفت ؟ 🔶بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی ، ضمیر به هیچ یک از دو اسم الله یا الرحمان که در آیه آمده و همچنین هیچ اسم دیگر از اسماء ، باز نمی گردد بلکه مرجع ضمیر ذات متعالی است که والاتر از هر اسم و رسمی می باشد . 🔷شکی نیست که مرجع ضمیر در (فله الاسماءالحسنی) نباید دارای اسم باشد ؛ زیرا اگر خود دارای اسم باشد ، آن اسم هم باید از مصادیق اسماء حسنی بشمار آید و در نتیجه معنای آیه اینگونه خواهد شد : اسم حسنا دارای اسماء حسنی است ، که معنای نادرستی خواهد بود . اسم با وجود اسم بودن نمی تواند از اسماء حسنی برخوردار باشد بلکه این مسمی است که دارای اسم می باشد نه خود اسم . 🔶از این رو ، آیه برای اشاره به مسمای اسماء حسنی ، از ضمیر غائب استفاده کرده است تا با تامل در آن به اوج توحید پی ببریم که مسمای اسماء حسنی ، هیچ گونه تعینی ندارد و از دایره وصف و کلام خارج است . 🔷علامه در کتاب «رسائل توحیدی» ، ذات مسمی را داراى صرافت واطلاق دانسته که از هر گونه تعین خارجی و خارجی حتی اطلاق نیز منزه است . فرض اطلاق برای ذات پاک ، خود ، نخستین تعین است كه البته همه تعيّنات را محو مى‏كند و حتی کثرت های مفهومی را از بین می برد . از این مرحله در واژگان عرفان به «مقام احدیت» تعبیر می گردد . 🔹پس از آن، تعيّن‏هاى دیگر در ضمن اسماء حسنای الهی نمود می یابد که آن هم مرحله «مقام واحدیت» است که همان توحید صفاتی می باشد . 🔶از این رو ، باید گفت ضمیر در (فله الاسماء الحسنی) به توحید ذاتی اشاره دارد که «مقام احدیت» است ، و «اسماء حسنی» نیز به توحید صفاتی و اسمائی رهنمون می سازد که «مقام واحدیت» می باشد .   ♦️(الله) نیز برخلاف تصور رایج ، از اسماء حسنای ذات است نه آنکه خود دارای اسماء حسنی باشد اگر چه بر خلاف سائر اسماء ، اسم جامع است و به تعبیر امام خمینی ، در احدیت محضه مستهلک می باشد . 👈ادامه دارد .... @mavalizadeh_ir
جلسه ۳۵ مناهج.m4a
10.64M
🔊فایل صوتی درس مناهج الوصول ✍استاد موالی زاده 🔷جلسه سی و پنجم 🔴موضوع : امثله اقسام وضع الفاظ(۱۱) 🔹بیان آقا ضیاء در موضوع له حروف : ➖حکایت همه حروف از اعراض نسبیه 🔹بیان نقد سوم امام خمینی : ➖نقض دیدگاه آقا ضیاء به حروف ایجادی مانند نداء و قسم که از اعراض نسبیه نیستند . 🔹موضوع له حروف ایجادی مانند نداء ، ایجاد نداء می باشد نه نداء ذهنی و نه نداء خارجی 💠 تکمیل : بررسی کیفیت وضع در الفاظ حروف 🔹تاکید امام خمینی بر وضع عام موضوع له خاص بودن وضع در حروف 🔹عدم امکان تصور جامع ماهوی و جامع انتزاعی در حروف ، منشاء غفلت اصولیون در وضع حروف 🔹نقد امام خمینی به نظریه آخوند خراسانی در وضع حروف . @mavalizadeh_ir
شهادت امام صادق (ع) را به شیعیان آن حضرت تسلیت عرض می نماییم. @mavalizadeh_ir
جلسه ۲۱ مناهج.m4a
10.87M
🔊فایل صوتی درس مناهج الوصول ✍استاد موالی زاده 🔷جلسه بیستم و یکم 🔴موضوع : اقسام وضع(۲) 🔹تفاوت مبنای مرآتیت و مبنای انتقال در وجود ذهنی 🔹التفات آخوند به امکان انتقال از خاص به عام با وجود نفی مرآتیت خاص به عام 🔹امکان پذیر بودن قسم رابع تنها با پذیرش مبنای امام در مرکب اعتباری 🔹شرح تفصیلی مبنای حصّه آقا ضیاء در شرح رابطه طبیعی و افراد @mavalizadeh_ir
📚جمهوریت نظام ، سفر چهارم انقلاب اسلامی ✍ به قلم استاد موالی زاده 🔷جمهوریت در نظام اسلامی دارای اثرات و برکات فراوانی است که اقتدار حکومت اسلامی ، عمده آن می باشد . دلیل دیگر ضرورت جمهوریت از دیدگاه حقوقی و فلسفه سیاسی به حق مردم و اختیار ذاتی ایشان در پذیرش حکومت الهی باز می گردد . اما جمهوریت نظام را می توان از زاویه ای ژرف تر و دقیق تر در حوزه انسان شناسی ارزیابی کرد که تنها برای خواص قابل بازگویی است و در این نوشتار بسیار خلاصه بدان اشاره خواهد شد . 🔷 در جهان بینی توحیدی بر اساس آیه شریفه «انا لله و انا الیه راجعون» ، کمال انسان در زندگی دنیوی خود ، با تلاش برای سیر الی الله صورت می پذیرد . سفر معنوی انسان در همه مکاتب الهی در چهار مرحله تعریف شده است : - «سیر من الخلق الی الحق » ـ «سیر فی الحق بالحق» ـ « سیر من الحق الی الخلق بالحق» ـ « سیر فی الخلق بالحق» 🔹از میان اسفار اربعه ، سالک در سفر چهارم باید به سوی مردم و جامعه بازگردد و با راهبری مردم به سوی توحید در سایه مبارزه با طاغوت و گسترش عدالت ، سیر ملکوتی خود را کامل کند . از این رو ، سفر چهارم برخلاف سفرهای سه گانه پیشین ، جمعی است . پرده پایانی سفر سالک توسط مردم و جامعه به نمایش گذاشته می شود . سفر معنوی سالک بدون همراه کردن مردم نه تنها به کمال نمی رسد بلکه ناقص باقی می ماند . 🔶 در دوره معاصر ، امام خمینی نشان داد که سفر چهارم عرفانی با تشکیل حکومت اسلامی و ولایت تشریعی به اوج می رسد ؛ زیرا بسیج مردم با هدف مبارزه با طاغوت برای نیل به توحید تنها در ظرف حکومت الهی امکان پذیر خواهد بود . 🔸مردم در کنار ولی معصوم و یا ولی فقیه دچار چالش های فراوان از سوی طاغوت و منافقان خواهند شد که تنها راه نجات از ترفندهای طاغوت و فتنه ی منافقان ، استقامت آگاهانه مردم است که با راهبری ولیّ یا نائب ولیّ ، امکان پذیر می باشد . 🔸در آیه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ» در سوره هود ، به پیامبر دستور استقامت به همراه مومنان داده شده است . از این رو ، سفر چهارم سخت ترین سفر است و پیامبر به جهت ذیل آیه ،فرمود : « شیبتنی سوره هود لمکان هذه الآیه » . ↔️ سه نکته : نکته 1⃣ ـ هر کسی هر میزان از ولایت تشریعی و مسئولیت اجتماعی را بر عهده داشته باشد ، باید بتواند عموم مردم مخاطب خود را در نیل به اهداف تعریف شده نیز همراه کند . جدا شدن از مردم در اداره اجتماع و تک روی در مدیریت ، سبب ناتمام ماندن سفر معنوی است .    نکته 2⃣ ـ  جنس حضور مردم در نظام اسلامی از سنخ استقامت است . بنابراین ، بسنده کردن به حضور هیجانی و احساسی مردم ، برگرفته از آموزه های دموکراسی غربی می باشد نکته 3⃣ ـ جمهوریت در نظام اسلامی تنها به معنای حضور مردم در عرصه سیاسی نیست بلکه باید در عرصه های اجتماعی و اقتصادی نیز جمهوریت نظام نمود یابد . @mavalizadeh_ir
جلسه ۳۶ مناهج.m4a
10.39M
🔊فایل صوتی درس مناهج الوصول ✍استاد موالی زاده 🔷جلسه سی و ششم 🔴موضوع : بررسی کیفیت وضع در الفاظ حروف (۲) 🔹وضع عام موضوع له عام بودن وضع حروف در نزد محقق نایینی . 🔹تفاوت معنای عام در حروف با معنای عام در اسماء در نزد محقق نایینی . 🔹هویت حرفی در نزد نایینی نه وجود مندک و نه ماهیت کلی بل امر بین الامرین . 🔹بیان نقد اول امام خمینی مبنی بر بررسی عدم امکان وجود سعی در معانی حرفی . @mavalizadeh_ir
📚تخلیه و تحلیه علم اصول ✍به قلم استاد موالی زاده 📙بخش1⃣ از مقاله(مکتب اصولی امام خمینی) 🔷اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی نسبت به کلان علم اصول فقه را بررسی کنیم ، باید گفت علم اصول به جهت محتوایی نیازمند یک تخلیه و پیراستگی و در پی آن یک تحلیه و آراستگی می باشد . 🔹از سویی علم اصول از سوی اصولیون متاخر دچار آسیبی جدی شده است که باید آن را زدود . و از سوی دیگر ، علم اصول دارای استعدادی است که در صورت شکوفا شدن و به فعلیت رسیدن ، می تواند به اوج خود در انجام وظیفه استباط در فقه و کارآمدتر کردن فقه برسد . (تخلیه از فضای خلط حقیقت و اعتبار ، و تحلیه به فضای تقنین عقلایی)    💠از نگاه امام خمینی خلط حقیقت و اعتبار آسیب اصلی علم اصول با توجه به جنس مسائل آن است که به واسطه بکارگیری نادرست قواعد فلسفی در مباحث اصولی توسط اصولیون رخ داده است . جنس مسائل اصولی با توجه به غرض آن ، از ادراکات اعتباری و قراردادی می باشد که تابع نگاه عرفی و عقلایی است و راه را بر قواعد فلسفی و تکوینی و اظهار نظر عقل نظری می بندد . 🔸از این رو ، استناد به 1⃣ محذورهای فلسفی مانند استحاله اجتماع نقیضین ، دور و تسلسل 2⃣ جریان قواعد فلسفی ابواب فلسفه مانند باب علیت ، حرکت، علم و احکام ماهیت و نفس 3⃣ بیان مسائل فلسفی مانند اصالت وجود ، تشکیک و تطابق عوالم ، در ذیل مباحث اصولی از نمونه های آشکار این خلط می باشد . 🔸امام خمینی تلاش فراوان کرد تا مرز میان ادراکات حقیقی و اعتباری را نشان دهد تا اصول را به فضای عرفی و عقلایی متناسب با ادراکات اعتباری بازگرداند . 💠اما مزیت اصلی علم اصول در نگاه امام خمینی که باید بدان تحلیه و آراسته گردد ، فضای تقنینی حاکم بر غرض علم اصول است . 🔶امام خمینی به معرفی دو فضای گفتگوی بشری پرداختند که یکی محیط ارتباطات متداول روزمره در میان مردم است و دیگری محیط قانونی است که بر اساس روابط مدیریتی شکل می گیرد . 🔸اصولیون در پی قواعد استنباط قانون می باشند . علم اصول تنها با نگاه به محیط تقنین و تشریع ، مسائل خود را می چیند و کاری به محیط گفتگوهای روزمره ندارد . علم اصول وظیفه ی بیان روش قانون گذاری و ابلاغ و اجراء آن در نزد عقلا را بر عهده دارد تا فقیه با به کارگیری آن ، قوانین شرعی را استنباط کند . اگر در علم اصول به ظواهر الفاظ می پردازند ، از باب بیان قواعد ظواهر الفاظ در محیط تقنینی می باشد نه مطلق ظواهر الفاظ . حق اینست که پرداختن به قواعد ظهور الفاظ محیط محاورات روزمره بر عهده علم نحو و معانی بیان باشد . 🔸توجه به فضای قانونی و اقتضائات آن به نظام مند شدن استنباط فقهی کمک شایانی می کند به گونه ای که می توان فقه را از روند مساله محور به برنامه محور ارتقاء داد تا کارآمدی آن بیش از پیش شود . 👈ادامه دارد ... @mavalizadeh_ir
📚توحید عوام و توحید خواص ✍ به قلم استاد موالی زاده 📙بخش 6⃣ از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان) 💠«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» النور /۳۵ 🔷«آیه نور» از جمله آیات شریف قرآنی است که علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ، آن را از «غرر آیات» برشمرد . این آیه در برگیرنده سطح بالایی از معرفت توحیدی در دو عرصه هستی شناسی و شناخت شناسی توحیدی می باشد و نگاهی توحیدی به مخاطب فرهیخته می بخشد . گنج هستی شناسانه در آیه نور : 🔷در آیه ، «نور» به عنوان یکی از نام های نیک و اسماء حسنای الهی بشمار رفته که بر پایه توحید صفاتی ، با «الله» یگانگی دارد (تساوق) . 🔹«نور» ـ در این آیه ـ با آنکه به «سماوات و الارض» یعنی جهان آفرینش ، اضافه گردیده اما نباید گرفتار این اضافه شد و واژه «نور» را به معنای منوّر و روشنی بخش دانست و خیال کرد جهانی در میان بوده که با تابیدن نور الهی ، از تیرگی برون گشته و به روشنایی دست یافته است . این باوری بس عوامانه است . 🔹خیر ، خداوند متعال خود «نور» است که در پرتوی آن ، جهان پدیدار گشته نه آنکه جهانی در برابر پروردگار بوده که پذیرای تابش نور الهی است . نور الهی ، هستی را به ارمغان می آورد نه آنکه تیرگی هستی را بزداید ، می درخشد اما نمی تابد ، پرتویی است که دریافت گری ندارد ، فروغی است که روشنایی دارد اما رنگ و لعاب ندارد ، دریای نوری است که امواج دارد اما کرانه ندارد . 🔹بنابراین ، عالَم ، محضر خداست نه آنکه در محضر خدا باشد و از خود آورده ای پیشکش کند ؛ زیرا جهان آفرینش در فقر مطلق و نیاز بی کران است و از خود در برابر پروردگار هیچ گونه هویتی ندارد و تنها نمودی است از آن بود . «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيد» 🔶درک عمیق تر آیه نور در گرو سنجش آن با آیه شریفه «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» می باشد . 🔸آن هنگام که آفرینش و خلقت آسمان ها و زمین مطرح می گردد پای تدریج ، زمان ، استقلال و گسست ، ماهیت و چیستی به میان می آید اما همان آسمان ها و زمین در کنار نگاه به نور الهی ، تنها نمود و جلوه ای است و «نقش نگارین » ندارد مگر در «آیینه اوهام» .   🔷در نتیجه ، در نگاه حقیقی به آسمان ها و زمین  ، آیه نور را در برابر دیدگان خود می نهیم که در آن خبری از «ستة ایام» نیست . بله ، در نگاه مجازی به جهان آفرینش ، با آیه خلقت پیش می رویم که در آن خبر از گرفتاری خلقت آسمان ها و زمین به «ستة ایام» آمده است .    گنچ شناخت شناسانه در آیه نور : 🔶گنج دیگری در آیه نور در عرصه خداشناسی نهفته است . در قرآن ، گاهی خداوند نهان است و باید او را یافت . گاهی آن چنان پیدا  که بی او ، تیرگی و ظلمات فراگیر است . در قرآن ، آسمان ها و زمین و مخلوقات ، گاهی معرّف (بالکسر) و نشانه ی خداوند هستند و گاهی معرّف(بالفتح) که خداوند شناساننده آنهاست . 🔷آن هنگام که سر و کار قرآن با عوام بیفتد ، آن ها را ترغیب می کند که به دنبال یافتن نشانه های خداوند باشند تا به او برسند . با نگاه ژرف در شگفتی های آفریده ها و نظم حاکم بر جهان طبیعت پیرامون خود ، به وجود آفریدگاری بس توانا پی ببرند . آیاتی همانند « ا فَلاَ يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ *وَ إِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ *و إِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ *وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ » به اندیشیدن در طبیعت پیرامون خود ، برای شناخت خداوند دعوت می کند که آغاز راه معرفت الهی است . 🔷اما مخاطب خاص قرآن ، خداوند را نور آسمان ها و زمین می داند . (الله نور السموات و الارض) نه تنها نهان نیست تا به دنبال نشانه برای یافتنش باشند ( مَتی غِبتَ حتی تَحتاج الی دلیل یَدُلّ علیک ) بلکه آن چنان نمایان و درخشان است که آسمان ها و زمین ، پرتوی اویند . همه چیز و همه کس از او آگاهند و تنها نسبت به او غبار غفلت بر دیدگان قلب می نشیند . از آیه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْض» می توان نتیجه گرفت آسمان ها و زمین و هر آن چه در آن هاست ، نسبت به خداوند آگاهند ؛ زیرا تسبیح ، نتیجه ی آگاهی است . و سبب این آگاهی همگانی ، ویژگی نور می باشد که در آیه نور آمده است . (آفتاب آمد دلیل آفتاب) روشن تر از نور نیست تا هدایت گر به نور باشد . (أ یکون لغیرک مِن الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المُظهِر لَک ) ⬅️البته شناخت خداوند متعال دارای رتبه ی بالاتری نیز هست که از آنِ پرده داران اسرار خزائن غیبی و اهل سرّ و حقیقت است که در نوشته گذشته بدان اشاره ای گردید. 👈 ادامه دارد ... @mavalizadeh_ir
جلسه ۳۷ مناهج.m4a
8.88M
🔊فایل صوتی درس مناهج الوصول ✍استاد موالی زاده 🔷جلسه سی و هفتم 🔴موضوع : بررسی کیفیت وضع در الفاظ حروف (۳) 🔹بیان دیدگاه خاص محقق نایینی در وضع الفاظ حروف و تفاوت آن با بیان آخوند . 🔹ادامه نقد اول امام خمینی نسبت به نظریه محقق نایینی با توجه به ایرادات کلی سعی . 🔹نفی شباهت کیفیت وجود معانی حرفی در خارج با کیفیت وجود اعراض . 🔹بیان نقد دوم امام خمینی مبنی بر تنافی تشبیه معانی حرفی به ماهیت کلی با نفی صدق بر کثیرین . @mavalizadeh_ir
📚«تورم علم اصول» از دیدگاه  امام خمینی ✍ به قلم استاد موالی زاده 📙بخش2⃣ از مقاله (مکتب اصولی امام خمینی) 🔷یکی از نقدهای بنیادین امام خمینی به علم اصول رایج که برآمده از نگرانی و دغدغه مندی ایشان نسبت به کارآمدی آن علم می باشد ، دور شدن اصولیون در برخی از مباحث از غرض و غایت علم اصول یعنی استنباط احکام شرعی ، می باشد . 🔹گاهی مباحثی در علم اصول مطرح می گردد ، گویی مقدمیت این علم از برای فقه فراموش شده و غرض استنباط احکام شرعی نقشی نمادین یافته ، و همین عامل گستردگی و «تورم» بی منطق علم اصول گشته تا آنجا که کارآمدی علم اصول به چالش کشیده شده است . 🔶امام خمینی یکی از عوامل «تورم» علم اصول را طرح مباحث علمی و مناقشات کم فائده در ذیل مسائل اصولی توسط اصولیون می داند . 🔸طلبه در مواجه با علم اصول ، با مسائلی روبرو می گردد که با آنکه نیازمند صرف زمان و انرژی فکری فراوان بوده اما تاثیر بسزائی در فرآیند استنباط فقهی ندارد و فاقد کارآمدی مورد انتظار می باشد . از این رو ، امام خمینی در یکی از سفارش های خود به طلاب علوم دینی طالب اجتهاد می گوید :   «فطالب العلم والسعادة لابد وأن يشتغل بعلم الاصول بمقدار محتاج إليه- وهو ما يتوقف عليه الاستنباط-، ويترك فضول مباحثه أو يقلله، وصرف الهم والوقت في مباحث الفقه» 💠بنابراین ، از نگاه امام خمینی اگر بحثی و مساله ای را در علم اصول باشد که در شناخت و استنباط دین نقشی بس اندک داشته باشد ، بی ارزش تلقی می شود و سزاوار نیست طلبه وقت خود را صرف یادگیری آن کند ؛ زیرا مباحث علم اصول از سنخ ادراکات اعتباری و قرار داد عقلایی است که ارزش آنها تابع غرض داشتن آنهاست تا دچار لغویت نگردند . 🔷امام خمینی گرفتار شدن علم اصول به چنین مباحث کم بهره را ناشی از روش اصولیان متاخر می داند که با تفنن های علمی خود به بهانه تقویت ذهن طلاب یا ثمره علمی صرف ، ناخواسته به تورم و گسترش بی منطق علم اصول دامن زده اند . 🔹ایشان در کتاب مناهج می گوید :   « و قد أدرج المتأخرون‏ بعض المسائل التي لا ابتلاء بها رأسا أو قليلة الفائدة جدا في فنهم لأدنى مناسبة، إما تشييدا لأذهان المشتغلين، أو لثمرة علمية، أو لدخالة بعيدة في الاستنباط.» 🔶یکی دیگر از عوامل «تورم» علم اصول در نگاه امام خمینی ، طرح مسائل مربوط به علوم دیگر است که اصولیون به جهت ناخرسندی از کیفیت پرداخت دانشمندان آن علوم ، اقدام به طرح مجدد آن در علم اصول کرده اند . 🔸با گشتی در علم اصول شاهد مباحثی از علوم مختلف همانند ادبیات ، لغت ، منطق ، کلام و فلسفه و حتی فقه و قواعد فقهیه هستیم که گاهی بیش از علم مربوط ، بدان پرداخته می شود . 🔸البته می توان با استناد به مساله «تداخل علوم» بر اساس دیدگاه «مرکب اعتباری» یا دیدگاه «تعدد غرض در یک مساله» به واسطه نگاه عقلایی به مساله «تمایز علوم» ، بر بقاء این مسائل در علم اصول پافشاری کرد اما سزاوار است در فضای آموزشی با تکرار آموزش یک مساله در علوم مختلف ، اسباب خستگی و بیزاری علمی به جهت طولانی شدن دوره تحصیل فراهم نگردد و دیر رسیدن به فقه به عنوان ذی المقدمه طالب علم را دچار «افسردگی علمی» نکند . ⭕️و این نکته بسیار ارزشمندی است که باید در فراگیری علم اصول بدان توجه کرد .⭕️ 👈ادامه دارد .... @mavalizadeh_ir