به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
در حجاز خمار چشمانت ،
باغ انگور عسگری داری
باده ات کهنه کار می خواهد !
عده ای خاص مشتری داری
قدحت تا مرا مسلمان کرد ،
اشهد ان باده ... را خواندم
بالبی تر نما ز عیشم را ،
سوی ایوان سامرا خواندم
"مظلوم سامرا"
هیئت متوسلین به امام حسن بن علی العسکری علیه السلام
🌹 ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام و عید سعید قربان 🌹
🚩 به یاد شهید سید محسن هاشمی 🌹
یکشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۱
مجتمع شهید هاشمی نژاد، بلوک آ۳، ورودی غربی، طبقه دوم، واحد ۹
ساعت شروع مراسم راس ساعت ۲۱
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
سروش،تلگرام، ایتا :
@mazloomsamera
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3
🏴شهادت سفیر امام حسین علیه السلام، حضرت مسلم ابن عقیل تسلیت باد🏴
گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم
بخدا عشق به ذرّیۀ زهرا دارم
من غلام حسنم خادم دربارِ حسین
آبرویی اگرم هست ، از آنجا دارم
سرِ سودا زده ام نذر علی اکبر اوست
جان ناقابل خود ، هدیه به آقا دارم
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
🌸عید قربان مبارک باد🌸
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
🌙 #امام_زادگان_عشق
🌹شهید سید محسن هاشمی🌹
📜بخشی از وصیت نامه:
«اين انقلاب که به انقلاب جهاني مهدي (عج) متصل است، احتياج به شما دارد. براي حمايت از آن بپا خيزيد و دست از حمايت اين انقلاب و رهبر آن، امام خميني– که شمع اين انقلاب است- برنداريد و از اوامر او اطاعت کامل کنيد و پيرو حق باشيد »
🗓 تاریخ شهادت:
۱۹ تیر ماه ۱۳۶۷
🔶 #محفل_خانوادگی
🏴 #روضه_خانگی
🚩 #هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
شوخی شهید همت با شهید باکری
در سالهای دفاع مقدس چای مرهم خستگی جسمی رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر عاشورا انس و الفت بیشتری با چای داشتند ☕️
روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت بودیم که در آن صحبت از کنترل مناطق عملیاتی بود.
حاج همت به آقا مهدی گفت : نگهبانان لشکر شما برای نیروهای سایر لشکرها سخت می گیرند و اجازه نمی دهند راحت عبور و مرور کنند مگر ترکی بلد باشند🤦🏻♂
آقای مهدی در پاسخ گفت : شما یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند ؟!🤨
حاج همت گفت : من نه تنها نگهبانان لشکر شما را می شناسم حتی حد خط لشکر عاشورا را هم می شناسم 😌 آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه می شناسید؟
حاج همت گفت : شناختن حد و حدود لشکر شما کاری ندارد اصلاً مشکلی نیست هر خطی که از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خط لشکر عاشوراست چون همیشه کتری های چای لشکر شما روی آتش می جوشد.😆
همگی خندیدیم 😂
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
#حدیث_نور
🌹امیرالمومنین(ع)می فرمایند :
🖊« قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُظ
کار اندکی که ادامه یابد، از کار بسیاری که از آن به ستوه آیی امیدوارکننده تر است.»
📜نهج البلاغه، حکمت۲۷۸
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
جلسه فرماندهی در یکی از مقرها تشکیل می شد. دستور رسید. هیچ کس بدون کارت شناسایی وارد نشود ⛔️
کنترل کارت ها به عهده من بود.
یک ماشین جیپ جلوی در نگهبانی توقف کرد. جلو رفتم و گفتم: "لطفا کارت شناسایی."
گفت: "ندارم."
گفتم:"ندارید؟"❓
گفت:" نه ندارم."
گفتم:" پس باعرض معذرت اجازه ورود به جلسه رو هم ندارین!"😏
دستش را روی شانه راننده زد و گفت: "حرکت کن
جلویش ایستادم و گفتم:" کجا؟"🙄
گفت:"تو محوطه"
گفتم: "نمی شه"😠
گفت: "بهت میگم بروکنار."
گفتم:"نه آقا نمیشه."
گفت:"چی چی رو نمیشه، دیرم شد."
محکم واستوار جلویش ایستادم و به دوستم گفتم:
"آماده باش هر وقت گفتم، شلیک کن."😠
دوستم اسلحه رابه طرف ماشین گرفت و با لهجه زیبای یزدی دو سه بار گفت: "رضایی بزنم یا می زنی؟
وقتی راننده جدیت مان را دید گفت: "حاجی، این آقای بسیجی، شوخی سرش نمی شه!"دست برد. داخل جیبش و کارتش را بیرون آورد و گفت: "بفرمایید این هم کارت شناسایی!"😶
مشخصات کارت را با دقت خواندم نوشته بود:
حاج حسین خرازی
گفتم:"ب ب ببخشید آقا من فقط به وظیفه ام عمل کردم."
حاجی خندید وگفت :" آفرین بر شما رزمندگان، وظیفه شناس"
بعد از آن هر وقت مرا می دید. می خندید و گفت: "رضایی بزنم یا می زنی"؟ 😄
《شهید خرازی》
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸روز عفاف و حجاب🌸
🌹حجت الاسلام عالی
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
ایام مجروحیت ابراهیم بود. جعفر جنگروی از دوســتان ما هم آنجا بود.
بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور ميرفت و دوستانش👥 را صدا ميكرد. يكي يكي آنها را مي آورد و ميگفت : ابرام جون، ايشون خيلي دوست داشتند شما را ببينند و... ابراهيم كه خيلي غذا خورده بود و به خاطر مجروحيت، پايش درد ميكرد مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسي كند.
جعفر هم پشت سرشان آرام و بيصدا ميخنديد😁
وقتي ابراهيم مينشست، جعفر ميرفت و نفر بعدي را مي آورد! چندين بار اين كار را تكرار كرد. ابراهيم كه خيلي اذيت شده بود با آرامش خاصي گفت: جعفر جون، نوبت ما هم ميرسه!😏
ادامه دارد......
«شهید ابراهیم هادی»
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
#ترنم_وحی
« بسم الله الرحمن الرحیم»
🌿وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَكُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ🌿
🌼ببخشید و چشم بپوشید ، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد ؟
و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است🌼
📖 سوره نور ، آیه ۲۲
🔸 #محفل_خانوادگی
🏴 #روضه_خانگی
🚩 #هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
ادامه خاطرات شهید ابراهیم هادی
آخرشب ميخواستيم برگرديم. ابراهيم سوار موتور من شد و گفت: سريع حركت كن🏍
جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زياد شد. رسيديم به ايست و بازرسي! من ايستادم. ابراهيم باصدای بلند گفت: برادر بيا اينجا! يكي از جوانهاي مسلح جلو آمد.
ابراهيم ادامه داد: دوســت عزيز، بنده جانباز هستم و اين آقاي راننده هم از بچه هاي سپاه هستند. يك موتور دنبال ما داره مياد كه... بعد كمي مكث كرد و گفت: من چيزي نگم بهتره، فقط خيلي مواظب باشيد. فكر كنم مسلحه😟
بعــد گفت: با اجازه و حركت كرديم. كمي جلوتر رفتم تــوي پياده رو و ايستادم. دوتايي داشتيم ميخنديديم😆.
موتور جعفر رسيد. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه كمري جعفر شدند! ديگر هر چه ميگفت كسي اهميت نميداد 🤣و
تقريبا نيم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شــناخت. كلي معذرت خواهي كــرد و به بچه هاي گروهش گفت: ايشــون، حاج جعفر جنگروي از فرماندهان لشگر سيدالشهداء هستند.
بچه هاي گروه، با خجالت از ايشان معذرت خواهي كردند. جعفر هم كه خيلي عصباني شده بود، بدون اينكه حرفي بزند اسلحه اش را تحويل گرفت و سوار موتور شد و حركت كرد.😒
كمي جلوتر كه آمد ابراهيم را ديد. در پياده رو ايستاده و شديد ميخنديد! تازه فهميد كه چه اتفاقي افتاده🤦🏻♂
ابراهيم جلو آمد، جعفر را بغل كرد و بوسيد. اخم هاي جعفر باز شد. او هم خنده اش گرفت. خدا را شكر با خنده همه چيز تمام شد.😄
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
🌸ولادت با سعادت دهمین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت امام علی النقی هادی علیه السلام مبارک باد🌸
دوباره این کره ی خاک ، با صفا شده است
شبیه عرش خدا شهر سامرا شده است
به قلب ما عجمی ها پر است از شادی
ولادت نوه ی حضرت رضا شده است🌹
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴#یک_جرعه_روضه
شب جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن نثار همه شهدا، روح مطهر امام راحل و اموات مسلمین ، بالاخص درگذشتگان از خانواده های محترم هیئت مظلوم سامرا فاتحهای قرائت بفرمایید.
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
سال 1361 حدود 2 ماه قبل از شروع عملیات محرم، من، حمید یزدی، سعید شوردزی و چند نفر از دیگر دوستانم به شهرک دارخوین آمدیم.
فرصت نشده بود به مرخصی برویم. هر چه به دفتر کارگزینی تیپ امام حسین(ع) میرفتیم تا مرخصی بگیریم، میگفتند:
فعلاً تمام مرخصیها لغو شده است.☹️
از بس سماجت کردیم، مسؤول کارگزینی با مرخصی 48 ساعته ما موافقت کرد و گفت:
مواظب باشید بقیه نیروها نفهمند شما دارید به مرخصی میروید. تا جایی که امکانش هست برگههای مرخصی را نشان کسی ندهید.🤫
برگههای مرخصی را در جیبمان گذاشتیم و پیاده به سمت دژبانی حرکت کردیم.
وانت تویوتایی به ما نزدیک میشد.
2 نفر جلو و چندنفر هم در کابین عقب آن نشسته بودند.🛻
وقتی ماشین به ما نزدیک شد، از رانندهاش پرسیدم:
اخوی! این ماشین اهواز نمیرود؟🤨
سرعتش را کم کرد و گفت:
چرا بپرید بالا.😉
سوار شدیم.
دم در، دژبان که یک بسیجی کمسن و سال بود، جلوی ماشین را گرفت و پرسید: اخویها کجا تشریف میبرند؟🧐
یکی از سرنشینان جلو گفت:
داریم میرویم موقعیت مهدی.🙂
گویا دژبان از قبل او و دوستانش را میشناخت، ولی متوجه شد که ما پنج نفر با آنها نیستیم.🤭
با لهجه شیرین اصفهانی از راننده پرسید:
دادا، این برادرا هم با شوما هستن؟🤨
ـ از خودشان بپرسید.😕
از ما پرسید:
شوما چندنفر کوجا تشریف میبرین؟🤔
همان لحظه شیطنتم گل کرد.
با قیافه کاملاً جدی گفتم:
من تشریف میبرم موقعیت ننه، بقیه را از خودشان بپرس.😌
بغل دستیام از حرف من خندهاش گرفت.😅
همان طور که میخندید، گفت:
من هم میروم موقعیت ننه.😂
حمید یزدی که متأهل بود، گفت:
من نمیروم موقعیت ننه، میخوام بروم موقعیت زنه!🤣
راننده گاز داد تا حرکت کند. 🚘
دژبان با کف دست روی کاپوت ماشین کوبید.
اسلحهاش را مسلح کرد و گفت:
وایسا ببینم. این مسخره بازیا چی چیهس؟ موقعیت ننه دیگه کوجاس؟ پیاده بشین ببینم. من نمیذارم شما چند نفر از این در برین بیرون!😡
ـ اخوی چی چی رو نمیذاری؟ ما باید بریم وَرِ دل ننههامون.😜
ـ مگه الکیه، هر کی دلش خواست سرش رو بندازه پایین و از این در بره بیرون؟ فکر کردین من اینجا بوقم؟😠
ـ برادر! ما حکم مأموریت داریم، باید بریم موقعیت ننه.😊
ـ ببینم حکمتون رو.😕
برگههای مرخصی را که نشانش دادیم، گفت:
خدا بگم شما بسیجیا رو چی کارتون نکنه که هر کدومتون یه جوری آدم رو میذارین سرکار! برین خدا پشت و پناهتون.😩
《 احمد شیروانی》
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
در حجاز خمار چشمانت ،
باغ انگور عسگری داری
باده ات کهنه کار می خواهد !
عده ای خاص مشتری داری
قدحت تا مرا مسلمان کرد ،
اشهد ان باده ... را خواندم
با لبی تر نماز عیشم را ،
سوی ایوان سامرا خواندم
"مظلوم سامرا"
هیئت متوسلین به امام حسن بن علی العسکری علیه السلام
🌹 عید سعید غدیر خم و ولادت امام هادی علیه السلام🌹
🚩 به یاد شهید حبیب الله فردوسی🌹
یکشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۱
مجتمع شهید هاشمی نژاد، بلوک آ۵، ورودی غربی، طبقه چهارم، واحد ۲۸
ساعت شروع مراسم راس ساعت ۲۱
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
سروش،تلگرام، ایتا :
@mazloomsamera
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3
📣 فکاهی های جبهه
🎉طنز عید تا عید🎉
عقیلی به حاج همت گفت: حاجی یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم😞
حاج همت گفت: بفرمائید، چه دلخوری!❓
امیر عقیلی گفت: حاجی شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش، از کنار ما که رد می شوی، یک دست تکان می دهی👋 و با سرعت رد می شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی های خودتان که رد می شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می دی، بوق می زنی📣، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند 😊از ماشین پیاده می شوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می شوی و میروی.
رد میشی اصلا مارو تحویل نمی گیری حاجی، حاجی بخدا ما خیلی دل مان میاد.🙁
حاج همت این ها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید😃 و گفت: اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاه های شما که رد می شوم، این دژبان های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی ها رد شد🚔، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آرو آروم دست تکان میدهند👋، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند🚨،بعد ایست میدهند، بعد تیر هوائی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند.
ولی این بسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده بهشان مرتب چراغ میدم،💡 سرعتم رو کم میکنم، هنوز بیست متر مانده پیاده می شوم و یک دستی تکان میدهم 👋و دوباره می خندم و سوار می شوم و باز آرام از کنارشان رد می شوم.
آخر این بسیجی ها مشکوک بشوند...
اول رگبار می بندند.
بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند.
یک خشاب و خالی می کنند، بابای صاحب بچه را در می آورند، بعد چند تا تیر هوائی شلیک می کنند و آخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد می زنند ایست.❌
این را که حاجی گفت: بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد. حالا نخند کی بخند😂
🔸#محفل_خانوادگی
🏴#روضه_خانگی
🚩#هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)
🌙 #امام_زادگان_عشق
🌹شهید حبیب ﷲ فردوسی
📜بخشی از وصیت نامه:
« مهمترین مسائل موجود از ابتدای زندگی بشر، مشتبه بودن حق با باطل در بعضی زمانهاست و این مسئله باعث وارد کردن ضربه هایی بر پیکر انسانیت و اسلام گردیده است از آنجا که باید همیشه حق را شناخت و افراد را به حق سنجید نه حق را به افراد، و باید حرف حق را قبول کرد اگرچه از گروه باطل باشد و باطل را بر زمین کوبید اگرچه از گروه حق باشد. ولی مشاهده شده است که این مسئله در نزد عوام برعکس بوده است و عموماً افراد، ملاک حق و باطل را انسانها گرفته اند در حالیکه این اشتباه است و خطری است بزرگ، که در طول سه سال انقلاب هم نمونه های زیادی از این داشته ایم و ضربه هایی بس بزرگ خورده ایم.»
🗓 تاریخ شهادت:
۲۵ تیر ماه ۱۳۶۱
🔶 #محفل_خانوادگی
🏴 #روضه_خانگی
🚩 #هیئت_مظلوم_سامرا
✅تلگرام، سروش و ایتا (@mazloomsamera)
✅واتساپ (https://chat.whatsapp.com/FPzrH1k7NeP4IiPH0rw7E3)