مداد من
✅ به نام خدای علیمُ حلیم ✅ اظهارات ابن ابی الحدید و سه بانوی عاشق علی (ع) (۷) ... بانو آروی گفت: ا
✅ به نام خدای علیمُ حلیم
✅ اظهارات ابن ابی الحدید و سه بانوی عاشق علی (ع) (۸)
آن گاه صدا به گریه بلند کرد و گفت: «هان، ای چشم! ما را در گریه یاری ده و بر امیر مؤمنان اشک بریز» «ما به مصیبت مردی دچار شدیم که بهترین سوار کار بود» «و بهترین کسی بود که کفش پوشیده و آماده و بهترین قاری سوره های کوچک و بزرگ بود» «چون با چهره پدر حسین روبرو می شدم ماه شب چهارده را می دیدم که بینندگان را شگفت زده می کرد» «نه، به خدا سوگند هیچ گاه علی و نماز نیکوی او را در میان نمازگزاران فراموش نمی کنم» «آیا در ماه حرام ما را به مصیبت مردی نشاندید که بهترین همه مردم بود»؟!
معاویه دستور داد شش هزار دینار به او بدهند و گفت: ای عمه، اینها را در هر چه دوست داری هزینه کن.
در نقل دیگری هست که آروی خطاب به معاویه گفت؛ به تو نیازی ندارم و از کاخ آن ملعون خارج شد و رفت. معاویه در غیاب این بانوی با بصیرت گفت؛ به خدا اگر همه شما با او سخن می گفتید هر کدامتان را پاسخ درخوری می داد. براستی که زنان بنی هاشم از مردان قبائل دیگر شیرین زبان ترند.
خدایا! زبان ما را در مسیر علی شناسی، برّان و غرّا بگردان.!
3- سوده در کاخ سفید معاویه!
از زنان بزرگ عرب است که چون ام الخیر، زبان برانی داشت. در صفین و تحت تدابیر شدید حیا و عفت به لشکریان علی (ع) روحیه می داد.
👈 ادامه دارد ....
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدای منان
✅ برای اولین بار در #گندله اردکان ...!
امروز با زحمات خانم حائری و کادر محترم اداره فرهنگ و ارشاد اردکان در یک دیدار صمیمی و بعنوان نویسنده، میهمان مهندس وحید خلیلی؛ مرد اول گندله پرحاشیه، بودیم.
جلسه، بدون قرائت قرآن کریم و با صحبت های امام جمعه عزیز شروع و با انتقاد و پیشنهادات نویسندگان ادامه یافت. حرف های مطرح شده، حاکی از وجود سینه های پر دردی بود که غبار گرفته اند. سینه هایی که بایستی هر از گاهی غبار روبی شوند.! کاهش مفاخر اردکان در حوزه علم و ادب، توسعه نامتوازن سرمایه ها مالی در حوزه فرهنگ، عدم توجه عاطفی به نویسندگان، افزایش آشپزخانه ها بجای کتابخانه ها در کنار مساجد، نگاه عمیق و مداوم به عرصه نویسندگی، تشکیل اتاق فرهنگ در صنعت، تداوم ارتباطات اینچنینی، کاهش شعار و تعارف جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی، واقع نگری در عرصه علم و ادب، رفع سوء تفاهم های ایجاد شده در مورد غیر بومی بودن عوامل کارخانه گندله و .... از جمله مهمترین مباحث مطرح شده در این جلسه بود. در بین جلسه چند مرتبه حرف از صنعت و محیط زیست نیز شد که البته مدیریت شد.!!
در پایان اما مهندس خلیلی با تکیه بر صحبت های مقام معظم رهبری، تولید و جهش را منحصر در عرصه صنعت معرفی نکرد! بلکه بر این باور بود که ارتقاء فرهنگ، مقدم بر صنعت است. از وجنات و حرف های ایشان معلوم بود بین صنعت و فرهنگ فاصله ای نمی بیند.
امروز، اهل آهن با اهل قلم، به دور یک میز نشستند تا با ادبیات یکدیگر آشنا شوند و راه های توسعه فرهنگ در دل صنعت را بررسی کنند. گرچه به گواهی تاریخ، بین این دو فاصله ای نیست اما امروزه، عرصه مجازی چنان طوفانی به پا کرده است که چنین جلساتی را با دهان باز و البته از روی تعجب می نگرند.!
بنده به عنوان یک مداد جوان و تازه به دوران رسیده، روز خوبی را سپری کردم. باشد که این حرکات، مداوم و با چشم اندازی هدفمند برگزار گردد. به قول بچه های بالا، آنچه خواندید اطلاعات بود، تحلیل باشد برای فرصتی دیگر.!!
جای شما خالی، ناهار را میهمان صنعت بودیم! در مسیر برگشت اما با دیدن مرغ فروشان ابتدای بلوار ایت الله خاتمی و پدیده نوظهور کودکان کار در اردکان، دوباره علامت سوال های زیادی ذهنم را درگیر کرد.!
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 زمستان ۹۹ ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ سهشنبه
🔅 ۲ دی ماه ۱۳۹۹
🌙 ۷ جمادیالاولی ۱۴۴۲
🎄 ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸ولادت آیةالله «محمدعلی اراکی» (۱۲۷۳ش)
🔹مجلس و اولتيماتوم روسيه به ايران (۱۲۹۰ش)
🔸تحصّن استادان دانشگاه ها (۱۳۵۷ش)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای علیمُ حلیم ✅ اظهارات ابن ابی الحدید و سه بانوی عاشق علی (ع) (۸) آن گاه صدا به گریه ب
✅ به نام خدای علیمُ حلیم
✅ اظهارات ابن ابی الحدید و سه بانوی عاشق علی (ع) (۹)
بعدها نزد معاویه رفت و از فرمانده اعزامی معاویه بنام «بسر» شکایت کرد. خطاب به معاویه گفت؛ بسر مردان ما را کشته و اموال ما را غارت کرده است. به داد ما برس و گرنه قیام خواهیم کرد.
معاویه که منتظر شکار «سوده» بود، موقعیت را غنیمت شمرد و تصمیم گرفت او را بکشد. این بانوی شجاع هم بالبداهه این شعر را در رثای علی (ع) برای معاویه خواند؛
«پروردگارا! بر آن وجودی درود فرست که قبر، او را در آغوش گرفت و پس از مرگش فهمیدیم عدالت مجسم در قبر مدفون شد. او با حق، هم پیمان شده و جانشینی برایش قرار نداده بود. او همیشه همدم حق و ایمان بود.»
معاویه پرسید این شعر درباره کیست؟ گفت؛ درباره مولایم علی (ع)، روزی از عامل علی (ع) شکایت کردم. علی (ع) در حال نماز بود و می خواست تکبیر بگوید. چون مرا دید با مهربانی پرسید: حاجتی داری؟ گفتم: آری، عامل صدقات تو از عدالت بیرون رفته است. حرفم را شنید و گریست. رو به آسمان گفت؛ خدایا من این عامل را نفرستادم که ستم کند. آنگاه فرمان عزلش را داد. (این فرمان با تحقیق حضرت صادر شد.) امروز اما شکایت به تو آوردم ولی فرمان قتلم را صادر کردی.!
معاویه لحظه ای به فکر فرو رفت و فرمان آزادیش را داد. سوده گفت من برای کار خودم نیامده ام که آزادم کردی.! مسأله عامل تو چه می شود؟ خیانت فرماندارت را چه می کنی؟ معاویه درباره عامل خود هم دستوراتی داد و سوده را راضی کرد. سپس گفت: «آری، ابالحسن این چنین بود.!»
برشمردن فضائل علی (ع)، زن و مرد نمی شناسد. علی، علی بود؛ ابرمردی به وسعت هزاران کهکشان، بندگی.!!
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 پائیز ۹۹ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
📝 اطلاعات #دوره_یادداشتنویسی_رسانهای
🔍 برای مشاهده هر یک از موارد، روی لینک مربوطه ضربه بزنید👇🏻
📄 مشاهدهی پوسترِ دوره
https://eitaa.com/medademan/1236
🎬 توضیحات ویدئوییِ دوره
https://eitaa.com/medademan/1230
❇️ مزایای شرکت در دوره
https://eitaa.com/medademan/1285
💌 نظر فراگیران گذشته دوره یادداشتنویسی رسانهای
https://eitaa.com/medademan/1277
اگر هنوز برای ثبت نام اقدام نکردهاید ؛
❌ فرصت و ظرفیت محدود است ❌
✅ ثبت نام با #تخفیف_ویژه و کسب اطلاعات بیشتر 👇🏻
ارسال #یادداشتنویسی به @medadman
✅ با ما همراه شوید...
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ چهارشنبه
🔅 ۳ دی ماه ۱۳۹۹
🌙 ۸ جمادیالاولی ۱۴۴۲
🎄 ۲۳ دسامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸آغاز مبارزات زندیه
🔹وفات «حاجي كرباسی» عالم و فقيه برجسته(۱۲۶۲ق)
🔸وفات «سيدابوتراب خوانساري» فقيه اصولی (۱۳۱۳ق)
🔹وفات «سيدمحمدباقر خوانساری» فقيه شيعه (۱۳۱۳ق)
🔸وفات «شيخ محمد عبده» عالم مبارز مصری (۱۳۲۳ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅به نام خدای عزیز
✅ماجراهای آقا گل و ترمه خانم
🔻️این داستان: زن عزیز یا زن ذلیل!(۱)
-سلام بیبی گل، خیلی خوش اومدی، چه عجب دراومدی؟!
-سلام عاروس، از دست این کرونا! چند هفته خونه موندم، دگه دلم داشت سیاه مِشد! گفتم امروز یه سر بیام اینجا، بچهها رو ببینم! یخورده دلم واشه!... آقا گل کجه؟ خونه نیس؟
-چرا بیبی گل، داره اتاق بالا رو جارو مکنه!
-آقا گل جارو مکنه؟! یادم نمی یاد تو خونه یکی لیوان جابهجا کرده باشه، حالا اتاق جارو مکنه؟! عاروس راستش بگو، چهکار سرش آوردی؟
-بیبی گل، چند روزِ که تو کارهای خونه داره کمکم می کنه! نمی دونم چه طور شده! امروز هم گفتمش: آقا گل حالا که خونه هستی، کمک من باش! او هم گفت، چشم!...
-یا الله! ترمه خانم مهمون داریم؟
-بله آقا گل، مادر جونت اومده!
-بهبه! سلام بر مادرِ عزیزم. گفتم خونه ما بوی گل گرفته! نگو که بیبی گل اومده!
-چه سلامی! چه علیکی! بعد چند وقت اومدم خونت، یه خورده حال و هوام عوض شه، ولی تو و عاروس، خوب حالم رو جا آوردی! خبر نداشتم کارهای تو خونه مکنی، اِ اِ اِ خدا بیامرزه آقات، دست به سیاهوسفید نمیزد، حتی بلد نبود چایی درست کنه! حالا تو... آقا گل چه طور شده؟ ترمه ننگی کرده؟ بگو من حسابش...
-نه بیبی گل، طوری نشده! راستش، چند شب پیش، داشتم خونه میومدم...
ادامه دارد...
✍ محمد اعرابی اردکانی
🗓 ۱ دی ۹۹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدای منان
✅ برترین کتاب سال 1372ش!! (۱)
نام؛ حسین
شهرت؛ محبوبی
پدر؛ شیخ احمد فرزند حاج ملا حسین
تولد؛ 1294ش
وفات؛ 23 آبان 1356 ش در بیمارستان مهر تهران به علت سرطان مری
در روزهای پایانی هفته پژوهش و وحدت حوزه و دانشگاه سراغ مردی در حاشیه! رفتم. مردی 79 ساله که حداقل با سه بیماری خطرناک دست و پنجه نرم می کند اما با لبی خندان! شاکر خدای متعال بود. باتفاق دوست عزیزم؛ آشیخ محمد، میهمان اقا مصطفی حائری، داماد آقای دکتر محبوبی شدیم. گرچه با 46 دقیقه تأخیر رسیدیم اما 59 دقیقه صحبت کردیم.! محور صحبت در مورد دکتر محبوبی بود. اگر خواستید در مورد این مرد بیشتر بدانید، نگاهتان را میهمان «مداد من» کنید.
آقای محبوبی، تحصیلات ابتدایی را در محضر شیخ محمد مدیر، متوسطه را در یزد و دکترای تاریخ را از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گرفتند و بصورت فنی، متخصص تاریخ قاجار شدند.
او پس از چند سال دبیری در قم به یزد منتقل و در نهایت با درخواست آقای ایرج افشار مسؤول وقت چاپ و انتشارات دانشگاه تهران به تهران می رود و معاون وی می شود. کلیه کتاب های در آستانه چاپ از نگاه ایشان می گذشته است. وی همه این کتاب ها را می خواند و بعد اجازه چاپش را می داد.!!
آقای مصطفی حائری که بعدها داماد این خانواده می شود در سال 1339 ش به تهران می رود و شاگرد ایشان در دانشگاه می گردد. محبوبی که تا دیروز دایی آقای حائری بود امروز استاد و چند سال بعد، پدر زنش می شود. ادامه ماجرا را از زبان خود آقای حائری بخوانید؛ ...
👈 ادامه دارد ....
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
#دوره_یادداشتنویسی_رسانهای ♨️ در فرصتی استثنائی #یادداشتنویسی_رسانهای را بیاموزید! 🤓 و به #فع
♨️ با شرکت در #دوره_یادداشتنویسی_رسانهای و خلق آثار ارزشمند به #رشد دیگران کمک کنید...
❌ فرصت و ظرفیت محدود است ❌
🔻کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام با تخفیف ویژه👇
📲 ارسال #یادداشتنویسی به @medadman
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ پنجشنبه
🔅 ۴ دی ماه ۱۳۹۹
🌙 ۹ جمادیالاولی ۱۴۴۲
🎄 ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸کشته شدن «خسرو پرویز» پادشاه مغرور ساسانیان (۷ق)
🔹آغاز مبارزات زیدیه
🔸تصرف کشمیر توسط قوای «سلطان محمود غزنوی» (۴۹۶ق)
🔹شهادت «شمس الدين محمد = شهيد اول» (۷۸۶ق)
🔸وفات «ابن غازي» اديب و مورخ(۹۱۹ق)
🔹ولادت «صدرالدين شيرازي = ملاصدرا» (۹۸۰ق)
🔸وفات «سيدابوتراب خوانساري» فقيه اصولي(۱۳۴۶ق)
🔹وفات آیت الله حاج میرزا «علی اکبر نوقانی» (۱۳۷۰ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای منان ✅ برترین کتاب سال 1372ش!! (۱) نام؛ حسین شهرت؛ محبوبی پدر؛ شیخ احمد فرزند حاج م
✅ به نام خدای منان
✅ برترین کتاب سال 1372ش!! (۲)
«مرحوم محبوبی بشدت اهل تعهدات مذهبی بود. نماز، روزه و پرداخت وجوهات شرعی او زبانزد عام و خاص بود. او ده سال برای پدر و مادرش نماز قضا خوانده بود. بشدت مهمان نواز هم بود. یادم می آید که وقتی به حج مشرف شد گفته بود؛ «هیچ حقی از کسی بر ذمه ام نیست.»
ایشان هیچ بار از ماشین دانشگاه استفاده نمی کرد و مسیر منزل تا دانشگاه را پیاده می رفت. دنبال مرخصی و دور کاری و اهل فرار از کار هم نبود. عضو هیئت علمی هم نشده بود. در بند مقام و ریاست نبود. اهل سیاست نبود بیشتر مشغول کارهای علمی و نگارش بود. دنبال مد هم نبود. یک زندگی معمولی با خانه ای ساده و لباسی ساده تر کارهایش را می کرد.
من با مرحومین جواد صداقت و حسن کرامتی همکلاس بودم، هر سه شاهد بودیم که ایشان در کلاس بخاطر فضای اختلاط دختر و پسر و پوشش نامناسب دختران همیشه سرش را پائین می انداخت. قدم می زد و درس را می گفت. روی کتاب هم نگاه نمی کرد. اغلب اوقات ساکت بود. عصبانی نمی شد. خوش خط هم بود.
آخرین تحقیق ایشان در آستانه چاپ بود که اجل مهلتش نداد و به سوی دیار باقی شتافت. با درگذشت ایشان، آقازاده ای! کتاب ایشان را به اسم خود چاپ کرد. من هم ناراحت شدم و با همکاری اقای دکتر داوری و دکتر شهیدی کتاب های چاپ شده را جمع و نام نویسنده را اصلاح کردیم.
ایشان کتابخانه ای با بیش از 230 هزار جلد کتاب داشت. بعد از ایشان کتاب ها را که یک خاور شده بود! به اردکان آوردم. متاسفانه در همان اوایل بعلت کمبود مکان و کم کاری برخی مسوولین، خیلی از کتاب ها از بین رفت. بعدها که کتابخانه آیت الله فاضل ساخته شد کتاب ها را به آنجا منتقل کردیم.
👈 ادامه دارد ....
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc