🌿 جشنواره #شنبه_مهربانی 🌿
به عشق پیامبر رحمت و مهربانی، شنبه هر هفته برنامه ویژه داریم 😍
اولین #شنبه_مهربانی 👇
در تاریخ ۵ آذر ماه؛ تخفیف ۵۰ درصدی بلیط مجموعه علمی تفریحی باد و خاک 💯
🔅 ویژه ۳ تا ۱۰ سالهها
⏳ ساعت فعالیت: ۱۶ الی ۲۲
♨️ منتظر حضور گرم شما هستیم ...
📌 علاقهمندان می توانند خانوادگی و یا بصورت گروهی تشریف بیارند.
📍اردکان، بلوار پیامبر اعظم(ص)، نبش کوچه ۹۱
🔸 #مکتب_خانه_قرآنی_امام_رضا (ع)
🔸 #مجتمع_آموزشی_میم
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
❌❌لیست کتب #تخفیفستان_مدادستان به همراه قیمت پس از اعمال ۶۰ درصد تخفیف 👇👇👇 🔷 اگر شاه بود چه میشد؟
آخرین فرصت تهیه کتاب با ۶۰ درصد تخفیف
فقط و فقط تا امشب ❌❌
✅ به نام خدای مهربان
✅ آنچه در هفته کتاب وکتابخوانی در انجمن مدادستان شهرستان اردکان گذشت ... (1)
امسال به لطف خدای منان و عنایت خاصه امام رضا (ع) طرح «طبیب دوّار» را اجرا کردیم. با یک سبد کتاب، با 60 درصد تخفیف، دوره گردی کردیم تا ما هم در احیای نام و یاد یار مهربان سهیم باشیم.
آنچه در ادامه می آید بخش کوچکی از فعالیت های انجمن شناسنامه دار مدادستان می باشد که در هفته کتاب اجرا شد؛
1- معرفی کتاب در مساجد
* مسجد روح الله
* مسجد جامع احمد آباد
* مسجد امام هادی (ع)
* مسجد جعفرزاده
* مسجد مهدیه میبد
* امامزاده میر شمس الحق میبد
* مسجد دوازده امام محمودآباد
* مسجد دوازده امام فیروزآباد
* مسجد جامع بارجین
* مسجد ...
2- معرفی کتاب در همایش ها
* حوزه علمیه فاطمه الزهرا (س) خواهران
* جشن کتاب ندامتگاه اردکان
* دبستان رسالت؛ صبحگاه کتاب
ادامه دارد ...
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ آنچه در هفته کتاب وکتابخوانی در انجمن مدادستان شهرستان اردکان گذشت ... (1)
✅ به نام خدای مهربان
✅ آنچه در هفته کتاب وکتابخوانی در انجمن مدادستان شهرستان اردکان گذشت ... (2)
3- هدیه بیش از 150 جلد کتاب کودک و نوجوان و 500 جلد کتاب باغ فرشته ها با همکاری خیرین و دفتر امام جمعه محترم
4- ویراستاری چند کتاب جهت چاپ و انتشار
5- پیگیری و راه اندازی سایت انجمن مدادستان شهرستان اردکان
6- نگارش یادداشت های رسانه ای بمناسبت مذکور
7- مشارکت در برگزاری نمایشگاه کتاب در برخی مدارس
یک گلایه هم از همه رفقا و دوستان؛ ای کاش باندازه یک دهمی که برای تحلیل و انتشار مطلب در ایام اغتشاشات وقت گذاشتید برای ترویج و برنامه های ابتکاری در هفته کتاب و کتاب خوانی وقت می گذاشتید؛ علیکم بالمتون لا بالحواشی.!!
یادتان نرود که حضرت آقا در بحبوحه اغتشاشات از پیشرفت می گوید. پیشرفت حرکت می خواهد، کفش بنددار می خواهد! اراده می خواهد، بی خوابی می خواهد، خلاصه اینکه باید جُنبید.!!! منتظر نباشید بدنبالتان بیایند یا جواب گوشیتان را بدهند.!
✍ انجمن مدادستان شهرستان اردکان
🗓 پائیز 1401 ش
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
▪️ویژه سالگرد شهادت شهید محسن فخری زاده
کشتند تو را ، آه، در آغوش دماوند
سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند!
کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران
تا باز بر این خاک ستمدیده بتازند.
تو روح دماوندی و زینروست تو را کشت
ضحاکِ کمینکردۀ در کوه دماوند
تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد
ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند
#حسن_صنوبری
@maktabkhane_emamreza
✅ به نام خالق جهاد و تفریح
جهاد و تفریح، چه ترکیب زیبایی است.! ترکیبی از دو امر الهی، در ادامه می خواهم قلم را به دست دلم دهم و از اردوی جهادی و تفریحی خرانق حوزه علمیه امام رضا علیهالسلام اردکان چند جمله ای برایتان بنویسم. لطفاً با صبوریتان با قلمم همراه شوید.
اردوی جهادی مصادیق عینی برخی از آیات قرآن کریم است که با الفاظ مختلف از ریشه جهد، مورد امر خداوند متعال قرار گرفته است.
تفریح و تماشای سرگذشت گذشتگان هم از اوامری می باشد که خداوند سبحان در قرآن کریم امر به سیر در زمین کرده است که مصداق آن، آیه ۱۱ سوره مبارکه انعام می باشد.
اردوی ما از ساعت ۷ صبح روز پنجشنبه ای آغاز شد که از مدرسه به سمت خرانق حرکت کردیم. گویا باران هم قصد داشت ما را همراهی کند.
مدتی نگذشت که نزول رحمت الهی شروع به باریدن کرد و با ما همراه شد. به به... من و قلمم از این بابت خیلی خوشحال بودیم.
خلاصه پس از یک ساعت و اندی به مشهدُگ(قدمگاه امام رضا علیه السلام) در شهر خرانق رسیدیم. شهری با بنا هایی که قدمت چندین هزار ساله داشتند.
البته جای شما در بین جمعی از سربازان امام زمان علیه السلام، جوانان دهه هشتادی که نفس کشیدن در بین آنها چیزی جز صفا و صمیمیت و معنویت استشمام نمی شد، خالی بود.
پس از توسل به امام رضا علیهالسلام در مکان قدمگاه ایشان به سمت کاروانسرای این منطقه رفتیم. البته باز هم نزول رحمت الهی ما را همراهی می کرد و هوا هم مقداری سرد شده بود.
خلاصه، متأسفانه شکل این کاروانسرا را با مصالحی مرمت کرده بودند که با فضای سنتی و آجری این مکان در تضاد بود. این را از بدو ورود همه متوجه شده بودند.
در آنجا چای را نوش جان کردیم و در قسمتی از کاروانسرا به همخوانی سرود سلام فرمانده پرداختیم. کمکم با حرکت دسته جمعی ما به نقاط مختلف این مکان، صدای این سرود در همه جایش طنین انداز شد. انگار در و دیوار هم می خواست زبان باز کند و به عشق امام زمان روحی له الفدا دمی بزند اما چه کنم که.....
سپس به همراه عزیزان دلم به سمت حسینیه و مسجدی که کیلومتر ها برای نظافت این دو مکان مقدس آمده بودیم، رفتیم. حسینیه ای با قدمت دیرین و مسجدی زیبا که فرهنگ و هنر ایرانی را به وفور می توان در آن دید.
شروع به کار کردیم.
هر کس سعی می کرد ولو کم هم که شده خود را در اجر و ثواب این عمل جهادی و پر ثواب شریک کند.
یکی گرد گیری می کرد و یکی جارو می زد و خلاصه رفقا یکدیگر در ثواب این عمل خدا پسندانه شریک می کردند.
اینقدر با شور و ذوق همه کار می کردند که قلمم هم برای شوق کار انجام دادن روی پای خود بند نبود. ولی کسی به او اجازه کارکردن نمی داد.
گذشت و گذشت که دیگر کم کم به وقت نماز داشتیم نزدیک می شدیم. با یک توسل به حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در حسینیه، خستگی را از تن و جانمان بیرون کرده و راهی تماشای یکی دیگر از بناهای دیدنی شدیم، حدس بزنید چه مکانی بود؟! یک ساختمان استوانهای شکل به نام منارجنبان که از آن بالا کل فضای سرسبز و زیبای این روستای شهر شده به راحتی قابل دیدن و تماشا بود.
با بلند شدن بانگ دلنواز اذان به سمت مسجد رفتیم. البته قبل از رفتن به مسجد باید وضو می گرفتیم.
در هوای سرد که به سختی می شد خود را گرم کرد، بالا زدن آستین و وضو گرفتن کار خیلی سختی بود. البته این را هم درِگوشی به شما بگویم: برخی بودند که وجودشان را با شعله های انوار قدسیه صلوات و ذکر اهل بیت علیهم السلام گرم می کردند.
خلاصه هر جوری بود وضو گرفتیم و به سمت مسجد رفتیم.
پس از اقامه نماز با معیت رفقای طلبه به سمت مرقد فردی رفتیم که توفیق خادمی حضرت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام داشت. که معروف به بابا خادم بود. مسیر سختی بود و نیاز به دقت زیادی داشت. مسیری باریک و لیز، هر لحظه امکان داشت که....
بله،به هر صورت با همه سختی ها به بقعه ای رسیدیم که این شخص والا مقام در آن مدفون بود پس از نثار فاتحه، ذکر توسلی شد. اما یک بیتی در آن خواندند که خیلی به دلم نشست :
اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
ای به قربان تو آقا که حج فقرایی
امیدوارم از داستان سفر من و باران وقلمم به شهر خرانق لذت برده باشید.
#اردو_خرانق
✍ طلبه دهه هشتادی
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
هدایت شده از مکتبخانه قرآنی امام رضا(ع)
4_5875430400964168418.mp3
5.44M
💌 ویژه میلاد #زینب_کبری سلاماللهعلیها
زینب کبری هم در حرکت به سمت کربلا همراه امام حسین (ع) بود، هم در حادثه عاشورا و هم در حادثه بعد از شهادت امام حسین (ع) آن چنان درخشید که در طول تاریخ نظیر ندارد...✨
@maktabkhane_emamreza
پیش بینی کن ، برنده شو ، جایزه بگیر !
مسابقه به این صورته که تا قبل از شروع بازی ایران و آمریکا ، مسابقه رو پیش بینی میکنید و برای آیدی @medadman بفرستید.
به ۳ نفر که پیشبینی درستی داشته باشند جایزه تعلق میگیره 🎁
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
بسم الله القاصم الجبارین
اما اکنون می خواهم از حقارت رسانه های گاو شیرده و رژیم کودک کُش بگویم...
در حالی که موشک های ایرانی دمار از روزگارشان در می آورد،گنبد آهنینشان را آبکش می کند و حمله های سایبری بسیاری به آنها می شود...
در حالی که ایران تا اتاق های خواب مسئولین بلند پایه این رژیم نفوذ کرده است...
در حالی که ایران به راحتی به اطلاعات مهم آنها حتی اطلاعات موبایل رئیس موساد دسترسی دارد...
درحالی که وزیر نیرویشان نفوذی ایران بوده است...
درحالی که برخی از افسرانشان به طور مشکوکی به دیار باقی می شتابند...
در حالی که دو روز هم نمی توانند در مقابل نیرو های نیابتی ایران(نه خود ایران) مقاومت کنند...
با همه اینها دلخوش کرده اند به آتش زدن و رنگ پاشی به عکس سردار دلها...
حالا گیریم که در اردکان که شهری کوچک است در یک محله، عکس سردار را تخریب کردید،
با عکس او که در دل میلیون ها ایرانی منقش است می خواهید چه کنید؟!
ای خانمی که ادمین اسرائیل به فارسی هستی و نمی خواهم نام منحوست را ببرم...
خوب گفته ای سیاهی مطلق!
حاج قاسم سلیمانی خوب روز روشن را برای شما سیاهی مطلق کرده بود که حتی از عکس او هم شلوارتان را خیس می کنید.😏
و جمله آخر خطاب به آنها که #عمله_های_این_رژیم هستند، به قول حاج قاسم، ایران در آنجایی که فکرش را هم نمی کنید نفوذ دارد حتی اتاق خواب مسئولانتان....
شما عمله های آنها که عددی نیستید....
این شعر را خوب به ذهنتان بسپارید:
چراغی را که ایزد بر فروزد
هرآنکس پف کند ریشش بسوزد
✍🏻طلبه اردکانی
۷ آذر ماه ۱۴۰۱
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#مهر_مادری
نگاهش سرشار از عشق و محبت است.❤️
وقتی که به صورتش خیره می شوم. واژه عشق برایم معنا می شود. 💔
درچشم هایش دلتنگی چندین ساله اش نمایان است.😔
بغض گلویم را رنجه کش می کند. می دانم فراق چه کسی را میکشد.
دلتنگ پاره تنش! دلتنگ لبخند های او دلتنگ کسی که ۳۴ سال او را ندیده است.
خودش با بغض برایم می گوید: انگار همین دیروز بود که لباس بسیجی به تن داشت و آمده بود برای خداحافظی.
انگار همین دیروز بود که از جبهه برگشته و ترکش به گوشش اصابت کرده بود.
یادم نمی رود در بیمارستان امام سجاد بستری بود سُرم و باند هایش را کَند. از بیمارستان فرار کرد و لباس بسیجی به تن کرد. تا دوباره عازم بشود.
از سال ۶۷ تا ۷۷ خبری از او نشد. پیر شدم از بس خانه را آب و جارو کردم تا نکند پسرم بیاید و خانه نا بسامان باشد.
شبها تا خود صبح در خانه را باز میگذاشتم تا پسرم پشت در تلف نشود. آه که چقدر خون دل خوردم.💔
بعد از ده سال استخوان هایی را آوردند و گفتند: این محمود تو است! با اعتراض و خشم گفتم: محمود من اینطور نبود. پسر رعنای من اینقدر کوچک نبود.
خوابش را میبینم که جلوی صفه خانه ی مان با لباس بسیجی ایستاده است. با چشم های درخشنده اش به من خیره می شود.
با صدای آرام و دلنشینش میگوید که : مادر جان اینقدر بی تابی نکن. من که پیشت بر گشته ام!
اگر این خواب را ندیده بود شاید تا الان هرشب در خانه را باز میگذاشت و هر روز خانه را آب و جارو می کرد.♦️
وقتی این مادر را می بینم حسرت وجودم را غرق خودش میکند. با خود می گویم این پدران و مادران، عزیز ترین کس خود را فدا کرده اند و ادعایی هم ندارند.😔
اما ما چه کرده ایم؟ 😔
❤️تقدیم به مادر بزرگوار شهید محمود پیری اردکانی بیبی کشور زینالدینی (حفظ الله ان شاءالله)
محمد مهدی پیری ✍
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc