به زودی ... ♨️♨️
اتفاقاتی خوب در
#مجتمع_علمی_تفریحی_باد_و_خاک
با ما همراه باشید 👇👇
@maktabkhane_emamreza
❌❌لیست کتب #تخفیفستان_مدادستان
به همراه قیمت پس از اعمال ۶۰ درصد تخفیف 👇👇👇
🔷 اگر شاه بود چه میشد؟!
🔹 10 هزارتومان
🔶 حلقه وصل (معرفی اجمالی امام زمان (ع))
🔸10 هزارتومان
🔷 پرواز تا بینهایت (خاطرات نماز شهدا)
🔹 4 هزارتومان
🔶 در مدار رهایی (خاطرات شهید حسن خزر)
🔸 22 هزارتومان
🔷 در مسیر سعادت (ترجمه نامه 31 نهج البلاغه)
🔹 10 هزارتومان
🔶 لذت با ذلت (بررسی معضل خود ارضایی)
🔸 10 هزارتومان
🔷 باغ فرشته ها
🔹 32 هزارتومان
🔶 خط های بازیگوش
🔸 30 هزارتومان
🔷 باغ الفبا
🔹 50 هزارتومان
🔶 پیشوای راستین
🔸 ۳۰ هزارتومان
࿐჻ᭂ⸙🌱📚🌱⸙჻ᭂ࿐
خرید با تخفیف ۶۰ درصد از طریقِ
👇🏻👇🏻👇🏻
👤: @medadman
+989366093303
برای اطلاع از عناوین و موضوعات سایر کتب با ما همراه باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
❌❌لیست کتب #تخفیفستان_مدادستان به همراه قیمت پس از اعمال ۶۰ درصد تخفیف 👇👇👇 🔷 اگر شاه بود چه میشد؟
مهلت طرح #تخفیفستان_مدادستان ♨️
❌❌ فقط و فقط تا
❌ پنجم آذر ماه
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✨﷽✨
📣 مجتمع آموزشی میم با همکاری مجتمع علمی تفریحی باد و خاک برگزار میکند:
🎓 دوره ای #رایگان مختص مادرانی که دغدغه تربیت کودک یا نوجوانشان را دارند.
📚 موضوع این جلسه: #مبانی_تربیت_فرزند
📆 زمان: پنجشنبهها ساعت ۴ عصر
شماره تماس جهت ثبت نام ⏬
۰۹۱۳۲۵۸۹۳۷۳
┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═••
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
هدایت شده از مکتبخانه قرآنی امام رضا(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 پیروزی غیورمردان ایـــ❤️ــران مبارک
@maktabkhane_emamreza
#گزارش_تصویری 📸
معرفی کتب #مکتب_خانه_قرآنی_امام_رضا علیه السلام
🕌 در مسجد جامع احمد آباد
📚 بمناسبت #هفته_کتاب_و_کتابخوانی
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
❌❌لیست کتب #تخفیفستان_مدادستان به همراه قیمت پس از اعمال ۶۰ درصد تخفیف 👇👇👇 🔷 اگر شاه بود چه میشد؟
و اما یک #خبر_خوب 😍
به مناسبت برد پیروزمندانه #ایران_قهرمان 🇮🇷🎊
تمدید طرح #تخفیفستان_مدادستان تا فردا شب ♨️
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🌿 جشنواره #شنبه_مهربانی 🌿
به عشق پیامبر رحمت و مهربانی، شنبه هر هفته برنامه ویژه داریم 😍
اولین #شنبه_مهربانی 👇
در تاریخ ۵ آذر ماه؛ تخفیف ۵۰ درصدی بلیط مجموعه علمی تفریحی باد و خاک 💯
🔅 ویژه ۳ تا ۱۰ سالهها
⏳ ساعت فعالیت: ۱۶ الی ۲۲
♨️ منتظر حضور گرم شما هستیم ...
📌 علاقهمندان می توانند خانوادگی و یا بصورت گروهی تشریف بیارند.
📍اردکان، بلوار پیامبر اعظم(ص)، نبش کوچه ۹۱
🔸 #مکتب_خانه_قرآنی_امام_رضا (ع)
🔸 #مجتمع_آموزشی_میم
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
❌❌لیست کتب #تخفیفستان_مدادستان به همراه قیمت پس از اعمال ۶۰ درصد تخفیف 👇👇👇 🔷 اگر شاه بود چه میشد؟
آخرین فرصت تهیه کتاب با ۶۰ درصد تخفیف
فقط و فقط تا امشب ❌❌
✅ به نام خدای مهربان
✅ آنچه در هفته کتاب وکتابخوانی در انجمن مدادستان شهرستان اردکان گذشت ... (1)
امسال به لطف خدای منان و عنایت خاصه امام رضا (ع) طرح «طبیب دوّار» را اجرا کردیم. با یک سبد کتاب، با 60 درصد تخفیف، دوره گردی کردیم تا ما هم در احیای نام و یاد یار مهربان سهیم باشیم.
آنچه در ادامه می آید بخش کوچکی از فعالیت های انجمن شناسنامه دار مدادستان می باشد که در هفته کتاب اجرا شد؛
1- معرفی کتاب در مساجد
* مسجد روح الله
* مسجد جامع احمد آباد
* مسجد امام هادی (ع)
* مسجد جعفرزاده
* مسجد مهدیه میبد
* امامزاده میر شمس الحق میبد
* مسجد دوازده امام محمودآباد
* مسجد دوازده امام فیروزآباد
* مسجد جامع بارجین
* مسجد ...
2- معرفی کتاب در همایش ها
* حوزه علمیه فاطمه الزهرا (س) خواهران
* جشن کتاب ندامتگاه اردکان
* دبستان رسالت؛ صبحگاه کتاب
ادامه دارد ...
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ به نام خدای مهربان ✅ آنچه در هفته کتاب وکتابخوانی در انجمن مدادستان شهرستان اردکان گذشت ... (1)
✅ به نام خدای مهربان
✅ آنچه در هفته کتاب وکتابخوانی در انجمن مدادستان شهرستان اردکان گذشت ... (2)
3- هدیه بیش از 150 جلد کتاب کودک و نوجوان و 500 جلد کتاب باغ فرشته ها با همکاری خیرین و دفتر امام جمعه محترم
4- ویراستاری چند کتاب جهت چاپ و انتشار
5- پیگیری و راه اندازی سایت انجمن مدادستان شهرستان اردکان
6- نگارش یادداشت های رسانه ای بمناسبت مذکور
7- مشارکت در برگزاری نمایشگاه کتاب در برخی مدارس
یک گلایه هم از همه رفقا و دوستان؛ ای کاش باندازه یک دهمی که برای تحلیل و انتشار مطلب در ایام اغتشاشات وقت گذاشتید برای ترویج و برنامه های ابتکاری در هفته کتاب و کتاب خوانی وقت می گذاشتید؛ علیکم بالمتون لا بالحواشی.!!
یادتان نرود که حضرت آقا در بحبوحه اغتشاشات از پیشرفت می گوید. پیشرفت حرکت می خواهد، کفش بنددار می خواهد! اراده می خواهد، بی خوابی می خواهد، خلاصه اینکه باید جُنبید.!!! منتظر نباشید بدنبالتان بیایند یا جواب گوشیتان را بدهند.!
✍ انجمن مدادستان شهرستان اردکان
🗓 پائیز 1401 ش
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
▪️ویژه سالگرد شهادت شهید محسن فخری زاده
کشتند تو را ، آه، در آغوش دماوند
سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند!
کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران
تا باز بر این خاک ستمدیده بتازند.
تو روح دماوندی و زینروست تو را کشت
ضحاکِ کمینکردۀ در کوه دماوند
تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد
ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند
#حسن_صنوبری
@maktabkhane_emamreza
✅ به نام خالق جهاد و تفریح
جهاد و تفریح، چه ترکیب زیبایی است.! ترکیبی از دو امر الهی، در ادامه می خواهم قلم را به دست دلم دهم و از اردوی جهادی و تفریحی خرانق حوزه علمیه امام رضا علیهالسلام اردکان چند جمله ای برایتان بنویسم. لطفاً با صبوریتان با قلمم همراه شوید.
اردوی جهادی مصادیق عینی برخی از آیات قرآن کریم است که با الفاظ مختلف از ریشه جهد، مورد امر خداوند متعال قرار گرفته است.
تفریح و تماشای سرگذشت گذشتگان هم از اوامری می باشد که خداوند سبحان در قرآن کریم امر به سیر در زمین کرده است که مصداق آن، آیه ۱۱ سوره مبارکه انعام می باشد.
اردوی ما از ساعت ۷ صبح روز پنجشنبه ای آغاز شد که از مدرسه به سمت خرانق حرکت کردیم. گویا باران هم قصد داشت ما را همراهی کند.
مدتی نگذشت که نزول رحمت الهی شروع به باریدن کرد و با ما همراه شد. به به... من و قلمم از این بابت خیلی خوشحال بودیم.
خلاصه پس از یک ساعت و اندی به مشهدُگ(قدمگاه امام رضا علیه السلام) در شهر خرانق رسیدیم. شهری با بنا هایی که قدمت چندین هزار ساله داشتند.
البته جای شما در بین جمعی از سربازان امام زمان علیه السلام، جوانان دهه هشتادی که نفس کشیدن در بین آنها چیزی جز صفا و صمیمیت و معنویت استشمام نمی شد، خالی بود.
پس از توسل به امام رضا علیهالسلام در مکان قدمگاه ایشان به سمت کاروانسرای این منطقه رفتیم. البته باز هم نزول رحمت الهی ما را همراهی می کرد و هوا هم مقداری سرد شده بود.
خلاصه، متأسفانه شکل این کاروانسرا را با مصالحی مرمت کرده بودند که با فضای سنتی و آجری این مکان در تضاد بود. این را از بدو ورود همه متوجه شده بودند.
در آنجا چای را نوش جان کردیم و در قسمتی از کاروانسرا به همخوانی سرود سلام فرمانده پرداختیم. کمکم با حرکت دسته جمعی ما به نقاط مختلف این مکان، صدای این سرود در همه جایش طنین انداز شد. انگار در و دیوار هم می خواست زبان باز کند و به عشق امام زمان روحی له الفدا دمی بزند اما چه کنم که.....
سپس به همراه عزیزان دلم به سمت حسینیه و مسجدی که کیلومتر ها برای نظافت این دو مکان مقدس آمده بودیم، رفتیم. حسینیه ای با قدمت دیرین و مسجدی زیبا که فرهنگ و هنر ایرانی را به وفور می توان در آن دید.
شروع به کار کردیم.
هر کس سعی می کرد ولو کم هم که شده خود را در اجر و ثواب این عمل جهادی و پر ثواب شریک کند.
یکی گرد گیری می کرد و یکی جارو می زد و خلاصه رفقا یکدیگر در ثواب این عمل خدا پسندانه شریک می کردند.
اینقدر با شور و ذوق همه کار می کردند که قلمم هم برای شوق کار انجام دادن روی پای خود بند نبود. ولی کسی به او اجازه کارکردن نمی داد.
گذشت و گذشت که دیگر کم کم به وقت نماز داشتیم نزدیک می شدیم. با یک توسل به حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در حسینیه، خستگی را از تن و جانمان بیرون کرده و راهی تماشای یکی دیگر از بناهای دیدنی شدیم، حدس بزنید چه مکانی بود؟! یک ساختمان استوانهای شکل به نام منارجنبان که از آن بالا کل فضای سرسبز و زیبای این روستای شهر شده به راحتی قابل دیدن و تماشا بود.
با بلند شدن بانگ دلنواز اذان به سمت مسجد رفتیم. البته قبل از رفتن به مسجد باید وضو می گرفتیم.
در هوای سرد که به سختی می شد خود را گرم کرد، بالا زدن آستین و وضو گرفتن کار خیلی سختی بود. البته این را هم درِگوشی به شما بگویم: برخی بودند که وجودشان را با شعله های انوار قدسیه صلوات و ذکر اهل بیت علیهم السلام گرم می کردند.
خلاصه هر جوری بود وضو گرفتیم و به سمت مسجد رفتیم.
پس از اقامه نماز با معیت رفقای طلبه به سمت مرقد فردی رفتیم که توفیق خادمی حضرت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام داشت. که معروف به بابا خادم بود. مسیر سختی بود و نیاز به دقت زیادی داشت. مسیری باریک و لیز، هر لحظه امکان داشت که....
بله،به هر صورت با همه سختی ها به بقعه ای رسیدیم که این شخص والا مقام در آن مدفون بود پس از نثار فاتحه، ذکر توسلی شد. اما یک بیتی در آن خواندند که خیلی به دلم نشست :
اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
ای به قربان تو آقا که حج فقرایی
امیدوارم از داستان سفر من و باران وقلمم به شهر خرانق لذت برده باشید.
#اردو_خرانق
✍ طلبه دهه هشتادی
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
هدایت شده از مکتبخانه قرآنی امام رضا(ع)
4_5875430400964168418.mp3
5.44M
💌 ویژه میلاد #زینب_کبری سلاماللهعلیها
زینب کبری هم در حرکت به سمت کربلا همراه امام حسین (ع) بود، هم در حادثه عاشورا و هم در حادثه بعد از شهادت امام حسین (ع) آن چنان درخشید که در طول تاریخ نظیر ندارد...✨
@maktabkhane_emamreza
پیش بینی کن ، برنده شو ، جایزه بگیر !
مسابقه به این صورته که تا قبل از شروع بازی ایران و آمریکا ، مسابقه رو پیش بینی میکنید و برای آیدی @medadman بفرستید.
به ۳ نفر که پیشبینی درستی داشته باشند جایزه تعلق میگیره 🎁
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#مهر_مادری
نگاهش سرشار از عشق و محبت است.❤️
وقتی که به صورتش خیره می شوم. واژه عشق برایم معنا می شود. 💔
درچشم هایش دلتنگی چندین ساله اش نمایان است.😔
بغض گلویم را رنجه کش می کند. می دانم فراق چه کسی را میکشد.
دلتنگ پاره تنش! دلتنگ لبخند های او دلتنگ کسی که ۳۴ سال او را ندیده است.
خودش با بغض برایم می گوید: انگار همین دیروز بود که لباس بسیجی به تن داشت و آمده بود برای خداحافظی.
انگار همین دیروز بود که از جبهه برگشته و ترکش به گوشش اصابت کرده بود.
یادم نمی رود در بیمارستان امام سجاد بستری بود سُرم و باند هایش را کَند. از بیمارستان فرار کرد و لباس بسیجی به تن کرد. تا دوباره عازم بشود.
از سال ۶۷ تا ۷۷ خبری از او نشد. پیر شدم از بس خانه را آب و جارو کردم تا نکند پسرم بیاید و خانه نا بسامان باشد.
شبها تا خود صبح در خانه را باز میگذاشتم تا پسرم پشت در تلف نشود. آه که چقدر خون دل خوردم.💔
بعد از ده سال استخوان هایی را آوردند و گفتند: این محمود تو است! با اعتراض و خشم گفتم: محمود من اینطور نبود. پسر رعنای من اینقدر کوچک نبود.
خوابش را میبینم که جلوی صفه خانه ی مان با لباس بسیجی ایستاده است. با چشم های درخشنده اش به من خیره می شود.
با صدای آرام و دلنشینش میگوید که : مادر جان اینقدر بی تابی نکن. من که پیشت بر گشته ام!
اگر این خواب را ندیده بود شاید تا الان هرشب در خانه را باز میگذاشت و هر روز خانه را آب و جارو می کرد.♦️
وقتی این مادر را می بینم حسرت وجودم را غرق خودش میکند. با خود می گویم این پدران و مادران، عزیز ترین کس خود را فدا کرده اند و ادعایی هم ندارند.😔
اما ما چه کرده ایم؟ 😔
❤️تقدیم به مادر بزرگوار شهید محمود پیری اردکانی بیبی کشور زینالدینی (حفظ الله ان شاءالله)
محمد مهدی پیری ✍
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
قابل توجه نویسندگان محترم اردکانی 📢📢
با سلام وعرض ادب و احترام
همانگونه که قبلا اطلاعرسانی شده بود، اولین نسخه از سامانه ثبت اطلاعات نویسندگان محترم اردکانی بهمراه تالیفات آنها به نشانی
mimardakan.ir
با قابلیتهای فعلی زیر چندروزی است که راهاندازی شده است:
1⃣ ثبت اطلاعات نویسندگان محترم اردکانی با هدف آشنایی بیشتر، تبادل نظر و یافتن زمینههای همکاری در حوزههای مختلف پژوهشی
2⃣ معرفی بیوگرافی، سوابق علمی و اجرایی نویسندگان اردکانی بهمراه تالیفات آنها به علاقهمندان این حوزه
3⃣ امکان جستجو در سامانه بر اساس نام نویسنده
4⃣ معرفی تازههای نشر نویسندگان اردکانی و نویسندگان با بیشترین اثر با یک قالب جذاب
انشاالله درصدد هستیم امکانات بیشتری نظیر اخبار انجمن مدادستان، فروش آنلاین کتاب، جستجوهای متنوع و پیشرفتهتر، قابلیت نقد و اظهارنظر برای کتاب و ... را در نسخههای بعدی این سامانه لحاظ کنیم.
از همه نویسندههای محترم اردکانی دعوت میشود برای ثبت بیوگرافی و تالیفات خود در این سامانه، با ارسال اطلاعات زیر به انجمن مدادستان به آیدی @medadman ، ما را در معرفی خود به علاقهمندان این حوزه مساعدت فرمایند:
نام، فامیل، کدملی، شماره همراه، تاریخ تولد، محل تولد، آخرین مدرک تحصیلی، عکس 3x4 ، زندگینامه مختصر، مشخصات کتاب (شابک، عنوان، چکیده، تاریخ انتشار، قیمت، قطع، تصویر جلد، ناشر)
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#معرفی_سوژه 🌱
از زاویهی نگاهِ خاصِ خودتان، برایمان بنویسید .... 🌿
منتظر یادداشتهای شما پیرامون #تصویر_مفهومی فوق هستیم 🌹
از یادداشت برتر تقدیر خواهد شد 🥇
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
محمد از بچگی عاشق آسمان بود گاهی آنقدر غرق در ستاره ها می شد که زمان از دستش می رفت.
او راهش را پیدا کرده بود🤔 علم نجوم!
شب و روز نداشت...
هر وقت که محمد گم می شد باید او را میان کتاب های نجوم پیدا می کردی!
گذشت و گذشت تا به دربار عباس ،حاکم خراسان بزرگ راه پیدا کرد...
عباس فردی به شدت معتقد به علوم فلکی و نجوم بود.
به طوری که حتی اگر آب هم می خورد با محمد که منجم مخصوصش بود مشورت می گرفت.
اگر می خواست به جنگ برود یا حتی ازدواج کند از وی مشورت می گرفت.
خلاصه بگویم محمد شده بود نماینده و رفیق گرمابه و گلستان عباس...
به طوری که عباس برای به دست آوردن رضایت محمد هر کاری را که بود انجام می داد.
محمد آنقدر عزیز بود که پسرش کمال را نیز به راحتی به دربار راه دادند.
خلاصه این عباس جوان که بعدا شاه کل ایران شد و خدمات بسیاری به ایران کرد، تعداد زیادی از افتخاراتش را مدیون محمد بود.
عباس قصه ی ما همان شاه عباس بزرگ صفوی است و محمد قصه ما نیز همان:
جلال الدین محمد منجم اردکانی
عالم، شاعر و منجم بزرگ شهر ماست...
کتاب تاریخ عباسی نیز یادگار ارزشمند اوست.
آری جوان همشهری ام!
تو هم می توانی به درجات بالای علم و تقوا برسی ان شاءالله...
به شرطی که امیدوار باشی و با تلاش حرکت کنی⚘
✍🏻طلبه اردکانی
🗓۱۰ آذرماه ۱۴۰۱
📸عکس:برج و باروی قدیم اردکان
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#مهر_مادری
نگاهش سرشار از عشق و محبت است.❤️
وقتی که به صورتش خیره می شوم. واژه عشق برایم معنا می شود. 💔
درچشم هایش دلتنگی چندین ساله اش نمایان است.😔
بغض گلویم را رنجه کش می کند. می دانم فراق چه کسی را میکشد.
دلتنگ پاره تنش! دلتنگ لبخند های او دلتنگ کسی که ۳۴ سال او را ندیده است.
خودش با بغض برایم می گوید: انگار همین دیروز بود که لباس بسیجی به تن داشت و آمده بود برای خداحافظی.
انگار همین دیروز بود که از جبهه برگشته و ترکش به گوشش اصابت کرده بود.
یادم نمی رود در بیمارستان امام سجاد بستری بود سُرم و باند هایش را کَند. از بیمارستان فرار کرد و لباس بسیجی به تن کرد. تا دوباره عازم بشود.
از سال ۶۷ تا ۷۷ خبری از او نشد. پیر شدم از بس خانه را آب و جارو کردم تا نکند پسرم بیاید و خانه نا بسامان باشد.
شبها تا خود صبح در خانه را باز میگذاشتم تا پسرم پشت در تلف نشود. آه که چقدر خون دل خوردم.💔
بعد از ده سال استخوان هایی را آوردند و گفتند: این محمود تو است! با اعتراض و خشم گفتم: محمود من اینطور نبود. پسر رعنای من اینقدر کوچک نبود.
خوابش را میبینم که جلوی صفه خانه ی مان با لباس بسیجی ایستاده است. با چشم های درخشنده اش به من خیره می شود.
با صدای آرام و دلنشینش میگوید که : مادر جان اینقدر بی تابی نکن. من که پیشت بر گشته ام!
اگر این خواب را ندیده بود شاید تا الان هرشب در خانه را باز میگذاشت و هر روز خانه را آب و جارو می کرد.♦️
وقتی این مادر را می بینم حسرت وجودم را غرق خودش میکند. با خود می گویم این پدران و مادران، عزیز ترین کس خود را فدا کرده اند و ادعایی هم ندارند.😔
اما ما چه کرده ایم؟ 😔
❤️تقدیم به مادر بزرگوار شهید محمود پیری اردکانی بیبی کشور زینالدینی (حفظ الله ان شاءالله)
محمد مهدی پیری ✍
✏️ @medadman
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc