eitaa logo
مدادرنگی
218 دنبال‌کننده
22هزار عکس
19.5هزار ویدیو
259 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴روزنامه اسرائیلی “ هارتص “ از اتحاد پنهان پشت پرده اردوغان و نتانیاهو علیه ایران در جنگ قره‌باغ خبر داد.
آره آره کارنامه‌ش دستمه، یادداشت کن: دلار ۳۰ هزار تومن سکه ۱۵ میلیون تومن پراید ۱۳۰ میلیون تومن خونه متری ۲۳ میلیون تومن بگو همه تپه‌ها رو فتح کرده؛ البته این بیشتر از ۵ درصد رای نداشتا، من حمایتش کردم شد ۵۱ درصد!
2030_0035.mp3
11.98M
خیانت بزرگ هاشمی خاتمی و روحانی ..بنای اینها این بوده که ریشه دین را در این کشور بزنند صوت زیر از استاد مهدوی ارفع در مورد زمینه سازی برای ۲۰۳۰ از زمان خاتمی ..خیلی مهم حتما گوش کنید ...خدا لعنت کنه این منافقین پست در لباس روحانیت را
جدیدترین استفتاء رهبر انقلاب دربارۀ خمس «سهام در بورس» @m_jebreil
📸 تصویری قابل تأمل 🔺قصر امیر کویت 🔺قبر امیر کویت
💔 . از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه ازکاروان جا ماندم اما از سپاهت نه نام مرا بنویس بین اربعینی ها من دل به راهت دادم آقا، پا به راهت نه 🥀🥀🥀 @Shahidan1399
هدایت شده از 🌷♡سفیران عشق♡🌷
|🌹| خودش (صیاد) برای من تعریف می‌کرد و می‌گفت: «ناصر! یک آمریکایی بچه‌اش به دنیا اومده بود. شش کیلو وزنش بود؛ شش کیلو. بهش گفتم اسمش رو بذار علی. با همون لهجه‌یِ آمریکاییش پرسید اَلـّی؟ گفتم آره و براش گفتم علی(ع) کیست. رفت و اسم بچه‌اش رو گذاشت علی.» صیاد با آمریکایی‌ها هم اینطور برخورد می‌کرد. ما از دوره‌یِ تکاوری باهم بودیم. باهم در آمریکا چهارماه دوره‌یِ هواسنجیِ بالستیک دیدیم. در دوره‌یِ تکاوری، صیاد افسر ارشد شده بود؛ در دوره‌یِ عبور از موانع اول شد و در رنجری اگر برای یک نفرِ دیگر پارتی‌بازی نمی‌کردند، همان‌جا هم اول می‌شد، ولی دومش کردند. ورزیدگی و قدرتِ بدنیش بی‌نظیر بود.."" ✨✨✨ |صیــاد از نگاهِ ناصر مهـران‌فـر| • «شـادےِ ارواحِ طیبـه ، صلواتــــ » . . @Shahidan1399
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مگر قرآن نمی گوید: «لا اِکراهَ فِی الدّینِ» (هیچ اجباری در دین نیست).. پس چرا اجبار است؟ 🎙 پاسخ میدهد☝️ 💝 @ghandab
❣﷽❣ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠عمل جراحي طولاني شد و برداشتن غده پشت چشم، با مشكل مواجه شد. پزشكان تلاش خود را مضاعف كردند. برداشتن غده همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد با مشكل جدي همراه شد. 🔻آن‌ها كار را ادامه دادند و در آخرين مراحل عمل بود كه يكباره همه چيز عوض شد... 🌀احساس كردم آن‌ها كار را به خوبي انجام دادند. ديگر هيچ مشكلي نداشتم. آرام و سبك شدم. چه‌قدر حس زيبايي بود! درد از تمام بدنم جدا شد. يكباره احساس راحتي كردم. سبك شدم. 🔅با خودم گفتم: خدا رو شكر. از اين همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چه‌قدر عمل خوبي بود. با اين‌كه كلي دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روي تخت جراحي بلند شدم و نشستم. 🍃براي يك لحظه، زماني را ديدم كه نوزاد و در آغوش مادر بودم! از لحظه كودكي تا لحظه‌اي كه وارد بيمارستان شدم، براي لحظاتي با تمام جزئيات در مقابل من قرار گرفت! چه‌قدر حس و حال شيريني داشتم.در يك لحظه تمام زندگي و اعمالم را ديدم! 🔸در همين حال و هوا بودم كه جواني بسيار زيبا، با لباسي سفيد و نوراني در سمت راست خودم ديدم او بسيار زيبا و دوست داشتني بود. ✅ نمي‌دانم چرا اين‌قدر او را دوست داشتم. مي‌خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگيرم. او كنار من ايستاده بود و به صورت من لبخند مي‌زد. محو چهره او بودم. با خودم مي‌گفتم: چه‌قدر چهره‌اش زيباست! چه‌قدر آشناست. من او را كجا ديده‌ام!؟ 🔹سمت چپم را نگاه كردم. ديدم عمو و پسر عمه‌ام و آقاجان سيد (پدربزرگم) و ... ايستاده‌اند. عمويم مدتي قبل از دنيا رفته بود. پسر عمه‌ام نيز از شهداي دوران دفاع مقدس بود. از اين‌كه بعد از سال‌ها آن‌ها را مي‌ديدم خيلي خوشحال شدم. 🌱زير چشمي به جوان زيبارويي كه در كنارم بود دوباره نگاه كردم. من چه‌قدر او را دوست دارم. چه‌قدر چهره‌اش برايم آشناست. يكباره يادم آمد. حدود 25 سال پيش... شب قبل از سفر مشهد... عالم خواب... حضرت عزرائيل... با ادب سلام كردم. حضرت عزرائيل جواب دادند. 💫محو جمال ايشان بودم كه با لبخندي بر لب به من گفتند: برويم؟ باتعجب گفتم: كجا؟ بعد دوباره نگاهي به اطراف انداختم. دكتر جراح، ماسك روي صورتش را درآورد و به اعضاي تيم جراحي گفت: ديگه فايده نداره. مريض از دست رفت... 🖋ادامه دارد... 💝 @ghandab ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈