eitaa logo
Mediaw.ir
54 دنبال‌کننده
77 عکس
29 ویدیو
0 فایل
جهان رسانه (نقد، تحلیل و گزارش از رسانه ها، جنگ شناختی و جهاد تبیین)
مشاهده در ایتا
دانلود
در جستجوی آرامش ملودرامی از کارگردانی صاحب سبک و خوش فکر است که با روایتی خطی قصد طرح موضوعی اجتماعی را دارد که تا حدودی از پس آن برآمده است. چهارمین اثر سینمایی از لحاظ فرم سینمایی و فیلم برداری اثری چشم نواز و قابل قبول است، فاکتورهایی که در نیمه اول فیلم خودنمایی بیشتری دارد. نوع قاب بندی و تصویر برداری فیلم به طرز ماهرانه ای مخاطب را با خود همراه و در انتقال حس عاشقانه و رمانتیک راوی داستان اثر را یاری میکند؛قوتی که البته در نیمه ی دوم فیلم رفته رفته کم رنگ و کم رمق تر می شود. فیلم با سبک روایی اول شخص و مونوگ های کاراکتر اصلی فیلم مینا "لیلا حاتمی" به نوعی روایتگر محاکات درونی زنی سرخورده و پریشان است که به دنبال یافتن مأمن و پناه گاهی برای رسیدن به آرامش می باشد. موضوعی که فیلم در سکانس آغازین آن با صحنه ای از دادگاه خانواده و مینا آغاز و با تحولی درونی بر سر مزار پدر وی پایان می یابد. در شخصیت پردازی رگ خواب که دو شخصیت اصلی بیشتر ندارد، اثر از طریق خود کاراکتر مینا وی و ویژگی های شخصیتیش را به خوبی به مخاطب معرفی میکند و از زاویه دید وی به معرفی شخصیت دیگر داستان یعنی کامران می پردازد.فیلم در مدل قصه گویی خود دچار اشکالاتی در نحوه مدیریت می باشد؛ اشکالاتی که نحوه روایت و کشش داستان را در دقایقی از فیلم به چالش می کشد و به نوعی خط سیر سعودی آن رها می شود. نویسنده: ادامه مطلب : https://b2n.ir/89872
را می توان اتفاقی جدید و نادر در سریال سازی در جمهوری اسلامی ایران دانست، تجربه ای که شاید پنجره جدیدی را پیش روی مدیران محتاط و زده صدا و سیما باز کند! سالهاست ساخت سریال های خنثی در ژانرهای ملو درام و تمام چیزی است که مخاطب از قاب تلویزیون میبیند، تکراری که بارها و بارها اتفاق میافتد و به الگویی ثابت و بی خطر در سریال سازی تبدیل شده است! در سالهای اخیر که صدا و سیما در حال باختن قافیه به رقبای قدرتمند نوظهور و سنتی خود است، با رجوع به سلبریتی ها درصدد بازیابی قدرت خود است! روشی که بعضا با کپی برداری از آثار غربی نه تنها به توفیق چندانی دست نیافته بلکه خود به نوعی چالش فرهنگی تبدیل شده است. حال با تجربه موفق گاندو که علاوه بر استقبال گسترده مخاطب، زامبیهای مجازی از و گرفته تا هنرمند های داخلی را سخت به تکاپو انداخته، شاید مدیران این رسانه به جایگاه تاثیر گذار پی برده باشند! گاندو شاید از نظر فرمی دارای اشکالاتی باشد ولی با ورودی شجاعانه و خارج از کلیشه ها حتی بدون استفاده از استارهای پوشالی و با پرداخت به موضوعی ملی ضمن تقویت روحیه در مخاطب جایگاه این رسانه را به همگان مخصوصا مدیران آن ثابت کرد! حال بایستی دید این الگو چقدر در تصمیم گیری آینده مدیران رسانه ملی تأثیر گذار است! البته در این مسیر بازیگران و تصمیم سازان آشنا و غیر آشنایی وجود دارند که با اهرم هایی مثل بودجه و گروگان گیری آن میتوانند آن را منحرف یا منصرف کنند! در پایان از متعهدی که با وجود آگاهی از خطراتی که از جانب مزدوران غربگرای رسوب کرده در سینمایی ایران متوجه آنهاست نقش آفرینی در این اثر تلویزیونی را پذیرفتند تشکر میکنم . نویسنده:
#خرگیوش اولین ساخته #مانی_باغبانی اثری کم مایه و بی سر و ته است که کلکسیون آثار سخیف #سینمای_کمدی ایران را تکمیل کرده است! فیلم نه منطق روایی مناسبی دارد نه از فرم سینمایی جذابی بهره می‌برد! کاستی هایی که مخاطب را سردرگم و این حس را در وی ایجاد میکند که منظور از تولید این اثر چه بوده و مسئله آن چیست؟ بی منطقی و دیالوگ های #هجو فیلم نه تنها به کمدی بودن آن کمکی نمیکند بلکه باعث از هم گسیختگی بیشتر اثر گردیده، هجویاتی که شاید به نوعی ادعای #کارگردان برای تولید فیلمی #روشنفکرانه باشد! اما در نهایت به اثری بی سر ته همانند قطعه شعری که در آغاز و پایان فیلم زمزمه می‌شود منجر گردیده! خرگیوش حتی با استفاده از بازیگری پولساز همچون #جواد_عزتی با شکست در گیشه عملا نه در جذب مخاطب عام و نه مخاطب خاص موفق نبوده است! دنیای کاراکتر های تحصیلکرده فیلم دنیایی وهم گونه و شبیه به #معتادان مواد روان گردان است که به قول بابک یکی از کارکتر های آن مدام در حال زرزر زدن هستند! دیالوگ هایی که این حس را در مخاطب ایجاد میکند که افرادی #معتاد و نه بازیگران حرفه ای در حال بداهه گویی هستند! این اثر نه تنها برای مخاطب ارزشی قائل نیست بلکه برای خود ارزشی نمی آفریند و قطعا نقطه ای تاریک در کارنامه کارگردان سابقا #منتقد آن محسوب می‌شود! نویسنده: #سید_رضا_مهدوی #مرکز_مطالعات_و_تحقیقات_نستوه #نقد_فیلم #تحلیل_فیلم #رسانه #سواد_رسانه #جهان_رسانه #بابک_حمیدیان #سیامک_انصاری #سینمای_ابتذال #سینمای_روشنفکری
عدالت یا انجام وظیفه! دومین ساخته مینیمالی خوش فرم و خوش ساخت است، که در جولان آثار سخیف و بی سر ته توانسته به موفقیت هایی دست یابد. این اثر که تحسین مخاطبین و منتقدین را به همراه داشته و درگیشه به موفقیت نسبی دست یافته، در زمان پهلوی و در زندانی در حال تخریب با موضوع فردی زندانی که قصد فرار از زندادن را دارد روایت می شود. سرخپوست در بخش فرمی اثری قابل قبول است که با توجه به فیلم برداری اثر در یک سوله و دکور سازی باور پذیر آن ارزش آن دو چندان می شود، پرداخت به جزئیات صحنه، طراحی صحنه ها، گریم و لباس آن در کنار بازی متفاوت نوید محمد زاده ضمن کمک به قوام اثر میزان تاثیر گذاری آن را دو چندان کرده است. نیما جاویدی در سرخپوست با پرداختی مناسب به شخصیت ها خود ضمن پرهیز از اضافه کردن کارکتر های حشو در فیلم آنها را به خوبی معرفی میکند؛ خط تعلیق داستان ضمن ایجاد کشش مناسب از ابتدا تا انتهای فیلم کاملا جذاب و به دور از پرداختی اضافه و زائد است. گره ای که بر خلاف بسیاری از آثار معاصر کاملا در فیلم هضم شده و آن را باور پذیر میکند این اثر را شاید بتوان یکی از ساده ترین و در عین حال پر کشش ترین آثار چند سال اخیر دانست؛ فیلمی که ضمن پرهیز از قطار کردن نام های ریز و درشت و پنهان شدن پشت اسامی بزرگ برای جذب مخاطب، با نوعی قصه گویی ساده از پس موضوعی جذاب و بدیع به خلق اثری کم نقص تبدیل شده است. شاید بزرگترین ایراد این اثر را ارائه پیشنهادی خارج از چهارچوب دانست، ایرادی که در پس روایت این فیلم در دوران پهلوی کمتر به آن پرداخته شده است؛ سرخپوست در نهایت کارکتر وظیفه شناس خود را بین انجام وظیفه و قضاوت خانم مددکار مجبور به انتخاب راه دوم میکند! انتخابی که ضمن نابود کردن آرزو¬های خود، انجام وظیفه انسانی را با توجیه قضاوت های شخصی و البته دوران طاغوت در مقابل انجام وظیفه قانونی قرار میدهد. تقابلی که شاید فقط به خاطر اتفاق این جریان در رژیم پهلوی قابل توجیه باشد! در پایان این اثر را میتوان اثری جمع و جور و مفید دانست که نقطه ای روشن در کارنامه جاویدی محسوب میشود.