eitaa logo
Mediaw.ir
54 دنبال‌کننده
77 عکس
29 ویدیو
0 فایل
جهان رسانه (نقد، تحلیل و گزارش از رسانه ها، جنگ شناختی و جهاد تبیین)
مشاهده در ایتا
دانلود
#خرگیوش اولین ساخته #مانی_باغبانی اثری کم مایه و بی سر و ته است که کلکسیون آثار سخیف #سینمای_کمدی ایران را تکمیل کرده است! فیلم نه منطق روایی مناسبی دارد نه از فرم سینمایی جذابی بهره می‌برد! کاستی هایی که مخاطب را سردرگم و این حس را در وی ایجاد میکند که منظور از تولید این اثر چه بوده و مسئله آن چیست؟ بی منطقی و دیالوگ های #هجو فیلم نه تنها به کمدی بودن آن کمکی نمیکند بلکه باعث از هم گسیختگی بیشتر اثر گردیده، هجویاتی که شاید به نوعی ادعای #کارگردان برای تولید فیلمی #روشنفکرانه باشد! اما در نهایت به اثری بی سر ته همانند قطعه شعری که در آغاز و پایان فیلم زمزمه می‌شود منجر گردیده! خرگیوش حتی با استفاده از بازیگری پولساز همچون #جواد_عزتی با شکست در گیشه عملا نه در جذب مخاطب عام و نه مخاطب خاص موفق نبوده است! دنیای کاراکتر های تحصیلکرده فیلم دنیایی وهم گونه و شبیه به #معتادان مواد روان گردان است که به قول بابک یکی از کارکتر های آن مدام در حال زرزر زدن هستند! دیالوگ هایی که این حس را در مخاطب ایجاد میکند که افرادی #معتاد و نه بازیگران حرفه ای در حال بداهه گویی هستند! این اثر نه تنها برای مخاطب ارزشی قائل نیست بلکه برای خود ارزشی نمی آفریند و قطعا نقطه ای تاریک در کارنامه کارگردان سابقا #منتقد آن محسوب می‌شود! نویسنده: #سید_رضا_مهدوی #مرکز_مطالعات_و_تحقیقات_نستوه #نقد_فیلم #تحلیل_فیلم #رسانه #سواد_رسانه #جهان_رسانه #بابک_حمیدیان #سیامک_انصاری #سینمای_ابتذال #سینمای_روشنفکری
ناکجاآباد! دومین ساخته ی اثری سیاه است، که میتوان آن را آیینه ای تمام نما از بغض جریان نسبت به جامعه دینی دانست! این فیلم را میتوان به عنوان اثری کامل در حوزه محتوا، در جرگه آثار سینمای روشنفکری محسوب و با تحلیل و بررسی تفکرات این جریان، تلاش های فکری و عملی آنان را جهتِ برابر نشان دادن و با مذهب روشن نمود. بهرامیان در این فیلم تصویری زشت و موهوم از جامعه ای متحجر و عقب مانده را به نام "اسلام آباد" به مخاطب عرضه میکند؛ویران شهری که هیچ نسبتی با جامعه ی ایمانی ندارد و حتی متضاد با آن عمل میکند. پری ناز را شاید بتوان تفصیل جمله ی معروف که میگوید "دين افيون جامعه و ملت‎هاست" دانست، روایتی که گوی سبقت را از فیلسوف و جامعه شناس ملحد ربوده و به شکلی اغراق شده جامعه ای به شدت خرافاتی را به عنوان "اسلام آباد" به تصویر میکشد.خالق این اثر سعی نموده جامعه اسلامی را، اجتماعی در حاشیه ی دنیای متمدن و پر از خرافات و عقب ماندگی نشان دهد؛ روایتی که با فرم ناقص خود در صدد تحقق آن است؛ تصویری که با نشان دادن فضایی غبارآلود از ناکجاآبادی با کور راهی متصل به اتوبانی که کل راه دسترسی این جامعه با دنیای متمدن است! و افرادی علی ظاهر مذهبی و در باطن متحجر و وسواسی درصدد اثبات آن است. علاوه بر محتوای نا مناسب و به دور از واقعیت این اثر فاقد فرمی قابل اعتنا است! منطق روایی فیلم بسیار ضعیف و خط تعلیق آن دچار اشکالات منطقی فراوان است.کاراکترهای اضافی اثر و شخصیت پردازی نامناسب آن به نحوی است که حتی با استفاده از استارهای سینمای ایران مخاطب درک چندانی از آنها ندارد. البته برخی از این اشکالات به تحمیق بیشتر کاراکترها در نگاه مخاطب می انجامد،مثلا فیلم مردمی را نشان میدهد که با زبان باز کردن کودکی گنگ بر اثر تصادف،پری ناز را تا درجه ی یک قدیس بالا میبرند و حتی از ادرار او حاجت میگیرند! و با مرگ فردی زیر چرخ و فلک وی را فردی شوم و نحس می­خوانند؛ شاید این سرعت در تغییر نگرش ها در نوع روایت فیلم غیر منطقی و حتی کمدی به نظر برسد اما وقتی صحبت از جامعه ای متحجر و خرافاتی است، مخاطب جامعه را به سخره می گیرد نه فیلم ساز را، و این همان هدف نهایی است! پری ناز را میتوان تلاشی ناموفق در عرصه فیلم سازی برای بهرامیان دانست، اما ساخت و پخش این اثر پس از توقیفی طولانی مدت را می­توان موفقیتی برای این جریان در جابجا کردن خطوط قرمز سینما دانست! سینمای _ابتذال#
عدالت یا انجام وظیفه! دومین ساخته مینیمالی خوش فرم و خوش ساخت است، که در جولان آثار سخیف و بی سر ته توانسته به موفقیت هایی دست یابد. این اثر که تحسین مخاطبین و منتقدین را به همراه داشته و درگیشه به موفقیت نسبی دست یافته، در زمان پهلوی و در زندانی در حال تخریب با موضوع فردی زندانی که قصد فرار از زندادن را دارد روایت می شود. سرخپوست در بخش فرمی اثری قابل قبول است که با توجه به فیلم برداری اثر در یک سوله و دکور سازی باور پذیر آن ارزش آن دو چندان می شود، پرداخت به جزئیات صحنه، طراحی صحنه ها، گریم و لباس آن در کنار بازی متفاوت نوید محمد زاده ضمن کمک به قوام اثر میزان تاثیر گذاری آن را دو چندان کرده است. نیما جاویدی در سرخپوست با پرداختی مناسب به شخصیت ها خود ضمن پرهیز از اضافه کردن کارکتر های حشو در فیلم آنها را به خوبی معرفی میکند؛ خط تعلیق داستان ضمن ایجاد کشش مناسب از ابتدا تا انتهای فیلم کاملا جذاب و به دور از پرداختی اضافه و زائد است. گره ای که بر خلاف بسیاری از آثار معاصر کاملا در فیلم هضم شده و آن را باور پذیر میکند این اثر را شاید بتوان یکی از ساده ترین و در عین حال پر کشش ترین آثار چند سال اخیر دانست؛ فیلمی که ضمن پرهیز از قطار کردن نام های ریز و درشت و پنهان شدن پشت اسامی بزرگ برای جذب مخاطب، با نوعی قصه گویی ساده از پس موضوعی جذاب و بدیع به خلق اثری کم نقص تبدیل شده است. شاید بزرگترین ایراد این اثر را ارائه پیشنهادی خارج از چهارچوب دانست، ایرادی که در پس روایت این فیلم در دوران پهلوی کمتر به آن پرداخته شده است؛ سرخپوست در نهایت کارکتر وظیفه شناس خود را بین انجام وظیفه و قضاوت خانم مددکار مجبور به انتخاب راه دوم میکند! انتخابی که ضمن نابود کردن آرزو¬های خود، انجام وظیفه انسانی را با توجیه قضاوت های شخصی و البته دوران طاغوت در مقابل انجام وظیفه قانونی قرار میدهد. تقابلی که شاید فقط به خاطر اتفاق این جریان در رژیم پهلوی قابل توجیه باشد! در پایان این اثر را میتوان اثری جمع و جور و مفید دانست که نقطه ای روشن در کارنامه جاویدی محسوب میشود.