.
انقلاب، یک ساله نشده چند استان به هم ریخت و دو ساله نشده جنگ شد. غرب و جنوب کشور اشغال شد و ترورها شروع. از نمازهای جمعه تا دفتر حزب مولود انقلاب. از بقالی که عکس خمینی به دیوار داشت تا نخست وزیر و رییس جمهور کشور. اما یک ملت پای انقلاب ایستاد.
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandi
https://x.com/MNalbandi/status/1753877083107852560?t=ZhflrHq5KpwQAVQviU96jw&s=35
#دهه_فجرهایی_که_لنگه_ندارد
🔸
دهه فجر برای ما هر سال و هر سال ذوق جشنواره فجر را داشت. وه که چه کیفی میکردیم در دهههای فجر دهه شصت.
کل کلاس بسیج میشد برای ساختن و ریسه کردن پرچم کاغذی و تشکیل گروه سرود و گروه نمایش و ساختن یک روزنامه دیواری برای هر کلاس.
پهنه تختهسیاه و سینه سفید مقواهای پشت طوسی جولانگاه خوشخطها و نقاشیبلدهای کلاس بود. و چه کاریکاتورهایی از شاه کشیده شد.
سکوی موزاییکی جلوی تختهسیاه صحنه نمایش بود با یک دو یا سه بازیگر که بهانهای بود برای ریسه رفتن کلاس. سالن نمازخانه هم تاریک میشد با چند پتوی سربازی و یک پرده سفید آویخته از روی پتوها که بشود پرده سینما تا آپاراتجی، فیلمی ۸ یا ۱۶ میلیمتری را بیاندازد روی پرده و ذوقمرگ شوبم از دیدن دادا روی پرده.
ان روزها کتابخوانتر بودیم و دهه فجرمان در مدرسه حتما نمایشگاه کتابی در گوشه سالن داشت که همه چیز داشت. از داستان راستان شهید مطهری تا سری کتابهای کودک و نوجوان که روی جلد همهشان نقاشیهای سینمایی صادق صندوقی بود. و مجله کودک مسلمان. و کودک مسلمان همه چیز داشت از داستانک و مسابقه و تحلیل تا استریپهای نفوذ رزمندگان به عمق جبهه دشمن.
اینها را گفتم که بگویم آن سالها امکانات کم بود اما همه پای کار انقلاب بودند. باید پای کار انقلاب باشیم. انشاءالله.
🔸
#مهدی_نعلبندی/ دارالولایه تبریز/ ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
@mehdinalbandi
.
در انقلاب همه شدیم عین هم. اما بعدتر برخی کم آوردند و یادشان آمد زن و بچه و داماد دارند و نیاز. و چون اسمی داشتند و رسمی، رویشان نشد بشوند فلانالسلطنه اما بستگانشان شدند. آفت افتاد به مزرعه پدری. آفت را باید کشت. با آفت تا کنی همه چیز به باد میدهد.
#انقلاب_تعارف_برنمی_دارد
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandi
https://x.com/MNalbandi/status/1754597705353974253?t=6RqRAtS04-4kKkz-2MR4dg&s=35
.
نقطه ویرگول نه نقطه است و نه ویرگول و هم نقطه است و هم ویرگول. کاربرد و محلش هم محل بحث است و دقیق معلوم نیست. چیزی است مثل حروف والی در عربی که نوشته میشود ولی خوانده نمیشود.
منٍ شهرستانی نقطه ویرگول هستم. آدم شهرستانی حروف والی است. در آمار هست و در آمار نیست. همین.
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandi
https://x.com/MNalbandi/status/1754721908245807494?t=pFo5UZskpWSyahHpHDYePg&s=35
#بهترین_شعر_برای_مبعث
🔸
بهترین شعری که برای مبعث نبیّ مکرّم اسلام سروده شده است از حکیم ملا محمد فضولی بغدادی است و به زبان ترکی آذربایجانی.
اشرقت من فلک البهجه شمسٌ و لها
ملأ العالمَ نوراً و سروراً و بهاء
چیخدی بیر گون کی، ضیاسیندا تمامیّ رُسُل
اولدو محو اؤیله کی، خورشید شعاعینده سهاء
آغاز شعر با بیتی عربی است که به نوعی در بیت دوم ترجمه شده است. شاعر در بیت اول میگوید خورشیدی از آسمان بهجت و شادمانی طلوع کرد که برای او و به واسطه او نور و سرور و زیبایی جمله عالم را فرا گرفت. ملاء العالم به ضمّ میم نخست یعنی جهان لبریز شد و این املاء، همان ترجمه اشراق است در کریمه شصتونهم از سوره زمر:
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ.
و زمين به نور پروردگارش روشن شود و نامههاى اعمال را بنهند و پيامبران و گواهان را بياورند و در ميان مردم به حق داورى شود و بر كسى ستمى نرود.
و بیت دوم نیز اشارتی به همین نور دارد و این که همه انبیاء الهی در پرتو نور احمد مختارند و شعاعی از نور او. و مثل ایشان به خاتمالنبین، مثل محو ستارگان در روشنان آفتاب است که؛ لا نفرّق بین احد من رسله.
اولدو بازار جهان رونقی بیر درّ یتیم
کی دگول ایکی جهان حاصلی اول درّه بهاء
چه زیباست ترکیب درّ یتیم در این بیت که اشارتی زیبا نیز دارد به کریمه ششم از سوره ضحی.
اَلَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوی
آیا خداوند تو را یتیم نیافت و سپس پناهت داد؟!
و دیگر این که ....
متن کامل یادداشت در پست بعدی
👇👇👇👇
#بهترین_شعر_برای_مبعث
🔸
بهترین شعری که برای مبعث نبیّ مکرّم اسلام سروده شده است از حکیم ملا محمد فضولی بغدادی است و به زبان ترکی آذربایجانی.
اشرقت من فلک البهجه شمسٌ و لها
ملأ العالمَ نوراً و سروراً و بهاء
چیخدی بیر گون کی، ضیاسیندا تمامیّ رُسُل
اولدو محو اؤیله کی، خورشید شعاعینده سهاء
آغاز شعر با بیتی عربی است که به نوعی در بیت دوم ترجمه شده است. شاعر در بیت اول میگوید خورشیدی از آسمان بهجت و شادمانی طلوع کرد که برای او و به واسطه او نور و سرور و زیبایی جمله عالم را فرا گرفت. ملاء العالم به ضمّ میم نخست یعنی جهان لبریز شد و این املاء، همان ترجمه اشراق است در کریمه شصتونهم از سوره زمر:
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ.
و زمين به نور پروردگارش روشن شود و نامههاى اعمال را بنهند و پيامبران و گواهان را بياورند و در ميان مردم به حق داورى شود و بر كسى ستمى نرود.
و بیت دوم نیز اشارتی به همین نور دارد و این که همه انبیاء الهی در پرتو نور احمد مختارند و شعاعی از نور او. و مثل ایشان به خاتمالنبین، مثل محو ستارگان در روشنان آفتاب است که؛ لا نفرّق بین احد من رسله.
اولدو بازار جهان رونقی بیر درّ یتیم
کی دگول ایکی جهان حاصلی اول درّه بهاء
چه زیباست ترکیب درّ یتیم در این بیت که اشارتی زیبا نیز دارد به کریمه ششم از سوره ضحی.
اَلَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوی
آیا خداوند تو را یتیم نیافت و سپس پناهت داد؟!
و دیگر این که دو جهان در خور این درّ یتیم نیست. و این مصرع یادآور سعدی است.
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد (ص )
و بیت بعد که گویی آیات سوره نجم را روایتگر است و متذکر این نکته که اهل حکمت و فلسفه حصولی را راهی به فهم قاب قوسین او ادنی نیست جز آنان که علم حضوری یابند به شهود.
رتبهی حکمتِ معراجِ کمالینه گؤره
حُکماء فرقهسی دون، فلسفه جمعی سفهاء
و معرفت محمد بر اهل دل میسور است و به زبان دل، و این معرفت، اتمام اسرار حقیقت است.
منهیِ معرفتی حال دل ایله دائم
قیلیر اهلِ حقه اسرار حقیقت انهاء
فرمود :
يا علي ما عرف الله إلا أنا وأنت، وما عرفني إلا الله وأنت، وما عرفك إلا الله وأنا
یا علی، خدا را جز من و تو نشناختیم و مرا جز تو و خدا نشناخت و تو را جز خدا و من نشناخت.
حکمت ملا محمد فضولی، حکمت ماخوذ از قرآن است و همین در کلام او هویداست.
نئجه تقریر ائدهلیم وصفینی بیر شاهین کیم
اونا وصّاف اولا «یاسین» و معرِّف «طاها»
چه زیباست ختام مسک شعر که پس از آوردن دو نام پیامبر که بر پیشانی دو سوره از قرآن است، راه شرع در پیش میگیرد و از ضلالت به نور رهنمون میگردد.
ای فضولی، ره شرعینی توت اول راهبرین
بو طریق ایله ضلالتدن اؤزون ائیله رها
به امید قبولی این تامل کوتاه. انشاءالله.
جرعهنوشی بیت به بیت از این شعر فاخر و بیبدیل را به سرکشی لاجرعه این باده نمیبندد. نوش باد.
اشرقت من فلک البهجه شمسٌ و لها
ملأ العالمَ نوراً و سروراً و بهاء
چیخدی بیر گون کی، ضیاسیندا تمامیّ رُسُل
اولدو محو اؤیله کی، خورشید شعاعینده سهاء
اولدو بازار جهان رونقی بیر درّ یتیم
کی، دگول ایکی جهان حاصلی اول درّه بهاء
رتبهی حکمتِ معراجِ کمالینه گؤره
حُکماء فرقهسی دون، فلسفه جمعی سفهاء
منهیِ معرفتی حال دل ایله دائم
قیلیر اهلِ حقه اسرار حقیقت انهاء
نئجه تقریر ائدهلیم وصفینی بیر شاهین کیم
اونا وصّاف اولا «یاسین» و معرِّف «طاها»
ای فضولی، ره شرعینی توت اول راهبرین
بو طریق ایله ضلالتدن اؤزون ائیله رها
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۲۰ اسفند ۹۹
@mehdinalbandi
https://www.instagram.com/p/C3E6pjNoHtk/?igsh=MzRlODBiNWFlZA==
.
انقلاب در شب ۲۲ بهمن ۵۷ با کودتای بختیار شکست میخورد اگر امام فرمان لغو حکومت نظامی را نمیداد.
شکاف رهبران نهصت نفت در سال ۳۲ منجر به تردیدی شد که محمدرضا را برگرداند. تردیدی که شب ۲۲ بهمن ۵۷ با تدبیر امام
روی نداد وگرنه نه بختیار کم از زاهدی بود نه آمریکا مهربانتر از انگلیس.
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandi
https://x.com/MNalbandi/status/1756392027674095817?t=k7FOstUVACM2s7FOx0xzMQ&s=35
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایستادیم_در_خیابان و #از_غواصلار_شنیدیم
🔸
یکی از بخشهای انرژیزا در راهپیمایی بیستودو بهمن سرود است.
امروز کمی به اذان ظهر، اول خیابان دارایی سرود غواصلار را شنیدیم به همراه خانواده. سرودی که بندی از منظومه بینظیر غواصلار است.
یکی از آرزوهایم اجرای ارکستر سموفونیک این اثر بود که هنوز محقق نشده است. اما امروز با خود اندیشیدم این شعر را در این چهل سالی که از سرایش آن میگذرد، مردم در نوحهها ومویههاشان زنده نگه داشتهاند. و امروز دیدم نسل متاخر سرودش کرد. و شاید همین نسل یا نسل بعد آثار هنری دیگری تولید کنند از این سروده اشراقی.
🔸
#مهدی_نعلبندی
دارالولایه تبریز / ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
@mehdinalbandi
برادر ارجمندم آقای دکتر حامد خسروشاهی یادداشت کوتاهی از حقیر را در ویژهنامه سالگرد درکذشت استاد کریمی مراغهای منتشر فرمودهاند. ممنونم از ایشان.
🔹
#طنز_فارغ_از_لغو
🔹
استاد حسین کریمی مراغهای سلطان بلامنازع طنز آذربایجان بود در مدت قریب به یک سده.
شعر مرحوم کریمی طنز ناظر به پند بود و حکمت. او سهمی از رندانهگی حافظ دارد و همین شعر او را از لغو به طنز رساند. دیندار بود و متعلق به ساحت دین.
هر دم دیرم آی بالا بسدور داخی ال چک
گل منله گیداخ مسجده یا ...
ادامه در پست بعدی
👇👇👇👇
برادر ارجمندم آقای دکتر حامد خسروشاهی یادداشت کوتاهی از حقیر را در ویژهنامه سالگرد درکذشت استاد کریمی مراغهای منتشر فرمودهاند. ممنونم از ایشان.
🔹
#طنز_فارغ_از_لغو
🔹
استاد حسین کریمی مراغهای سلطان بلامنازع طنز آذربایجان بود در مدت قریب به یک سده.
شعر مرحوم کریمی طنز ناظر به پند بود و حکمت. او سهمی از رندانهگی حافظ دارد و همین شعر او را از لغو به طنز رساند. دیندار بود و متعلق به ساحت دین.
هر دم دیرم آی بالا بسدور داخی ال چک
گل منله گیداخ مسجده یا مکتبه گویچک
اوچ یاندان آتارلار یوزیمه بوللی توپورجک
گاهی آناسی گاه باجیسی گاه بیزیم اوغلان
هر بیر زادی تکمیلیدی اما پولی یوخدور
بیر دایچادی افسوس بلینده چولی یوخدور
بو مرثیه مجلیسلرینه هیچ یولی یوخدور
چوخ قورخورام آخر اولا گمراه بیزیم اوغلان
عاشق مراغه بود. شهرت و شعرش ایران را در نوردید و از مرزها فراتر رفت ولی مراغه را وطن قرار داد تا پایان عمر.
یکی از شیرینترین پندهای اسناد کریمی گلایه شیطان به شاعر است که گواه تسلط او به متون دینی است.
آدمه من ایلمدیم سجده گر
واریدی صلبونده سنون تک بشر
ایندی اولوبدور هامی بیر پارچا شر
قالدی یالاندان بو اهانت منه
آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه
اوستادی خلق ایندی تاپولماز ناشی
چیخمیا تا مکر و حیل دن باشی
هرکس اولوبدور اوزی شیطان باشی
هیچ ایشه ورمولل ه دخالت منه
آخ نیه خلق ایلوری لعنت منه
سلطان طنز ایران زمین در نوحه سرایی نیز یدی طولا داشت. شعر مکالمه با تیر سه شعبه که بر قلب مبارک حضرت سیدالشهداء نشست نمونهای از نوحههای زیبای اوست. باشد که برخی از خلفای شعر مرثیه در این وقفه شاهکار آفریدهاند اما شعر استاد کریمی نیز بشکوه است و خواندنی.
عبّاسه بو دشتِ کربلانی صحرای قیامت ائتدون ای اوخ
ووردون اوزووی بو قانلی مشکه، عبّاسی خجالت ائتدون ای اوخ
گر گلماقیوی ازل بولیدیم، سینمده سنه مکان وئرردیم
یا قلبی سنه هدف ائدردیم، یا صاق گوزومی نشان وئرردیم
بولسیدیم اگر بئله سوسوزسان، حتماً سو یئرینه قان وئرردیم
آیا نیه دگمدون گوزومدن مشکیمدن اصابت ائتدون ای اوخ؟
🔸
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز
@mehdinalbandi
امروز وقتی در حسینیه معلی زورخانه راه افتاد و بانگ یا علی طنین افکند و مرشد به عشق مولا خواند دلم برای حاج قاسم تنگ شد. بشکند دست قاتل پهلوانمان.
قارداش یتیش امداده ایشیم مشگله دوشدی
ال دوشدی علم دوشدی علمدار اله دوشدی
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
@mehdinalbandi
https://x.com/MNalbandi/status/1758232482447495553?t=kHcnUt30TSgi2coFzJ4yhA&s=09
وقتی محالی برای سفر بلند و نیمه بلند نیست سفرهای کوتاه کوتاه مرهمی است بر آلام انباشته از گردش روزگار. سالی که ماه یازدهم آن رو به پایان است سالی بود که تقریبا همه در تبریز گذشت.
جمعه بیست و هفتم بهمن به هوس تجدید دیدار با جادههای برفپوش سال قبل راهی ورزقان شدیم و اگر چه باران از انبوه برف کاسته است اما هنوز دیدن دارد سد ورزقان. رفتیم تا سه راهی خاروانا و سهممان بستهای نان لواش ترد و گرم بود و یک ناهار.
🔸
جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲