نامه ۴۱.mp3
3.68M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ نامه ۴۱
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #نامه41 : نامه به يكی از فرمانداران
1⃣ علل نكوهش يك كارگزار خيانتكار
♦️پس از ياد خدا و درود، همانا من تو را در امانت خود شركت دادم و همراز خود گرفتم و هيچ يك از افراد خاندانم برای ياری و مددكاری و امانت داری چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام كه ديدی روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته و دشمن به او هجوم آورده و امانت مسلمانان تباه گرديده و امت اختيار از دست داده و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختی و همراه با ديگرانی كه از او جدا شدند فاصله گرفتی تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدی و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردی، نه پسر عمويت را ياری كردی و نه امانتها را رساندی. گويا تو در راه خدا جهاد نكردی و برهان روشنی از پروردگارت نداری و گويا برای تجاوز به دنيای اين مردم نيرنگ می زدی و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبی و غنائم و ثروتهای آنان را در اختيار گيری، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتی شتابان حمله ور شدی و با تمام توان، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه ای كه گوسفند زخمی يا استخوان شكسته ای را می ربايد به يغما بردی و آنها را به سوی حجاز با خاطری آسوده روانه كردی، بی آنكه در اين كار احساس گناهی داشته باشی.
2⃣ نكوهش از سوءاستفاده در بيت المال
🔻دشمنت بی پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه می بری. سبحان الله! آيا به معاد ايمان نداری؟ و از حسابرسی دقيق قيامت نمی ترسی؟ ای كسی كه در نزد ما از خردمندان بشمار می آمدی ، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا کردی در حالی كه می دانی حرام می خوری و حرام می نوشی، چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، كنيزان میخری و با زنان ازدواج می كنی؟ كه خدا اين اموال را به آنان واگذاشته و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است.
3⃣ برخورد قاطع با خيانتكار
🔻پس از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم نمود، كه نزد خدا عذرخواه من باشد و با شمشيری تو را می زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا، اگر حسن و حسين چنان می كردند كه تو انجام دادی، از من روی خوش نمی ديدند و به آرزو نمی رسيدند تا آنكه حق را از آنان باز پس ستانم و باطلی را كه به ستم پديد آمده نابود سازم، به پروردگار جهانيان سوگند، آنچه كه تو از اموال مسلمانان به ناحق بردی بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم؛ پس دست نگهدار و انديشه نما، فكر كن كه به پايان زندگی رسيده ای و در زير خاكها پنهان شده و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد می زند و تباه كننده عمر و فرصتها، آرزوی بازگشت دارد اما راه فرار و چاره مسدود است.
┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
شرح حکمت ۱۱ - بخش ۱ (عفو و بخشش)(3).mp3
3.58M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت11
⭕️ عفو و بخشش 1⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت11
🔴 قسمت اول
🔹 عفو و بخشش
💠 و درود خدا بر او فرمود: «اگر بر دشمنت دست يافتی، بخشيدن او را شكرانه پيروزی قرار ده.»
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت یازدهم نهج البلاغه میفرمایند:" هرگاه بر دشمن خود دست یافتی بخشش و عفو او را شکرانه پیروزی قرار بده." بنابراین موضوع حکمت یازدهم عفو و بخشش است.
🔻 معنای لغوی "عفو و بخشش" به نظر بنده پنهان شدن، یا پنهان کردن یک چیزی است، به گونه ای که ناپدید یا نابود بشود. برای این ادعای خودم ،در ریشه ی معنایی عفو، حداقل ۳ شاهد از نهج البلاغه دارم:
1⃣ اول در خطبه ۱۴۹ که حضرت علی(علیه السلام) میخواهند بفرمایند وقتی که ما از دنیا می رویم، آثارمان در زمین ناپدید میشود، از واژه عفو و مشتقّاتش استفاده می کنند و می فرمایند:«عَفَا فِي الْأَرْضِ مَخَطُّهَا»؛ آثارش در زمین پنهان خواهد شد.
2⃣ در خطبه ۱۹۸ بند ۴ می فرمایند: وقتی که پیامبر مبعوث شد، اوضاع چگونه بود؟ یکی از عباراتشان این است: «عَفَاءٍ مِنْ أَعْلَامِهَا» روزگاری که پیامبر مبعوث شد، دنیا پرچمها و نشانه هایش پوسیده و پنهان شده بود.
3⃣ در خطبه ۲۳۰ میفرمایند: «وعَفَّى آثَارَكُمْ» مرگ آثار شما را از بین می برد. بنابراین واژه "عفو" یعنی پنهان شدن یا پنهان کردن یک چیزی به گونه ای که نابود یا ناپدید بشود.
🔻 خوب موضوعی که در این حکمت ۱۱ بود، این بود که وقتی بر انتقام، قدرت پیدا کردی ببخش! و این را یک نوع شکر نعمت قدرت بیان کرده اند.
🔻 در حکمت ۵۲ هم حضرت میفرمایند: شایسته ترین مردم به عفو و گذشت، قدرتمندترین آنها بر عقوبت و انتقام است. چرا؟ جواب این چرا را در حکمت ۲۱۱ میخوانیم که :«الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ»؛ عفو کردن زکات ظفر، پیروزی و قدرت پیدا کردن بر دشمن است. لذا در حکمت ۱۹۴ حضرت نسبت بین عفو و قدرت بر انتقام را اینگونه بیان می کنند: من کی شایسته است که غیظ و غضب خودم را فرو بخورم؟! آیا زمانی که عاجز از انتقام هستم تا به من گفته شود: کاش صبر میکردی؟ یا زمانی که قدرت بر انتقام دارم تا به من گفته شود: کاش عفو میکردی؟ یعنی اصلا وقتی قدرت بر انتقام نداری، عفو معنی ندارد ، هنر آنجایی است که با اینکه قدرت بر عقوبت و انتقام گرفتن داری، عفو بکنی.
🔻 لذا در حکمت ۴۲۰ در سیره عملی علی (علیه السلام) می بینیم که خودِ حضرت چقدر بزرگوارانه اهل عفو بودند. مثلا در حکمت ۴۲۰ میخوانیم که وقتی حضرت با اصحابشان جایی نشسته بودند یک زن زیبایی از آنجا رد شد، عده ای از اصحاب به آن زن نگاه شهوت انگیز کردند، حضرت فرمودند: هرگاه کسی از شما با نگاه به زنی به شگفتی آمد با همسر خودش آمیزش کند، که او نیز زنی مانند همسر خودش می باشد. در اینجا مردی از خوارج که در آن جمع نشسته بود، متاسفانه با وقاحت تمام خطاب به حضرت علی(علیه السلام) اینگونه توهین کرد: خدا این کافر را بکشد، چقدر فقه می داند! مردم قصد کشتن آن خوارجی را کردند، ولی حضرت مانع شدند و فرمودند: «رُوَيْداً» دست نگه دارید. «اِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ »جواب ناسزا را با ناسزا می دهند، «اَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ» یا بالاتر، گناه را عفو کنید.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و ششم
✳️ گفتوگویی با سعد بن ابی وقاص
🔻[ در مسجد النبی و بین قبر و منبر نشسته بودم که سعد بن ابی وقاص آمد و از من خواست به عثمان کمک کنم و برای حفظ جان او تدبیری بیندیشم. به او گفتم: ]
🔻ای ابا اسحاق! به خدا سوگند، به قدری از عثمان در برابر معترضان دفاع کردم که از سخن گفتن با مردم در این زمینه حیا میکنم. آنچه امروز مشاهده می کنی، نتیجه اعمال مروان، معاویه، عبداللهبنعامر و سعیدبنعاص است. هر گاه سراغ عثمان رفتم و نصیحتش کردم که این افراد را از اطراف خود پراکنده کند و به آنان اعتماد نکند، گمان کرد که من بدخواه او هستم و درصدد توطئهای علیه اویم تا کار به اینجا رسید که میبینی!
✳️ تلاش برای رساندن آب به عثمان
🔻[ طلحه مانع از رسیدن آب به عثمان شده بود. به وی پیام دادم: ]
🔻مانع از رسیدن آب به این مرد نشوید و اجازه دهید که آب چاهی که در اختیار دارد استفاده کند و کاری نکنید که از عطش کشته شود.
🔻[ طلحه به پیام من توجهی نکرد و من نیز از بردن آب معذور بودم؛ زیرا: ]
🔻در یکی از جلساتی که بین من و عثمان برخوردی پیش آمده بود، سوگند خورده بودم که اگر سخن مرا گوش ندهد، دیگر مانع اعتراض کسی به وی نشوم. اگر این سوگند نبود، خودم پیشقدم میشدم و برای وی آب میبردم.
✳️ فرمان به حسن و حسین برای دفاع از عثمان
🔻[ هنگامی که خبر رسید مردم قصد کشتن عثمان را دارند، به حسن و حسین دستور دادم: ] 🔻شمشیرهای خود را بردارید و در مقابل درِ خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی برای قتل وی وارد خانه شود.
✳️ تبرّی از خون عثمان
🔻[ هنگامی که خبر کشته شدن عثمان را شنیدم، گفتم: ]
در دوستی با دوستانت افراط نکن، شاید روزی تبدیل به دشمنت شوند و در دشمنی با دشمن نیز زیادهروی نکن، شاید روزی دوست تو شود.
🔻خدایا! شاهد باش که من از ریختن خون عثمان برائت میجویم و بیزارم.
✳️ تحلیلی از قتل عثمان
🔻در موضوع اعتراض علیه عثمان و کشته شدن وی، نکاتی را باید ذکر کنم. گویا این موضوع یکی از نشانههای قرنهای گذشته بود، همانطور که در آیه ۵۱ سوره طه آمده است: " علم آن در کتابی است نزد پروردگار من. پروردگار من نه مرتکب خطا میشود و نه فراموش میکند."
🔻اصحاب رسول خدا ﷺ که در جنگ بدر همراه آن حضرت بودند، دست از یاری عثمان برداشتند و او را به حال خود رها کردند. اهل مصر نیز وی را به قتل رساندند.
✳️ نقش منِ علی در حادثه قتل عثمان
🔻اما نقش من در این حادثه بدینگونه بود که نه به قتل وی فرمان دادم و نه کسانی که قصد کشتن وی را داشتند، از این کار بازداشتم. من اگر به قتل وی امر میکردم، جزو یاران و مددکاران قاتلان وی محسوب میشدم و اگر آنها را از اینکار باز میداشتم، جزو یاری رسانندگان به عثمان میشدم که آن را نیز مصلحت نمیدیدم.
🔻اوضاع بسیار آشفته و حق و باطل در هم آمیخته و مشتبه شده بود.
🔻موافقان و یاوران عثمان معتقد بودند که بیشترین ضربه را من به عثمان وارد کردهام و مخالفان عثمان فکر میکردند که بیشترین یاریرسانی به عثمان از جانب من بوده است.
🔻اما نظر من درباره عثمان این است که وی در انتخاب خویش درست عمل نکرد و راه بدی برگزید و البته مخالفان نیز عجولانه برخورد کردند و ناخشنودی خویش را از عملکرد عثمان به گونهای نامناسب بروز دادند. به هر حال خدا میان شما و او قضاوت خواهد کرد. به خدا سوگند! در خون عثمان هیچ تهمتی متوجه من نیست و من همانند دیگر مسلمانان و مهاجران در خانه خویش نشسته بودم و در قتل وی دخالتی نداشتم.
📚منابع :
۱. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۰
۲. أنساب الأشراف، ج۶
۳. الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۵۹
۴. العقدالفرید، ج۴، ص۲۹۰
۵. نهج البلاغه، قصار۲۶۸
۶. کشف المحجة، ص۲۴۹
۷. المسترشد، ص۴۱۸
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
نامه ۴۰ تا ۳۸.mp3
3.43M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ نامه ۴۰ تا نامه ۳۸
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه40: نامه به يكی از فرمانداران خود
🔹نكوهش يك كارگزار
🔻پس از ياد خدا و درود، از تو خبری رسيده است كه اگر چنان كرده باشی، پروردگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرمانی كردی و در امانت خود خيانت كردی. به من خبر رسيده كه كشت زمينها را برداشته و آنچه را كه می توانستی گرفته و آنچه در اختيار داشتی به خيانت خورده ای، پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان كه حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سخت تر است. با درود.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه39 : نامه به عمروعاص در سال٣٩ هجری پس از نبرد صفین
🔹افشای بردگی عمروعاص
🔻تو دين خود را پيرو كسی قرار دادی كه گمراهيش آشكار است، پرده اش دريده و افراد بزرگوار در همنشينی با او لكه دار و در معاشرت با او به سبك مغزی متّهم می گردند، تو در پی او می روی و مانند سگی گرسنه به دنبال پس مانده شكار شير هستی، به بخشش او نظر دوختی كه قسمتهای اضافی شكارش را به سوی تو افكند، پس دنيا و آخرت خود را تباه كردی، در حالیكه اگر به حق می پيوستی به خواسته های خود می رسيدی. اگر خدا مرا بر تو و پسر ابوسفيان مسلط گرداند سزای زشتيهای شما را خواهم داد، اما اگر قدرت آن را نيافتم و باقی مانديد آنچه در پيش روی داريد برای شما بدتر است. با درود.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه38: نامه به مردم مصر در سال٣٨ هجری آنگاه که مالک اشتر را به فرمانداری آنان برگزید
🔹ويژگيهای بی مانند مالك اشتر
🔻 از بنده خدا، علی اميرمؤمنان، به مردمی كه برای خدا به خشم آمدند، آن هنگام كه ديگران خدا را در زمين نافرمانی كردند و حق او را نابود نمودند، پس ستم خيمه خود را بر سر نيك و بد، مسافر و حاضر و بر همگان برافراشت، نه معروفی ماند كه در پناه آن آرامش يابند و نه كسی از زشتيها نهی می كرد. پس از ستايش پروردگار، من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم كه در روزهای وحشت نمی خوابد و در لحظه های ترس از دشمن روی نمی گرداند بر بدكاران از شعله های آتش تندتر است او مالك پسر حارث مدحجی است، آنجا كه با حق است سخن او بشنويد و از او اطاعت كنيد، او شمشيری از شمشيرهای خداست، كه نه تيزی آن كُند می شود و نه ضربت آن بی اثر است، اگر شما را فرمان كوچ كردن داد كوچ كنيد و اگر گفت بايستيد، بايستيد، كه او در پيش روی و عقب نشينی و حمله، بدون فرمان من اقدام نمی كند. مردم مصر! من شما را بر خود برگزيدم كه او را برای شما فرستادم، زيرا او را خيرخواه شما ديدم و سرسختی او را در برابر دشمنانتان پسنديدم.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh